حسن پیمان
این سروده بخاطر تقبیح اعمال واهداف وپلانهای شوم وتجزیه طلبانه وتوسعه طلبانۀ پاکستان ومداخلات اشکارای ان در امور داخلی افغانستان،تقدیم گردید.ا:و
عهدیه
به ناخون دور دنیا ره بریدن
به اوج کهکشان بی بال پرید
به مژگان خارمیهن پاک روفتن
به دندان قلب کوه الپ کافتن
به کام اژدها مردانه رفتن
به حلقوم نهنگ بیباک خفتن
به زیر تانک غولین تن خزیدن
ویا سرب مذاب در مغز ریختن
به ساتور ها کنند صد چاک درتن
ویا زنجیرۀ خمپاره بستن
به سوزن دژپولادین شگافتن
به توپ -ای-اس-ای-چون شیرشتافتن
به اتشدان هیتلر ها گداختن
باالاخر جان شیرین رابباختن
بسا دیگر شوداسان به "پیمان"ر
که جز چشم "عدو "بر خاک دوختن
دپلوم انجنیر حسن پیمان
نهادینه سازی تدریجی دموکراسی درروند دگر گونیهای
(جامعۀقبیلوی)
حقوق دموکراتیک در مبارزات انتخاباتی:
چگونگی ماهیت دموکراتیک بودن انتخابات را،حق وحقوق رأی دهی ان تعین مینماید که به چه میزان،ملیتها،اقوام وقبائیل،احزاب وسازمان های سیاسی،انجمنها وگروه ها،نظر به حضور وشعاع هستی ایشان در نفوس محل مر بوطه با مشارکت وسیع وگستر ده وبطور مساویانه سهم میگیرند،حق رائی دهی وحق انتخاب وکاندید شدن هرشهروند واجد شرائیط،به مقامات مورد نظر انتخابی،تضمین وتأمین میگردد.هرقدر سهم ومشارکت ملیتهای تحت ستم، بدون مدا خلات وتقلب وسیع وگسترده تر باشد،به همان اندازه درجۀ دموکراتیک بودن انتخاباترا معین میسازد.یعنی سهمگیری مستقیم وعملی بودن ،مشروع بودن انرا بیان مینماید،که تحقق قانونی ومشروعیت انتخابات رازیر سوال نمیبرد،وشکل ان دموکراتیک بوده ومطابق با منافع اکثریت جا معه میباشد.یعنی این،نوع دموکراسی مردمی یا مردم سالاری بوده،واز پشتیبانۀ اکثریت مردم برخوردار میگردد.زیرا شکل ومحتوای انتخابات دراین حالت،فارغ از هر نوع تبعیض وتعصبات ملی وعاری از هرنوع دخالتها وبرتر بینیها،وخویشاوندیها وبسا دست بازیهای ضد قانونی وضد حق وحقوق مسا وی در رائی دهی ویا رائی گیری هر کاندیاتور واجد شرائیط در انتخابات شم ده میشود .شاید تعداد افراد واجد شرائیط برای کاندید کردن زیاد باشد.واما مطابق به میکانیزم ومعیارهای که در قانون انتخابات ودر جزئیات ان درج ، میگردد،ازمیان انها شائیسته ترین ان،مربوط به هر گروه سیاسی،احزاب وسازمانها،اتحادیه ها وانجمنها،نخبه گان وشخصیتهای سیاسی وملی ومستقل واجتماعی وسائیر رجولان شائیسته،مربوط به هرملیتی که باشد؛ازطریق محلات مربوطه به مقامات مورد نظر انتخابی پیشکش میگردد.ومستقیمأ نظر به شائیسته بودنش مطابق به معیار های تعین شده از طرف مردم محل برای ایجاد شورای محلی خود انتخاب میگردد.