خلیل رومان

 

مصالحۀ ملی   

 داکتر نجیب الله و حامد کرزی

 دو طرح، یک هدف

 

ویژه گی ها، درس ها و تجربه ها

 

دیدگاه مصالحۀ اولی

قطع جنگ برادر کشی، تامین ثبات دایمی، ایجاد حکومت دموکراتیک دارای پایگاه وسیع و اعادۀ موقعیت عنعنوی افغانستان در جامعۀ بین المللی.

 

دیدگاه مصالحۀ دومی

قطع جنگ  و تأمین  صلح.

 

چند یاد آوری مهم

 

¢    هر دولت مسوول و مردم سالار، ناگزیر است همه احاد ملت را زیر چتر منافع ملی گرد آورد. هرگاه مخالف مسلح داشته باشد، یکی از شیوه های ترجیحی این گرد آوری حتی اگر قادر به اضمحلال طرف هم باشد، مصالحه است.

¢    اوضاع سیاسی - نظامی دوران مصالحۀ نجیب الله و حامد کرزی از هم متفاوت اند.

¢    مراحل اولیه، میانی و نهایی مصالحۀ ملی داکتر نجیب الله خیلی روشن بود.

¢     داکتر نجیب الله در طرح و پیشکش مصالحه با شدت بیشتر عمل می کرد.

¢     حامد کرزی با تأنی و احتیاط وارد مباحثه با مخالفان می شود.

¢     این یادداشت به شکل موجز و مختصر نگاشته شده است. فهم جزئیات به مطالعۀ بیشتر نیازمند است.

¢    دشواری ها و محدودیت های هر دو مصالحه قابل تعمق است.

¢     نباید هر تحلیل و ارزیابی عاری از مدح و توجیه، به ساده گی، عقده، تعصب، کژ اندیشی و چه و چه  پنداشته شود. یاد آوری کمبود ها کمکی در بسط و توسعۀ مبانی فکری و عملی تواند بود.  تصویر مقایسوی اوضاع و شرایطی که بستر هردو مصالحه را تشکیل می دهد، گزینش راه عمل را شناسایی و آسان می کند.

  

مقایسۀ اوضاع سیاسی- نظامی دوران مصالحۀ
نجیب الله و حامد کرزی

 

¢    تنظیم های هشت گانه وهفت گانه عمدتاً و مردم زیر تاثیر آنان، درتائید موقف داکتر نجیب الله قرار نداشتند.؛ اما امروز به استثنای بخش های حزب اسلامی و طالبان، دیگران از چارچوب نظام حمایت می کنند. یعنی تناسب مثب نیروها به نفع حامد کرزی است. بنابرین چارچوب هایی که باید مصالحه را منسجم کند، باید با نظرداشت این تناسب عیار شود.

¢    برخی ازروشن فکران، طرح های نجیب الله را نوعی بهانه برای تداوم حاکمیت وی می پنداشتند. نه ضرورت واقعی. امروز این معادله نه تنها فرق نکرده است بلکه به سبب موجودیت ابهام های عملی و نظری یک بخش عظیم مردم، مصالحه را نوعی باج دهی و یک سویی با مخالفان می داند

¢    نجیب الله، در انکشاف مشی مصالحه با نماینده گان مردم مشوره می کرد. اما امروز، نه تنها با مردم بلکه با نزدیک ترین متحدان مشوره نمی کنند. هر تصمیم، سرپوشیده گرفته می شود که در نتیجه عده یی در صدد بر می آیند که به سبب  اختلاف های گذشته با طالبان به استناد اعمال آنان، بااستفاده از ضرردیده گان در حاکمیت آنها، مصالحه را رد و ناکام کنند. مشوره امروزی با با اصطلاح نماینده گام مردم( منظور شورای ملی نیست) به گونۀ دست چین شده، فلتر شده و سنجش شده و حتی به قول برگزار کننده گان جرگۀ ملی! صلح تصویت شده از جانب رئیس جمهور صورت می گیرد. این کار سودی به مصالحۀ واقعی نمی بخشد.

