علی قاسمی

 

ششم جدی 1358  سراغاز تجاوزات پی در پی  برافغانستان

 

 

شامگاه  27 دسامبر 1979 میلادی  مطابق با پنجم جدی سال 1358 خورشیدی ، زمامدار دوم  حزب دموکراتیک خلق افغانستان، حفیظ الله امین ، در قصر دارالامان  در جنوب شهر کابل  در یک عملیات مستقیم سربازان شوروی به قتل رسید و شب هنگام  نیروهای ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی با قطعات میکانیزه و با پشتیبانی قوای هوایی و زرهی آن کشور از مسیر حیرتان  وارد افغانستان گردیدند که با طلوع افتاب ششم جدی  ولایت های شمالی افغانستان را که در مسیر کابل تا حیرتان موقعیت دارند عبور نموده  و با کذشت از تونل و دره پرخم و پیچ سالنک وارد کایل پایتخت افغاننستان شدند .

درهمان شب رادیوی دوشنبه ازبکستان  با اعلان اغاز مرحله نوین انقلاب ثور ، ببرک کارمل رهبر شبکه پرچم را به عنوان زمامدار و جانشین حفیظ الله امین اعلام نمود .

قوای شوروی وارد افغانستان شد به چی منظوری ویا برای پیشبرد کدام اهدافی ؟ این موضوع توسط  مبصرین و تحلیل گران وقت  به گونه های متفاوت اما بسیار داغ بر رسی و تحلیل گردیده است  .  اگرچی شوروی ها برای اهداف مشخصی وارد افغانستان شده بودند . اولین هدف شوروی ها حفاظت و نگهداری از حاکمیت حزب دموکراتیک خلق یا باصطلاح حکومت طبقه کارگر در افغانستان بود و هدف دیگر دراز مدت بود که افغانستان را مانند سایر کشور های اسیای میانه تحت تسلط دایمی خود در آورده  و از همه امکانات ان  به نفع  جماهیر شوروی  بهره برداری کند .

هدف نهایی نزدیک شدن به اب های گرم  در بحر هند و حتی با برداشتن پاکستان از سر راه راهش که پس از تسخیر کامل افغانستان چندان مانعی به حساب نمی امد، هم مرز شدن با کشور بزرک هند و تشکیل یک اتحاد جماهیر بزرک در سطح جهان در مقابل کشور های غربی به سرکردگی ایالات متحده امریکا بود .

اما این بررسی سران اتحاد جماهیر شوروی و مطالعات سازمان استخباراتی ک جی بی درست ثابت نشد  و با پایداری و مقاومت مردم افغانستان  قوای 120 هزار نفره اتحاد شوروی  پس از نه سال جنگ و ستیز در افغانستان  با وصف تغیر مهره ها ، شکست خود و بالاخره افغانستان را  ترک گفته و از نگاه سیاسی چنان دچار مشکل درونی گشت که بالاخره این اتحا از هم پاشید و اتحاد جماهیر شوروی به 13 کشور کوچک تقسیم شد.

پس از خروج قوای شوروی از افغانستان  حاکمیت  حزب دموکراتیک خلق به ریاست داکتر نجیب الله  و با پشتیبانی قوای مسلح  افغانستان  توانست چهارسال به حکومت خود ادامه دهد . در حالیکه صاحب نظران و کارشناسان نظامی و سیاسی بر این باور بودند که این حکومت پس از خروج قوای شوروی یکماه تاب مقاومت را در مقابل لشکر مجاهدین نخواهد داشت .

مسائلی که باعث طولانی تر شدن دوره حکومت داکتر نجیب الله گردید یکی همبستگی و جانبازی های نیروهای دولتی در مقابل عملیات ها و جنگ های  نیروهای مجاهدین بود.

موضوع دیگر بروز اختلافات بیش از حد بین سران مجاهدین بود که حتی در کعبه سوگند خوردند و اتحاد ایجاد نمودند اما این قسم و اتحاد سه ماه طول نکشید و همگی پشت به خانه خدا کرده و قسم و تعهد را شکستند .  با بروز بی اتفاقی ها در بین رهبران ، فرماندهان نظامی احزاب مجاهدین  نیزدر سنگرهای مناطق تحت کنترول شان  به جان هم افتیدند  و برای افزایش قلمرو حاکمیت حزب شان ، جنگ های خونینی را براه انداختند که از ایجاد اختلافات در بین جبهات  احزاب جهادی دولت بهره برداری خوبی را توانست .

