رحمت اله روان
پاکستان با ریشههای عمیق افراطیگرایی مواجه میباشد
گزارش بررسی سالانه ستراتیژی دولت بارک اوباما، رئیس جمهور ا مریکا در مورد جنگ افغانستان روز پنجشنبه، ۱۶ دسمبرسال ۲۰۱۰ م منتشر شد،بعد از یک روز اعلام این ګزارش جنرال مایک مولن لوی درستیز امر یکا په کابل سفر کرده در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی برعلاوه سایر موضوعات مربوط به ستراتیژي امریکا ګفته است که ګزارش برسی ستراتیژی امریکا نشان میدهد که هنوز هم پاکستان لانه محفوظ برای ګروه القاعده شمرده می شود واعضا این ګروه در پاکستان آموزش می بیند وتجهیز می شوند به ګفته مایک مولن دولت ایالات متحده آمریکا از دولت پاکستان به شکل بسیار جدی خواسته است که به مبارزه علیه شو رشیان تروریزم د والقاعده درداخل کشورش شدت بخشد
قتل والی ایالت پنجاب توسط محافظش نشان میدهد که پاکستان با ریشههای عمیق افراطیگرایی مواجه میباشد. وقتی یک والی توسط محافظ خود کشته میشود و در مورد دلیل قتل وی نیز مخالفت وی با یکی از قوانین در حال اصلاح مورد اشاره قرار میگیرد، این واقعیت برملا میگردد که پاکستان از نظر افراطیگری با ریشههای به مراتب عمیقتر از افغانستان و بسیاری از کشورهای دیگر مواجه میباشد.
از سوی دیگر دیده میشود که در رسانههای جمعی پاکستان و حتا فضای سیاسی آن کشور، ترور سلمان تاثیر والی ایالت پنجاب با محکومیت شدید مواجه نمیگردد و تنها دولت تحت رهبری حزب مردم، بیشترین واکنش به این موضوع را نشان میدهد و برای تجلیل از آن عزای عمومی اعلام میکند. کارشناسان سیاسی به این باورند که قتل سلمان تاثیر میتواند یک هشدار جدی در مورد وضعیت این کشور، هم برای مقامات پاکستان باشد و هم برای جامعه جهانی وکشورهای منطقه.
پاکستان که لانه تروریزم درمنطقه وحتی درجهان خوانده می شود ودرهرنقطه جهان وقتی نام از پاکستان گرفته می شود هرموجود را به وحشت انداخته وبه وی این تلقین را می نماید که پاکستان یعنی خانۀ تروریستها وانتحارکننده گان. اما با کمال تأسف که دراین اواخر صدراعظم پاکستان، یوسف رضا گیلانی، با کتمان این حقیقت طی سخنانی حملات طیاره های بدون بیلوت امریکا را درپاکستان محکوم نموده و آنها را غیر مؤثر و سازنده خوانده است.
از سوی دیگر خطری که در گذشته بار بار از آن یاد میگردید و سران سیاسی پاکستان کوشش میکردند تا آن را نادیده گیرند، این بود که احتمال اینکه تاسیسات هستهای پاکستان در دسترس گروههای طرفدار سازمان القاعده قرار گیرد، همواره وجود دارد. اما رهبران سیاسی پاکستان این موضوع را انکار کرده و ادعا داشتهاند که چنین وضعیتی قابل پیشبینی نمیباشد. استدلال مقامات پاکستان این بود که نیروهای نظامی و امنیتی پاکستان به اندازهای اقتدار دارند که میتوانند از این تاسیسات هستهای نگهداری کرده و امنیت آن را کاملا تامین کنند و اجازه نفوذ به گروههای افراطی به این تاسیسات را ندهند
اما کشته شدن سلمان تاثیر والی ایالت پنجاب که به عنوان یک چهره دموکرات و پیشرو شناخته و معرفی شده بود، آنهم توسط محافظ شخصیاش که قاعدتا باید فرد مورد اعتمادی باشد، این واقعیت را آشکار ساخت که در پاکستان این احتمال همواره میتواند وجود داشته باشد که افراطیگری به حیث یک روحیه عام و یا حداقل نسبتا عام حاکم برجامعه بسیار به آسانی میتواند بر ردههای بسیار بالای نیروهای امنیتی این کشور نیز نفوذ کرده و در نتیجه خطرات بسیار زیادی را حتا در قسمت زمینهسازی و حتا قادرسازی سازمانهای افراطی و همسو با القاعده بر تاسیسات هستهای آن کشور فراهم کند. از اینرو به نظر میرسد جامعه جهانی بایستی موضوع پاکستان را یکبار دیگر باجدیت بیشتری مورد مطالعه قرار داده و دولت پاکستان را در جهت کنار آمدن به واقعیت موجود در آن جامعه متقاعد سازند.
