مهرالدین مشید
ادارۀ کابل نمادی از "ذبون پهلوانان" فساد ، جاسوسی و معامله
شاید خواننده گان عزیز با خواندن این عنوان بصورت فوری این در ذهن شان خطور نماید که چرا به عوض "رستم پهلوانان" زبون پهلوانان نوشته شده است . در این شکی نیست که مقامات ارشد ادارۀ کابل در اختلاس ، رشوت ، ناکارایی و قانون شکنی از سر آمدان روزگار خویش بویژه در معامله و سازش اند و در فساد و حیل حتی دست رستم پهلوانان جهان را از دی تا امروز به زنجیر های "هفت منی" بسته اند . چنان نیرنگ باز و نیرنگ آفرین اند که رستم ها چه که حتی رخش آنان را نیز در چاۀ فریب به زانو در آورده اند ؛ اما رستم هر چه باشد ، نام نام آورترین پهلوانان سیستان است که کلاۀ او نمادی از شان و شوکت کیانی بود ، در تاج بخشی ها و تاج پوشی ها دو بالا تر از هر گردی بود ، به پای هر گرز او سلطنتی استقرار و زیر هر گرز آن تهمتن دلاورانی نقش زمین میگردید . این رستم جهان پهلوان بود که دقیقی و بلخی را برای نوشتن شاهنامه واداشت . اگر راد مردی ها و شجاعت پروری های رستم ذال از ایران تا توران آوازه نمی داشت و نهیب دشمن شکن رخش او از کابلستان تا سیستان ، زابلستان و توران بر گوش ها طنین انداز نمی بود . هرگز کتاب بلند آوازه و شاهکار حماسی شاهنامه تولد نمی گردید و امروز ایران ، آریانا و خراسان دی از داشتن بزرگترین هویت تاریخی تاریخی محروم می بود و تاج کیانی در تارک تاریخ در تلولو نمی بود ؛ زیرا شاهنامه تنها یک حماسه نه ؛ بلکه هویت فرهنگی ، تاریخی و ملی مردمان این مرز و بوم است که به همت دقیقی زنده یاد و فردوسی نامدار به زبان سچه و روان فارسی در قالب حماسی ترین شعر روزگارش نه ، بلکه همۀ زمانه ها زیور تحریر را به برکرده است .
از این جفایی بیش نخواهد بود که بر سبیل مصداق این بیت شاعر فیلسوف و فرهیختۀ بلخ ناصر خسرو "من آنم که در پای خوکان نریزم مر این قیمتی لفظ در دری را " نام نام آوری را حتی بصورت استعاره در کنار نام آنانی نوشت که جز بوی گند و فساد و نامردی و نامردمی چیز دیگری از آنان بلند نیست . درست است که این گندیدههای گندیده تر از هر گنده گی هم جهان پهلوانان خود هستند ؛ اما این ها در فساد ریکارد جهان پهلوانانی را در ردیف اول در سطح جهانی از آن خود ساخته اند ؛ بنا براین بر جا خواهد بود که این ها را در جایی قرار داد که سزاوار آن اند و به اوصافی آنان را به تحسین گرفت که شایستگی ان را دارند .
به هر حال می آ ییم بر سر اصل موضوع که همانا بحث در بارۀ فساد گسترده همراه با جاسوسی و معامله گری های کلان در ادارۀ بیمار کابل است . فساد اداری در دولت بیکارۀ افغانستان تحت حاکمیت حامد کرزی به مثابۀ لکه ننگین بر آبروی افغان ها پدیدۀ تازه یی نیست که بحث بر سر آن شگفت آور باشد ؛ زیرا فساد اداری از ده سال بدین سو مانند کوله باری از شرم بر شانه های مردم ما سنگینی دارد ، مانند ناجوری مزمن در تار و پود ادارۀ کرزی خانه کرده است و دولت بیمار و ناتوانی را به نمایش گذاشته است که نظیرش را حتی در بد ترین دورههای نقاق در افغانستان نمی توان یافت ؛ اما در این روز ها افتخار دیگری بر تارک مقامات ارشد این دولت فاسد به درخشیدن گرفته است که مقامات ارشد این دولت به شمول شماری از اعضای کابینۀ آن همه جاسوسان و مخباران استخبارات مرکزی امریکا هستند و در بدل این سخن کشی های خود ماهوار معاش میگیرند . فساد گسترده در افغانستان که به سناریویی عجیب خانواده گی مبدل شده است و اکنون با علاوه شدن اتهام جاسوسی به اعضای ارشد این اداره زنجیرۀ فساد در کشور را به مراتب پیچیده تر از گذشته وانمود گردانیده است .