¢    موضع گیری کشورهای منطقه به شمول روسیۀ شوروی نه تنها به نفع نجیب الله نبود که هر نوع حمایت ها در جهت سقوط آن را تدارک می کردند. اما در حال حاضر، ولو در لفظ  با نظام و حاکمیت همراه و همکار اند. رابطۀ داکتر با جامعۀ جهانی نه تنها تقریباً قطع بود، بلکه قدرت های کلان امریکایی و اروپایی جریان اپوزیسیون را حمایت مادی و تسلیحاتی کی کردند و خود نیزعملاً با نظام می جنگیدند. او برای تمویل ماشین جنگ دچار مشکل اقتصادی، عسکری، معنوی و تسلیحاتی بود. در حال حاضر، مشکل به گونۀ دیگری ارادۀ حامد کرزی را محدود کرده است. بنا برآن جهت یابی های بین المللی و منطقه یی مصالحه خیلی ضروری به نظر می آید.

¢    داکتر نجیب الله، ابتدا تسلیمی مخالفان، بعد اشتراک در قدرت و نهایتاً سپردن مشروط حاکمیت به طور کلی را، با تضمین بین المللی مبنی بر این که جنگ ادامه داده نشود و صلح در نبود وی و حزب او تامین شود، پیش کشید. اما در حال حاضر با آن که ابتدا و انتهای مصالحه تا هنوز روشن نه شده است، بر تسلیمی و اشتراک در قدرت بیشتر تاکید صورت می گیرد.

 

¢    داکتر نجیب الله، هر پیشنهاد صلح از کوچک ترین تا کلان ترین آن را به حیث سیاسیت رسمی اعلان می کرد، هم در رسانه، هم در مجالس شورای ملی و هم با مخالفان از معبر ها و راه رسمی و غیر رسمی، نوعی تأئید مردم را جلب می نمود. اما حامد کرزی، در هشت سال گذشته از مذاکره و تماس با مخالفان بدون آن که نتیجه ای در بر داشته باشد، سخن گفته است. این امر یا به منظور ترساندن مخالفان سیاسی و نه گفت و گوی واقعی بوده است و یا مذاکره های بی هدف به وسیلۀ افراد به منظور وقت کشی و انحراف اذهان عامه صورت داده می شده است. مصالحۀ نجیب الله در چهارسال منتج به اقدام و اشراف ملل متحد، منطقه و جهان شد. اما مذاکرۀ هشت سالۀ حامد کرزی تاهنوز درهاله ای از شک و تردید ها حتی در مرحلۀ ابتدایی نیز قرار ندارد. نمی دانم جرگۀ صلح با اوصافی که ذکر شد، در حالی که از راه های طی شده در هشت سال آگاهی هم ندارد، چگونه مشوره هایی را در اختیار دولت افغانستان قرار خواهد داد.   

 

 

 مقایسۀ مصالحۀ
نجیب الله         و        حامد کرزی

Text Box: 1- مصالحه، مشی جامع داخلی
¢       سیاست اجتماعی؛
¢      سیاست اقتصادی؛
¢       //    فرهنگی؛ 
¢       //  نظامی.
2- مصالحه مشی جامع منطقه یی و بین المللی؛
¢      برخورد با پاکستان وایران؛
¢      برخورد با غرب؛ 
¢      کنفنرانس های منطقوی و بین المللی با اشتراک ملل متحد؛
همۀ این چارچوب ها واضح بودند.
 
 
سیاست اجتماعی
   - لویه جرگه ها، قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری، فعال کردن پارلمان، غیرحزبی کردن قضاء و څارنوالی برای تأمین استقلال آن ها؛
   - پلورالیزم سیاسی، قانون احزاب، فعالیت 11حزب،17 سازمان، دوکابیـنۀ غیرحزبی، 400 شخصیت ملی، تکنوکرات ها با نامه  به آدرس هر یک آن ها؛ 
   - اعادۀ اموال وجایداد های عودت کننده گان؛
 
- دعوت از مخالفان به شمول شاه سابق به ایفای نقش در تامین صلح؛
    - آتش بس های یک جانبه، مردمی کردن مصالحه در محل ها و ولایات؛
    - برخورد تفاضلی با مخالفان، بیناد گراها،میانه روها، قوماندانان   داخلی؛
    - ایجاد کمیسیون های با صلاحیت مصالحه ملی در مرکز و محلات.
 
