علی قاسمی
یادی از آن روزهای "سیاه"
درست سی و یک سال پیش بود و هیچ گاهی فراموشم نمیشود .
آن شامگاه همیشه در یاد من است و آن گفته ها همیشه در مغزم می پیچد که از امواج رادیو افغانستان طنین انداز بود و میگفت " د انقلابی نظامی شورا اعلامیه د زرهدارو دقواوو جگړن محمد اسلم وطنجار تاسوته اوروی "
به ادامه ان صدای باریک و دلخراشی از امواج این رادیو که یگانه رادیوی مرکزی کشور بود به گوش ها رسید ، این صدا سخت تکان دهنده و تاریخ ساز ثابت شد که میگفت :
" گرانو وطنوالو ! دنادری کورنی اخرین فرد سردار محمد داود ، دغه د تاریخ بی نظیره عوام فریب او د افغانستان په خلگو غدار د همیشه لپاره له منځه ولاړل، د دی نه وروسته ملی حاکمیت دافغانستان په نجیبو خلگو پوری اړه لری ، دانقلاب د گټو څخه دفاع او د دغه مستبد سردارد طرفدارانو له منځه وړل د افغانستان دهرشرافتمند وگړی وظیفه ده "
در هر گوشه از کشور مردم متحیر بودند که کشور چگونه فردایی را در پیش خواهد داشت و این پرسش در ذهن های همه روشن فکران و صاحبان اندیشه می پیچید و شماری از آنان فردای تاریک و غم باری را برای مردم و کشور افغانستان پیش بینی میکردند . هیچگاه ان لحظه و آن سخن را فراموش نمیکنم . یکی از جوانان روشنفکر جاغوری بنام محمد موسی معروف به موسی چوچه ، که کارمند د افغانستان بانک در قندهار بود و به دست نیروهای دولتی در آغازین ماه های قدرت امین زندانی و بعد اعدام گردید و روحش شاد باشد ، در پاسخ به پرسش پدر مرحومم در مورد سرنوشت آینده کشور اظهار داشت که : " دیگر از همین روز افغانستان و مردم این کشور روز خوش را نخواهند دید و این آغاز یک مصیبت بس عظیم در کشور است " که در حقیقت از همان روز در کشور ما افغانستان که اکنون سی و یک سال میگذرد ، امنیت ، اعتماد ، باور ، صمیمیت و دوستی رخت سفر بست و در عوض عفریت سیاه ظلمت ، تاریکی ،بی اعتمادی ، ظلم ، چپاول و تاراج ، خون ریزی و برادر کشی جای گزین گردید .
آری تمام این نکبت ها از همان روز آغاز شد و آن روز هفتم ثور سال هزار و سه صد و پنجاه و هفت خورشیدی بود .
انقلاب و شورای انقلابی به پیروزی رسیدند و حکومت جدید با روش نوین ، گفتمان های تازه و چهره های جدید جایگزین حکومت ، چهره ها و گفته های پیشین شد .
اندکی نگذشت که هیاهو و جدال داخل حزبی دامنگیر انقلابیون تازه پیروز شده گردید ، شاخه های که با فشار بیرونی با هم وادار به پیوند شده بودند، همدیگر را تحمل نتوانستند و در نتیجه اختلاف به مرزی رسید که تحمل همدیگر سخت شده و شماری بنام توطئه گر و خیانت کاران به حزب و آرمانهای حزب و انقلاب از بدنه حزب و دولت بدور انداخته شدند .
که از این میان شماری روانه زندان ها گردیدند و شماری هم با ده ها هزار دانشمند متفکر و روشن فکر دیگر به قتلگاه ها رفتند و برای همیش خاموش گردیدند.
وقایع تاریخی و تحولات سیاسی که بعد از این تحول بوقوع پیوست در صفحات تاریخ کشور ثبت گردیده و هر انسان با احساس افغانستان ان روز ها را فراموش نخواهد کرد .
ما نیازی به بحث در مورد وقایع تاریخی و تحولات سیاسی در این سه دهه را نداریم . بلکه نگاه ما به دست آورد های است که این تحول تاریخی یا به اصطلاح انقلاب هفت ثور ، برای مردم و سرزمین افغانستان به ارمغان آورد که تاکنون دامن مردم و کشور را به آتش آن میسوزد .