پیش از این دولت حامد کرزی بحیث یک ادارۀ خیلی فاسد و بیکاره نزد امریکایی ها شناخته شده بود . باری کرزی را شش ماه برای محو فساد فرصت دادند و این فرصت هم تکمیل شد و در این مدت نه تنها از فساد چیزی کاسته نشد و از شمار مفسدین در دستگاۀ حکومت اندکی کم نشد ؛ بلکه بر عکس برحجم فساد افزوده شد و در فساد گستری در سقف جهانی از مقام دوم عبور و به مقام اول قرار گرفت . هنوز درامۀ فساد میان واشنگتن و کابل پایان نیافته است که سناریوی تازه یی آغاز شده است ؛ اما این سناریو با بازی دیگری آغاز شده است که یک سر آن در "ویکی لیکس" است و سر دیگر آن درکاخ سفید . همان کاخ سفیدی که مردان دست نشانده و "نازول" خویش را زیر نام لیبرال ، متخصص و بوروکرات بر مردم افغانسان تحمیل نمود . عرصه را برای تاراج های شان فراهم گردانید و بعد از آنکه به کاخ ها رسیدند و ثروت های افسانوی به کف آوردند . بر آنها حمله ور شد و تمامی آنان را فاسد و بیکاره خواند و حالا هم پیش از آنکه درامۀ فساد ختم شود ، تمامی مفسدین را جاسوس های رسمی خود خطاب نموده و برای هر یک سند بیرون کرد که از استخبارات مرکزی امریکا معاش می گیرند و برای امریکا گزارش هایی را تهیه مینمایند که حامد کرزی از ارایۀ آن گونه گزارش ها برای حامیان خود خود داری مینماید . کرزی هم که از حامی خود عقب نیست ، حملۀ متقابل را بر امریکا آغاز کرد و اول عامل فساد کمنی ها و موسسات بین المللی را خواند و بعد از هشدار ها به غرب فرمان بسته شدن شرکت های امنیتی خصوصی را صادر نمود . این واکنش او پاسخی بود در برابر فشار امریکایی ها که گویا در فساد دولت او دست امریکایی ها هم درازاست . به هر اندازه ییکه فشار امریکایی ها بر کرزی افزایش می یابد . کرزی هم در برابر آنان واکنش نشان داده و به گونه یی می خواهد فشار را بر غرب بصورت تصاعدی حفظ نماید . حالاکه غرب بی پرده سخن بر ضد ادارۀ کرزی را آغاز کرده است . او هم بی تفاوت نبوده وتنها به الغای فعالیت های شرکت های امنیتی خصوصی بسنده نکرده و کوس بازنگری استراتیژی جنگ را از بام تا شام می کوبد . در این پهلوانی واشنگتن و کابل هر کدام یکدیگر را متهم به فساد کرده و به گونه های مختلفی بر یکدیگر حمله مینمایند . در این بازی "دزد بگیرید" های واشنگتن و کابل بیشترین آسیب را مردم افغانستان متحمل می شوند ؛ زیرا در این "دزد بگیرید" ها بیشترین سود نصیب مثلث مافیایی فساد در کابل و واشنگتن میگردد که در یک ضلع آن مافیای اسلحه ، در ضلغ دیگر آن مافیای نفتی و در ضلغ دیگر آن مافیای کمپنی های قرار دادی قرار دارند . بخش بزرگی از این درامد مافیایی عواید که در نتیجۀ فساد اداری گسترده از واشنگتن تا کابل بوجود می آید ، به مثابۀ جنایتی سازمان یافته بصورت خانواده گی و گروپی به جیب مقامات ارشد در واشنگتن و کابل میرسد . از همین رو است که در واشنگتن و کابل ارادۀ جدی برای محو فساد در کابل وجود ندارد و این بازی های به اصطلاح "گاز انبری" خیمه شب بازی یی برای خاک افگندن به چشم مالیه دهنده گان امریکایی و مردم منتظر به کمک افغانستان است و بس .