این پروسه از مقامات،ولسوالی،شهری ایالتی،شاروالیها الا مرکز،یعنی،حکام،قوماندان،قضات وسارنوالها وروئسای ادارات الا انتخاب نخست وزیر ورئیس جمهور،به همین منوال باید انتخاب گردد.درغیر ان مشروعیت ان تحت سوال قرار گرفته،شرائیط انتخاباتی را دشوار وپی امد ان منجربه ملوک الطوائیفی میگردد.که بهترین نمونۀ ان امروز در نظام کنونی اقای کرزی بوضاحت دیده میشود.،که دران متنفذان قومی وطائفوی،با امکانات ووسائیل نظامی،مالی وسازمانی بر ساختار های اتنیکی،فرهنگی وزبانی حاکمیت مینمایند.ودر حالیکه طی هشت سال گذشته سلطۀ این عناصر ازراه های گونا گون تقویت گردیده اندوصلاحیتهای انان به رسمیت شناخته شده اند.(1)
وقتاکه مردم وهمه اقوام وملیتها علی السویه وعادلانه در پروسۀ سیاسی وانتخابات،مشارکت ازاد و سهم فعال واگاهانه بگیرند دران صورت است که(دموکراسی بمفهوم واقعی ان زنده ونیرو مند)میگردد.ونیروی خودرا از مردم میگیرد،نه از حمایت حکام انحصارقدرت مرکزی.وافزون بران راه های زیاد وچانسهای فراوان،برای سهم ومشارکت وسیع مردم در مشی واهداف سیاسی دموکراتیک مبارزات پارلمانی وجوددارد که میتوان ازانها استفادۀ اعظمی برد.دموکراسی در واقعیت امر با واقعیتهای تاریخی امروز،هم در حیطۀ تیوئری وهم در مبارزات توده ای مردم،حکومتی است که در تحت کنترول مردم وشرکت مردم در قدرت وحا کمیت سیاسی را،تضمین وتأمین نماید.وان دموکراسی که همه ای قدرت سیاسی،اقتصادی واجتماعی وفرهنگی،بدست یک گروه قومی وتباری وانهم به دست یک شخص(رئیس دولت) متمرکزباشد،در ان صورت دموکراسی یک شکل نمائیشی وقلابی را داشته،نه بر مبنی ارادۀ مردم،بل بر ضد ارادۀ مردم
ومردمسالاری،به مثابه الۀ سر کوب کنندۀ ارادۀ مردم عمل مینماید.(2)
ا گر چه دموکراسی بدست هرنوع رژیمی که باشد منحیث یک سلاح سرکوبی ویا به اشکال ریفرمی برای فرو کش سازی خشم توده های مردم مورد استفاده قرار میگرد واما برای کوبیدن مناسبات کهن و فرتوت قبیلوی ودراوردن تحولات وانکشافات در جامعه نقش مهم وباارزشی را ایفا مینماید.دموکراسی باید به شکل واقعی مردمی ان ، بدون کدام مداخلات تمثیل یابد.واگر دموکراسی وارزشهای ان عکس گفتار وحالات فوق،با صدوراز بیرون مرزی ویا ازطریق قوۀ قهریه،بر خلاف ارادۀ مردم بانجامد وبالای جامعه تحمیل گردد،نتیجۀ ان به هرج ومرج سیاسی ویا به انر شیسم وبه فساد ویا به انحطات وسقوط مواجه میگردد.واساسا توسل به زور وقوۀ قهریه از هر نوعی که باشد،وبا یکه تازی ها وخود کامگی ها هیچگاه ساز گار بوده نمیتواند.زیرا که دموکراسی نظر به تعریف خود باید ارادۀ مردم را تمثیل نماید.درحالیکه عکس ان به قتل وخونریزی منجرمیگردد.