احمد سعیدی
خرج اگر از كيسه مهمان بود
حاتم طايي شدن آسان بود
من كنفرانس مطبوعاتي سخنگوي شوراي عالي صلح را شنيدم جانب مولانا كشاف در سخنراني كه با خبرنگاران داشت فرمودند ما براي طالبان بازگشت آبرو مندانه را فراهم ميسازيم يعني چوكي مي دهيم خانه مي دهيم ضمانت سرو و مال آنها را مي كنيم و ده ها وعده ديگر اميد وارم اين وعده ها وعده هاي سر خرمن نباشد جنبه عملي پيدا كند چقدر خوب است همه گفتگو ها و نويد ها با در نظر داشت ارزش هاي قانون اساسي موجود تدوين گردند و از همان چوكات حركت داده شوند تصور نشود كه من با مصالحه يا مذاكره مخالفم با صلح عادلانه باور و اعتقاد كامل دارم و در راه آن مبارزه مي كنم اما طرفدار صلح غير عادلانه با معامله گري نيستند بهر صورت من در مورد مذاكره مصالحه ديگاه هاي دارم كه ميخواهم با جناب شان شريك سازم اين حق من است من خود را در سرنوشت وطنم شريك مي دانم طوريكه همه مي دانند کشور و مردم افغانستان حد اقل درچهار دهه آخیر شاهد حوادث بس خونین و آلمناک بوده که خاطــــره هــای آن دراذهان ما زنده است. مردم ما رنج و آلم زیاد کشیدند و هنوز هم زجر میبینند.
درین چهار دهه آخیر به خاطر داریم هر زمانیکه آفتاب امید و آرزو صلح و آرامش سر میزند یکبار دیګر ایــــن آرزوها و امید های مردم ما به اساس عوامل داخلی و خارجی به خاک و خون کشانیده شده و مادر وطن باز هم به سوګ فرزندش می نشیند. اشک وماتم هموطنان مان قربانی مصالح و منافع خارجی ها و افراد مفسد میګردد. و کشور ما بستر رقابت های کشور های همسایه و فرامرزی بوده و هست
دیده شده که دست های دراز شده اکثرا صرف و صرف در حفظ منافع خویش متمرکز شده و به مشکل مــــــا افغانها چندان توجه نه نموده اند. بی تفاوتی های جهان به خون و اشک مردم ما حد اقل در سالهای نود قرن ګـــــذشته شاهد و وګواه دقیق این مدعا است که قربانی این آتش خــــود شان نیز ګردیدند.
حین بررسی عوامل بدبختی، رنج و آلام مردم ما سوالهای زیاد مطرح میګردد که با یافتن جواب درست به آن ما خواهیم توانست نسخه ها و راه های حل درست و دقیق تر را دریابـــیــم.
سوال مطرح میګردد که عوامل این حالت بد و دربدری مردم و کشور ما در چه بوده و راه های حل کدام ها اند؟ راه حل که ایجاب مصارف، قربانی و وقت کمتر را نماید.
موقعیت جغرافیایی افغانستان ؟ همسایه های نهایت قوی افغانستان؟ عقب مانی افغانستان؟ ترکیب اتنیکی افغانسان که از عین اتنیک موجود در افغانستان - تعداد زیاد از عین اتنیک در خارج از افغانستان وجود داشته و این اتنیک کوچک موجود در افغانستان عوض اینکه پل برای کسب کمک و اعمار استعمال ګردد وسیله در دست خارجی های قرار ګرفته اند و برای نابودی کشور استعمال ګردیده اند؟ مســأله دین و مذهب مردم ما ؟ و یا اینکه اعتقاد تقلیدی به دین و عدم آګاهی عوام از منابع و مفاهیم اصلی دین مقدس اسلام؟ وابستګی اکثریت مردم ما به روحــــانــــیــــون و علماء دین (ای کاش علماء و روحانیون بلکی - وابستکی به علماء نما و روحانی نما نمي بودند
) و به تاسی از آن بخش از مزخرفات به نام این آن چانه زده شده و به این ترتیب امکان موجودیت سوء استفاده بیشتربوده و از صداقت و پــاکـــی ایمان و خلوص مردم ما سوء استفاده ګردیده و هنوز دوام دارد.
