هرچه بگندد، نمکش میـزنند
----- وای برآن روز ، که
بگندد نمک
«
سالهاباهم چراغِ
جستجوافروختیم
تاره ورسم حصول آرزو آموختیم
»
وبعد ازآن چه کردیم ... وحال
چه میکنیم؟
رفقا ودوستان گرامی!
سالهادرسخنان انتقادی علیه
لنگشها،خطاها، وکمبودهای
اثرگذاران ،درمبارزات درون
حزبی مان،میگفتیم که :
هرچه بگنددنمکش میزنند
وای بر آن روز که بگندد نمک
!!
آیا، متوجه شده ایم که :شعرِ
وجیزهَ گونهءباارزش بالا،
اکنون نسبت به هر زمان دیگری
،چقدربرحال واحوال وقیل وقال
فردی وجمعی امروزی ،مامطابقت
دارد.؟ سوال پیدا میگردد ،که
چرا ( ما )به حال نمی آییم؟
چرا ازگذشته هاوتجارب باارزش
مبارزاتی گذشتهء خودمان
،وسایر تحول طلبان وطن ،که
بانثارخونهای فروان ومعلول
ومعیوب شدن بهترین های ما،
شکل گرفته وبه دست آمده است،
بهره گرفته نمیتوانیم
؛وبرخلاف آرزومندیهای اکثریت
رفقا وخواست زمان، که تعدادی
از (خودیها !)ی موءثر(!)
وغاوردرشکل گیری گروه های
تشکیلاتی موجود واتخاذ
تصامیم، هرروز بر قوتمند
ترکوبیدن طبل جنگ وجدال درون
حزبی( درسطح حزب دیروز) که
منجر به تشدیدبحران افتراق
وجداییهای دایمی خواهد شد،
اصرار و اقدام میکنند، کار
موثری را برای
کنار آمدنهای اکیداء ضروری
وگریزناپذیر -انجام نمیدهیم.
بااینکه خوب میدانیم که شعار
ها وفریاد های وحدت طلبانه و
تقاضاهای مکرر فردی وجمعی
رفقا-برای ترک دشمنیهای
جانکاه وروان سوز همرزمان ودل
خوش کن برای دشمنان خلق
،ازطرف آنانیکه تصمیم به
ادامه ء دشمنی های بیمفهوم
وحفظ دایمی فرکسیونهای شان که
هدفی جز - فعال نگهداشتن
دوکانک های سیاسی دارای
مراجعین محدود ، ندارند،برای
آ ن اقبال پذیرش نخواهد یافت
که تعدادی غرض تصفیه حسابات
شخصی وفرکسیونی دیروز ،خاصتاء
( دوران قدرت )، هنوز به
اهداف تصفیوی ودرانزوا
کشانیدن های رقبای شان پیروز
نشده اند.اما ، جای تاْسف
دراینست که سوخت این مرحلهء
جدید انتقام جویی
باردیگررفقای خواهند بود که
به هیچ وجه منفعتی دراین
کارزار ،ندارند.
این رویاروییهای موجود،بازهم
به قیمت تلف شدن بخشی از
امکانات مشترک ، ناامید شدن
وکناره گیری تعدادی از شخصیت
هااز فعالیتهای موثرترسیاسی و
به اتلاف کشانیده شدن استعداد
های باارزش تعدادی از کادرها
،این(سرمایه های واقعی وطن
وامید زحمت کشان هم دیار
،برای رسیدن به آزادی، عدالت
ودموکراسی واقعی )گردیده
وشایقین جدال واتهام زدنهای
های چند جانبه ،بدون احساس
مسوولیت وترس از بدتر شدن
شرایط وبرباد شدن امکانات
باقی ماندهء جمعی رفقا
وهمراهان ، راه نا صواب شان
را ادامه خواهند داد.
درچنین حالتی، تمامیت خواهان
،دشمنان همسویی ومصالحهء
ضروری، صادقانه وواقعاء
رفیقانه ،افراد از خود راضی
ومدعی وراثت وحق به جانب بودن
دربسا مواردکلیدی فکری ویا (
متولیان ووصیان ) تشکیلاتی
،ثابت کرده اند که به هیچ
صورت تابع اهداف جمعی وخواسته
های معقول اکثریت وحدت طلب
حزب( به معنی وسیعتر)،همنوا
شدن با شرایط مبارزه ءعلمی
وعملی درداخلی وطن و همسویی
بارفقا ونیروهای تحول طلب
ودموکراتیک واقعی فعال پروسهء
موجود مبارزه،نیستند. زیرا،
این افراد وحلقات خودسر ،نه
دیروز ونه امروز خودرا
دربرابر نهادهای موجود ُفعال
وواقعا ء طرف ضرورت وشکل
گرفته به صورت دموکراتیک
ودربرابر کلیه اعضای عادی
حزب، جوابده وگزارش دهنده نمی
دانند. درغیر آن باید هر
اقدام سیاسی وشخصی مضر وحتا
مفید فردی ولی موءثر بالای
حزب وسرنوشت سیاسی وشخصی
اعضا،رفقا وجامعه، وهر نوع
اقدامات خودسرانهء این افراد
وحلقات،که بدون مشوره وتصمیم
جمعی اتخاذ میشد ویامیشود،
بدون درنظرداشت روابط شخصی
وفرکسیونی وبا بیطرفی وقاطعیت
تمام ،مورد کنترول وبازپرس
دقیق قرار داده میشد وشود.