وحاکمیت که به زور وبدون ارادۀ مردم وتوسط مردم ایجاد نگردد،اتکائ توده ای نداشته وقبل از انکه به اصلاحات وبه پروگرامهای توده ای دست یازد،ضروراست تابا اگاهی از ابتدائی ترین مراحل ضروری تکامل جامعه ونوع مناسبات ان وبا اتخاذ روشهای توده ای وگسترش پیوندهای مستحکم توده ای وبا اگاهی وبا بیدار سازی انها،یکجا ومشترکأ روی دست گرفته شود،وباید میکانیزم عملی ان درچوکات قانون بطور شفاف وروشن درج وتنظیم یابد.تااکثریت توده ها با رضا ئیت کامل به حقانیت ومشروعیت رژیم خویش اگاهانه پی ببرند.تا ماهیت مردمی ان عملا به اثبات برسد وم دم پشتیبان ان گردند که اتخاذ همچو مشی در جامعۀ سنتی قبیلوی در عمل دشواریهای خودرا داردوبااندک اشتباه وانحراف سیاسی ومشی عقیدتی وجبران ناپزیر در همچو جامعۀ قبیلوی-سنتی وقوم پرستی وخان سالاری؛ وتسلط ذهنیت کور در بستر جامعه ،وبا تبلیغات نشرات محافظه کارانه وارتجاعی داخلی بر ضد دمو کرسی واقعی وبا پشتیبانی وسیع وقوی از جانب دشمنان بین المللی ان،نا گذیر راه سقوط را در پیش میگیرد.بدین اساس انعکاس گسترده ای درد ها ورنجهای مردم واگاهی و تنویر توده ها ازطریق تبلیغات ونشرات ومطبو عات گسترده ووسیع ورسانه های جمعی الا کوچکترین واحد قریه،ازوظائیف عمدۀ حاکمیت دموکراتیک در نظام دموکراتیک پارالمانی تخطی نا پذیر محسوب میگردد.تاکه اذهان توده ها قبلا برای پذیرش دموکراسی وارزشهای مترقی ان وتجدد پذیری اماده ساخته شوند.چونکه دموکراسی بمثابۀعمده ترین تحدید کنندۀ قدرت سیاسی مرکزی است وازطریق نها دهای سیاسی وفرهنگی در بستر بستۀ جامعه قبیلوی زمینه سازی میگردد،.فقدان چشم گیر تکامل فرهنگی در افغانستان وعدم رشد کافی تعلیم وتربیه،علت ومعلول نبود جنبش فکری میگردد.این جنبش فکری نتنها ازطریق نهاد های سیاسی واجتماعی ،بل از بالا ازطریق قدرت مطلقه نیز با فرهنگ وتعلیم وتربیه ونشرات ومطبوعات اگر صورت گیرد،بذات خود باعث جنبشهای فکری ضد نظام مطلقه گردیده،قد رت مطلقۀ مرکزی ومحوری را شدیدا تحدید مینماید.یعنی بدون مبارزۀ فکری،هر جنبش عقیم خواهد ماند،وبه نتائیج نا مطلوبی منجر خواهد گردید.(3) دراین بررهۀ تاریخ مهم انست که
نخست از همه این،تاریخ،وظیفۀ خطیریرا،بدوش خرد گرایان،نخبه گان ودگر اندیشان،احزاب سیاسی،واگاهان ساسی وقلم بدستان،میگذارد تا هرچه بیشترورسالت مندانه تر،از دموکراسی از ازادی وعدالت اجتماعی واز نظامهای انتخاباتی پارالمانی،هرچه بیشتر وفعال تر،دفاع عادلانه نموده ودر راستای بیداری شعور سیاسی واجتماعی توده ها برای استقرار یک نظام دمو کراتیک واقعی،بطور مسوئلانه وروشنگرانه موضع گیری خودرا،حفظ نمایند.
