احمد سعیدی
باز بخاطر مبارزه با فساد جلسه گرفتند
روز چهار شنبه 24 قوس 1389 اکثر راه های را که به لیسه امانی متوصل میشد ترافیک مسدود کرده بوده مشلات مردم زیاد بود خداوند بهتر میداند که چقدر عابرین رنج و مشقت کشیدند از دوستی پرسیدم چی گپ است؟ گفت جناب عثمانی صاحب در مورد فساد و کساد که در افغانستان وجود دارد با حضور داشت رئیس صاحب جمهور و مقامات عالی ربته دولت که بعضی از آنها خود عامل فساد در کشور اند گزارش می دهد. شب از طریق تلویوزن ملی مقاله خوانی آقای عثمانی را شنیدم جناب شان میگفتند صد ها قاضی، صد ها پولیس، صد ها مامور و ده نفر از رئيس های دوایر مخلتف را که رشوت گرفته بودند گرفتار کرده ایم. اما نام و نشانی از این اشخاص به زبان نیاورد چون مستند نبود من باور نکردم شاید مانند من هزارها نفر دیگر فهمیده باشند که این مقاله یک نوشته بوده نه یک حقیقت که باید گفته میشد. اگر من بجای جناب محمد یاسن عثمانی می بودم از جناب رئیس صاحب جمهور اجازه گرفته مقاله خود را اینطور آغاز می کردم. فساد اداری از جمله امراضیست که ریشه های دولت ونظام افغانستان را فلج وچهره آنرا مسخ نموده است طوریکه نظام از داخل کاملاً فلج وغیر فعال بوده واز بیرون به یک چهره زشت وبدنام تبدیل کرده است. این حقیقت را در ارز یابی های کار شناسان وناظرین بین امللی وإعترافات شخص رئیس جمهور بوضوح میتوان مشاهده نمود.رئیس جمهور افغانستان در روز جهانی مبارزه علیه فساد اداری در این لیسه بعد از صحبت آقای عثمانی با عجز ونیاز به انتقاد از نظام موجود پرداخت او خودرا بجای مردم قرار داد و از نظام فعلی که در جهان بخاطر فساد اداری بد نام شده است انتقاد نمود کاریکه باید دیگران انجام میداد خود انجام داد در ضمن گفت ما وقتی از فساد جلوگیری کرده میتوانیم که اختیار کشور ما بدست خود ما باشد. ولی نخواست بگوید صلاحتدار حقیقی کیست؟ آقای کرزی بگوید یا نگوید مردم میدانند وجود فساد اداری در این دولت بحدی رشد کرده که از خاصیت های ذاتی دولت فعلی گردیده است لازم است قبل از جستجوی راه ها وشیوه های مبارزه علیه فساد به عوامل وانگیزه های شیوع ورشد فساد اداری در حکومت تکنو کرات ها که آقای کرزی در راس آن قرار دارد به پردازم. همه تحلیلگران به این عقیده اند که هیچ نظام در دنیا به این پیمانه آغشته به فساد اداری نبوده است که حکومت موجود افغانستان است.
اگر دقت کنیم علل و انگیزه های این فساد را میتوان در بخش های ذیل دریابیم:
1- سرازیر شدن پول بی حساب: ضرب المثل عام است که میگویند{ چیزیکه باشه می پاشه }یکی از عوامل که باعث شیوع وترویج فساد در کشور گردیده سرازیر شدن پول های بی حساب است که از طرف دولت ها ومؤسسات کمک کننده بمراجع مختلف در افغانستان تحویل داده میشود.دونر ها نیز کوشش میکنند از نحوۀ تسلیمی وحساب گیری از مصرف این پول بهره گیری کنند. ازانجائیکه دولت فعلی ظرفیت وتوانمندی جذب این مقدار کمک را نداشته مهره های مرموز در درون نظام که در نقش ما فیائی اقتصادی کا رمیکنند و زیر شعار اقتصاد بازار آزاد دولت را تشویق میکنند تا بخاطر سهولت در کار ها پول را بدسترس نهاد وبنیاد های متعدد قرار دهند تا پول را جذب وبنام پروژه ها به مصرف برسانند وصرف برای دونر ها اسناد ارائه کنند.
