دستگیر نایل
صلح با کی،وبرای کی؟
خدا، ان ملتی را سروری داد که تقدیرش،بدست خویش بنوشت
به ان ملت، سرو کاری ندارد که دهقا نش، برای دیگران کشت ( علامه اقبال )
طی سال روان رییس جمهور کرزی، جدیت بیشتر برای تامین صلح! وآشتی با مخالفان دولت ( طالبان حقانی وحکمتیار ) وبه عبارت بهتر « برادران قومی » خود را نشان میدهد.و تلاش می ورزد به هر قیمتی که شود، ان ها را در حاکمیت دولتی شریک سازد.نه اینکه صلح و آرامش را بوجود آورد.زیرا تجربه سال های جنگ در افغانستان نشان می دهد که با سهیم شدن مخالفان در حاکمیت،درهیچ حکومتی، صلح در این کشور تامین نشده است.چون استراتژِی ملی و مکا نیزمی وجود نداشته و پیوسته پروسه ء صلح از مردم پنهان نگهداشته شده وفقط این ارگا نهای استخبا راتی بوده که قضایا را پیش برده است.
رییس جمهور کرزی، این روز ها اعضای 68 نفری شورای عالی صلح راهم معرفی نمود و برهان الدین ربانی،رهبر جمعیت اسلا می و رییس جمهور پیشین افغا نستان در راس این شو را انتخاب شد.ایجاد شورا و یا نهادی ما نند ان برای تاءمین صلح، و حل مسا یل مبرم ملی البته که کار خیرو ارزشمند است.اما ترکیب این شورا ونهاد،چگونه باید باشد ومتشکل ازکی ها باید باشد ؟ برنامه و اهداف ان روشن گردد، صلاحیت ها وعملکرد های آن قانونمند شود . افغانستان ، کشوری است جنگ زده ،آسیب پذیر وحادثه آفرین ودر هر برهه ای از زمان،معضلی پیش می آید.امروزجنگ است،فردا ها تنش های قومی و سمتی بروز میکند و در برهه ای دیگر، تنش های خانمان برانداز دیگری رخ خواهد داد که نهادی ویا شورایی باید آنرا حل کند.لذا شورا یا نهادی پی ریزی وقانونمند شود که درهر برهه وزمانی بتواند بر دشواری های ملی،رسیده گی نماید.
مسالهء طالبان، یک قضیهء جدی در افغانستان است.نخست باید طالبان تعریف گردد. وآدرس آنها مشخص شود ومعلوم شود که دولت وشورا، با کی ها وارد مذاکره وآشتی میشود.و مکانیزم این آشتی و صلح، چگونه است؟ باید به مردم افغا نستان، توضیح داده شود.چون این مردم است که از پنهان کاری ها ومعامله گری ها ،آسیب پذیر میشوند.چند سال پیش،یک روشنفکر افغان که تحصیلات عالی و اکادمیک هم دارد،در بحث و گفتگویی گفت:خداوند برای چند ماه هم اگر باشد، طا لبان را یکبار دیگر برسر قدرت بیاورد که ما با جبههء شمال ودوستم،تصفیه حساب کنیم،بعدا اگر سقوط هم کردند،آرمانی دردل ما نمیماند!!» این آرزو،دردل بسیاری نخبه گان ،صاحب نظران و اکادمیسن های دیگر جانبدار طا لبان در اینجا و انجا هم هست که در مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی خود با صراحت این را میگویند و حتا دهشت افگنی و سر بریدن های طالبان را « مقاومت ملی» عنوان میکنند.