نخست از همه حرف اساسی اینست که،با استفاده از تکنالوجی مدرن تبلیغاتی وفن ارطباتات واگاه سازی توده ها از مذایای دموکراسی واقعی همه در یک مسیر واحد ومشترک نقش خودرا مسئولانه ایفاء نمود،ه از یک طرف،سنگ سیاه کدورت،خصومتها وعقده ها وبد بینیهای تحمیل شدۀ پیشینه های دوران جنگ سردراکه،به زباله دان تأریخ سپرده شده است .ا؟و،قصدا وعمدا درراه جنبشهای فکری ونهضت ازادیخواهانه گذاشته شده ومیشود.از سراین راه شرافتمندانه وانسانی باید برداشته شود،وازجانب دیگر زمینۀ"فرهنگ تحمل پذیری یک دیگررا مشترکا ایجاد واحیاء" نموده،وبویژه دراین مسئلۀ حساس تأریخی که،قصد تسلیم افغانستان تجزیه ناپذیررا به دشمنان سوگند خوردۀ خلق افغانستان(پاکستان)وبویژه که افشای اسناد محرمیکه توسط سایت"ویکی لیکس"انتشاریافت،ازطریق نییویارک تایمز،گاردین ومجلۀشپیگل هفتۀ قبل به نشر رسیده بود،بسا سوالات ونگرانیهارا در سطح ملی وبین المللی خلق نموده است که،قابل مداقه است واینده های دشوارتری را درپی امد های خود خواهد داشت..ا.ا--این اسناد افشاء شده که ظاهر ا زد وبند پاکستانرا در پشت پرده با طالبان وحامیان برای ادامۀ جنگ درافغانستان را برملامیسازد .اما این نوع زدو بندها وارطباتات مخفی ده ها سال قبل از امروز وجود داشته است که ده ها اسنادونشرات ومصاحبه ها درباره مداخلات پاکستان حتی از دوران ظاهرخان وداود خان به این طرف وجود داردکه محتاج به تحقیق دارد.واین نوع ارطباتات ومداخلات ازسوی پاکستان به مردم افغانستان هیچگونه تازه گی ندارد.وبویژه مداخلات پاکستان در زمان داودخان اضهر من الشمس است،شورشهایکه به اوقات مختلف ازطریق شاخه های اخوانالمسلمین،دران وقت علیه رژیم مستبد داود خان درپنج شیر در لغمان ودرکنرا ومناطق دیگر براه انداخته شده بود که،یکی پی دیگر سرکوب گردید وازجملۀیکی از رهبران شان بنام حبیبالرحمان نیز اعدام گردید.گلب الدین حکمتیاروپروفیسور ربانی به پاکستان به اغوش -ای-اس-اس-پناه بردند.واینبار به اصطلاح(تبر پاکستان دسته پیداکرد.ا؟)وبهترین بهانه ودست اویز به پاکستان وغرب دراین منطقۀاسیا که در عمق استراتژیک وپل استراتژیکی غرب شرق رامیسازد ،باتنظیم وتشکیل وتربیه وتسلح گروهای افراطی اخوانالمسلمین ازطریق جرنیلها وکرنیلهای نظامی وملاهای دیو بندی برای صدورجنگ وتروردرداخل افغانستان در سر خط وظائیف وپلانهای شوم پاکستان قرار گر فت.
دراین پس منظر کوتاه بوضاحت میبینیم که، حوادث وفجائیع خونین افغانستان همه ان ریشه در پیشینه تاریخی ان دارد که مستقیما از طریق پاکستان سازماندهی ورهبری گردیده وبه داخل افغانستان همیشه فاجعه افریده است. -..
پاکستان درگذشته ها نیز میخواست ،اگرشورشهای ازادیخواهانه پشتونها وبلوچهای انطرف مرز به یک قیام توده ای بانجامد،برای فرو کش سازی خشم توده ها،باادغام پشتونهای هردو طرف مرز،تشکیل یک یا چند(کانفدریشنها)را،به دستور انگلیس در سر می پرورانید.ا.؟(4)،چونکه حاظر نبود حق تعین سرنوشت بلوچهاو پشتونهای ان طرف مرزراتاسرحد جدائی که حق مسلم شان است، به رسمیت بشناسد.ویااندیشۀشوم تجزیۀ افغانستانراومد غم سازی بخش پشتون نشین جنوب رامیخواست به (صوبۀششم)خود تبدیل نماید..ا؟