این نظریات پیشنهادی وانتقادی
، برای آن درشرایط فعلی مطرح
میگردند که تعدادی از افراد
وحلقات معلوم الحال وخود
محور، سالهاست که ازمحبتها
واحترام سنتی رفقای ما
استفاده کرده ونیرو وتوان
ایشانرابه جای استفاده ءمعقول
درراه تحکیم پایه های حزب
واحد وسمت دهی مبارزه به سوی
اهداف وطرق سالم ُ برای بزرگ
نمایی شخصیت های ضعیف خودشان
،به مصرف میرسانند ومیخواهند
به صورت غیر قانونی واجباری
وبا تمام (چشم سفیدی سیاسی )
خودرا به رسم پار
وپرار(ابداءتکرارناشدنی)تا
آخرین لحظهء حیات ،بالای شانه
های خستهءنسل قدیمی مبارزین
درحالی حمل کنند ؛ که نه تنها
سهم شایسته وفراخور حال وموقف
دیروز شان را درراه بازسازی
تشکیلاتی ووحدت مجدد مبارزین،
سمت دهی سالم مبارزه درشرایط
جدید، مطابق توان وظرفیتهای
شان، سهمگیری شایسته ،مشهود
وتواءم باعلاقه مندی واحساس
مسوولیت ،ایفا نمی کنند، بلکه
تعدای ازین افراد که باید
برای جبران خسارات ناشی از
موضعگیری،های جفاکارانهء شان
درحق رهبران، حزب ، مردم
وحاکمیت دیروز ،بیشتر از
سایرین میدرخشیدند وتلاش
میکردند؛ واز این یگانه طریق
،کسب اعتماد مجدد مینمودند،
برخلاف تمام اصول وپرنسیپ های
تبلیغ شده درگذشته از طرف
خودشان،هر اقدام وفریاد وحدت
طلبی را به سنگ ناحق(تکفیر)
کوبیدند وبا فتواهای غرض آلود
وناجایز ،حکم شکستن هرقلم
وبریدن هرزبان راستگو وحقیقت
بین وصریح را صادر کردند.جاه
طلبی تعدادی از این افراد
وبعضی از نو به دوران رسیده
های شان به حدی رسیده
بودوهنوز دراین جهت خطا فعال
اند، که قریب است ، بعضی
خودرا انسان های زمینی نیز
ندانند. آنها ، از برکت
بیتفاوتی ،گذشت های بیجا وغیر
ضروری صفوف دیروز وامروز،
قریب است ، درغیاب کاردینال
های سیاسی ، اعلام (تقدیس
)شان را خود به اطلاع ( خلق
الله)برسانند.
اکنون ،که به برکت مشارکت
جمعی رفقا،فشار تادیروز روبه
تزاید کادرهای وحدت طلب
واحساس مسوولیت قدمه های
بالایی رهبری احزاب متحد ملی
ونهضت فراگیردموکراسی
وترقی افغانستان،زمینه های
مساعد ادغام تشکیلاتی دربین
دوحزب برادر میسر گردیده است
،وطوریکه اظهار نظر میکنند که
این آغاز کار برای کنار آمدن
ووحدت با سایر جزایر وحلقات
رفیق ورفتن به سوی کنگرهء
واحد همه حزبیها( رفقای دیروز
وامروز)میباشد؛امیدواریم که
انکشافات منفی وجنگ تبلیغاتی
دربین بخشها وفرکسیون های
سابق وموجود رفقا، مارا از
نیت اصلی نیل به وحدت صادقانه
ووسیع الشمول،به سوی (سُراب )
نکشاند وباعث شکست امیدهای
تازه درحال جوانه زدن وحدت
طلبان که اکثریت قریب به
اتفاق همه رفقای وابسته به
تشکلهای موجود وبیرون باقی
مانده از این تشکلها وحلقات،
نگردد .
رفقای گرامی !
اجازه دهید ،بااستفاده ازاین
نوشتهءپیشنهادی-انتقادی ،
موارد زیر را مطرح نماییم.
اول: آیا ، این تبلیغات
موجودرفقا، علیه همدیگر شان
،درشرایطی که عنقریب انتخابات
پارلملنی آغاز میگردد وگروه
های مختلف سیاسی وشخصیت های
مستقل وقومی- ملی،برای احراز
کرسی پارلمان ،ثبت نام میکنند
ودست به تبلیغات میزنند،تا
بارفتن درشورای ملی وازطریق
این عمده ترین وقانونی ترین
مبارزه درشرایط مبارزات سیاسی
وطرف حمایت جوامع دموکراتیک،
استفادهء وسیع نموده ودر امر
اداره ومشارکت درسیستم دولتی
،نقش شان را ایفا کنند.این
درحالیست که مبارزات سالم
سازی امور مختلف سازمانی
وداخل حزبی ،خاصتاءمبارزه
علیه انحرافات وکجروییهای
افراد وحتا حلقات ،بی اهمیت
قلمدادنمیگردد ، ولی ،بایدشکل
این مبارزه ومیتود آن را
براساس منافع دور ونزدیک
اهداف بزرگ سیاسی وآرمانی
،بصورت علمی ودقیق انتخاب
کرد.نباید،منافع تاکتیکی
ورقابتهای سیاسی، بسیاری از
امتیازات ودست آوردهای قیمت
تمام شدهء مبارزات مشترک
راکاملاء زیر سوال ببرد
وقربانی نماید.