سیاست اقتصادی
   - پلورالیزم اقتصادی، تضمین فعالیت های تجارت اد منطقوی و بین المللی؛
   - حرکت تدریجی از اقتصاد پلان شده به سوی اقتصاد بازار؛
   - تجدید نظر به قوانین گمرکی، مالیات، تکس ها وعواید؛
   - تنظیم سیاست پولی و بانکی با توجه به معیار های بین المللی؛
   - بسیج تجار ملی و متشبثین خصوصی به تولید و تورید مواد اولیه؛
   - مراقبت علمی وعملی بر واردات و صادرت و حفظ موازنه و تناسب معین بین صادرات و واردات؛ 
   - فعالیت مثمر و صلح آمیز برای پایان دادن به محاصرۀ اقتصادی شهر ها؛
   - تشویق کشورهای همسایه به رقابت اقتصادی درمنطقه به عوض تحریک جنگ.
 
     
 
 
Text Box: 1- مصالحه، مشی واضح ناشده داخلی؛
¢       سیاست اجتماعی تاهنوز ندارد؛
¢       سیاسیت اقتصادی //    //    //؛
¢       //          نظامی     //     //  //؛
2- مشی منطقه یی و بین الملللی تا هنوز مشخش نه شده است؛
¢       برخورد با پاکستان و ایران ؟ ؟؟
¢       برخورد باغرب ؟؟؟؟؟
¢       جهات منطقوی و بین المللی تا هنوز واضح نیست.
در همه موارد چارچوب های واضح  ضرورت است.
برخی از این موارد حتی  به گونۀ بهتر انجام شده است. اما جزء برنامۀ مصالحه نبوده اند.
- دعوت از حکمتیار و ملا عمر برای مذاکره؛
- هیچ آتش بسی اعلام نه شده است؛ مذاکره هنوز از اتاق های ارگ ریاست جمهوری بیرون نه شده است؛
 - دعوت ها عام است. بنا برآن برخورد تفاضلی به میان نیامده است؛
-  یک کمیسیون بی برنامه و توزیع کنندۀ پول وجود دارد.
بعضی از این سیاست ها قبلاً به گونۀ پراگنده و بی بند و بار ادامه دارد؛ اما طرح و جرء مصالحه نبوده است. 
 
 
 

 

 

 

 

 

 

 


 

                                                                