با پیروزی حزب دموکراتیک خلق بر میدان سیاست کشور ، شمار زیادی از مردم کشور از اقشار مختلف و با عنوان های مختلف روانه زندان شدند . روشنفکران به نام ضد انقلاب ، ثروتمندان بنام فئودال ، استثمار گرو نو کران امپریالیزم ، ملا ها و رهبران ملی بنام ارتجاع و مرتجع روانه زندان ها و در نتیجه سر به نیست شدند و شماری که زمینه فرار شان مساعد بود جان سالم بدر بردند و به کشورهای پاکستان و ایران پناهنده شدند .
بروز اختلافات داخلی بین جناح های حزب حاکم ، کودتای های مکرر درون حزبی و حکومتی در مدت دو سال و کشمکش ها برای به دست گرفتن قدرت سیاسی با انگیزه ی قدرت طلبی و انتقام جویانه و در نتیجه تجاوز یکصد و چهل هزار نیروی مسلح اتحاد جماهیر شوروی وقت به افغانستان بنا به درخواست رهبران حزب دموکراتیک خلق و حمایت همه جانبه اعضای این حزب ، دست آورد های قابل ملاحظه را برای مردم و کشور افغانستان به ارمغان آورد .
1- زندانی شدن ده ها هزار مخالفین سیاسی و حتی افراد غیر سیاسی که وابسته به هیچ ارگان سیاسی نبودند، توسط اعضای حزب و همچنان اعدام های انفرادی و دسته جمعی هزاران تن از شهروندان کشور اعم از روشن فکر ، علما ، متنفذین ، سیاست مداران و افسران عالی رتبه ملکی و نظامی حکومت های قبلی و حتی زنان در مرکز و ولایت های کشور، توسط شماری از اعضای خود غرض و ناعاقبت اندیش حزب دموکراتیک خلق.
2- آواره گی بیش از پنج ملیون شهروندان افغانستان به کشور های همجوار پاکستان ، ایران و دیگر کشور های جهان و مساعد شدن زمینه فعالیت حکومت های کشورهای رقیب افغانستان برای تخریب و نابودی دارایی های این کشور که در نتیجه ی فعالیتهای گسترده سازمان های استخباراتی این کشور ها هزاران تن بنام های مسئولین احزاب و جبهات جهاد و فرماندهان مجاهدین در خدمت دستگاه های استخباراتی بیگانه که در حقیقت دشمنان سالمیت کشور بودند، قرار گرفتند.
3- کشته شدن بیش از یک ملیون شهروند افغان و معلول شدن حدود یک و نیم میلیون دیگر. علاوه برآن کشت ملیون ها حلقه ماین های انسان کش توسط سربازان شوروی و قت و مخالفین که تاکنون گاه گاهی جان شهروندان کشور را می گیرد .
4- فراهم شدن زمینه تجاوزات کشورهای بیگانه توسط عمّال تربیت شده شان در افغانستان و به غارت رفتن تمام دارایی و هستی افغانستان و نابودی سیستم زیر بنایی کشور و نابودی سیستم های زراعت ، اقتصاد ، صحت در شهر ها و قصبات کشور که حد اقل افغانستان را یک قرن به عقب انداخت و مهم تر از همه نابودی تعلیم وتربیه و فرهنگ اصیل کشور ، تبدیل شدن افغانستان به یک کشور بدون فرهنگ .
درمجموع دست اورد های حاکمیت حزب دموکراتیک خلق را میتوان به دو مرحله بر رسی نمود که مرحله اول ان حکومت های شاخه خلق به رهبری نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین بودند که این مرحله بجز از دست اورد های منفی هیچ دست آورد مثبتی از خود به جا نگذاشته است . که از هفت ثور 1357 اغاز و درشامگاه پنجم جدی 1358 به پایان رسید .
دراین دوره حکومت ها ی اعضای حزب خلق برعلاوه کشتارهای دسته جمعی ، زندانی نمودن افراد بیگناه و دانشمندان ، صادر کردن قطار فرمانهای بی محتوا و پی ، رقابت ها و جنجال های درون حزبی که منجر به کناره کشیدند شماری از اریکه قدرت که درنتیجه شماری را کشتند و شماری دیگر را وادار به ترک کشور نمودند و همچنان شماری را روانه زندان ها شدند و در نهایت حس قدرت طلبی بین رهبران حزب به حدی رشد نمود که حتی رهبران یکی در پی قتل دیگری شدند و رهبری حزب بدست شاگرد وفا دارش به قتل رسید.