دوم : آیا، این
کارزارتبلیغاتی موجوداز طرف
همه جوانب ذیدخل دراین معرکه
ء تمام عیاری که اگر عقل بر
احساسات وعداوت های داخل حزبی
،که به اثراقدامات تکروانهء
افراد وحلقات مختلف حزب
وحاکمیت ،در دیروز وامروز شکل
گرفته وبالاثراهمال وعدم
مسوولیت پذیری وگزارش دهنده
بودن بالاییهادرحل سوالات
ونواقص ،قوام یافته است،غلبه
نکند، واستعمال هر آنچه بنام
سلاح غیرمجاز به (اساس منشور
انسانی وقبول شده ء رفاقت
وهمسویی )است ؛ ودر چانته های
فکری وآرشیفی طرفین موجود وتا
حال نگهداری گردیده است،ادامه
یابد،فاجعه بارتر خواهد شد.
سوم : اگر دراین معرکهء رفقا
علیه همرزمان ویاران
دیرینهءهمدیگر ، شخصیت های
ذینفوذ ودلسوز برای همه اطراف
وگروه های متاءسفانه جدا شده
ازهمدیگر، وارد میدان نگردند
واحساس مسوولیت ودخالت غیر
جانبدارانه ومستقل تواءم
بااحساس مسوولیت نکنند ،
خسارهء آن بیشتر به آنانی
میرسد که سرنوشت خودرا با
تمام قاطعیت وایمانداری
،باسرنوشت حزب ومیراث هزاران
شهید ،دهها هزار معلول وصدها
هزار یتیم وبیوه ودرد دیده
ومستمند وملیونها انسان
زحمتکش وطن ،گره زده اند ،نه
به به آنانیکه ، به یکباره گی
دانشمند ونقاد ودیگر اندیش
گردیده وداروندار وافتخارات
متعدد یک نسل فداشده را باکل
بیرحمی وقساوت (لحاف کهنه
میخوانند).تعجب آورتر اینکه
این قماش آدمها، مورد تعریف
وتمجید سخاوتمندانهء آنانی
قرار میگیرند که بزعم
خودشان:(پل پای اندیشه ورزان
،مبارزین وبزرگان) دیروز
راتعقیب میکنند.
چهارم : درشرایطی که گروه های
مختلف سیاسی ومذهبی وطن ،
درصدد تشکیل اتحاد ها
وایتلافهای جدید اند، وجنگ
بیرحمانهء تبلغاتی وخصمانه ء
رفقای ما، علیه یکدیگر شان
شدت پیدا میکند،چرا،نه تنها
همرزمان ما،بلکه هزاران انسان
امیدوارشده به شکل گیری وحدت
رفقا واتحاد وطنپرستان
عدالتخواه وواقعاء دموکرات
وطن درداخل وخارج
ازمیهن،ابراز نگرانی وتشویش
جدی نکنند ونگویند که
:آیا،این ناسزاگوییها وطعنه
زدنهای متقابل کادرها
ومسوولین فعلی وقدمه های
بالایی دیروزحزبی ودولتی
(رفقای گرامی)ما،از همان
تدابیر فعالیست که سیاسیون
دور اندیش وفعال وصاحب اهداف
بزرگ دورنمایی ووطن پرستانه
ومتعلق به یک حزب بزرگ
وتاریخی، برای وحدت صفوف
خودشان و پیدا کردن متحدین
جدید،غرض رسیدن به اهداف ملی
وآرمانی شان،خاصتا ء در شرایط
بحرانی وطن ،تشدیدروبه تزاید
فقر ،بیکاری وتنگدستی اکثریت
مردم ،موجودیت نظامی-سیاسی
بیشتراز(۴۲)
کشور خارجی واحتمال هر لحظه
درحالت سقوط قرارگرفتن وطن به
کام بنیادگرایان خون ریزتر
خارجی وعمال داخلی آنها،ازطرف
حلقات وشخصیت های حزبی اتخاذ
میگردد که درنبرد برضد جابران
وظالمان ستمگر داخلی و درکوره
راه های مقاومت وپایه داری
علیه مداخله های لجام گسیخته
و(حشر) دسته جمعی ارتجاع
جهانی ، رشد کرده ودرطی
۴۵
سال مبارزهء سازمانی،
۱۴
سال قدرت دولتی را به دست
داشته وبا وجود دشواریها
ودادن تلفات عظیم انسانی وتلف
شدن مردمان بیشمار، خدمات
قابل قدری به انسانهای زحمت
کش وطن انجام داده است.هرکس
حق دارد از ما بپرسد
که،آیا،ادامه دادن به مبارزه
ورسیدن به اهداف مطلوب عدالت
خواهی ودموکراتیزه شدن تمام
شوون زنده گی مردم ،که هدف
اساسی مبارزهء تان وادعای
همیشه گی تان است،بااین شیوه
های تبلیغاتی وفعالیت های
سازمانی ای،امکان پذیر خواهد
شد، که خود ستیزی ودشمن
ومخالف فراموشی،درمرکز توجه
پیشکسوتان ومدعیان پیشقراولی
درمبارزهء تان قرار دارد!؟
پنجم : آیا، مدعیان ادامه