این درحالی است که هراز چند گاهی حاکمان و سیاستمداران پاکستانی می خواهند واقعیتهای نهفته درمنطقه را که به همه مردم جهان هویداست طوری جلوه دهند که پاکستان مرکز تروریزم نبوده و به این ترتیب می خواهند که افکار مردم جهان را منحرف سازند
قابل یادآوریست که سخنان اخیر صدراعظم پاکستان درحالی ابراز می شود که استراتیژی جدید باراک اوباما درقبال افغانستان که دراین اواخر اعلام گردید وارزیابی که شده است دیده می شود که هدف قراردادن مراکز تروریستان ولانه های آنان را درخاک پاکستان دراولویت کاری موصوف قرار دارد. این مرحلۀ دوم استراتیژی قبلی ای است که در سال 2009 میلادی طرح شد، وشامل مبارزه با بنیاد ګرایی وهمچنان مبارزه با تروریزم می شود که سراز سال جدید میلادی مبارزه با تروریزم را درسرخط برنامه های خود قرار خواهد داد. مبارزه با تروریزم که باراک اوباما تا به حال به خاطر عملی شدن آن درحدود 50 هزار سرباز امریکایی را برای مهار بنیاد ګرایی ها ونارامی ها درافغانستان فرستاده است، آن شورش ها ونا امنی ها را در جنوب کشور تا اندازه که لازم بود مهار نموده واکنون دیده می شود که پروژه های عمرانی درآن ولایت ها وبه خصوص درولایت هلمند آغاز گردیده وهمچنان به سرعت به پیش می رود
گـفـتــنی است که استراتیژی مبارزه با تروریزم تا کنون تنها درداخل افغانستان صورت گرفته تا با امن ساختن کشور وآموزش نیروهای امنیتی افغان مقدمات خروج نیروهای امریکایی درسال 2011 را فراهم کنند ونیروهای خارجی به تدریج تا سال 2014 همزمان با نیرومند شدن نیروهای امنیتی افغان از کشور خارج شوند وقوای امنیتی افغان بتوانند مسوولیت های امنیتی کشور شان را به عهده گرفته و از آن مؤفق بدر آیند. اما تا کنون که دیده می شود پاکستان به عنوان محلی امن برای طالبان والقاعده محسوب می شود و منابع مالی مورد نیاز مخالفین ودیگر نیروهای مسلح مخالف نیز از این کشور تأمین می شوند که متأسفانه تا به حال لانه های اصلی تروریست ها وانتحارکننده گان که مراکز اصلی آنان د ر پاکستان قرار دارد کدام تغیر چشم گیری به وجود نیامده وبه جز از چند حملۀ هوایی که آنهم گاه و نا گاه و نه به شکل سیستماتیک ومنظم آن لانه های آنان را مورد بـمـباردمان قرار داده دیگـر کـدام عملیات بزرگی برای پاکسازی آن مناطق از لوث تروریستان وانتحارکننده گان که ترس وهراس را درتمام منطقه ایجاد کرده وملتهای کشورهای منطقه را به خوف وترس واداشته اند صورت نگرفته است
وهمانطور به حال خود باقی مانده است وحتی گفته می شود که تروریستان بیشتر از پیش تمویل وتجهیز گردیده وبرای نا امن ساختن منطقه وبه خصوص کشورهای همسایه پاکستان که بیشترینه افغانستان، هندوستان وحتی امروز دامنۀ آن به کشور ایران نیز کشیده شده است مورد استفاده قرار می گیرند.
گر از حقیقت انکار نکنیم مناطق سرحدي پاكستان به مثل سابق مكان بازگشت طالبان محسوب ميشوند، زیرا طالبان در اين مناطق با سلاح مسلح ميشوند، از لحاظ مشکلات صحی در اینجا تداوی میشوند و هکذا مورد حمايت مالي قرار ميگيرند مگر با وجود آن هم غرب همچنان كمكهاي مالي خود را به اردو اين كشور اهدا ميكند؛ جايي كه نميدانيم آيا آنها با ما و يا عليه ما ميجنگند.»