مرحله دوم که دوره زمامداری شاخه پرچم این حزب به رهبری ببرک کارمل و دکتر نجیب الله بود ، از تاریخ ششم جدی 1358 آغاز و بتاریخ هفتم ثور 1371 پایان یافت . در این برهه زمان که حدود سیزده سال را در بر گرفت با اینکه در دست آورد های مهم و تاریخی منفی که در بالا ذکر شد سهم داشتند ، که مهم ترین ان اشغال افغانستان توسط قوای شوروی سابق به پشتیبانی این حکومت ها بود ، اما دست اورد های مثبتی را به حیث یک حاکمیت تحت حمایت بیگانه گان از خود بر جا گذاشتند که عبارت از ایجاد شمار زیادی از کارخانه ها در مرکز و ولایت های مهم که تحت کنترول دولت بودند و فراهم ساختن زمینه تحصیل برای شمار زیادی از اعضای حزب به اتحاد جماهیر شوروی وکشورهای هم پیمان انها که در نتیجه باعث رشد فکری برای افراد جامعه افغانی شد و نیروی متخصص و کار فهمی وارد دستگاه های دولتی در کشور گردید .
درآن زمان شهر های کابل و مزار شریف پر رونق ترین شهر های افغانستان بحساب می آمد. برق در شمار زیادی از ولایت های زیر کنترول دولت ، در دسترس مردم قرار داشت . سیستم صحی منظم و مجانی در این شهر ها در خدمت مردم بود و نظام تعلیم در مکاتب تا حدی رشد نموده بود .
در ادارات دولتی سیستم اداری منظم بود و به شهروندانی که در شهر ها زندگی میکردند بالخصوص کارمندان و کارگران دولت رسیدگی کامل میشد و تمام آنان از امتیازات مادی بهره مند میشدند.
در اواخر حکومت داکتر نجیب الله اردوی افغانستان به یک اردوی قدرت مند و جنگجو تبدیل شده بود که امکانات وسیع نظامی و جنگی را در اختیار داشت . در سال 1989 شمار قوت های نیروی هوایی اردوی افغانستان بیش از سه صد فروند هواپیما بوده که هواپیماهای بمب افکن شکاری ، انواع میگ و ساخاروف ، هواپیماها برای انتقالات نظامی اقسام مختلف هلیکوپتر ها را شامل میشده . همچنین نیروی زمینی افغانستان بر علاوه اینکه مجهز به صد ها چین تانک های مختلف النوع زرهی و هزاران عراده دستگاه های مختلف جنگی بوده ، موشک های سکاد، لونا ، سکر و اوراگان را نیز در اختیار داشته بود .
در مجموع اردوی افغانستان از نگاه امکانات نظامی یک اردوی به تمام معنی در میان کشور های منطقه بحساب می آمد که همسایه های جنوبی و غربی افغانستان سخت در این مورد حسادت داشتند .
اما در اواخر سال 1370 خورشیدی بروز جنجال ها و رقابت های قدرت طلبانه بین اعضای حزب دموکراتیک خلق و برقرار شدن فضای بی اعتمادی بین رهبران این حزب باعث سر فرو گذاشتن رهبران حزب دموکراتیک خلق به دامن جناح های مختلف گروه های رقیب مجاهدین گردید و بروز اختلافات قبایلی و لسانی در بین آنها که خلاف ادعا ها و شعارهای مبارزاتی سی ساله حزب ثابت شد ، باعث سرنگونی حکومت حزب دموکراتیک خلق گردید .
هشت ثور 1371 پیروزی حکومت احزاب مجاهدین .
چنانچه پیشتر یاد آور شدم که پس از پیروزی کودتای حزب دموکراتیک خلق و آغاز زندانی کردن و کشتار دسته جمعی شماری از رقبای سیاسی و شخصیت های ملی در کشور ، یک انقلاب سرتاسری از قصبات و اطراف کشور آغاز شد که روز بروز شدت اختیار نموده و این حرکت مردمی در درا زای یکسال توانست بیش از شصت در صد خاک افغانستان را از تسلط نظام حاکم بیرون آورد .
جهان که نظاره گر اوضاع افغانستان از بیرون بود، به اسانی توانست این حرکت را مورد سوء استفاده کشور های همسایه و ادارات جاسوسی جهان قرار دهند و انقلاب اسلامی و مردمی را که توسط مردم مسلمان افغانستان شروع شده بود به نفع دشمنان افغانستان ثمر بخش تمام کنند .