دادن راه حزب دموکراتیک خلق
افغانستان وحزب وطن،
صدرنشینان جلسات وحدت طلبی
وتقارب های رفیقانه در آلمان
وهالند،سازمان دهنده گان و
رونده گان به سوی کنگره های
(حزب وطن وحزب واحد)وسراینده
گان غزلها ونواهای دلنشین
ومات ومبهوت کنندهء (چپ
افغانی)وسایر حلقات وشخصیت
های وحدت طلب وواقعا ء مبارز
،جداءناگزیر اند که بعد جلسات
وحدت طلبی درهالند ، هامبورگ
وبصورت اخص درداخل وطن وصدور
قطعنامه ها وتبادلهء
اسناد،اعلامیه ها وتبریک گفتن
ها،و...در آستانهءانتخابات
شورای ملی وشوراهای
ولسوالیها،چنین بحران جدید
تفرقه واتهام را دامن زده
ودرتعمیق اختلافات حل ناشدهء
دیروز،چنین موضعگیری را اتخاذ
کنند؟ آیا ، این اقدامات بکار
بسته شده، بیانگر خامی سیاسی
تاهنوز درد آور ومایوس کنندهء
رفقای ما نمیباشد.؟
ششم : ازمن وسایر منتقدین
کمبود ها،نارساییها واجراآت
ناسالم دیروز وامروزِتعدادی
غیر مسوول وواجب الاحترام
دایمی که برمشکلات موجود
ما،افزایش بعمل میآورند،
نترسید وبه خشم نیایید، چون
مادشمن نیستیم و هرگز هدف بدی
دربرابر هیچکدام شان نداریم .
حقیقت اینست که دل ما به حال
مجموعی رفقا وجنبش وطن
پرستانه ایکه در راه
ایجاد،فعال شدن واحیای مجدد
آن زحمات فراوان کشیده ایم
وتلفات مجموعی نیروها وحلقات
وطن پرست، دراین راه جداءقابل
ملاحظه است، میسوزد.پرسش ما
اینست که چه سودی برای مقاله
نویسان وارایه کننده گان
اسناد ،خاصتاء بخشهای (طعنه
زنی، وناسزاگویی )میسر خواهد
شد، درحالیکه (حوادث یاد شده
ومعلوماتهای جاداده شده
درآنهاونحوهء برخورد
وعملکردهای حلقات بالایی
ومسوولین (بااندک
استثنا)،بدون مشوره با قدمه
های همیشه فداکار(صفوف)
درمقابل چشمان ما ومردم ما،
به وقوع پیوسته است وهرکدام
ما، درحد توان ،برداشتها
وقضاوتهای مستقلانهء مان را
درزمینه داریم) و بارها این
نواقص بزرگ سیاسی وحزبی راکه
قیمت بزرگی بابت آن پرداخته
شده است، مورد انتقادهای کتبی
وشفاهی جدی قرار داده ایم.
هفتم :
باید رفقاوفرزندان واقعی
زحمتکشان وطن،وهمهء هم آرمان
مانهای مان را برحذر سازیم ،
که تیم (نفت پاش و خلق الساعه
برای تعمیق اختلافات )از همان
بدو این کشمکشهای موجود،وارد
میدان گردیده وتلاش میکند ،
تا این (تنور سیاسی) را داغ
وداغ تر سازد ، تاباشد برای
مدتی طولانی تر ،برای خود به
قمیت سوختن ما ویاران ما،نان
پخته کنند.ازینرو ،برای مشتعل
نگهداشتن این آتش تا
هنوزخودسوز ولی مفیدبه حال
دیگران ،سرمایه گذاری میکنند
واشک (تمساح
)میریزند.باید،بار دیگر
پرسیده شود که آیا،ماحصل این
بجان هم افتادن هاوتوهین
وتحقیر همدیگر مان ،توشهء
درنوردیدن راه دراز وپر از
دشواریهای متعدد مبارزهء
کنونی وفردای ما، خواهد شد.؟
آیا، شوقی ها ومفتون های این
جنگ وطعنه بازیها،به مراد
دلشان خواهند رسید؟.آیا،به
این حقیقت تلخ اندیشیده ایم
که، ما آخرین رشته های باریک
تاحال نگسسته وضعیف روابط
وتقارب را ،برای (ابدالابد)
به دستان خود ما ،قطع
نمیکنیم.؟
هشتم :آیا،رفقای ما،به صفت
دارنده گان یک داعیه وهدف
عالی انسانی ،فکرکرده اندکه
،این نامحدودبودن ساحهءانداخت
بدترین وخطرناکترین
اسلحهءتبلیغاتی،درصورت ادامه
یافتن،روزی از کنترول خودشان
خارج ودردستان مهارناپذیر
(دایه گان مهربان تر
ازمادر!!) قرارنخواهد گرفت؟
آیا ،روزی فرا نخواهد رسید،که
اگرتصمیم آتش بس بگیرند،
قطعات وقوماندانهای یاغی
وخودسر، خودرا تابع قرار
ایشان نسازند ومعرکه ،بدون
موجودیت طرف های اصلی، دربین
وکلای خود خوانده ادامه پیدا
کند.