بدون تردید هر گونه بازگشایی سرکلافۀ فساد در کابل و وا شنگتن بیرابطه به یکدیگر نبوده و از سویی هم سر نخ این فساد بالاخره تا ردههای اول مقامات در کاخ سفید و کابل درز مینماید . از همین رو در هر دو مرکز قدرت ارادۀ قطعی برای محو فساد وجود ندارد . زیرا دست های هر دو در آن دخیل است . واشنگتن بخاطر ترس از مالیه دهنده گان امریکا به نحوی با فشار وارد کردن بر دولت کابل ، از فشار آنان بر خود می کاهد . فشار مقطعی واشنگتن بر کابل بیشتر معنای تابلیت مسکنی را دارد که کاخ سفید با آن خشم مردم خود را مهار میسازد . واشنگتن و کابل نقاط ضعف و قوت یکدیگر را خوب میدانند و می فهمند که از کدام نقطه بر یکدیگر حمله ور شوند . افغانستان که از ده سال بدین سو اقتصاد بازار غرب را به تجربه گرفته است و این روند طی کمتر از ده سال مار های افعی یی را یه قوت کنونی اش زیر نام تاجران ، قرار دادیان و دارنده گان کمپنی های ساختمانی ، امنیتی و خدماتی در افغانستان بوجود آورده است . اینکه امریکا از صد های سال بدین سو این اقتصاد تاراجگر را تجربه مینماید . بدون شک مار های به مراتب نیرومند تر اقتصادی را در آستین خود تربیه کرده است . امروز در افغانستان می بینیم که تمامی پول حاصله از فساد چه به شکل فساد اداری و چه به شکل فساد قاچاق مواد مخدر بصورت زنجیره یی به جیب چند نفر محدود وشناخته شده میرود که امتیاز گیری ها از پایین تا بالا به شکل حسابی صعود مینماید . از لابی های معروف در کاخ سفید ممکن چیزی شنیده باشید که سه لابی در کاخ سفید بر تمامی مناسبات سیاسی ، تسلیحاتی و فتی امریکا شکم افگنده اند و به گونۀ محوری اقتصاد امریکا می چرخانند . این ها اند که بر حسب ضرورت گاه بوش ها و زمانی ما ها را بر اریکۀ قدرت می نشانند . پس تصمیم گیرندۀ اصلی هم این ها اند و حرف آخر را هم این ها میزنند . این شبکۀ مافیایی با تمامی شبکه های خورد و کوچک دیگر رابطۀ تنگا تنگ داشته و خود را شریک هر نوع معاملۀ آنان میدانند . در بافت این شبکه مافیایی است که فرمانده پولیس نیویارک پروژههای ساختمانی را قبول شده بدست خود به کابل می آورد و برای موسسۀ امیک که یک موسسۀ امریکایی است . تسلیم میکند و در بدل این ماموریت ماهانه کمتر از دو صد هزار دالر امریکایی بدست می آورد . آیا این عمل کرد یک فرماندۀ شهر مرکزی امریکا را می توان ساده گرفت ؟ هرگزنه ، همه چیز به همین گونه بافته شده است که نمادی از مرموز ترین فساد تاراجگرانه را در از واشنگتن تا کابل به نمایش می گذارد . بعید نیست که گاهی اصطکاک بر سر منافع دو طرفت تشنج های مقطعی و زود گذر را خلق نماید که در رسانه های ملی و بین المللی باز تاب گسترده یی هم داشته باشند . رسانه ها هم دست به ریشه بابی رویداد ها زده و با پیوند دادن آن به رخداد های شبۀ قبلی به آن شاخ و پنجه بدهند . موضوع را چنان بزرگ جلوه بدهند که گویا در اسرع زمان حوادث بزرگی د ر حال زایش است که گویا تحول سریع را به همراه دارد ؛ درحالیکه حادثه سازان باز هم در عقب دروازههای بسته با یکدیگر سرگوشی ومداهنه دارند و بزرگترین رنج ملت ها را به بازی میگیرند . هنگامی که در این بافت مرموز مافیایی خواسته و ناخواسته درزی ایجاد می شود و به بیرون میرود . یگان و دوگان اشخاصی از زنجیرههای پایینی به قربانی گرفته می شوند . این رویداد ها گاهی طوری واقع می شود که به گونه یی مقامات اول در کابل و واشنگتن اغفال میگردند و در نتیجۀ این اعفال صالحی افشا می شود و بدون اطلاع حامد کرزی به امضای داکتر اسپنتا مشاور امنیت ملی بوسیلۀ ادارۀ مبارزه با جرایم سنگین و حساس باز داشت شده و بعد اتهامش آشکار می شود که