پس از سیزده سال جنگ خونین و کشتار دسته جمعی مردم افغانستان ، در سنگر های حکومت های حزب دموکراتیک خلق به پشتیبانی اتحاد شوروی و همکاری بلوک شرق و در جبهات مجاهدین به حمایت ایالات متحده امریکا ، کشورهای اروپایی و همکاری مستقیم کشور های عربی، پاکستان و ایران ، بتاریخ هشت ثور1371 خورشیدی پس از پناه بردن دکتر نجیب الله اخرین رئیس جمهور و رهبر( حزب وطن ) یا همان حزب دموکراتیک خلق ، به دفتر سازمان ملل متحد ، دسته های از گروه های رقیب مجاهدین از هر سمت وارد کابل گردیدند که بعد از یک سراسیمه گی و درگیری های خونین بین جناح های مختلف مجاهدین و کشته شدن صد ها انسان در حالیکه در این مقطع پاکستان از حزب اسلامی ، ایران از ربانی و مسعود حمایت میکردند و سازمان ملل متحد خواستار تشکیل یکی دولت ائتلافی با کمونست ها بود.، شامگاه ششم ثور سیزده هفتاد و یک خورشیدی در گورنر هاوس پشاور پاکستان ، صبغت الله مجددی به عنوان اولین رئیس جمهور حکومت مجاهدین در افغانستان ، توسط رهبران مجاهدین افغانی مقیم پاکستان با تائید دولت و اداره استخبارات نظامی پاکستان تعیین و از شهر پشاور پاکستان وارد کابل شد که برای دو ماه زمام امور را در دست گرفت .
مجددی در مدت دوماه حکومتش فقط توانست به پیام های تبریکی سران کشورهای پاسخ دهد که حکومت اورا به رسمیت شناخته بودند و با فراغت از امضای پیام ها مدت حکومت او نیز به سر رسید و قدرت به رهبر حزب دیگری از مجاهدین ، برهان الدین ربانی تحویل داده شد .
تحولات و فجایعی که در زمان حکومت های مجاهدین از نگاه اختلافات سیاسی و کشمکش های قدرت بروز نمود روشن تر از افتاب است که همه میدانند و نیازی به یاد آوری نیست .
در اینجا فقط دست آورد های این تحول را که مبداء ان از روز هشتم ثور 1371 خورشیدی شروع میشود بطور مفصل یاد آور میشویم .
1- اغاز جنگ های خونین بین گروه های مختلف مجاهدین ، ویرانی شهر کابل و نابودی و تخریب کامل زیر بناهای اقتصادی و صنعتی کشور که از دولت نجیب به میراث مانده بود توسط جنگ های خونین و تخریب کننده گروه های مختلف مجاهدین .
2- بروز و شدت گرفتن دشمنی های مذهبی ، لسانی ، سمتی و قبایلی در بین شهروندان افغانستان ، از بین رفتن وحدت ملی و کشته شدن ده ها هزار شهروند افغان در کابل و گوشه و کنار کشور .
3- فروپاشی اردوی یکصد ساله افغانستان با طرح و دستور سازمان استخبارات ارتش پاکستان که در نتیجه صد ها فروند هواپیما های مختلف نظامی و ملکی که سرمایه مردم افغانستان بودند نابود گردید ، هزاران عراده وسایط نقلیه وصدها چین ماشین های زرهی نظامی و همچنین صد ها هزار سلاح های مختلف النوع سنگین و سبک نظامی توسط دشمنان افغانستان از بین رفت که تعدادی به شکل آهن پاره و بقیه به قسم داغمه به پاکستان انتقال یافتند .
4- از بین رفتن سیستم تشکیلات ملکی ، نظامی و اداری در کشور و تبدیلی افغانستان به یک کشور ملوک الطوایفی که در اواخرسال 1994 و پیش از حرکت طالبان ، افغانستان در معرض تجزیه قرار گرفته بود . دولت برهان الدین ربانی مرکز کابل و محدوده های آن و شمال شرقی کشور را کنترول میکرد . در حالیکه سه ولایت غربی را با مرکزیت هرات اسماعیل خان اداره میکرد . در شرق در مرز پاکستان سه ولایت پشتون نشین تحت سلطه مستقل شورای جهادی مشرقی به رهبری حاجی قدیر و برادرهایش اداره میشد . نواحی جنوب و شرق کابل را گلبدین حکمت یار کنترول میکرد، در شمال جنرال عبدالرشید دوستم شش ولایت را تحت کنترول داشت . در افغانستان مرکزی حزب وحدت هزاره جات را با مرکزیت بامیان در اختیار داشتند ، و افغانستان جنوبی قندهار و هلمند بین سران جنگی مجاهدین رده پائین و راهزنان تقسیم شده بود که به دلخواه خود مردم را غارت میکردند.