علاوتا ء،باید متذکر گردیم
که: این جنگهای (گلادیاتوری)
فقط به بقای امپراطوری های
موجود می انجامد وبس ، این
حرکتها ،هرگزباعث تمرکز نیرو
وقوام تشکیلاتی مورد نظر
مانخواهد شد.باید،ازخود
بپرسیم که آیا، دستآوردی قابل
لمس از این تخریبات وسند
کشیهای متقابل نصیب کدام شخص
وجناح وفرکسیون گردیده است؟
آیا ،بعد نشستن جوش وآرامش
این دیگ تا هنوز(پُر ازنفخ
وباد ِسیاسی)،همه از اقدامات
دشمنانهِ بکار بسته شده درحق
یکدیگر ،مایوس ونادم نخواهیم
شد . ما،باورداریم که اگر ذره
ای احساس مسوولیت ،دوراندیشی
وحسابدهی به مردم ورفقا وجود
داشته باشد،پشیمان خواهیم شد.
نهم : باوجود اعتراض رفیقانه
درمورد بی تفاوتی قدمه های
بالایی حزب دیروز ودست بالای
دست نشستن ایشان درجریان این
کشمکشها وسایر قضایا، باید
صریحاء ابراز نظر گردد ، که
علت عدم مداخله وبی اثر بودن
اقدامات احتمالی شان دراین
گونه موارد، ناشی از
موضعگیریهای تشکیلاتی
وفرکسیونی یکجانبهء شان است،
که بعد سقوط حاکمیت حزب وطن
،ازطرف آنها اتخاذ
گردید.هرگز،نمیتواند منطقی
باشد که معاونین، اعضای هیت
اجراییه،پیش گامان کمیتهء
مرکزی وسایر چهره های موءثر
که معاشات وامتیازات شان
راتااخیر ماه حمل
۱۳۷۱
،اخذ نموده بودند، به یکباره
گی نسبت به همه مسایل بیتفاوت
شوند وجنگ طولانی یاران وحتی
مخلصین خودرابه تماشا نشینند.
توقع جدی همه رفقا ازآنها،این
بود وهنوز این امیدما،کاملاء
اربین نرفته است که اگر
بتوانند،نقش مفیدی را دراین
موارد ایفا نمایند.
همه میدانیم که اگر اولیای
امور درفامیلی ،چه خورد وچه
بزرگ ، درکشمکش های اعضای آن
خانواده ودر جریان
بروزاختلافات خواهران
وبرادران، ازبخشی ازآنهابنابر
دلایل موجه وغیر موجه ویاباثر
حُب شخصی ویا موضعگیری
تصادفی، حمایت کنند، حمایت
واعتماد جانب دیگر را ازدست
میدهند ، ودرحل پرابلمهای
بعدی به آنها مراجعه
نمیگردد.اما، اعضای خانواده
خودباید این حقیقت را درک
کنند که تمام عمر را درجنگ
وستیز سپری نموده نمیتوانند،
زیرا ،این مناقشات درونی،نه
تنها خانواده را بیشتر متلاشی
ودرمعرض نابودی کامل قرار
میدهد،بلکه خوشی وآرامش فردی
را نیز ازهمه میگییرد ودلگیر
میشود.بناء ،به فرزندان
خانواده لازمیست که برای حفظ
آبروی مشترک، زنده گی کمتر
پردرد سر وداشتن سعادت
وخوشبختی حداقل فردی، بینهم
بنشینند ومشکلات شان را
درغیاب بزرگان بی تفاوت شده
وتماشاچی ،حل وفصل
نمایند.آنها، باید این حقیقت
را درک کنند که درصورت علاج
ناپذیر بودن اختلافات، دارایی
پدری را ترکه نموده وبا تفاهم
واتفاق از هم دور وجدا شوند،
اما، نباید بعد جدایی به جنگ
سرد وهرلحظه قابل تغییر به
جنگ گرم وکشنده تر ادامه
دهند.آنها ،میتوانند،دورازهم
،نه به صفت اعضای یک خانواده
ونه به صفت خواهران وبرادران
خون شریک وعزت شریک، بلکه به
حیث دوستان و آشنایان خوب به
زنده گی وفعالیت شان ادامه
دهند ودرروزهای (بد)، که زنده
گی وبقای تمام شان با تهدید
به (مرگ) مواجه گردد واحساس
غمشریکی بردشمنی ،عقل بر
احساسات خشک وکینه توزانه و
نیازمندی بقای(فزیکی
وسیاسی)دروجود شان غلبه
نماید،به داد وکمک یکدیگر
برسند.آخر ،چرا جنگ ، چرا فحش
وناسزا وتابه کی؟؟؟آیا،
مادارای تعهد ورسالت بزرگ تری
نسبت به دشمنی باهم
دیگرنداریم.؟
رفقای گرامی!