او از یک کمپنی انتقال پول رشوت اخذ کرده است ، بوسیلۀ تیلفون شماری ها را سفارش داده بود که برای فلان کس به قیمت ده هزار دالر موتر کرولا بخرد و از یک شرکت مالی به نام انصار ملیون ها دالر رشوت گرفته است . همزمان به این گزارش ها واشنگتن پست (1)گزارشی را به نشر سپرد که استخبارات امریکا از سال ها بدین سو شماری مقامات ارشد رژیم کرزی را معاش میدهد . که صالحی هم یکی از آنان است . این روزنامه به این هم اکتفا نکرد و به صطلاح "سیر و پودینۀ " او را افشا نمود که وی کارمند سابقه داری در حکومت های مختلف در افغانستان بوده ، توانسته است که خود را سال ها در انظار پنهان نماید . وی در زمان نجیب کارمند خاد بود و بعد تر نزد دوستم رفت و بحیث ترجمان نرد او کار کرد . وی در زمان ربانی سرپرست سفارت افغانستان در چک بود وحرف های دیگری از این قبیل؛ اما صالحی حاضر نشد تا با شبکه رادیو آزادی در این باره چیزی بگوید ، اما اسپنتا این گزارش ها را در مورد او تکذیب کرد . آقای اسپنتا این روشنفکر دولتی معذور هم نیست ؛ زیرا آیکن بیری برای کرزی اسنادی را نشان داده بود که صالحی به امضای اسپنتا دستگیر شده بود .
برای اولین بار سایت خبری روهی (2)، به نقل از یک منیع موثق نوشت که چندی پیش پیش نیرو های خارجی به خانۀ صیا صالحی شخص مورد اعتماد انجنیر ابراهیم اسپین زاده معاون شورای امنیت و مسؤول مالی این شورا حمله نموده و وی را به جرم اختلاس باز داشت نمودند . زمانیکه کرزی برای رهایی او با امریکاییها به تماس شد . این اداره برای او گفت که صالحی در رشوت دست دارد .
بعد از دسیتگیری صالحی حامد کرزی (3) بوسیلۀ ادارۀ مبارزه با جنایات سنگین ، رییس جمهور خواهان بررسی فعالیت های ادارۀ مبارزه با جرایم سنگین و حساس شد . وحید عمر گفت که تنها موضوع صالحی سبب آغاز تحقیق در مورد این گروه نیست ؛ بلکه این موسسه در فعالیت هایی دست دارد که خارج از حدود قانون اساسی است و با اصول و مقررات کشورهم مطابقت ندارد .
این اداره (4)را از لحاظ تخنیکی ادارۀ اف بی آی امریکا و گروۀ اسکاتلندیار حمایت میکند ، پولیس فدرال امریکا و پولیس انگلستان حق نظارت ار کار این اداره را نیز دارند و ناتو هم در هنگام ضرورت حق کمک شماری را در این اداره دارد ؛ گرچه ادارۀ مبارزه با جرایم سنگین صالحی را به امر کرزی در بدل ضمانت رها گردانید که حتی از رفتن به سارنوالی برای تحقیق خود داری کرد . چنانکه لوی سارنوال (5)گفت : ضیا صالحی متهم به فساد به سارنوالی حاضر نمی شود . این در حالی است که وحید عمر گفت : صالحی هر روز جهت تحقیق به سارنوالی حاضر می شود .
در این هنگام بودکه نیویارک تایمز (6) نوشت : صالحی از سالها بدین سو از استخبارات امریکا معاش دریافت میکند و نام وی در لیستی موجود است که در آن نام های اعضای استخبارات امریکا در افغانستان نوشته شده است . این روزنامه با اشاره به دخالت کرزی برای رهایی او علاوه کرده بود ، هنوز آشکار نیست که صالحی از شمار کدام معاش خواران امریکایی است و آیا ازجمع جاسوسان و اطلاع دهنده گان است یا از جمع متحدان قابل اطمینان امریکا برای تحمیل نظریات واشنگتن بر ارگ کابل است . .