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                                                                                      

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Text Box: سیاست فرهنگی
   - مساعی برای تبدیل مصالحه به فرهنگ عمومی؛ استناد به آیه های صلح از قرآن واحادیث، فعال کردن علماء و همه اقشار مردم را برای شرح و بیان این مشی؛
   - اعلان وعملی کردن آزادی بیان، کمک به سازمان های روشن فکران؛
   - تجدید نظر بر سیاست تبلیغاتی حزب و دولت در بارۀ مخالفان مسلح؛
   - تبارز فرهنگ ملی برای تفوق آشتی ملی، رفع انحصار قدرت، انتخابات موکراتیک؛
    - افغانی کردن جست و جوی راه های مذاکره، مفاهمه و صلح؛
   - ایدیالوژی زدایی درهمه بخش های حزب و دولت، اعتماد سازی.
سیاست نظامی
  - دکتورین نظامی دفاعی وعدم تعرض با حفظ حق دفاع مشروع؛
  - توضیح این که منطق نظامی یگانه نیست  وجنگ راه حل نمی باشد؛
  - آتش بس ها به مناسبت های مختلف؛
  - تغییر و ضیع الجیش قوت های نظامی در محلات به منظور ایجاد حاکمیت ائتلافی،
  - رهبری دفاع مستقلانۀ موفق، پاسخ به حملات جلال آباد، خوست و کندز؛
  - موفتنامه ها برای پیوستن 5هزار مسلح95هزار غیرمسلح، تشکیل ادارۀ ائتلافی در 15 ولسوالی و 3 علاقه داری. 
- برخورد با همسایه ها؛
- مناسبات با ملل متحد و کشورهای غربی؛ 
¢     کنفرانس های منطقوی و بین المللی با اشتراک ملل متحد
   الف- کنفرانس سراسری صلح با موافقۀ نیروهای ذی دخل برای ایجاد شورای رهبری؛
       - آتش بش 6 ماهه؛ 
       - حکومت ائتلافی وسیع؛
       - کمیسیون تسوید قانون اساسی و قانون انتخابات؛ 
       - لویه جرگه برای تصویب؛ 
       - تدویر انتخابات زیر نظر ملل متحد.
ب- کنفرانس بین المللی به اشتراک افغانستان، پاکستان، ایران، هند، چین، ایالات متحدۀ امریکا، اتحاد شوروی، رئیس جنبش عدام انسلاک و سایر کشور های ذی علاقه؛
 
 
 
 
       - تقویت آتش بس؛
       - قطع ارسال همه انواع اسلحه از همه جوانب به اطراف متخاصم؛
       - تثبیت بی طرفی حقوقی و غیر نظامی سازی افغانستان.
  ج- اعلامیۀ انصراف از مقام ریاست جمهوری وعدم پافشاری شخصی به اشتراک  در حکومت انتقالی پیشنهادی پطروس غالی( 26 مین اجلاس ملل متحد):
       - حکومت انتقالی از راه گرده هم آیی افغان ها؛
       - انتقال تمام قدرت اجرایی به این حکومت، ضمانت های بین المللی؛ 
       - انتخابات آزاد. 
 
 
 
   
 
Text Box:  
درین باره دشواری های زیادی وجود دارد. 
-  هنوز مصالحه مردمی نه شده است؛
-  سیاست تبلغی سیستم منظم نیست، یکی مذاکره می خواهد، دیگری رد می کند، یکی مخالفان را برادر خطاب می کند؛ دیگری قاتل می خواند و غیره.
 
- به سبب وجود قوای نظامی جامعۀ جهانی، سیاست نظامی واحد نیست. به راه حل سیاسی اجماع نداریم؛
- مشکل عدم هم آهنگی میان قوای خارجی، و هم آهنگی قوای خارجی با قوای مسلح کشور حل نه شده است؛
- هنوز با گذشت 8 سال قدرت دفاع مستقلانه زیر سوال است؛
- در مورد پیوستن  و عدم پیوستن مخالفان ابهام هایی وجود دارد؛
- امتیازهای مقامی به مخالفان تثبیت نیست.
 
    درین موارد تا هنوز بحث نه شده است.
    یک طرح از جانب نماینده گان حزب اسلامی حکمتیار به دولت سپرده شده که هنوزهم جزئیات و چگونگی توافق حاکمیت با آن واضح نه شده است. 
 
میکانیرم ها و طرزالعمل های بین المللی تا هنوز تثبیت نه شده است.
   این مورد هنوز مطرح نه شده است.
   این امر در طرح مورد نظر نیست و بر علاوه جوانب بین المللی به مذاکره با مخالفان ملاحظات دارند.
   مسئلۀ انتقال قدرت مطرح نیست. 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

                                                                                                                                     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مهم ترین علت های ناکامی مصالحۀ نجیب الله

 

الف- داخلی

        - حالت بد روانی نیروهای خودی به نفع مخالفان؛

        - پراگنده گی نیروهای داخلی، حزب، قوای مسلح، متحدان سیاسی؛  توافق های پشت پرده بین اشخاص درون حزب و حاکمیت و مخالفان برای کنار زدن نجیب الله و انتقام گیری های شخصی؛

       - ادامۀ جنگ و بی اراده گی سیاسی مخالفان؛ وغیره ....

