بصیر پاکزاد
این راه که تو میروی به قبرستان است!
درطول چنددهه که عمدتآ سه نوع رژیم برافغانستان حکومت نمودند , هرکدام به نوبۀ خود درا بتـــد ا به یکه تازی وتک نوازی پرداخته وبه نزد یکترین همگا مان وهمسویان سیاسی خویش نیزاخم کشیده وبه سرکوب آ نهاپرداختند,امابه زودی درلجنزارخود کا مه گی گیرافتاده ودست کمک به هرکسی و به هرطرفی درازنمودند , که متأ سفانه درهرباردیرشده بود وآنها چنان درعداوت وکینتوزی غلوکرده بوند که هیچ کس ویا سازمانی حتی همبازیهای سیاسی خودشان هم دست د وستی به آنها د رازنکرد ه وبه تزرع شا ن لبیـک نگفتند , سرانجام سقوط کردند و به یکه تاز دیگری جاخالی نمودند .
دوره های چپ افراطی , چپ , راست وراست افراطی به همان منوال که تذکررفت یکی پی دیگری درفاصله های زمانی خیلی کوتاه منهدم شدند واینک نوبت به نیروها ی طرازنوین زیرسایۀ دست امریکا که ماننداختاپوت جهان رابه چنگال گرفته رسیده اسـت .
همانگونه که هیچ سرد مداری ازفرما نروا یان ما قبل خویش د رس عبرت نگرفته ود رهمــا ن مرحلۀ نخست غصب قدرت سیا سی به ملت ونیروها ی سیا سی مطرح مراجعه نکردند, اینبار هم همان نغمه تکرارشد وهشت سا ل تما م رژیم کرزی با رهنما یی ها ی امریکاآرابۀ خودکامه گی رادواندواینک به همان لجنزاری که باید می افتاد,افتا د وما ننــد ماقبلی هایش نعرۀ کمک خواهی را دروجود ایجاد شورای صلح سرداده است .
جای تأسف اینجاست که آمریکایی هاباهمه ادعاهای دورودرازی که درمورد حمایت ازآزادی ,دموکراسی, تأمین حقوق بشر, تساوی حقوق زن ومرد وهزاران ادعای دیگر در جهان منجمله افغانستان دارند به درب غلط میکوبند و مرهم زخم سررا به جای دیگری استعمال مینماند . آنهافراموش کرده اند که همین چندسا ل قبل با چی ضرب وشتمی برهمین طالبان تاختند وباهمه بی عزتی وبی حرمتی که اقعأ سزاوارآ ن بود ند , آنهارااز افغانستان راندند که مورد استقبال جامعۀ افغانی وجوامع بین المللی قرارگرفتند .
اما بعدازکوتاه مدتی اینک طالبان بری الذمه طلقی گردیده و رژیم کرزی دستوریافت تابه خاطر آشتی وصلح باهمین طالبان بنیادگرا , ضدحقوق بشر , پامال گر حقوق زنان تروریست , وابسته به القاعده , عاملین توسعه وازدیاد موا د مخد ره , دشمنا ن آمریکا وهم پیمانان وی وبالآخره سیاه ترین نیروهای ضد ترقی وپیشرفت, شورای عالی صلح را ایجاد نموده وبدتر ازآن که دررأس این شورا مردبدنام وبی اتورته یی رابرگزیده اند که چندین سال افغانستان را درخانه جنگی ها غرق نموده وهیچگاهی باگروههای هم پیمان وهمرزم قبلی ا ش که فقط به خا طر غصب دارا یی ها ی عا مه زیرنا م غنیمت جها د می جنگیدند , قادر به مصالحه وآشتی نگردید . میگویند : کل اگرطبیب میبود سرخودش راتداوی میکرد .
بی کفایتی وبی اتوریته گی همین ربانی بودکه باعث به وجود آمدن طالبان گردید که به زودی باطالبان نیز درآویخته مغلوب گردیدوفرار کرد .
تیم کاری آقای کرزی ویاحداقل آمریکایی هابایددرک میکردند که راه استقرارصلح درافغانستان ایجادجبهۀ قدرتمندی ازنیروهای سیاسی دموکرات واسلامی میانه رو وتحول طلب میباشد نه برگشت به سوی طالبان واندیشه های قرون وسطایی آنها . معلوم نیست آمریکایی ها مارابه کجامیبرند ؟ به سوی آزادی , دموکراسی وخودرأیی ویابه سوی دیکتاتوری مذهبی , غلامی , ذلت ,بی هویتی وبی فرهنگی ؟
معلوم نیست آمریکایی هاازماچی میخواهند ؟ ساختن جامعۀ عادلانه , آزادومستقل ویا وابسته گی به پاکستان وذلت وگمنامی ابدی؟
رژیم کرزی باید ازحداقل استقلال فکری که شاید ازذخایرقبلی درخودداشته باشد ا ین تکلــــیف مـــرد م را حل نموده وتا شف شف گفتن , شفتا لوبگوید که درتفاهم بــا آمریکاونیروهای عقب گرا رژیم طالبانی را برکشورمستقر میسازد.
احیانأاگر این شورارا واقعأ شورای صلح بخوانیم , پس باید درترکیب آن نماینده گان اقشار, اقوام واحزاب سیاسی واسلامی مختلف د اخل کشور ومها جرین خا رج ا زکشور گنجانیده میشدند وهدف آن استقرا رصلح ا زراه تشریک مساعی باهمی وایجا د یک حکومت فراگیر متشکل ازتمام جهات درگیروموءثر درقضیۀ افغانستان اعلام میگردید,
زیرا اگریکی ازجوانب درگیر مانند طا لبا ن که اسلحه یی دردست پاکستانیها استند ولذا کمترین شانسی دربرگشت به قدرت سیاسی کشوررادارند, این پروسه راتحریم مینمودند طرفهای دیگربااکثریت تام به تقویۀ حکومت دموکراسی پرداخته ودریک جبهۀ وطنی برضداقلیت طالب منسجم شده بانیروی قوی وطنی د ست سیاه وناتوا ن پاکستا ن را که د ر
وجودطالب به دامان وطن مادراز شده است قطع میکردند .
امااین نمایشنامۀ شورای صلح بااین بازیکنان شناخته شده وبی تأثیرنه آنکه رژیم کرزی را به منزل مقصود نمیرساند بلکه ازیکسو ضعف وناتوانی رژیم رابه نمایش گذ ا شتـــه وازسوی دیگرپاکستان وطالبان را بی حیاتر وباجرأت تر ازگذشته میگرداند.
یکباردیگربه تیوریسنها وپلان گزاران رژیم کرزی بایداذعان نمود که راه صلح وآشتی به مراتب وسیعتر , فراختر , روشنتر وپاکتر ازا ین کوره راهیست که شما به ترسیــــــم کشیده اید . به گفتۀ معروف (( این راه که تومیروی به قبرستان است !))
پایان