چرا،کسانی به خود حق
قوماندانی واجاره کردن
تشکلات،تعین سرنوشت رفقا
،دهلیز فکری وافق دید وطرز
نگرش مارا،واگر اجازه داده
شوند،طرزنان خوردن ولباس
پوشیدن وبه کجا حق رفتن
ونرفتن وباکیها حق معاشرت
داشتن ومحدودیت ساحهء بیان
نوشتاری وگفتاری و مشخص ساختن
دوستان ومخالفین را مطابق
برداشتهای غرض آلود ،تاریخ
گذشته ودرمواردی عقب مانده
وپر ازرنگ وبوی متعفن(
قومی-زبانی وفرکسیونی)،به خود
اختصاص داده اند.؟چرا، تعدادی
از کادرها،خودراقبل ازرسیدن
دریک پست تشکیلاتی مورد
نظرشان، (بانگ زن)دموکراسی،
تساوی حقوق
افراد،منادی(!)مبارزه علیه
نابسامانیها، فرکسیون بازی
وقوم پرستی وهر نوع اجراآت
ناسالم تشکیلاتی، جامیزنند
ولی وقتی باثر معامله گریها
وقراردادهای به گمان
خودشان(مخفی) درراءس تشکیلی
قرار میگیرنذ، با آقای
«دوشمشیره »همنواگردیده، وحتی
درگردن زدن آنانی کمر (همت)
می بندند که دستان لرزان
آنهارا روزی به مکر وحیله
وادار به حمایت ازخود ساخته
بودند ورای کمایی کردند.نزدما
این سوال لاینحل مانده است که
هدف ما،مبارزه درراه وطن
وسعادت مردم آنست ،ویا غلام
شدن واطاعت کورکورانه ،از
مرشدین خشک وخودخواه وجاه
طلبی که حاضرند ،همه تلف شویم
ولی (ذوات محترم)
درراءس باقی بمانند، ولو در
جنب شان (چندتن محدود وحامی
برای باج دادن)باقی بماند.این
وضعیت ناگوار ،باوجود تغییرات
اخیری که در وضع الجیش نیروها
وصف آراییهای جدید وحدت خواهی
جداءقابل حمایت،دلخوش کننده
برای ما وتا هنوز نا تکمیل
ودرحال آسیب پذیر بودن،
دراروپا ادامه
دارد،ونگرانیهای قبلی فرزندان
صادق حزب ،درمورداحتمال آسیب
رسیدن به وحدت ،تاهنوزبرطرف
نشده است .تنقیص وتزیید کردن
خودسرانه وحکومتی گونه، ودادن
حق سکوت ومتمایل ساختن
افرادبرای جلو گیری از یاغی
شدن تعدادی از مقام داران
قبلی شوراهای اروپایی ،ترفیع
دادنها وبرطرفی های عمدی
ونظامی گونهءآنانی که شایدیکی
دوباری برخوردانتقادی
داشتند،همه گواه آنست که
سرنوشت مارابه سان تعدادی از
اراکین دولتی کابل(حکومت
مرکزی)تعین نمیکند .
ترس بزرگی که اکنون وجود دارد
،آنست که تعدادی از رفقا، به
این نتیجه رسیده اند که تیم
جدیدی دراروپا، برای بقا
درسطح مسوولین این منطقه،تلاش
میکنند،تا به توافق وقراردادی
دست یابند، که درضمن ادامهء
حیات سیاسی(رهبر
مآبانه)،بتوانند، مع الخیر
،بدون تغییر به (کنگرهء
وحدت)درصورت برگزار شدن ،مارش
کنان بروند ودرآنجا باحریفان
داخل وطن ،که باقبول هزاران
زحمت،محرومیت ، تهدید، قربانی
وفداکاری ،درفش افتادهء رزم
وپیکاری را که دیگران درعقب
میزهای پر ازخوراکه ها
ونوشابه های گرم وسرد اروپا
،ادعای دفاع وچسپیدن به آن را
مینمایند،برافراشته نگهداشته
اند، دست وپنجه نرم نموده
ودرصورت (
چِت )شدن ایشان،خلعت پادشاهی)
رابه تن های مبارک(!) شان
کنند. این مورد را باید جدی
بگیریم واجازه ندهیم که محصول
تلاشهای صدها رفیق مبارز
وواقعاء حزبی ،به خاطر اغراض
واهداف شخصی ،چند نفر
خودپرست،برباد گردد. این،همان
افرادی اند ،که هیچگاه دل شان
به خاطر بی اتفاقیها
وبربادیهای حزب، مردم ومجموع
رفقا وهمسنگران،دردی به خود
راه نداده است وهیچگاهی رفقا
را به سوی وحدت صادقانه دعوت
نکرده اند وفقط خودرا
میخواهند وبسس ..