این گزارش ها هر چه بیشتر ارگ را عصبانی گردانید که منجر به برکناری فقیر یار معاون لوی سارنوالی گردید . چنانکه فقیر یار در گفت و گو با آرمان ملی (7)گفت : پس از مصاحبۀ امرالدین وفا مدیر اداری در بخش مبارزه بر ضد فساد اداری با تلویزیون طلوع مبنی بر به دادگاه کشاندن چند وزیر کابینه و جلب ضیا صالحی مسؤول اداری شورای امنیت ملی که بعد تر از سوی امریکایی ها بازداشت شد و به سفارش کرزی ازاد گردید . این سبب رنجش مقامات در ارگ گردید و پس از نشر گزارش از تلویزیون طلوع به ادارۀ لوی سارنوالی از جانب ارگ فشار وارد گردید که چرا چنین مصاحبه یی صورت گرفته است . پس از آن اسناد تقاعد من را که از روی عقده ترتیب شد ه بود ، از ادارۀ امور خواستند و تقاعد م را منظور کردند و امرالدین وفا را خانه بدوش نمودند .
فقیر یار در گفت و گو با رادیوآزادی (8)گفت : از اینکه من روی دوسیه های فساد مقامات ارشد دولتی تاکید میکردم ، مقامات ارگ نمی خواستند که مبارزه با فساد صورت بگیرد . از همین رو من را به استعفا سوق دادند .
یک روز بعد از این مصاحبه فشار ها از سوی ارگر بر فقیریار افزایش یافت . اوکه از داشتن دوسیۀ اتهام فساد داکتر اسپنتا (9)نیز سخن گفته بود . این سخنان او خشم داکتر را بر انگیخت و به اتهام مجرم متکرر خواهان به محاکمه کشاندن فقیریار گردید . همزمان با این گزارش ها احمد ضیا سیامک هروی (10)معاون سخنگوی کرزی گفت که آقای فقیر یار بخاطر داشتن عمر زیاد به تقاعد سوق گردیده است . وی گفت که ادعای ایشان واهی و غلط است و سن شان 73 ساله است که 7سال بیشتر از میعاد معین شان کار کرده اند . این تکانه ها فقیر یار بیچاره را اندکی از جایش تکان داد و پا هایش را از زمین برداشت و ناگزیر شد که تبصرههای نیویارک تایمز(11) را رد نماید ؛ در حالیکه با روزنامۀ آرمان ملی هم سخنانی گفته بود که بی شباهت به گزارش نیویارک تایمز نیست .
این در حالی است که تنش میان ارگ و کاخ سفید در حال افزایش است و روزنامۀ وال استریت ژورنال (12)چنین نوشت : بعد از برکناری فقیریار تنش ها میان واشنگتن و کابل افزایش یافته و این را یک برگشت جدی از تعهدات کرزی خوانده است. رابطه میان واشنگتن و کابل بعد از سفر کرزی بهبود یافت و اما زمانیکه کرزی در ادارۀ مبارزه با جرایم حساس دخالت کرد ، رابطۀ او با امریکا رو به خرابی گذاشت . این روزنامه به نقل از پی جی کراولی سخنگوی کاخ سفید نوشت : سخنگوی وزارت خارجه امریکا بعد از برکناری فقیریار گفت : هرکسی برای مبارزه برای محو فساد کار میکند ، برای ما مهم است . وی افزود که کاخ سفید این موضوع را به دقت دنبال مینماید .
این در حالی بود که وزارت خارجۀ امریکا (13) طی بیانیه یی در بارۀ برکناری فقیریار از دولت افغانستان وضاحت خواسته و هم چنان تاکید کرد : کسانی که برای محو فساد کار میکنند ، بیرون از تمایلات سیاسی به کار شان گماشته شوند . این سخنان او واکنش تندی را در کابل در پی داشت وشورای وزیران افغانستان این اظهارات کراولی را مداخلۀ در امور افغانستان عنوان کردند . ، دخالت در امور داخلی افغانستان خواند .