2- کمک دونر ها به شخصیت ها ونهاد های غیر دولتی: البته فساد تنها خاصیت افغانها نیست بلکه شرکت های نظام سر مایه داری نیز بیشتر در پی منفعت جوئی هستند وایشان تلاش می ورزند با کسانی طرف باشند که در تهیه قرارداد ها سخت گیر نباشند همان است که با استفاده از نام نظام اقتصاد بازار آزاد ومهار گسیختگی وانارشسم اداری نظام با مسئولین ادارات معامله میکنند وبنام إعمار مکاتب ویا شفاخانه ها وسرکها کمک را به دسترس ار گانهای مشخص{بنام شرکت های غیر دولتی} قرار میدهند طوریکه نقش خود ایشان در مصرف بر جسته تر باشد ، ومسئولین ادارات هم بخاطر فرار از تفتیش ادارات دولتی مقررات نهاد های کمک کننده را می پذیرند وبجای دولت اسناد مصرفی را به دولت ها خارجی تسلیم میدهند وخودرا از دغدغه خارنوالی دیوان تفتیش ومحاسبات دولت وکمیسیون های متعدد مبارزه با فساد رئیس جمهور بی غم میسازند.ایشان این فرصت طلائی را غنیمت پنداشته به تمام شرائط خارجی ها تن در میدهند همان است که پروژه های بی کیفیت إعمار و پول به کانال های مختلف تقسیم میگردد.واین طرز معامله متأثر از ضعف نظام است و دو نر ها زیر عنوان بی باوری به دولت وبی کفایتی اداره کمک را به شرکت های غیر دولتی تحویل میدهند..
3- منفعت جوئی هدف اصلی شرکت های خصوصی: در افغانستان فلسفه وجودی شرکت های اقتصادی را منفعت جوئی وزر اندوزی تشکیل میدهد و خدمتگذاری یک مسئله ضمنی است. در حالیکه خدمت گذاری وایجاد تسهیلات باید اصل ودر آمد مشروع هدف دوم باشد، اما متأسفانه حکومت از لحاظ مدیریت ضعیف و بی کفایت است واز لحاظ مالی هم تطمیع شده اند طوریکه تمام اختیارات در دسترس اربابان سیم وزر قرار دارد وهیچ نظارت بر نحوۀ تطبیق پروژه ها وجود ندارد ونظارت هیئات دولت بخاطر گر فتن امتیاز از شرکت هاست و پر کردن جیب شان وبس. تمام پروژه هائیکه در افغانستان عملی شده از کیفیت بسیار ضعیف بر خوردار اند مثلا عمر اکثر جاده های اسفالت شده از یکسال بیشتر نیست و تعمیر های پخته در زمستان چکک میکند وسر بند ها در اوائل بهار توسط سیلاب ها از بین میروند این به معنی آن است که در اکمال پروژه ها پول بسیار اندک هزینه شده وبیشتر پول به جیب دلالانی ریخته که در تکیمل قرار داد ها وفروش آنها تا دست سوم وچهارم نقش دارند و این نقش را مقامات عالی رتبه دولت سازماندهی زمینه سازی و رهبری می کنند.
4- تقرر افراد با سابقه انجو داری: تقرر افرادیکه سابقه کار در انجو ها ومؤسسات غیر دولتی دارند دلیل یک عامل اساسی در اشاعه فساد وارتشاء بحساب میاید. این افراد در توسعه وگسترش سیستم بیرو کراسی وتحویلدهی اسناد بجای پول مهارت کامل دارند. ایشان به ذوق وسلیقه خارجی ها بلد اند و خوب میدانند که چگونه قناعت خارجی ها و دونر هارا فراهم سازند. آنعده وزراء ،والی ها وکارمندان عالی رتبه دو لتی که در مؤسسات خارجی سابقه وتجربه کار دارند حتی بطور مستقیم کمک های خارجی ها را در وزارت خانه ها و ولایات خود جلب میکنند.این حقیقت در عدم توازن توسعه وانکشاف در ولایات محسوس است .
5- اداره دولت توسط تیم و یا گروه جدا از ملت : دوستان میدانند که تکنوکرات ها با تقلید از غرب بخاطر اداره حکومت به ساخت وتشکیل تیم می پردازند. از انجائیکه زعمائی کشور بیشتر از خارج گماشته میشوند ایشان تلاش می ورزند تیم خودرا از افراد تشکیل دهند که در خارج به آنها در هوتل ها و نیت کلپ ها آشنائی داشته بر ضعف مدیریت وشدت حرص شان اطلاع کامل دارند. این افراد در محافل خصوصی میگویند برادر چند ماه در یک پست اساسی در افغانستان کارکن دیگر انج ومنج هستی ههههه}.افرادیکه افغانستان را به هیچ صورت خانه اصلی خود فکر نمیکنند وآنرا محل وفرصت جمع آوری غنیمت ها پنداشته زندگی را در آن حیف میدانند درین کشور نه امنیت است ونه کوچکترین تسهیلات زندهگی نه بیمه نه برق ونه هم آب گرم ونه محیط آرام برای قدم زدن وغیره....کار این نظام از جامعه و ملت جدا بوده بر اصل تیم سالاری استوار است.تیمیکه تمام وابستگانش در خارج از کشور به سر برده وشعار شان این است که: افغانستان بدون ازو جور نمیشود چند روزیکه هستیم باید پول کافی بدست آورد ودر خارج مصرف نمود. چون افغانستان برای اشخاص پولدار محل امن نیست .در افغانستان کسانی دل می سوزاند که جزء زندگی دران چارۀ نداشته باشند و چانس بیرون رفتن شان ازین آفت سرا کم باشد.