چنانچه جنرال حمید گل ونوازشریف ودر دورۀ جنگ سرد درمصاحبه ها ی خود تأکید داشتند که:"نمازعید را باید به مسجدعیدگاه کابل بخوانند...؟.ا"وگلب الدین حکمتیار فورا اعلان نموده بود که:"اگر پاکستان به افغانستان حمله نماید.من در پهلوی قوای نظامی پاکستان قرار خواهم گرفت...ا؟"وایا این همه مدخلات اشکارا وده ها مثال وهزاران اسنادی دیگری که موجود است،اثبات کنندۀ مداخلات اشکارای پاکستان بداخل افغانستان نیست.؟ایا این کشورهایکه عملا کمک میرساندند وخبر هم بودند وبه مردم ما کدام تازگی نیز ندارد .واما چراامروز به گناهان وکردۀای خود حیرت میکنند. البته که،این وقایع ومداحلات اشکار وتکذیب ناپذیر هیچگاهی قابل حیرت به مردم افغانستان نیست وانها میدانند که پاکستان ازنیم قرن به این طرف در امور افغانستان مداخله مینماید،که بسا سوالات بویژه درمورد خونریزی ها وفجائیع بعدی درافغانستانرا نیزباید جواب بگوید.ا.ا.ا-وبویژه در کشوری چون افغانستان غرقه درفقروغربت وبیسوادی درد ومرض وخون چکان که نودیک (91هزار)اسناد محرم مداخله گرانه درمورد جنگهای افغانستان که منجمله(67هزار)ان افشاء و(15هزار)ان که اشد محرم وحاوی اسناد مهم بوده است وجهانرا نیز به اصطلاح به حیرت اور ده است.ا؟ باید که پاکستان این مذدور حلقه بگوش انگلیس(گرچه که ازمزدورگغتن برایش خوش وافتخار هم میکند.ا؟ونازدانه غربیها) حمامهای خونرا در افغانستان جاری میساخت.ا.ا.اوهنوزکه داردجاری میسازد،در برابر مردم افغانستان وجهان ،مسوئل و سخت جوابده میباشد. -
ومختصر انکه دراینجا به وضاحت دیده میشود که این جنگ نتنها بر ضد تروریسم،بل بر ضد مردم افغا نستان وکشتار مردم بیگناه ان بوده است.(5)
بناءباید اذعان داشت که:با این همه تفتینگریها ودامن زدن به تنشها وجنگهای قومی ومذهبی ونژادی ومنطقوی بخاطر تجزیۀ افغانستان تحت عنوان(پشتون نشین مناطق جنوبی ،وغیر پشتون نشین شمال)
وسپردن ان بدست طالبان اجیر خود،سوال اساسی این جا پیدا میشودکه، اگر امریکا وقوای بین المللی نیز از در وازه عقبی قوای خودرا بیرون بکشند ،در ان صورت کدام قوه وکدام مرجع قدرت میتواند هجوم طالبانرا در سائیر مناطق کشورو بویژه به صفحات شمال برهبری دستگاه جاسوسی جهنمی-ای-اس-ای- پاکستان، تضمین نماید؟واز چور وچپاول قتل عام ونسلکشیها وتجاوز به نا موس مردم واز جاری سازی حمامهای خون ضمانت نماید.؟.واما پشتونهای اصیل ووطنپرست ،با تمام ملیتهای غیرتمند وانگریز شکن،هیچگاه این حلقۀغلامی رابنا گوش خود نخواهند کرد ومزدور مزدوران نخواهند شد واز وجب وجب خاک ووطن ابائی خود تا اخر دفاع ،خواهند نمود ومتحدانه ویک مشت اهنین بر دهان چوچه های انگریزی وکرنیلهای خون اشام پاکستانی وملا های دیو بندی انگریزی ا ین دشمنان سوگند خوردۀ خلق افغانستان چنان بکوبند که،برای ابد سبق تأریخی فراموش ناشدنی برای شان باشد.ا .وپشتونهای وطنپرست باید بدانند که طالبان هیچگاه ازمنافع پشتونها تا اخر دفاع ویا از انها نمایندگی کرده نمیتوانند.وافزون بران هر منطقه ومحلی که بتصرف طالبان قرارمیگیرد،زندگی وحیات انسان هادران منطقه به به وحشت وبه قهقرا وبه ماقبل تاریخ برمیگردد،که به اثبات این ادعا کتابها به نشررسیده است،ضروربه تکرار نیست.