سایت اينترنتي فرانكفورتر آلگماينه آلمان در تحليلي تحت عنوان “شما كدام طرف هستيد؟” با اشاره به موضعگیری دو جانبهء پاكستان در مبارزه با تروريزم در این اواخر در یک مطلب خویش چنین نوشته است:
در سال ۲۰۱۰ بيش از ۷۰۰ سرباز ايساف در يكي از مهمترين ميدانهاي جنگ، جايي كه ما براي حفظ امنيت خود تلاش ميكنيم، كشته شدند. بر اساس این ارقام سال ۲۰۱۰ یکی از خون بارترین سال های جنگ ۹ ساله بوده است.. حتي در امريكا نيز جنگ افغانستان بسيار منفور شده است و از حمايت كمي برخوردارمي باشد. بيش از نيمي از امريكاييها معتقدند كه تلفات اين جنگ و مصارف سالانهء ۱۰۰ ميليارد دالری آن ارزش حضور در چنين جنگي را ندارد.
در حالي كه بارک اوباما، رئيس جمهور امريكا از پيروزي جنگ افغانستان سخن ميگويد، وي به سربازان خستهي اين كشور قول خروج از افغانستان را ميدهد.
اكنون اين سوال مطرح است كه اين دو چگونه با هم قابل مقابل است؟ مساله قابل توجه و تعيين كننده اين است كه اوباما از ابتداي حضور خود در دولت، از ستراتیژي جديد اين كشور درقبال پاكستان سخن گفت و اعلام كرد كه مبارزه با طالبان و القاعده نه فقط در افغانستان بلكه در مناطق سرحدی پاكستان و در كوچه پس كوچههاي اسلام آباد، پايتخت پاكستان نيز بايد انجام شود.
در حالي كه اسلام آباد به غرب قول همكاري ميدهد مگر بطورهمزمان با سياستهاي داخلي خود باعث شكست امريكا و اروپا در مبارزه با تروريزم ميشود. در حالي كه اردوی پاكستان عليه تندروان ميجنگد، به طورهمزمان به تضمين موقعيت آنها نیز ميپردازد
در شرايط فعلي پاكستان به علت دستگيري برخي از اعضاي گروه طالبان، زمينه مذاكرات غرب با برخي سران اين گروه را فراهم آورده است. از اين رو غرب به ميلياردها دالر را به اين دولت كه نميدانيم آيا با ما است يا عليه ما، ميپردازد. البته ما نميدانيم كه منافع پاكستان براي كمك با غرب در چيست؟ اين كشور تاكنون دو ميليارد دالر كمك نظامي و دولتي دريافت كرده است، البته براي موضع منفي و رفتار بد خود، زیرا پاكستان تندروان را به حیث آلهء نظامي عليه هند و وثيقهاي براي عقب نشيني غرب از افغانستان ميداند.
مسالهاي كه اكنون براي غرب هراس انگيز شده است، اين است كه اكنون امنيت غرب بيش از پيش با آينده و سرنوشت پاكستان يعني قدرتي اتومی با ۱۷۰ ميليون نفوس گره خورده است؛ كشوري كه به سختي ميتوان در آن از نظم سياسي سخن به ميان آورد و این کشور خود باعث بروز و پلان گذاری حوداث دلخراش تروریستی میشود.
اکنون واشنگتن نيز آبستن شک و تردید در قبال پاکستان گردیده است طوریکه ترديد دارد كه آيا سياست پاكستان تحت تاثير تقاضا های غرب قرار دارد يا خير. در شرایط کنونی بهتر این است که غرب تلاش كند تا هدیه و تحفه های میلیارد دالری كمكهاي خود به پاكستان را متوقف کند
، جنرال حمیدگل یکی از مقامهای مهم ،ای،ایس،اي اسبق پاکستانی در گفتگویی با طلوع نیوز در این اواخر گفته است که اسامه بن لادن و ملا عمر، رهبران گروههای القاعده و طالبان هم اکنون در افغانستان به سر میبرند.
جنرال حمیدگل چند روز پس از آن، این اظهارات را بیان میکند که مقامهای دولت افغانستان و پاکستان در نشستی در ترکیه، از ایجاد فضای اعتماد و صمیمیت میان دو کشور سخن بهمیان آوردند. گرچند برخی اوقات مقامهای رسمی پاکستان از بیان خیلی از موضوعاتی که میتواند فضای بیاعتمادی میان دو کشور را دامن زند خودداری کردهاند، اما از طریق مقامهای غیررسمی مانند حمید ګل دیدگاههای خود را بیان داشتهاند.