اکنون، بسیاری از رفقا
وکادرهای حزب ما، به این یقین
رسیده اند، که دربرابر فعالیت
های علنی ومخفی آنانیکه
خواسته اند وتلاش دارند، تا
از رفقای ما به صفت اسیران
تشکیلاتی ومریدان عقاید بی
خریدار ودنباله روان پیران
(بی
طریقت) استفاده نمایند، بی
تفاوت باقی نمانده وبه آنها،
یک(نی) یی دایمی بگویند
وازوجود سازمانها وفعالیتهای
وطن پرستانهء روزمرهء شان
،کابوس دخالت ومداخله های
فرکسیونی (مسافرتهای مخفی
وشبانه که سفر مخفی یکی از
این افراد به دنمارک
وسویدن)جدیدترین نمونهء آنست
که به منظور (کُند ساختن
ویاخراب کردن) وحدت رفقا ویا
برای تحمیل ونصب افراد طرف
نیازفرکسیونی شان درشکل گیری
ورهبری سازمانهای کشوری
خواهان وحدت صادقانه
ودموکراتیک ،دارای روابط
صمیمانه و جلوگیری ازانتخابات
کاملا ء دموکراتیک،دراین
شوراهاُبرای آنصصوررت
میگییرد، که دلهای این افراد
مداخله گرومحدودنگر، هرگز به
حال رفقا وحزب نسوخته ونمی
سوزد،بلکه ایشان تشویش تیم
کاری وهم پلان خودرا دارند،
که مبادا( خدای ناخواسته«!!!»
) مردمان عادی نشورند واز
پرنسیپ ها، دیسیپلین واصول
سازمانی(!) مطبق برداشت
وتفسیر خودشان که همان (حفظ
وتحکیم منافع شخصی ،فرکسیونی
ودیدضیق)خود شان میباشد
،سرپیچی نشود، وقیامی علیه
شیوه های شخصی وغیر دموکراتیک
تشکیلاتی ، طرف ضرورت آنها
وزیانبار به حال اکثریت رفقا،
رُ خ ندهد که آنهااصلا ء
انتظار آنرا ندارند.اما ،
باید دانسته شود که این روز
واین قیام صفوف درراهست.
سرانجام ،میخواهیم از هزاران
کادراثر گذار،پرمدعا ،(صاحبان
مناصب ومقامات عالی حزبی
وحزبی-دولتی)،خاصتاء ازبخش
های وسیع کادرها وشخصیت های
مجرب و واقعاء مبارزورفیق
بپرسیم که، تا به کی منتظر
وتماشاچی هستید وتحمل این
بربادیها را دارید. تابه کی
باید درانقطاب ها وبحرانهای
درون حزبی، بالاجبار کشانیده
شویم ودربرابر یکدیگر ،به
خاطر مصلحتهای فردی وگروهی
قربان شویم وبروی یکدیگر خنجر
جفا وبی مروتی بکشیم. ماُ چرا
منافع بزرگ سیاسی ووطن شمول
را فدای حمایت از منافع فردی
وفرکسیونی بسازیم. همهء ما،
به خوبی درک کرده ایم که
سالیان دراز ، مطابق اوامر
ورهنمودهای بعضی از(بالا)
متاءسفانه(بد؟)را بد و(خوب؟)
را خوب گفتیم وبعدها پشیمان
شده ایم.مادرک میکنیم که
سیاسیون ، به سان سایر آدمهای
زمینی اشتباه میکنند، به خطا
میروند، فاجعه می آفرینند
وتباهی بار می آورند. درحالی
که همین آدمهای زمینی وخاصتاء
سیاست مداران باوجدان ،
رهبران آگاه وفداکار، زعمای
فقیر مشرب،غیر مفتون به مال
ومنال دنیاُ،درراه سعادت مردم
شان وکل بشریت ، حماسه های
جاویدان می آفرینند، الگوی
تقوا وتواضع میگردند ونفس «
اماره » را زیر پا میکنند واز
مال دنیا هیچ جیفه ای به جا
نمیگذارند.
نسل فدا شده وبه خاک وخون
خسپیده ء حزب ما ومتحدین آن ،
به شمول هزاران شهید وطندوست
وباتقوای غیر حزبی وحتا ضد
حزبی ما، رفته گان ورهبران
فقید حزب ودولت ما، از این
گروه دوم اند که روح همهء شان
را شاد میخواهیم.اما باوجود
همه حرمت گذاریها واحترام ما
دربرابر رهبران به ابدیت
پیوستهء مان،آیا، منطقی ،مفید
ومنطبق با معیارهای قبول شدهء
حرمت گذاری به انسانها
وجایگاه شایسته ء هرانسان
،لازم است ، که به طور همیشه
گی این بار را حمل کنیم وبر
بردوش های مان این وجیبه (!)