وپاکستان چرا ازدائیۀ پشتونها دفاع وحمایت مینمایت،وچرا از حکمتیار وطالبان دفاع نموده وبا شبکه های استخباراتی غربی ارطباتات محکم دارد.؟ اومیخواهد باتجزیۀ افغانستان،.ا؟ از غیرت وشهامت پشتونها برای پیشبرد اهداف شوم ایندۀ خود از ایشان هیزم جنگها بسازد.چنانچه که تا حال ساخته است. -
بناأبجای ایجاد وحدت ملی،وایجاد صمیمیت ومحبت وتشکیل یک حکومت ملی ودموکراتیک پارالمانی ،به تجزیه سوق دادن افغانستان واحد وتجزیه ناپذیر،نهایت بیرحمانه وظالمانه وبی انصافانه وجفای بزرگ وخائینانه بحق مردم مظلوم وبیچارۀافغانستان خواهد بود..ا-.اچرا خود پاکستان که به مرکز شرارت وتروریسم وبه شکل پیشرفتۀان به "تروریسم انتحاری "درسراسر جهان تبدیل گردیده است،تجزیه نگردد ؟؟؟؟،تا سر چشمۀ همۀجنا یات وفجائیع نتنها در افغانستات ،بل، سراسر جهان از شر وخطرات ان درامان و مصئون بمانند.ا؟؟؟؟--وامروز وقت ان رسیده است که پیش از انکه قوای خودرا از افغانستان بکشند ،چرا ازادی پشتون وبلوچ تحت ستم ان طرف مرزراحاصل نموده وبه دولتهای جدا گانه تقسیم نمی نمایند ا؟ودرمتباقی ولایات دولت خودرا مستقر نموده وموضوع کشمیررا ازطریق ریفراندام حل نمینایند؟ که ده هاسال است که این دعوا وجود دارد وکاملا حق مسلم خلقهای تحت ستم این مناطق است.؟؟؟-ودر غیران از تجزیه ای افغانستان بایددست بکشند،.ا وافغانستانرا بجای تجزیه به (جنوب وشمال.ا؟) -که،پلان شوم ای-اس-ای- پاکستان در طی حدود پنجاه سال به این طرف است.اکه،ازطریق براه انداختن انتخابات پارلمانی وتفکیک قوای ثلاثۀ دولت وباایجادشوراهای انتخابی با به پیش کشیدن کادر های محلی به این بحران مزمن وخطرناک خاتمه بخشند.ا.ا.ا--و نام دولت انرا به ذوق وسلیقۀ محا فظه کاران وبر ترجویان انچه که میگذارند،بگذارند.ا؟تا حساسیتها وواکنشهای بیمورد ونا اگاهانه فروکش گردد.واما در مورد یک سلسله نا طائیلات اتهامزنیها وحساسیتهای غیر واقعیبینانه که ان نیز بذات خود عقبگرایانه است،باید عرض نمود که، هراندیشۀ دموکراتیک ومترقی ویا تحولطلبانه،به شهادت تأریخ با جهالت جامعه وبا نیروهای اسلا مگرا وواپسگراوخرافی وبویژه باشبه روشنفکر مار استین نهضتهای دموکراتیک،زودترمواجه میگردد.در جامعۀ سنتی-قبیلوی وقومسالاری چون افغانستان،بویژه ازجانب افرادواشخاص وحلقات متعصب وبر ترجوی، که برای یک قوم سازی افغانستان .ا؟تلاش دارند،حساسیتهای جدی وحسودانه ای بیشتری مواجه گردیده است،وعلت ان در انست که،دموکراسی تحدید کنندۀ(قدرت انحصارقومگرایان مرکزی)است.وهمچو عکس العملها درهمچو جوامع الا پی بردن توده ها به مذایای دموکراسی،کاملا عادی هست،وبسا دشواریها ونا ملا ئیمات دیگریرا نیز در پیشروی خود دارد.ا.ا-وزمانیکه توده ها،به بیداری وشعور سیاسی خود رسیدند،انگاه خود مردم به همچو عناصر سنگ انداز،پاسخهای لازم مطابق حال شانرا خواهد داد.ا؟