تأمین صلح درافغانستان یک پروسه است. ما همه روزه فهم و شناخت خویش را تکمیل نموده به ګذشته نګاه میکنیم اما در ګذشته نباید غرق شده با خوشبینی و مصمم به آینده باید به پیش رفت. ما باید با روش آموزش متداوم، فهم نظر و راه درست و تلاش در تفاهم درست خود و دیګران باید کار پیګیر نموده واین برخورد را باید شیوه کار خود و دیګران ساخت. ما باید به سوالات مطروحه - جواب درست پیدا کنیم. در غیر آن به صلح نایل نه خواهیم شد. به این باید معتقد شویم که کلید کار در یافت جواب های درست، ریالستیک، افغانی ، بدون پیش داوری و عملی به سوالات است كه بايد به آن پاسخ داد آيا مصالحه در افغانستان ( يك پروسه است يا يك پروژه ) اگر پروژه است بايد از آن ديدگاه ديده شود اگر پروسه است كار را نبايد به شيوه پروژه مطرح كرد به باور من
تأمین صلح در افغانستان بايد یک پروسه باشد نه يك پروژه و عوامل مختلف در آن تأثیر دارند. افغانستان ضرورت به تغیر اداره و منجمنت فعلی دارد. خروج تمام نیرو های خارجی منحیث یک ستراتیژی دقیق و بجاء است. اما واقعیت چنین است که نباید کور خود و بینا دیګران بود و این را درک کرد و دید که تمام جوانب ذیدخل در افغانستان پشتوانه خارجی داشته و این نیرو های خارجی با تمام جوانب به صورت فزیکی حضور دارند. لذا باید ریالست بود و این توقع را از همه جوانب به شمول خود مورد دقت قرار داد. بلی باید مسأله افغانستان افغانی شود نه يك شبه عربي مربوط به شهزاده گان سعودي
ما ميدانيم در نظام فعلی ظرفیت همه جانبه وجود ندارد و از طرف دیگر دست شان را سیستم بسته و کاری بارز و کلیدی از دست شان پوره نیست. الترناتیف حاکمیت فعلی ونسخه های جنبش طالب نسخه وحل دقیق مشکلات ما نیست. تأمین نسبی صلح متصلا بعد از به قدرت رسیدن جنبش طالب در افغانستان در سالهای نود کدام نسخه آبادی وطن را در پی نداشت كه شما به آن دل بسته ايد و یا هم علی الاقل من از آن آکاهی ندارم. اما آنچه شنیدم و دیدم طرز حاکمیت و نسخه های طالبان را برای مردم افغانستان و کشور خویش سفارش نمی کنم.
باید قبول کرد و دانست که جنبش طالب جزء واقعیت جامعه افغانی و جزء چهره سیاسی افغانستان است نه کل آن. بدون درک و فهم این واقعیت و با لجاجت خود را کل واقعیت و کل چهره سیاسی کشور دانستن نمیتوان منتظر و ناجی صلح بــود – چنین صلح خواب است و خیال. زمان ثابت ساخته وخواهد ساخت که با یکه تازی ها در افغانستان و منطقه صلح تأمین نه خواهد شد. به موفقیت های زود ګذر نباید مغرور شد.
چنانچه ګفته آمدیم مذاکره با مخالف قبول راه حل وی نیست بلکه روشن ساختن قواعد کاری و قواعد بازی است. چنین است درک من و با چنین مذاکره و مفاهمه موافق هستیم. بدون درک این واقعیت در افغانستان صلح تأمین نه خواهد شد.