ببینید تنش های قومی وقبیله ای تا چه حد در این کشور،رشد کرده است.که میان روشنفکر و فرد عادی، فرق گذاشته نمیشود.در چنین شرایطی، شورای این چنینی، با ترکیبی ان چنا نی آیا کاری از پیش برده میتواند؟ این سوال پیش می آید که حکومت کرزی،با کی ها مصا لحه و آشتی میکند؟ طالبان در حالی درافغانستان از سال 1996 تا 2001 حکومت مطلق العنان واستبداد دینی توام با فاشیزم قبیله ای را تشکیل داده و بر ویرانه های پر از دود و آتـش و خون این سر زمین حکمر وایی میکردند، که در این کشور، نه قانون اساسی ای وجود داشت نه پارلمانی و نه دولت مشروع و قا نونی ای.لذا انها فرامین و قوانینی را وضع کردند که حتا در قرون وسطا هم سابقه نداشت.واکنون هم که باب مذاکره ومصالحه برایشان باز است،به همان روش های گذشته ،ننگین وشرم اور خود پا فشاری میکنند.البته خروج قوت های خارجی وبه اصطلاح جهاد با کفر ! را که یکی ازپیش شرط ها گذاشته اند، یک بهانه است.هدف اصلی انها، وابستگی دوباره ء افغانستان به پاکستان وبقول خود شان تطبیق شریعت ناب محمدی است.
امریکا ومتحدین آن به افغانستان امده بودند که رژِیم طراز فاشیستی طالبان را ساقط کرده
وبا تروریزم و بنیاد گرایی افراطی مبارزه میکنند؛ صلح را در افغا نستان تامین مینمایند، جامعهء مدنی را بوجود می اورند و حق شهروندی هر افغان را کف دستش می گذارند.وما هم قبول کردیم که ان ها راست میگویند آغوش خود را برای پذیرایی ان ها باز کردیم، الله اکبر گفتیم، هو را سر دادیم مگر هیچگاه تاریخ گذشته ء خود را نخوا نده بودیم که بیگا نه ها در وطن ما برای آبادی ، آوردن صلح و سر بلندی ما نمی آیند.تا مقصد و آزمندی های شوم و خطر نا کی ندا شته با شند. بریتانیای کبیر را تجر به کرد یم، شوروی ها را تجربه کرد یم، پاکستا نی ها وعرب ها را تجربه کردیم ؛ مگر هر گز از تاریخ درس عبرت نگرفتیم.واین بار با امدن امریکا یی ها، کف زدیم.وبه خیابان ها بر امدیم.مگر پس از گذشت نه سال ، انهمه خون ریزی، انهمه ویرانی وملیارد ها دالر مصرف وریختن خون بهترین فرزندان وطن وبیگناه ترین افراد این خاک وریختن خون فر زندان کشور های دیگر در این خاکدان!! به این نتیجه رسیده اند که با شریر ترین فرزندان آدم، با قابیل های عصر امروزی،که خود انها را تربیه وتسلیح کرده بودند مصالحه وآشتی کنند.پرواضح است که کیها با کی ها آشتی و داد وستد میکنند.آنهایی که دستهای شان با خون همین ملت رنگین بود واست،ودیروز برسر تقسیم قدرت با هم جنگیده بودند،حالا که جنگ،به منفعت شان نیست،وادامه جنگ سبب ابرو ریزی گردیده، دست آشتی بسوی یکدیگر دراز میکنند.تا به راحتی بر گرده های این مردم رنجد یده علی الدوام،سوار باشند طالبان و موتلفین انها که دست پرورده ءابر قدرت ها ست درجنگ زرگری با دولت موجود،کی ها اند؟:
_ جنگ تو،صلح و،صلح تو،جنگ است
من به قربا نت، این چه نیرنگ است
می روم تا که نشنوی نامم
اگر از نام من، ترا ننگ است ( واقف لاهوری )
اندکی به گذشته بر میگردیم وچند نمونه از شیوه حکومت داری این غریبه های تاریخ را در دهه ء نود بعنوان مثا ل ذکر میکنم تا مردم به اینده ی وحشت ناکی که در پیش رو دارند ، بیند یشند: بخوانید که ان ها در این عصر روشنگری و تمدن درخشان بشریت امروزی، در باره ی چی مسا یلی می اندیشید ند وبه دنیا وزنده گی معاصر،ازکدام منظر،نگاه میکردند.واگر آشتی ای هم بمیان آید،موقف وجایگاه انها در کجا است؟
توصیهء مقام امارت اسلامی
، در بارهء عدم ارتکاب اعمال نا پسند وغیر شرعی در تحریک:
به تمام مسوولین ملکی ونظامی طالبان!
اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !
هر گاه در این تحریک مقدس!! بخاطر قومیت، قرابت وشناخت ، اشخاص فاسد را داخل نموده اید یا سلاح را پنهان نموده اید؛ ویا طور دیگر سرقت نموده اید، ویا حقوق مسلمان را تلف کرده باشید، ویا زنا ، لواطت وبی نمازی مینمایید، ویا در امور دینی ، تحت امر امیر سعی نمی نمایید، پس این، سبب خرابی دین خدا ( ج ) می گردد.هر گاه شخصی اعمال فوق را انجام نموده باشد، و توبه نمی نما ید؛ و یا هم در آینده قصد انجام اعمال فوق را نما ید، پس مخربین اصلی دین مبین، همین اشخاص میباشند.از خدا وند( ج ) ایشان را در هردو جهان ،شرمنده میخواهم. اگر شخصی بر چنین اعمال رسوا گردد،طور مطلق همراه با جزا،از صف خارج گردد.زیرا هزارها طالب برای همین دین ، به شها دت رسیده معیوب ، کور ( چنا نکه ملا محمد عمر هم کور شده است ) یا فلج گردیده اند.حال اگر کسی انرا خراب مینماید،من برای او این دعای بد را مینمایم.و جزا میدهم . والسلام. خادم اسلام ، امیر المومنین ملا محمد عمر ( مجاهد )
چنانکه از متن توصیه ء رهبر!! ملاحظه میفرمایید،خیر وصلاح دین مبین اسلام در دست همین هاست.و تحریک ایشان نیز مقدس است.و خوب است خود می گویند که مخربین اصلی دین هم همین ها اند.نه کفار ودشمنان دین.ورهبر،بجای انکه مجرمین را از اجرای قانون باخبر سازد دعای بد در حق ایشان میکند.واشخاص فاسد وبیگانه هم کسانی اند که ازقوم وقبیله انها نیستند.
توصیه و هدایات شرعی امیر الموء منین ملا محمد عمر، در بارهء خارج نمودن برهنه رویان از دلگی ها ومحاذات :
به مسوولین محترم وتمام طلباء !
اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته ! وبعد.گرچه چندین بار برای شما گفته شده است که در دلگی ها ومحاذات با طلباء برهنه رویان نباشند.مگر تا کنون این سخن، کاملا عملی نگردیده است.وباز هم برهنه رویان با شما دیده میشوند.اکنون باز هم به هر مسوول وهر طالب، امر من است که به همراه هر کسی که برهنه رویان باشد، باید انرا جواب نماید.و در اینده، به باز گفتن ضرورت پیدا نشود.اگر باز هم اطاعت صورت نگیرد، مجبورا مجرم ، جزا داده خواهد شد.
والسلام خادم اسلام
امیر الموء منین ملا محمد عمر
از متن هدایات رهبر اسلام در افغانستان نیک میتواند فهم کند که در قطعات نظامی و ملکی طالبان کرام، جوانان نو خط و خال، ( بی ریش _شاهد ) به فراوانی وجود داشته است که حضرت رهبر از کثرت عمل لواط طلبایش با انها احساس خجا لتی کرده و با وصف بار ها توصیه هشدار و فرمان هنوز نتوانسته این عمل شنیع را از میان ان ها بردارد.لذا دست به هدایت تازه ای زده و جنگحویان خود را از این عمل، منع کرده است.
بنظر می رسد که عمل لواط در میان طالبان کرام به حدی معمول وعادی بوده که حتا نظام اسلامی سختگیرانه ای مانند اسلام طا لبان هم نتوانسته انها را از این عمل شنیع؛ باز دارد.پس داستان ها و روایات متعدد مردم در باره پیشینه وحال این عمل انها بیمورد نبوده است.این شیوه ء حکومت داری، وصادر کردن چنین توصیه ها وفرمان ها،بخش اخلاقیات انها بوده است.ببینیم شیوه حکومت داری ونظام اداره در امارت اسلامی طالبان چگونه بوده است:
فرمان مقام امارت اسلامی افغانستان،درباره گذرانیدن قوانین کشور،ازنظر علمای ستره محکمه:
شماره 18 تاریخ 25._2 _ 1419 ه ق
به وزارت محترم عدلیه!
اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !
به منظور تحکیم نظم شرعی در کشور، شما، تمام قوانین ومقررات کشور را از نظر هیاتی از علماء تحت سر پرستی ستره محکمه بگذرانید.مواد غیر شرعی وغیر مذهبی را از ان حذف نمایید.وبعد از منظوری مقام امارت ، در جریدهء رسمی، نشر نمایید.
والسلام خادم اسلام
امیر المونین ملا محمد عمر ( مجاهد )
این فرمان، به صراحت نشان میدهد که بغییر از قوانین شرعی، هیچگونه قانون مدنی در کشور حق انفاذ را ندارد.وهیچنوع فعالیت های مدنی، وآزادی های دموکراتیک، مجاز شمرده نمیشود.
آنها بعنوان قیم های دینی ، و مردم،بمثا بهء صغیران دینی باید فرما نبردار بلا قید و شرط نظام طالبی باشند.فرمان دیگر حکومت طالبان، شبیه همین فرمان است که پیوسته بر چنین اجراات تاکید می ورزیدند:
فرمان وپیغام امیر المومنین به طالبان، بمنظور قایم نمودن دین الله ( ج ) ودر نظر گرفتن اهداف تحریک:
طالبان محترم! اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !
این تحریک که برای اقامه دین خدا ( ج ) اغاز گردیده است، شما بدست خود انرا خراب می کنید.
اینرا به کسا نی میگویم که به جنگ، نمی روند، و یا هم به این فکر میباشند که در جنگ، موتر پیدا کنند.ازمحل جنگ، گریز میکنند، واسلحه وموتر را دزدی میکنند.هریک خود را به محل خود می رسانند.ویا هم در فکر هوا وچوکی میباشند.آیا تمام این قربانیها، برای چنین چیز ها صورت گرفته است؟ پس اگر چنین اشخاص توبه نکنند، زیانکاران دنیا و اخرت خواهند بود.اگر واقعا به دین خدا متاثر میشوید، باید برای این کار، طوری ایستاده شوید مثل اینکه این کار تنها بالای سر شما باشد.واگر با دین الله (ج ) بی پروایی میکنید، الله نیز با شما، بی پروایی خواهد نمود.به هر عذابی که شمارا گرفتار نمود،در انصورت،پشیمانی خواهید نمود.وچیزی بدست شما نخواهد امد.
والسلام خادم اسلام
امیر المومنین ملا محمد عمر ( مجاهد )
چنانکه بنظر میرسد، در بسیاری فرمان های ملا عمر هشدار داده شده است که دین، معروض به خطر از جانب طالبان خود ایشان است.و از فرمان فوق چنین استنباط میگردد که بین انها چند دستگی،استفاده جویی،ظلم درحد اعلای خود است.لذا شعار همیشگی انهافقط جنگ است شمشیر کشی وآدم کشی و نه صلح و طلب خیر وصلاح برای مردم.
رییس جمهور کرزی وموءتلفین ان وانهایی که در صدر شورای عالی صلح نشسته اند، با کی ها از در آشتی و مصا لحه پیش می آیند.این ها، ادم های کدام عصر و زمانه هستند؟ و وطن ما، با داشتن چنین گروه ها یی در کجای تاریخ قرار دارد؟ آیا می توان جز گروه دهشت افگن با اندیشه های قرون وسطایی،مزدور،قاتل ودشمن دین وارزش های فرهنگی، تاریخی، دموکراسی و تمدن بشری، دیگر اسمی بر انها گذاشت ؟ آدم،هر زمانیکه چهره های انها را در صفحه های تلویزیون های دنیا میبیند،که تفنگ وراکت بر شا نه دارند و از سیما های شان جز نفرت، وحشت و دهشت ،چیزی نما یان نمی شود، و یک بار هم نمی بینی که با زبان کتاب و قلم و کاغذ سخن بگویند، احساس شرمنده گی میکند