6. نبود سیستم و نظام اداری سالم: تشکیلات اداری نا کار آمد ، کار مندان غیر مؤثر، پیچیدهگی قوانین ومقررات از جمله قانون اساسی، وجود تبعیض وبی عدالتی در ارتقای کارمندان و وجود سالهای متمادی جنگ، شالوده نظم و سیستم را هر چند کهنه هم بود بر هم زده است ونسل نو نیز قادر به ایجاد نظام مدرن وبهتر نشده اند ، این امر باعث شده است تا با تغییر و جابجایی اشخاص کلیدی در ادارات، سیستم و نحوه کار نیز دچار دگرگونی شود و در نهایت تمام حساب و کتاب و جوابگویی بهم می خورد و این مسئله زمینه را برای بی نظمی و اختلال در کارکرد فراهم می سازد و هیچ کس مورد باز پرس قرار نمی گیرد. عوامل مختلف در عرصه اداره دست به همه داده زمینه های گسترش فساد اداری را فراهم ساخته است.
7 - فساد رسم وعادت روز:
فر هنگ مادی گرائی و پا گذاشتن بر ارزش ها وهنجار های اخلاقی وایمانی باعث رشد
فساد در اداره وکل جامعه میگردد. با آنکه رشوت ده ورشوت گیرنده از لحاظ شرعی
واز منظر طبیعی واخلاقی پدیده زشت ومنفور بحساب میایند اما در افغانستان این
ننگ و این بی غیرتی به یک رسم وعادت مروج تبدیل گردیده طوریکه هیچکس از معامله
تفحه گرفتن که در حقیقت رشوت است احساس ننگ وحقارت نمیکند و با سر بلندی
وافتخار در محافل عمومی وخصوصی مطرح می کنند از فلان جا و از فلان اشخاص این
قدر پول گرفتیم. همه می دانند درسطح جهانی افغانستان در
زمره پنج کشور فاسد جهان در مقام سوم قراردارد.در سطح ملی رئیس جمهور من حیث
عالیترین مرجع دولتی إعتراف میکند که اداره فعلی به فساد متهم است و هر کس به
اندازه چوکی و تخصص خود رشوت می گیرد سطح اختلاس متوازن به سطح تخصص و چوکی
است.
8. نبود اصل شایسته
سالاری وتفسیم قدرت بر مبنائی روابط: طوریکه
مشاهده میگردد وزارت خانه ها به اساس سهم به کشور ها ویا به اقوام واحزاب تقسیم
شده طوریکه مسئول درجه یک هر اداره همه امکانات را حق شخصی و مال مورثی پدری
خود میداند و خود را از محاسبه ومؤخذه مصئون می پندارد چون حق خودرا گرفته
ومصرف حق را صلاحیت شخصی خود میداند واین افراد که از طریق سهم ویا از طریق
داوطلبی در لیلام گذاری بست ها به چوکی رسیده اند در قبال هیچکس احساس مسئولیت
نمیکنند چون وجدان بیدار ندارند.
راه حــــــــــل ها:
ایجاد نظام سالم ،عادل ومتوازن: ایجاد سیستم و نظم برای محاسبه کاری و ثبات در کارکرد هدفمندانه اداری، بخاطر جلو گیری از فساد اداری یک ضرورت اساسی بحساب میرود..برای ختم این بحران یک دوا علاج است وآنهم تغییر سیتم وباز گشت به افراد خداپرست و وطندوست متأسفانه بعضی از حاکمان فعلی از وطن دوستی دور و در بین مردم منفور اند. نه عشق بوطن دارند ونه احترام به مردم و نه ترس از خدا و بازپرس لذا ضرورت ندارند از خود بخاطر مردم و میهن بگذرند. همه می دانند و باور داردند که نظام فعلی از لحاظ اداری خیلی جعلگار واز لحاظ اقتصادی مهار کسیخته وبی حساب واز لحاظ امنیتی بی علاقه است باید تشکیل ارگانهای مختلف تغیر کند بازار اقتصاد آزاد جایش را به اقتصاد مختلط با حاکمیت دولت بدهد و اصلاحات اداری دروغین از بین بر داشته شود وکدر های وفادار و با تجربه اگر انگلیسی هم نمیدانند زبان مادری خودرا وزبان مردم خودرا خوب میدانند باید مسئولیت را به عهده بگیرند . نظام موجود به یک تغیر بنیادی که در برگرینده همه ابعاد باشد ضرورت دارد در غیر آن این کشتی طوفانزده به زودی غرق خواهد شد.