5- به غارت رفتن دارایی های عامه توسط افراد زور مند ، شعله ور شدن جنگ های خونین در سرتاسر کشور و ایجاد اختلافات قومی ، لسانی و قبایلی بین شهروندان کشور تا نقض حقوق بشر و پایمال شدن تمام عنعنات افغانی و کرامت های انسانی در ادامه تشکیل طالبان از نسل بعدی مجاهدین که بیشتر در مدارس دینی پاکستان که عرب های سعودی آنها را تاسیس نموده بودند و تسلط زود هنگام آنان بر بیشترین قسمت های از کشور، مساعد شدن زمینه اشغال افغانستان توسط نیروهای ارتش پاکستان تحت پوشش رژیم طالبان و در نتیجه تبدیلی افغانستان به یک مرکز تربیت گاه و اقامت گاه تروریست های جهانی به رهبری القا عده که بعد از یک برهه طولانی و گذراندن روز های سیاه بر مردم افغانستان ، با مداخله و اشغال مستقیم نظامی افغانستان توسط کشور های غربی بر این دوره ظاهرأ نقطه پایان گذاشته شد اما مردم افغانستان دچار چالش های بیشتری گردیده اند .
6 ـ تبدیل شدن افغانستان به یک میدان جنگ تحمیلی بین تیم های امریکا ، ناتو و تروریست های جهانی ، مبدل شدن افغانستان به کشت زاد جهانی خشخاش و اقسام مواد مخدر ، بهره برداری همسایه گان از هر نوع تحول درد آور در این کشور و بد تر از همه تحت تاثیر قرار گرفتن نسل جدید افغانستان توسط تبلیغات زهر آگین ملا های مدارس پاکستان و تربیت شده گان دیو بند و عربستان سعودی و در نتیجه رایج شدن فرهنگ نامیمون انتحار در بین جوانان افغان .
در اخیر چنین نتیجه گیری میتوان کرد که هیچ یکی از این دو تحول نکبت بار، برای مردم افغانستان مثبت ثابت نشده اند و این دو روز نا میمون و نحس ، دو تحول سیاه و خونین که در افغانستان بوقوع پیوسته اند ، هر دو بجز از نکبت ، رسوایی ، بربادی و در نتیجه غلامی و مزدوری برای بیگانه ، هیچ کارکرد خوب و دست آورد آرمانی را برای مردم و سرزمین افغانستان به ارمغان نیاورده اند .
اما کدامین نقش برازنده تر و پیش گام تر را در ویرانی ، تاراج ، چپاول و بربادی افغانستان ایفا نموده اند، بسیار به زودی از بررسی و مشاهده دارایی و جای داد بجامانده و یا در اختیار داشته رهبران و مسئولین این دو تحول خونین میتوان دریافت .
جشن و پایکوبی به خاطر بزرگداشت از این روز های سیاه خیانت به خون های به ناحق ریخته شده شهدای افغانستان ، تمسخر به صورت های سرخ گونه و چشمان گریان یتیمان و مادران داغ دیده و بی سرپرست و بی احترامی به هر وجب خاک کشور به حساب می اید .
هفت ثور روز جشن و پایکوبی اتحاد شوروی وقت بود برای نزدیک شدن به ارمان های سیاسی و نظامی اش .
و هشت ثور روز پیروزی و روز جشن و پایکوبی برای سازمان های جاسوسی پاکستان و عربستان سعودی است برای رسیدن به اهداف شوم آنها .
اما هر دو روز برای مردم و سرزمین بلا کشیده افغانستان روز های غم و مصیبت و روز های نحس به شمار میروند .
به امید زمانیکه روز دیگری در ورق زرین تاریخ کشور ما به عنوان روز آزادی کامل افغانستان از تسلط بیگانگان ، روز اتحاد اتفاق مردم افغانستان ، روز بیرون رفت مردم و کشور از مصیبت ها و روز ترقی و ابادی سرزمین افغانستان ثبت تاریخ گردد و بساط تمام رنج ها از کشور برچیده شود .
پایان
منابع
کتاب طالبان از احمد رشید
اردو و سیاست از جنرال نبی عظیمی
افغانستان پس از طلوع جمهوریت از صاحب قلم
سایت فارسی خبری بی بی سی
یاد داشت ها و خاطرات شخصی از نویسنده