همزمان با این خبر لیکار سن (14)یکی از اعضای کانگرس امریکا که به کابل آمده بود . در گفت و گوبا اسوشیتت پرس ملاقات خود را با کرزی ناراحت کننده خوانده است که کرزی برای محو فساد تلاش جدی نمی کند ؛ بویژه اینکه او مسؤولیت فساد را به دوش دیگران افگنده و خودش مسؤولیت را پذیرا نمی شود . این جناب هر گز خمی بر ابرو نمی آرود که روزانه ده ها افغان بیگناه زیر بمباردمان های هوایی یاران امریکایی اش کشته می شوند ؛ زیرا در عقب این بیرحمی ها رویا های کلان رسیدن به اهداف استراتیژیک خود را می بیند . گرچه بازی میان واشنگتن چنان پیچیده و مرموز گردیده است که داوری را در بارۀ هر برخورد کابل در برابر واشنگتن با بر عکس آن به دشواری میکشاند ؛ در این جا نمی خواهم روی چون و چند این بازی بیشتر سخن برانم ؛ اما آنچه از ظاهر این بازی بر می آید ، خیلی گندیده و مردار بوده که نه تنها سرنوشت ملی ، بلکه تمامیت ارضی ، استقلال سیاسی و اقتصادی آنرا نیز بیرحمانه به قربانی گرفته است . این بازی های دوطرفه چنان مردم ما را خسته گردانیده است که ادارۀ کابل بصورت کامل ماهیت خود را نزد مردم ما از دست داده است . بی تفاوتی و کم کاری مقامات ارشد دولتی در موجی ا زقانون شکنی ، رشوت ، اختلاس و تاراج سبب شده است که خشم و انزجار روز افزون مردم در برابر این ادارۀ فاسد بر انگیخته شود و چنان مقامات ارشد را از چشم مردم ما افگنده است که اتهام وارد کردن جاسوسی بر این ها چه که اتهاماتی فراتر از آنچه را در بارۀ آنان فراتر از اتهام پذیرفته اند که هنوز امریکایی ها باب آن گونه افشا گری ها را نگشوده و منتطر فرصت دیگر اند ؛ زیرا امریکایی ها با این گونه مانور ها می خواهد ، برای مقامات کابل هشدار بدهد که گویا هنوز کلی ها و چال های اصلی رادر دست دارند . هر زمان که مقامات در کابل ندکی در برای کاخ سفید سر بجنبند . زنجیز های دیگری از روابط مخفی را به حرکت در خواهند آورد که در نتیجۀ افشاگری ها باب های متعفن تری باز خواهد شد که گندیده گی آن به مراتب بد بو تر از گذشته خواهد بود . بعید نیست که در این بازی دوگانه یک طرف امریکا بوده و خودش هم از اسیب در امان نیست ؛ زیرا به هر میزانی که پردههای تذویر را میگشاید ، با هر چه فرو افتادن این پردهها سیمای واقعی خودش نیز عریان تر میگردد . بدون تردی مردم ما از اول میدانستند که زیر کاسۀ هر مقامی که در پلۀ قدرت بالا میرود ، نیم کاسه یی وجود دارد و در عقب آنان دست قدرتمندی وجود دارد که از غرب یا شرق به سوی آنان دراز شده است . آشکار است که این دست درازی ها اهدافی خاصی را در پی دارد که شخص مورد نظر را برای برآورده شدن آن استخدام کرده اند و برایش معاش و سایر امتیازات قایل شده اند . بخاطر جلوگیری از درازی سخن از گفتۀ هاشمی صاحب (15)که اندکی از تذویر های امریکایی ها پرده بر میدارد ، منصرف می شوم .
چهار دهه جنگ فرسایشی در افغانستان نه تنها نظام اداری ، سیاسی و اجتماعی این کشور را در مرحلۀ اول نابود کرد و در مرحلۀ دوم مسخ نمود ؛ بلکه افکار و اندیشه های شماری از تیکه داران قدرت و ثروت را زیر نام رهبر بیشتر از دیگران به دشواری کشانده است که در موج خود خواهی و تن خواهی عزیز ترین چیز ها را به قربانی گرفته اند . این ها باکی ندارند که چه می اندیشند و برای که می اندیشد ، تمام وسوسۀ آنان رسیدن به قدرت و دست یافتن به ثروت است . این ها ناشایسته گی های خود را طی سال های گذشته به مردم افغانستان به نمایش گذاشته اند و به کاخ های مجللی در شیرپور ، جمیرا و جا های دیگر دست یافته اند . امریکا که دریافته است ، با مردان معامله گری در افغانستان روبه رو است که سر نخ معامله را یک گام پیشتر از آن در دست میگیرند . پا ها را برای بازی برهنه کرده و بازی را بدون تفاوت با همگان چه با رهبران و ته مانده گان سابق جهاد ، چه با خلقی ها و پرچمی های مزدور شوروی و همین گونه با قماش های دیگر یکسان به پیش میبرد . مثلی که کمونست ها در زمان تهاجم شوروی کورس های مستعجل در بخش های گوناگون داشتند و به سرعت افسر و سیاستمدار تولید میکردند . به همین گونه امریکایی ها هم از مهاجران گوناگون افغان در غرب که حتی یک روز هم در آنجا درس نخوانده اند و اگر درسی هم خوانده اند ، صرف برای سه ماه یا چیزی بیشتر یا کمتر از آن برای آموزش زبان کشور مربوط بوده است ، متخصصین ورزیده و کار فرمایان بی بدیلی در افغانستان ارایه داد که گویا از هر لیبرالی لیبرال تر و از هر بوروکراتی بورو کراتی بوروکرات تر هستند .