ب – منطقه یی و بین المللی

       - تنها گذاشتن حکومت نجیب الله بعد از خروج قوای شوروی؛

       - تخریب پلان صلح ملل متحد به وسیلۀ بعضی از همسایه ها؛

       - نقش بازی دو گانۀ پاکستان که ارادۀ مخالفان و منابع اطلاع رسانی به کشورهای نیرومند را در اختیار داشت، اثر نهایت منفی گذاشت؛ وغیره....

 

دشواری ها و چالش های مصالحۀ حاضر

 

¢    اجزای متشکلۀ دولت، مخصوصاً بعضی از تنظیم ها با مخالفان مشکل و مخالفت سابقه دارند  که پروسۀ مصالحه را کند می کند. رقابت ها و عداوت های خونین گذشته بین این نیروها و مخالفان مسلح دولت یک واقعیت است. هر دو طرف از هم دیگر تشویش ونگرانی دارند. به خصوص که مشی مصالحه و چارچوب های همکاری در عین اختلاف، واضح نه شده است.

¢     شرایط هر دو طرف برای یک دیگر قابل قبول نیست. قبولی قانون اساسی تا آخر و بیرون شدن قوای نظامی بین المللی. خاصتاً شرط بیرون شدن قوا به معنی تغییر دادن توازن نظامی است که منطقی به نظر نمی آید. این شرط  می تواند دیکته شدۀ دیگران باشد.

¢     همسایه های افغانستان، مخالفت ها و ضدیت هایی اندر میانی شان را در افغانستان اعمال می کنند. بعضی از آنها با سوء استفاده از ناسیونالیزم افغان ها تبلیغات ضد خارجی را چاق می کنند و با پاشیدن تختم افتراق، هیزم کشی جنگ را دنبال می کنند. 

¢    مخالفان مسلح دولت افغانستان، عمدتاً برنامۀ سیاسی ندارند. تعداد آنها نیز به مراتب کم تر است. در حالی که خود قادر به تمویل ساز و برگ جنگی نیستند، کمک سلاح و پول همسایه ها در موضع گیری شان بی اثر نمی باشد.

¢    مخالفان مسلح با دولت در جنگ اند. در حالی که با مردم کاری نباید داشته باشند. با باز بودن دروازه های گفت وشنود هرنوع جنگ از هر جانبی که باشد، مردود است.عملیات آنان برضد مردم حالت فرسایشی به بار آورده است.

¢    یک سوء تفاهم موجود است. مخالفان غیر مسلح، مذاکره با مخالفان مسلح را غیر شفاف و پر ابهام می خوانند. در حالی که در هر جای دنیا با این خصوصیت ها به منظور پنهان نگهداشتن از تأثیر مخالفان، مذاکرات مخفی صورت می گیرد.  اما اصول و چارچوب های مصالحه به طور عام علنی می باشد. باید بین مذاکره که وسیله است و هدف که مصالحه است فرق گذاشت. از جانب دیگر مردم به هدف توجه دارند نه با وسایل و رموز های رسیدن به آن.

¢    مصالحه صرف نظر از کمیت طرف های آن، یک ضرورت مبرم ملی است. مخالفان مصالحه تمامیت خواهی و امتیاز طلبی را به حد آخر رسانده اند. اما توجه باید داشت که مصالحه بر حفط منافع ملی، به هدف تامین ثبات دایمی و رفاه مردم باشد. با هر مصالحه ای که منافع ملی، ثبات و امنیت و رفاه را قربان عزایم بیگانه ها کند و موجب حرکت های قرون وسطایی شود و کشور را از همکاری بین المللی محروم کند، اصولاً نمی توان توافق کرد.

¢    باید و اضح شود که با مصالحه چه چیز هایی به دست می آید که دولت به تنهایی قادر به حصول آن نیست. و چه چیز ها از دست می رود که ارزش آن کمتر از کیفت نو نباشد. یعنی باید بده و بستان در مصالحه مد نظر باشد. و یا منافع ملی، امنیت، ثبات و ترقی که ارزش های مهم اند محفوظ بماند.