جنگ های تنظیمی در مناطق تحت کنترول و حاکمیت قوماندانان جهادی چنان فجایعی را به بار اورد که شمار زیادی از مردم این مناطق  از وحشت جنگ های تنظیمی به ستوه امده و مجبور به ترک خانه ها و دیار شان شدند . در شمار زیادی از مناطق بالاخص در مناطق مرکزی ، هزاران انسان  در نتیجه این درگیری های وحشتناک جان های شان را از دست دادند .  

دخالت بیش از حد و اشکار کشور های  کمک کننده احزاب جهادی  بالخصوص پاکستان ، ایران و کشور های عربی  با عث دلسردی شماری از نیروهای مردمی در داخل مجاهدین شد وتنظیم های جهادی در حقیقت  از پشتیانی ملت و پشتیبانی خداوند محروم و در عوض ریسمان  غلامی کشور های  فوق الذکر به گردن اویختند . 

با خروج قوای اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان ، در حقیقت این کشور مورد تجاوز آشکار نیروهای نظامی  کشور های ایران و پاکستان و شیخ  نشین های عرب قرار گرفتُ.

ولایت های جنوبی  و شرقی کشور  توسط  ملیشه های نظامی  و افسران اردوی پاکستان کنترول میگردید . دراین ولایت ها  تمام دارایی افغانستان در اختیار پاکستانی ها قرار داشت و قوماندانان جبهات  احزاب مجاهدین  به فرمان جنرالان پاکستانی تغییر و تبدیل میشدند . زمامداری در ولایت ها و ولسوالی ها بین احزاب جهادی طبق مشوره  سازمان استخبارات پاکستان تقسیم میگردید . جنگلات  انبوه  در جنوبی و مشرقی  ازادانه توسط پاکستانی ها قطع و به فروش میرسید ، از یک تا ده ها کیلومتر مرز های خود را نیروهای نظامی سرحدی پاکستان در داخل افغانستان اوردند و معدن ها و ذخایر زیر زمینی ولایت های بدخشان ، نورستان ، هلمند ، کاپیسا و پنجشیر توسط  خارجی ها  استفاده و تاراج میگردید. اما یک قوماندان و مجاهد وطن دوستی نبود که با این اعمال خارجی ها و اشغالگران مرحله دوم مخالفت نماید و از تاراج  و تجاوز اشکار جلوگیری بعمل اورد و یا حد اقل موضوع را در سطح جهانی مطرح سازد.

در هزاره ستان  سپاه پاسداران ایران  آزادانه حکومت داشت و هرکسی که مخالف سیاست حکومت ایران  یا ولایت فقیه بود  حلق اویز میگردید و تمام دارایی اش به تاراج میرفت .  هر فردی که مخالف شیوه حکومت ملا سالار ایرانی بود حق زنده  ماندن در هزاره ستان را نداشت و حتی اختیار مال ثروت و ناموس خود را نداشت .

با فروپاشی حکومت داکتر نجیب الله و تشکیل حکومت مجاهدین در کابل همگی شاهد دخالت های مستقیم  کشورهای پاکستان و عربستان سعودی در صحنه سیاسی افغانستان بودیم که  دخالت های مستقیم و اشکار آی اس آی پاکستان و شیوخ عرب  روز گاری را برسرمردم ما اوردند که  جنگ های خونین  دوره حاکمیت های مجاهدین را همگی به یاد دارند و فراموش هیچ افغان با احساس و با درک نخواهد شد .

سازمان استخبارات پاکستان با کمک مالی و نظامی  عرب ها  بار دیگر دست به تجاوز اشکار زده و با تبدیل نمودن  پکول  به دستار ملیشه های نظامی و اردوی خود را به نام طالب بطور مستقیم وارد افغانستان ساخت و خواب این را میدید که افغانستان ایالت پنجم پاکستان بحساب بیاید . ولایت های هم مرز با پاکستان را از طریق خط تلفون به پاکستان وصل نمود و تمام دارایی افغانستان را از مناطق تحت اشغال نیروهای طالب  به یغما بردند.

طبق فرمان های پی هم ملا عمر برای شمار زیادی از اعراب و پنجابی های بی هویت تذکره شناسایی افغانی صادر شد  و برای انان  مخفیانه زمین در مناطق مرکزی و شمال افغانستان  توزیع گردید .

درمدت هفت سال حاکمیت سیاه طالبان در افغانستان ، تمام  هستی این کشور به تاراج رفت ، تمام رشته های هستی  مردم این سرزمین از هم پاشید  و افغانستان به  حمایت غربی ها  و با پشتیبانی  مستقیم  کشور های شیخ نشین عرب  توسط  اردوی تابه دندان مسلح پاکستان اشغال و به لانه تروریزم بین المللی  تبدیل گردیده بود .