امریکایی ها که ضعف سیاستمداران و رهبران افغان را دریافته اند و خوب فهمیده اند که چگونه به یک مشت پول هر رهبر و سیاستمدار افغان را بخرد . دست ها را تا آستین برای خریدن آنان برهنه کرده است و هرکدام را بار بار می خرد . این بار بار خریدن ها ادامۀ چانه زنیها برای امتیازات بیشتر که توجیه کنندۀ اهداف استراتیژیک امریکا در منطقه باشد ، نه به هدف خدمت به مردم افغانستان و تاسیس حکومت نیزومند و مستقل که از نگاۀ اقتصادی به سوی خود کفایی سیر نماید . امریکایی ها هم خوب درک کرده اند که جانه زنان افغان آنان تنها برای منافع شخصی خود می اندیشند و چندان دغدغه یی برای مردم و کشور خود ندارند ؛ در حالیکه از ده سال بدین سو مردم افغانستان زیر ساطور فاسد ترین و بیکاره ترین حکومت خورد می شوند و چه قساوتها و بیرحمی نیست که در زیر چتر این نظام ناکارا متحمل میگردند . امریکایی ها در تمام این مدت لب به سکوت نهادند و از فساد ، ناکارایی ، مخبری و معاملۀ این اداره و اعضای آن به کلی چشم پوشیدند ؛ اما چگونه شده است که در سال های اخیر بک باره هیاهوی محو فساد را به راه افکنده و از بام تا شام بر ضد دولت کابل تبلیغ میکنند . گاهی در فساد چنان مقامش را بلند می برند که در سقف جهانی درجه اول می شود ، زمانی سیریالی را زیر نام افشای اسناد محرم در مورد جنگ افغانستان ارایه می کنند و وقتی هم اعضای ارشد ادارۀ کابل و نزدیکترین اطرافیان کرزی را جاسوس و مزد بگیر استخبارات امریکا می خوانند . دولت کابل هم بی تفاوت تمانده و به دفاع از خود پرداخته و بار تمامی دشوای های موجود در افغانستان را اعم از فساد اداری و جاسوسی همه را بر دوش امریکا افگنده و عامل اصلی این ها را امریکا عنوان مینماید که در این میان مردم افغانستان خیلی بیر حمانه به قربانی گرفته شده اند و هرچه تلاش هم کنند نمی توانند جایگاۀ خود را درمیان شاخ زنی های امریکا و دولت کابل پیدا نمایند .