همچنین اظهارات جنرال حمیدگل پس از اعلام خبر اعزام هیاتی از کابل به پاکستان بیان میشود. جنرال حمیدگل که حکومت افغانستان را «دست نشانده» و کسانی که در این نظام کار میکنند را «خاین» میداند، خواستار گفتگوهای مستقیم امریکا با طالبان است. اما بهرغم آن، دولت افغانستان تلاش دارد تا مقامهای پاکستانی که تاکنون از تلاشهای این دولت برای آغاز گفتگوها با طالبان و دیگر گروههای مسلح مخالف دولت حمایت نکردهاند را، با خود همکار سازد
با این حال، برخی از کارشناسان سیاسی معتقدند که مقامهای پاکستانی به ایجاد فضای اعتماد میان دو کشور افغانستان و پاکستان باور ندارند. به گفتهی این کارشناسان، مقامهای پاکستانی بارها دولت افغانستان را متهم به مداخله و جای دادن شورشیان در داخل کشور کردهاند
کارشناسان سیاسی میگوید که مقامهای پاکستانی تاکنون به این نتیجه نرسیدهاند که روابطی «خوب و حسنه» را با افغانستان برقرار سازند، بلکه همیشه تلاش کردهاند که «فریبکارانه» عمل کنند. هنوز پاکستانیها به این نتیجه نرسیدهاند که روابط حسنه و حسن همجواری خوبی را با افغانستان برقرار بسازند. سخنانی را که هم به کار میبرند، مانورها و فریبکاریهای سیاسی است نه حقیقت و حقیقتیابی
اظهارات جنرال حمیدگل را مبنی بر حضور رهبران القاعده و طالبان در افغانستان، ناشی از مداخله پاکستان در مساله مذاکره و مصالحه با طالبان میباشد.
هر زمانی که دولت افغانستان برای آغاز مذاکره و گفتگو با طالبان تلاش کرده، پاکستان در نظر داشته است که این مذاکرات از طریق آن کشور صورت گیرد. هر فعالیتی که بیرون از مجرای پاکستان باشد، آن کشور به شکلی از اشکال کوشش میکند تا سهم خود را در این مسایل داشته باشد
جنرال حمیدگل که از حامیان اصلی طالبان و تروریزم شناخته میشود، بارها خواستار خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان شده است. به گفتهی کار شناسان افغانی ازجمله محترم احمد سعیدی میګویند که حمیدګل یکی از ایجادکنندگان القاعده و طالبان است و این مساله برای حکومت پاکستان نیز روشن است. محترم سعیدی که از جنرال حمیدگل به عنوان یک «فاحشه سیاسی» یاد میکند، میگوید (به باور من حمید گل را باید یک فاحشه سیاسی گفت که خودش پدر القاعده و طالبان است که این مساله را حکومت پاکستان هم میفهمد،نظر محترم سعیدی صاحب درمورد حمیدګل صدفیصد صدق میکند ومورد تائید ما میباشد)
تا زمانی که جامعه جهانی بالای پاکستان فشار کافی وارد نکند و آن کشور نیز اعتراف نکند که حامی تروریزم است، میان افغانستان و پاکستان اعتماد بهوجود نخواهد آمد. مساعد بودن زمینهها برای دخالت پاکستان در سیاستهای افغانستان نیز باعث شده است که آن کشور هر گونه اتهاماتی را علیه افغانستان وارد کند.ولی متاسفانه یک تعداد وابسته ګان پاکستان واستخبارات نظامی ان (ای،ایس،ای) در داخل نظام سیاسی افغانستان هستند که سیاست پاکستان برای شان ازهمه مقدم است.که از همه اولتر تصفیه وجود این افراد از نظام سیاسی افغانستان مهمتر از هر اقدام سیاسی ونظامی دیګر به حساب می اید .زیرا اول باید خانه خود را مستحکم بسازم بعد در فکر جلوګیری توطیه های خارج از افغانستان اقدام نمائم
در گزارشهای جدید استخباراتی ایالات متحده امریکا که از جنگ و امنیت افغانستان یک تصویر تاریک نشان داده شده، آمده است تا زمانیکه پاکستان نیروهای مسلح مخالف را در قلمرو خود از بین نبرد، جنگ افغانستان پیروز نخواهد شد.
پای
رحمت اله روان