نصیر مهرین

 

 

 

  درد مـــزمــن

                  تبعیض جنسی

 

 درطی گذشت زمان، هربار که بحث و ابراز نظرپیرامون مسأله وموضوع معینی، دگرباره به چشم می خورد،آرزومندی دیداربا موجودیت عنصرتحول ویا نگرانی ازحمل رجعت ومحافظه کاری نیزمطرح می شوند. اگرازبحث ها وابراز نظرهای پیشینه که پیرامون زن وجود داشته بگذریم،تأملات واقدامات دورۀ امانی،کنش  و واکنش ها درین حوزه از بحث را در صدرتجربه اندوزی  نشانده اند. زیرا در زمانۀ امان الله خان است که به زن وحقوق او ازطرف دولت نگرش متفاوت تری را می بینیم . همینطور،تجارب حاکی از اشتباهات او و نگرش ها و مطالبات مخالفبن را.

از آنجایی که نگارنده درچند کوتاه نبشته زیرا نام « اندکی ازرنجهای دختران وزنان  در افغانستان» به جوانب موضوع تماس گرفته ام، اینجا نیازی به آوردن آن موضوعات نمی بینم . حالا ضرورت دیدار با  نظریات پسینه بیشتر اهمیت دارند تا با همان معیار آرزومندی دریابیم که چه تحولاتی دربینش وتفکر؛  یا به سخن دیگر درفرهنگ دیدار با مسألۀ مهمی چون زنده گی زن در افغانستان پدیدار شده است. نتیجه یی که بگونۀ رضایت مندی ویاغم انگیزی وتأثر دست میدهد، ازطریق دریافت و آشنایی با همین تأملات،اقدامات وبینش ها میسر می شود.

پس ازانتصاب جناب کرزی به حیث رئیس دولت مؤقتی در افغانستان، ظاهر موضوع این بود که حقوق زن را رعایت می نمایند. اما درعمل نشان داده شد که قصد دولتی در سطح نشان دادن چند زن است که در جلسات ومسافرت ها و مقامات غیراساسی دولت چهرۀ شان درمطبوعات بیاید. اما ازآنچه که ضرورت اساسی در سطح توجه به معیشت ،نیازهای تراکم کردۀ ناشی ازمصایب سالها جنگ بر آنها وارد شده است، طرح جدی وجود نداشت. آن نقشی را که با جنبه های اغواگرانه اش به زن دادند، بدون واکنش اشخاص ونهاد های نبود که به نقش زن در اجتماع دید متحجرانه داشتند و دارند. ولی مانند بسا ازبقیه موارد درین حوزه نیز سلطۀ تفنگ نیروی خارجی توانست جنبه های تشریفاتی واغواگرانه را محفوظ بدارد. همان سلطه یی که جنگ های داخلی بدخویان سرشته با زبان تفنگ را مانع شد. بدون راه دادن توهم و نادیده گرفتن این موضوع که از سوی دیگر بسا از برنامه ها دقیقا ً هماهنگ شدند با سیاست مدارا وسازش با طالبان. سیاستی که ازذهنیت ناراضی شبه طالبی و آرمیده در جامعه اطلاع همه جانبه را دارا بود. آن ذهنیت تحول الزامی نداشت که اجزای تشکیلات طالبی باشد. اما ارکان نگرش وطرح وبرنامه اش، در دایرۀ مشترک طالبی بود و است. آسیب هایی که در چند سال پسین هم به مکاتب، به دختران مکاتب ، به زنان کارمند در رسانه ها رسید، صدای اعتراض این قشر را برنتاباند. زیرا مخالفت مشابه با طالب را دارند.

هنگامی که با وجود سعی وتلاش زنان ودختران آزاده وآگاه ومردان ونهاد های آگاه بر اهمیت موضوع، طلب حقوق زن از پایه های محکم اجتماعی بهره مند نباشد که نیست؛ هنگامی که داشتن اندک حضورزن در اجتماع  از برکت سایۀ نیروی خارجی است؛ افزون بر آن زن ستیزی، با خاموشی گستره یی بدرقه شده است. نهادهای مخالف رسیدن زن به حقوقی که عصر وزمان ونیز جامعه آن را می طلبد،قوی هستند، انسان دیدار کننده با سیرتاریخی این درد،تا اینکه ازطلیعۀ سعادتی با خوش بینی سخن بگوید، عمق فلاکت را باز می نگرد .