وتا ان زمان مقاومتهای ارتجاعی وواپسگرایانه وتلاشهای مذبوها،ازجانب شبه روشنفکران وطالبان نیکتائیدار ویا بی نیکتائیدارمصممانه،ادامه داشته واین عناصر همیشه در کمین بوده،در جریان هر حوادث ودرمقابل هرگونه طر حها وپیشنهادات تحلیلی وعلمی حریف سیاسی یا اتنیکی خود،بجای رد علمی ومنطقی نظر مخالفین خود وبجای طرحها وپیشنهادات سازنده واموزنده،وسالم منحیث یک پژوهشگر دانا التر ناتیفهای مثبت ونجات دهندۀ افغانستانرا ازاین بحران،ارائیه نماید،برای رفع عقده ها وکاملکستی های دوران جنگ سرد که به زباله دان تأریخ دفن گریدهاست، هنوز هم نشخوار وتلاشدارد ، تا انرا زنده ساخته،ودرزیر پوشش ان حرفهای که خوش خودش میاید به کرسی حقیقت بنشاند.ا؟وعقده کشائی نماید که این ام در مبارزات اجتماعی ودر راه ازادی ودموکراسی وعدالت اجتماعی،کاملا عادی میباشد.ا--وبااین واژه ها واتهامات حقارتها وعقده کشائیهای مفت وارزان،کاملا اشنائی دارند.ا؟بگذار،هر چه دارند بگویندوبنویسند وبشنوند ،تا حقائیق روشن وحق برباطل پیروز گردد. -
بگونۀ مثال:.."گلیله"گفت،زمین میگرددو دونوع حرکت داردحرکت (وضعی )وحرکت (انتقالی )،که از اولی ان (شب وروز) واز دومی ان (ماه وسال ) پیدا میشود.فورا مورد سزنش قرارگرفته وبالای ان عالم بزرگ خط بینی کشیدند وتوبه دادند.ا.ا- اما مردم بعداوامروز مثل برق(انوشتین)همه ای این واقعیتهای روشن را بچشم خوددیدند،قبول نمودند و میبینند.وبه همین ترتیب روزی دمو کراسی نیزبطور واقعی ان درین ملک پیاده خواهد شد وروسیاهی به ذغال خواهد ماند.که انروز نیز دور نخواهدبودا؟ وازجانب دیگر مطابق به مندرجات نمبر(6)و(2)قانون اساسی وسازمان حقوق بشر،ازادی بیان،مطبوعات وداشتن عقائید مختلف وغیره...برای هراتباع مجاز شناخته شده است واز جانب دیگرهرکسیکه،طرحی عقیده ای ویا پیشنهادی دارد،البته که منطقی هم درعقب ان دارد ودفاع مینماید،وکسی حق مانع شدن وبا فحش ونا سزا وهتک حرمت کردن نیزنمیتواند مانع کار ان گردد،.ا.ا .ا که این برخوردنتنهایک ابتذال فرهنگی است،بل،ظرفیت و درحقیقت ضعف منطق او رانیز نشان میدهد.ا-بهتر است باهمه ای مسائیل،قضایا،پدیده ها واندیشه هاونظریات،قبل ازانکه منسوب به بیگانگان ساخته شوند،بایدبانظریات علمی وتحلیلی وبادلائیل همه جانبه ومستند رد گردد وبه عدم تحقق ان، وانهم منحیث یک الترناتیف در دورنمای سیاسی افغانستان عالمانه ارائیه گردد.ونظریات والترناتیفهای جدیدخودرا نظر به شرائیط فعلی که مسئلۀ تجزیه واستقلال افغانستان نیز درخطر افتیده است،با یدنجات داده شود.ا؟ که بالاتر از همه ای خود خواهیها،تن درندادن به یک دیگر وبالاتر ازهرنوع عقایدوایدئولوژیها وبالاتر از هر نوعامراض و تعصبات میباشد.
حافظ وظيفه توسخن گفتن است وبس
دربند ان مباش که کس شنیدیا نشنید
خواجه حافظ(ع ر)
. ناتیفهایومن الله توفیق
.دپلوم انخنیرحسن پیمان
اگست/30/10
رویکردها
یکم:-داکتر اندیس.م.ن.هیکل-قانون انتخابات گامی بسوی دموکراسی-سایت اریائی
دوم:-داکتر یونس پارسا بناب-ایرانیان-295-تاریخ صدسالۀ جنبشهای کارگری
سوم:-دافولادی-افغانستان قلمرو استبداد--1372-ص-216
چهارم:-عصر دولت شاهی-بمب ساعتی فاشیسم کشوررا به تباهی میکشاند.
پنجم:-امرکارا بشناسید-ادارۀ مهاجرین
ششم:- یادداشتها وخاطرات صاحب این قلم.ر