 

پس از حادثه 11 سبتامبر 2001  در شهر های ایالات متحده امریکا ، حکومت  آی اس آی پاکستان  توسط عملیات مستقیم  نیروهای هوایی امریکا از هم پاشید و ایالات متحده با یک جهش دراماتیک سیاسی و نظامی  نیروهای اشغالگر نظامی پاکستان را از افغانستان خارج ساخته و در عوض خود به اشغال افغانستان پرداخت .  

نیروهای کشور های نا تو در افغانستان  تحت نام ایساف فقط یک جنبه نمایشی و دفاعی را دارند که در مناطق جنگی  مستقر شده اند و در جنگ رویا رویی با بقایای نیروهای طالبان مصروف برنامه ریزی عملیات ها بوده  و چگونه دفاع نمودن از حملات احتمالی طالبان را تمرین میکنند .  ولی در میدان سیاسی افغانستان ، هیچ گونه نقشی را ایفا نمیتوانند.

اما برعکس کشور های امریکا و انگلیس تعین کننده سیاست دولت افغانستان هستند . پارلمان های افغانستان که تاکنون  بیشتر افراد بی خاصیت  و استفاده جو در آن جا میگیرد هیچ گونه  نقشی را در تعیین سیاست دولت  ندارد. و در بین نمایندگان پارلمان  تعداد محدود افرادی وجود دارند که  حقیقتا برای افغانستان میسوزند اما این افراد اندک اند نه صدای شان به جایی میرسد و نه  رای شان به حساب می آید .

در یک دوره چهار ساله پارلمان قبلی کشور، هیچ فیصله تاریخی  و سرنوشت سازی را این پارلمان اجرا نکرد که در حال و یا آینده  به نفع مردم و کشور باشد . بیشترین  اوقات  جلسات پارلمان یا روی موضوعات  حقوقی شان صرف شد ویا به جان هم افتاده و مسخره  مردم و جهانیان شدند .

در جنوب غرب کشور انگلیس ها گاهی با طالبان معامله میکنند و برای بدست اوردن منافع تریاک برای مافیایی بین المللی اجازه فعالیت ازادانه را میدهند  وگاهی روش را تبدیل ساخته با تبلیغات کسترده اعلان فتح یک ولسوالی را سر میدهند . این موضوع در حقیقت خود نمایانگر بزرگ ساختن نیروهای بقایای طالبان و القاعده در افغانستان است که قوای دولتی افغانستان با پشتیبانی نیروهای خارجی  در یک عملیات زمینی توسط هزاران سرباز با پشتیبانی نیروهای هوایی قوای انگلیس و امریکا  بعد از چهار روز جنگ و بمباردمان  فقط میتوانند مرکز یک ولسوالی را که  بیش از دو کیلو متر مربع نخواهد بود از دست طالبان ازاد میسازند .

ازادی مرکز های  ولسوالی های  موسی قلعه ، مارجه ، گرمسیر و غیره از دست طالبان هیچ گونه دست اوردی برای مردم و دولت افغانستان بشمار نمیرود . زیرا نود در صد  ولایت هلمند  و ولایت های همجوارش توسط طالبان اداره میشود  و تنها چند بازار کوچک را نمیتوان  مراکز هسته یی طالبان شمرد  که بر ازادی ان جشن گرفت و با سقوط ان گریست .

بنا تمام حرکت های انگلیس ها در هلمند به شکل یک پارچه تمثیلی است که  برای بزرگ سازی نیروی طالبان والقاعده و خورد ساختن روحیه مردم افغانستان اجرا میشود .

بنآ ششم جدی سال 1358 خورشیدی  سر اغاز اشغال افغانستان توسط خارجی ها بوده و افغانستان  پس از خروج قوای اشغالگر شوروی تا کنون مداوم  تحت اشغال خارجی ها قرار داشته و دارد .

براین اساس میتوان ادعا نمود که افغانستان از 31 سال به این طرف تحت اشغال خارجی ها قرار دارد و تمام هستی این سرزمین  توسط خارجی ها  به یغما برده شده و ثروت های فرهنگی این سرزمین  بکلی نابود گردیده است .

به امید ان روزیکه  کشور ما افغانستان  دارای حکومت مستقل ، پارلمان آگاه و خود مختار و اردوی پرقدرت ، مستقل و بی نیاز  گردد .

 

 

  

 


بالا
 
بازگشت