آن چه را درپیوست میاوریم، مشتی ازین نمونۀ خروار است. نمونه یی که نه تنها نشان میدهد،محافظین دردهای مزمن به تلاش های شفا طلبانه همچنان مخالفت می ورزند، بلکه از حضورخوانش ها ونحله های مختلف  از دین وتناقضات موجود در قانون اساسی افغانستان هم حاکی است.

نمونه هایی از قانون اساسی دولت اسلامی افغانستان:

مادۀ سوم:

 

در افغانستان هيچ قانون نمي تـواند مخالف معتقدات واحکام ديـــن مقدس اسلام باشد.  

 

مادۀ بيست و دوم:

 

هر نوع تبعيض و امتياز بين اتباع افغانستان ممنوع است.

 

اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون داراي حقوق و وجايب مساوي مي باشند.  

 

مادۀ 44

دولت مکلف است به منظور ايجاد توازن و انکشاف تعليم براي زنان، بهبود تعليم کوچيان و امحاي بي سوادي در کشور، پروگرامهاي مؤثر طرح و تطبيق نمايد.  

 

مادۀ چهل و هشتم:

 

کار حق هر افغان است. 

از مادۀ 50اتباع افغانستان بر اساس اهليت و بدون هيچگونه تبعيض و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذيرفته مي شوند.

  

 برداشت وتأویل وتفسیری که  دو نمونۀ پایان ازدین اسلام و قانون اساسی دارند، بنابرموجودیت نکات ناروشن وابهام آمیز درقانون اساسی همچنان ادامه خواهد یافت. اما آیا نمی شود به موضوع از دریچۀ دیگری از دریچۀ نیاز های  که بخشی از انسانهای یک جامنعه دارا ستند، نیز نگاه نمود؟  

دیروز تحریک اسلامی طالبان،به ادامۀ پیش زمینه های حاکمیت تنظیم های جهادی ،زنان باقی مانده را وادارنمود که ادارات دولتی و در کل کار وحتا رفتن به بیرون از منزل را ترک بگویند. از آن جفاورزی ها صدها قصۀ درد ناک در دست است. مثلا ً شب ها در شفاخانه  ها، ده ها زن مریض  انتقال میافتند، مردان اجازه نداشتند که آنها را معاینه نمایند و دکتران زن هم که در آغا اجازۀ کارنداشتند وپسان ها از طرف شب  از رفتن به شفاخانه محروم بودند. پس مرگ آفرینی نتیجۀ منطقی آن سیاست وحشت آمیز بود. حالا ودر آینده درتمام حوزه های میسربرای رشد وترقی وتعالی جامعه،بدون سهم زنان کاری از پیش نمی رود.

                                                ***

 

پیوست*

یک عضو سابق سنا:

 پیوستن زنان درصفوف پولیس خلاف شریعت اسلامی است

سعد الدین ابوامان، سناتور مردم بدخشان در دور اول مجلس سنای کشور که در جمع دهها تن ازنمایندگان مردمی وعلمای دینی بدخشان صحبت می کرد گفت، جلب وجذب زنان ودختران در اردو وپولیس ملی افغانستان عمل مخالف اسلام است.

ابو امان در ادامه گفت: "من به جرأت می گویم این عمل دولت بی جاست، بیرون از شریعت بوده و  بیرون از قانون است، بیرون از قانون اساسی است، بیرون از ماده سوم قانون اساسی است".

در عین حال وحید الدین ارغون رئیس دفتر ولایتی حقوق بشر بدخشان درگفتگویی به خبرگزاری بست باستان گفت از لحاظ قوانین و اسناد پذیرفته شده ملی و بین المللی و قوانین دفاع از حقوق زنان و قوانین بشر دوستانه کدام مانع قانونی برای پیوستن زنان به قوت های امنیتی وجود ندارد.

این در حالی است که حکومت افغانستان از ماه ها پیش تبلیغات وسیعی را به منظور پیوستن زنان و  دختران به صفوف ارتش آغاز کرده است و از زنان و دختران جوان می خواهد که به صفوف نیروی  دفاعی افغانستان بپیوندند. در حال حاضر صدها زن و دختر در نهادهای پولیس افغانستان مشغول اجرای وظیفه هستند  و هر ازگاهی از موثریت آنان نیز گزارش هایی به نشر رسیده است.

در ولایت بدخشان در حدود 24 چهارتن از زنان و دختران جوان در چوکات پولیس بدخشان کار می کنند.

*منبع: خبرگزاری بست باستان

تاریخ: 2 دلو

خبرنگار: احمد راد فر – بدخشان

 

 


بالا
 
بازگشت