اګر بر برحق بودن راه خود ایمان داریم و اګر زیر کاسه نیم کاسه ای نیست - نباید از صحبت و مذاکر ترس داشته باشیم. ترس باید از حدود و ثغور و قواعد این مذاکره داشت که تا کدام حد و مرز رفته میتوانیم و مشروعیت و صلاحیت این مذاکره به دست کی و سخن آخیررا باید کی داشته باشد؟
ما به مذاکره موافقه داریم که در آن سخن اخیر ، تعیین کننده و اصلی را ملت افغان داشته باشد. اما این مذاکره باید از یک جای آغاز شود كه قانون اساسي يك بار ديگر لگت مال نشود
تفاهم و مذاکره بر سر این نیست که با کارد و چاقو تیز و یا کند حلال کرده میتواند و یا هم کتاب و مکتب را به تیل خاک میسوزاند و یا به تیل پطرول؟ مفاهمه و مذاکره بر سر این نیست که حین کشتن درکدام چاه ها می اندازند؟ مذاکره هم بر سر این نیست که چه می میبرند ؟ توافق و مذاکره به تقسیم و حیف و میل مال ملت و غنیمت نیست. تفاهم و مذاکر به تقسیم قدرت و کرسی دولتی که به تباهی ملت بانجامد نیست
تاکید میدارم مذاکر بر سر این است که قواعد بازی و کاری را روشن کرد که سخن آخیر را باید ملت داشته باشد و زمینه این ملت سالاری باید آماده ګردد.
مذاکره براین است که حاکمیت قانون و اصول انسانی و اسلامی که سبب صلاح و فلاح همه افغانان و امر صلح جهانی شود – چطور عملی شود و به توافق برسد.
تفاهم و مذاکره بین الافغانی به معنای توافق بر مفهوم مخالف سیاسی ، اپوزیسیون سیاسی و دیګر قواعد تأمین دموکراسی است.
به این توافق صورت ګیرد که بخاطر تحقق برنامه ها و نسخه های سیاسی خویش باید به ملت مراجعه کرد. قبولی و عدم قبول، درست بودن و عدم درست بودن و مشروعیت راه های حل و نسخه های خویش را از تصدیق ملت حاصل کرد نه آنچه كه گفته مي توانيم بگويم
ما در کشور خویش صلح میخواهیم اما این صلح و امنیت به هر قیمت صلح دوامدار بوده نمیتواند.
جنبش طالب و حزب اسلامی و دیگران با افاده ساده سازی حرکات و سازمان های چپ و راست دیروز و بقایای امروز شان که جزء واقعیت های جامعه ما و چهره واقعی سیاسی جامعه ما را تشکیل میدهند باید نماینده خویش را در ستیج سیاسی کشور داشته باشند اما نه اينكه ديگران قرباني شوند تا جاي پاي به ديگري پيدا شود تا وقتيكه ما روح صلح عادلانه فكر نكيم و به آن باور پيدا ننمايم سفر ما به منزل نمي رسد
تا زمانیکه که ما این را ندانستیم و قبول نه کنیم ما به صلح نایل شده نمی توانیم.
ما تا زمانیکه به این توافق نه کنیم که راه تحقق و رسیدن به قدرت سیاسی داشتن اراده ملت است. هیچ کاری را عملی کرده نمی توانیم
ما تا زمانیکه به قواعد کاری درین راستا توافق نه کنیم در کشور ما صلح دوامدار نه خواهد آمد.
من میتوانم منحیث تبعه این کشور بګویم و توضیح کنم و موضعیګری نمایم که حرکت و جنبش طالب نسخه های خوب حل مسایل افغانی و مشکلات وطن ما را ندارد. اما حق ندارم همه نظریات مخالفین را مردود بدانم
بلی برعلاوه تاکیدات فوق مشکل افغانستان زمانی بهتر حل شده میتواند که مداخله بی جاء خارجی قطع ګردیده و حل مسایل افغانی شوند جناب عالي شما در راه صلح افغاني اول گام برداريد اگر نشد باز عربستان سعودي و پاكستان همان باداران قد يمه زنده اند باز هر چه خواستند مي كنند .