منابع و پی نوشت ها :
1 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 28 اگست
2 - سایت روهی ، این سایت به نقل از یک منیع موثق نوشته است که چندی پیش پیش نیرو های خارجی به خانۀ صیا صالحی شخص مورد اعتماد انجنیر ابراهیم اسپین زاده معاون شورای امنیت و مسؤول مقامات روسی در شورای امنیت حمله نموده و وی را به جرم اختلاس باز داشت نمودند . زمانیکه کرزی برای رهایی او با امریکاییها به تماس شده است . امریکایی ها برای او گفته اند که صالحی ادارۀ مشترکی را برای جلوگیری از فساد با اتمر وزیر سابق داخله ایجاد کرده بود . وی بوسیلۀ تیلفون شماری ها را سفارش داده بود که برای فلان کس به قیمت ده هزار دالر موتر کرولا بخرد . یک روز پیش از دستگیری او عروسی فرزندش بود . افغان جرگه ، شمارۀ 186 ، اول اگست
3 - راۀ نجات ، شمارۀ 1485 ، 7 اگست
4 - اراده ، شمارۀ 1917 ، 15 اگست
5 - ویسا ، شمارۀ 1286 ، 24 اگست
6 - رادیو آشنا، اخبار شب ، 27 اگشت
7 – آرمان ملی ، شمارۀ 1429 ، 30 اگست
8 - رادیو آشنا ، اخبار شب ، 29اگست
9 - داکتر اسپنتا ادعای فضل احمد فقیر یار معاون لوی سارنوالی را مبنی بر داشتن دوسیۀ اتهام فساد در لوی سارنوالی رد نمود . وی گفت که فققیر یار سال گذشته هم چنین ادعایی کرده بود ؛ اما از وی معذرت خواست . وی گفت که بخاطر این ادعای او به مقامات عدلی کشور مراجعه نماید . اسپنتا فقیر یار را مجرم متکرر خوانده و افزود که برخلاف قوانین کشور با وجود کبر سن دو سال گذشته به کار خود ادامه داد . وی در حالی این سخنان را می گوید که فقیر یار بار دیگر از دوسیۀ نسبتی او در سارنوالی با نیویارک تایمز سخن گفته بود. افغان جرگه ، شمارۀ 208 ، 30 اگست
10 - ریاست جمهوری : احمد ضیا سیامک هروی گفت که آقای فقیر یار بخاطر داشتن عمر زیاد به تقاعد سوق گردیده است . وی گفت که ادعای ایشان واهی و غلط است . سن شان 73 ساله است که 7سال بیشتر از میعاد معین شان کار کرده اند . وی افزود که رییس جمهور در این کار دست نداشته است . نقل قول فقیر یار - وی کسانی را به فساد متهم کرده است که به فساد آلوده نیستند . سارنوالی یک دستگاۀ تحقیق است نه محکمه . گام های نخست برای به محاکمه کشاندن مقامات ارشد نهاده شده است . فساد در افغانستان - گفتۀ جان کیری مبنی بر قطع کمک های امریکا – مطرح شان فساد در رسانه ها بخاطر دور نگاهداشتن اذهان عامه از اصل واقعیت ها است . این افشا گری ها ، لغو شرکت های خصوصی و چیز های دیگر را رسانه های غربی مطرح می کنند . رادیو آزادی ، اخبارصبح ، 30 اگست
11 - فقیر یار گزارشات نیویارک تایمز (روزنامه های امریکا )را رد کرد که او گفته بود کرزی به زور او را برکنار کرده است و یا اینکه او روی دوسیه های فساد مقامات ارشد دولتی کار میکرد ، از کار برکنار شده است . وی علاوه کرده که او به نسبت کبر سن از کارش مستعفی شده است . رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 31 اگست
12 - رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 31 اگست
13 - ویسا ، شمارۀ 1293 ، اول سپتمبر
14 - لیکلارسن یکی از اعضای کانگرس امریکا ملاقات خود را با کرزی ناراحت کننده خواند که او برای محو فساد تلاش جدی نمی کند . وی به اسوشیتت پرس گفت : ملاقات او با کرزی خیلی ناراحت کننده بود ؛ زیرا که او برای محو فساد اداری کاری نکرده است . وی گفت که کرزی مسؤولیت فساد را به دوش دیگران افگنده و خودش مسؤولیت را پذیرا نمی شود . رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 31 اگست
15 - محی الدین هاشمی نویسندۀ شناخته شدۀ زبان پشتو که به قول خودش اضافه تراز6 سال اخبار اطلاعات مرکز فرهنگی امریکا را به قلم خود نوشته است . روزی در جریان صحبت های خود گفت : اکثر اشخاصی که به مقام های بلند دولتی رسیده اند ، بیشتر شان از جمع کسانی اند که در مرکز فرهنگ امریکا در پشاور کار میکردند . او به شوخی گفت : تنها من در میان شان نیستم ، دیگران شان همه در نظام موجود هستند . گفتنی است ، حلقه ییکه به مقام های مشاوریت یونیکال و سایر کمپنی های امریکایی رسیدند ، به نحوی از سکو های همین مرکز به آنجا ها پریده اند . این ها جدا از شماری فرماندهان جهادی اند که تحت پوشش موسسات کمک کننده به بازسازی افغانستان دهها فرماندۀ را به پول وثروت عادت داد و به تدریج آنان را به دام خود کشاند و اکنون هستند ، شماری از آنان در دم و دستگاۀ جناب کرزی که با همه سیاه رویی ها برای ملت ما فخر فروشی میکنند .