راکه بایدبه خاطر
نامها،جایگاه،فهم ودانش ،سن
وقواره ،قوم وزبان،ذیحق بودن
وتحمیلی بودن ایشان ، جنگ
وجدال را همیشه زنده نگهداریم
و همه اهداف وآرمانها ووظایف
مان را فراموش ویادردرجه های
بعدی اهمیت قرار
دهیم.آیا،اینعمل های
ما،منطقیست.؟فراموش نکنیم که
قبل از سقوط حاکمیت حماسه
سراترین های امروزکه درضدیت
بادیروز ورهبران آنوقت ،یک
جمله از مقالات طویل خودرا
نگفته بودند .البته،فراموش
نکنیم که حرمت ما به شخصیتهای
زندهء رهبری دیروز، کاملا ء
به موقف وعملکردهای سازندهُ
وحدت طلبانه،دوری از فرکسیون
بازها ومداخلات غرض آلود شان
درفعالیتهای سیاسی وتشکیلاتی
احزاب وحلقات رفیق میباشد.ما،
مناصب ومقامات را احترام
نمیکنیم، بلکه شخصیتهای
باتقوا، وطن پرست،خودگذر
وفداکاران باشهامت را که تمام
رفقاومردم زحمت کش وطن را به
طور یکسان دوست داشته
باشند،احترام میکنیم.(احترام
واعتماد،درمقابل عمل نیک حزبی
وسیاسی ،بیطرفی
مشهوددربرخوردباگروه ها
وحلقات حزبی بشکل صادقانه)
درنهایت، ازهمه رفقا وهمرزمان
عزیز (رفقای دیروز ورقبای
امروز و «متاءسفانه
دشمنان»امروز) {دارنده گان
سند وبی سندان مستند گوی}
،صمیمانه خواهش میکنیم که به
جنگ کشنده ومایوس کنندهء
تبلیغاتی تان هرچه زودتر
خاتمه دهید ومارا ازاین
سرگردانی وعذاب رهایی
ببخشید.آنچه به اشتباهات وبه
قولی(خیانت )های دیروز
وامروز، افراد واشخاص درداخل
حزب ودرطی سالیان حاکمیت تعلق
میگییرد، باید گفته شود که
بسیاری از رفقا ، خواهان
رسیده گی « کاملا
ءشفاف،بیطرفانه وعاری از حُب
وبغض وموضع گیریهای ازقبل
تعین شدهءتغییر ناپذیر
دشمنانه ،به این مسایل مهم
اند، اما، محل با اعتبار
وجایگاه شایستهءآن ،کنفرانس
وسیع ویاکنگرهء حزب ویا هر
مرجع بزرگ وقانونمندِ
دموکراتیکی میباشد که همه
جوانب ذیدخل در ماجراها
وفعالیتهای دیروز وامروز
سیاسی- حزبی مان، به آن توافق
یابند.
این مرجع ویاگردهمایی وسیع
،قانونمند وجداء
دموکراتیک،بدون تردیدباید
حضور نیرومند همه احزاب،گروه
ها وحلقات جداشده از پیکر حزب
واحد رادربرداشته باشد. اگر
نام این جلسهء بزرگ را کنگره
قبول نماییم، این کنگره ،باید
بسیار دموکراتیک ودور از
فعالیت های مخفی وهمیشه
رندانهء افرادی باشد،که
برسرنوشت رفقا ازحلقات مخفی
دردرون تشکلهای حزبی جا گرفته
اند .آن گردهمآیی باید مصوون
از توطهء ها ومانورهای
فرکسیونی وتدابیر زیر زمینی
واوپراتیفی قدرت طلبانه
وفعالی شکل گیرد که با کمال
تاءسف ، با استفاده از اعتماد
ها ی زوال ناپذیرتعدادی
ازرفقا، تا کنون دراجراآت
تشکیلاتی بعضی ازنهاد ها
واحزاب رفیق ،حاکم است.
درپایان این یادداشت ،ازهمه
شخصیتهای موءثر،بااحساس
ودلسوز به حال سرنوشت مجموعی
رفقا ونهضت عمو می
وطنپرستانه، تقاضا میگردد، که
وارد عرصه شوند وبه این جنگ
وجدال بیهوده وزیانبار خاتمه
دهند. تماشاچی ماندن بیش
ازاین ،زیانهای جبران ناپذیر
دیگری را برپیکر زخمی وخون
آلود جنبش آزادی وعدالت خواهی
وحق طلبی وارد میکند
رفقای عزیز ! خانهء تان را
آتش گرفته است، آیا این آتش
را خاموش میکنید ،یاني ؟!!
همرزمان گرامی! جنگ وجدال
وتبلیغات لجام گسیختهء
شما،علیه همدیگر تان ،
مایهءتاءسف عمیق ونگرانی بیش
از حدِ رفقاودوستانی گردیده
است که ابداء نمی خواهند
،شمایان،یکدیگر تان را با
چنین الفاظ وکلماتی اهانت
کنید، که مفادی از آن متصور
نخواهد شد.((این نصایح
پدرانه«!» نیست، عذر وخواهش
رفیقانه است.))
بادروهای های رفیقانه: جلیل
پرشور