¢     یکی از مسایل مهم مصالحه، تفاهم و هم آهنگی با نیروهای مخالف غیر مسلح نیز می باشد. مردم و متضرر های طرف های مصالحۀ دولت باید متیقن شوند که در اثر مصالحه بار دیگر معروض خطر و ظلم قرار نگیرند. در غیر آن با جلب یک عده و دفع عدۀ دیگر توازن اجتماعی سیاسی جامعه برهم می خورد.

 

درس ها و تجربه ها

- اهداف واضح مصالحه، برنامۀ قابل قبول و موافقه همه جانبه  روی آن؛

- ترتیب ستراتیژی حاوی پالیسی های روشن اجتماعی، سیاسی، نظامی، منطقه یی و بین المللی؛

- رسیدن به اجماع ملی و موافقۀ همه نیروهای شامل در دولت برای پیشبرد مذاکره و مصالحه؛

- ارزیابی ارزشی مخالفان از دعوت به مصالحه، بر مبنای های عقلانی  نه بر مبنای تسلیم به عقب گرایی قرون وسطایی و یا مشروعیت دادن بعضی از مخالقان مسلح با سپردن کرسی وموقف. به یاد باید داشت که تا زمانی که امتیاز کرسی موضوع مصالحه ها باشد، هر آن مخالف مسلح در قالب های دیگر و زیر نام های دیگر عرض اندام خواهد کرد.

- هم آهنگی فکری و عملی  نیروهای خودی در بارۀ مصالحه؛

- جلب همکاری بین المللی به خصوص ابر قدرت ها در مساعی به صلح افغانستان و منطقه؛

- فشار بر پاکستان و سایر همه سایه ها برای قطع مداخله، تجهیز، تمویل واعزام مخالفان به افغانستان؛

- ارائۀ کار و تصویر درست از مبارزه با فساد، حاکمیت سالم، و مبارزه با مواد مخدر؛ بعضی از طرف های مصالحه با اشخاص مفسد قایم شده در رده های بالایی حاکمیت، خواهان همرایی و مصالحه نیستند.

- مصالحه جادۀ یک طرفه نیست، آماده گی دولت، مخالفان، ساختار قدرت، عدالت و تضمین عدم برگشت به حالت اولی را ایجاب می کند.

 

میکانیزم ها

¢    متناسب با اهداف روشن مصالحه، به میکانیزم های واضح   نیز نیاز است.

¢    گرد آوری نیروهای خودی، احزاب، روشن فکران، علما، دانشمندان، جوانان، زنان، قوای مسلح، جامعۀ مدنی، پارلمان، شوراهای ولایتی همه وهمه برای گذار و آماده گی روحی وعملی به مصالحه.

¢     مردمی کردن اهداف مصالحه با مشوره و جلب حمایت مردم.

¢     جست و جوی میکانیزم های عملی در مرکز و ولایات. اختیار دادن به علما و متنفد های محل در پیشبرد امور مربوط به مصالحه های محلی.

¢     جست و جوی میکانیزم های منطقوی مخصوصاً با جانب پاکستان.

¢    جست و جوی میکانیزم های عملی در ملل متحد، سازمان کنفرانس کشور های اسلامی، کشور های اسلامی کمک کنندۀ مخالفان.

¢     فعال کردن و دخیل کردم کشور های بزرگ جهان در حل وفصل صلح آمیز مسئلۀ افغانستان. بدون حمایت آنان نه می توان به جنگ پایان داد و ویرانی ها را آباد کرد.

¢     و سرانجام اتمام حجت تعرض صلح آمیز به سوی مخالفان مسلح و وادار کردن آنان به تن دادن به مصالحۀ معقول و قابل قبول. در صورت عدم آماده گی داشتن حق مشروع دفاع از مردم و حاکمیتی که ناقوس های صلح را به صدا در آورده اند.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت