میهن فدا  محشور

 

 

پس از دو سال خاموشی 

  بازهم چرند

 

 

در واپسین سال های سده ی پار و نخستین سالهای سده ی روان ، در حالیکه جهان جولانگاه  وفرمان بر, یگانه ابر قدرت ( ایلات متحده  ی امریکا  )  شده است و باید این یگانه فرمانروا در کنش های خود , فرزانه ، داد گر ، دور بین  ، مدبر و … میبود ولی سوگمندانه که در همین بزنگاه پر اهمیت برای جهان و جهانیان ، در راس قدرت آن یگانه ابر قدرت ، یک لومپن سیاسی که نه تنها از حالت و شرایط دنیا بی خبر بود  ، بلکه از کشور های همجوار و کشور خود آنطور که باید وشاید  آگاه نبود ، قرار گرفت  . آری جورج دبلیوبوش ، این کم سواد ترین و  الکهول  نوش ترین رییس جمهور در تاریخ ایالات متحده داخل کاخ سفید شده و زمام امور آن کشور چه که دنیا را  بدست گرفت .

هشت سال پیش از نازل شدن این تکساسی ((هفت تیر به کمر ))، پدرش ( جورج بوش  ) باوجود داشتن تجربه ی کاری در دستگاه حساس و پر صلاحیت استخباراتی ایالات متحده ( سی . آی . ای  ) چهار سال تمام با ماجرا جویی های (( کاو بایانه ))  منجمله یورش ظالمانه بر عراق که ویرانی ها و کشتار های زیادی را بار آورد ، بر ایالات متحده چه که بر دنیا حکم راند .جورج بوش ، برای  بدست آوردن بهانه ی یورش بر عراق از  ((چال ))  پرنیرنگ مبنی بر اینکه (( دزد را گفت دزدی کن و صاحب خانه را گفت بیدار باش )) استفاده نمود . یعنی نماینده ی رسمی و با صلا حیت   ایالات متحده ( سفیر کبیر آن کشور در بغداد  )  ،  نه تنها که به عراق جهت یورش بر کویت چراغ سبز نشان داد  بلکه برویت اسناد ، آن کشور را تحریک و ترغیب نمود تا آن طعمه ی گلو گیر را بلع نماید ، وپس از آن در حالیکه طعمه ی مذکور  در گلوی صدام حسین زمامدار احساساتی و ساده لوح عراق بند مانده بود ، اردوی تا دندان مسلح قدرتمند ترین کشور دنیا زیر فرماندهی   ((شوارتسکف ))  یکی از جنرال  های چهار ستاره ی  این یگانه ابر قدرت ،  از آب و خشکه و هوا نه تنها که  باران بم ، موشک ، گلوله های توپ و سرب مذاب را  شروع نمود ، بلکه تمام سلاح های نو و آزمایش نشده را بالای مردم بیچاره ی عراق ، آزمایش و استعمال نمود .

پس ازو پسرش با پیشوند  دبلیو ((W )) به این بهانه که عراق دارای جنگ افزار اتومیست ، کار ظالمانه  ، ماجراجویانه و عاقبت نه سنجانه ی پدر را تکرار نمود .

    حالا دیگر به همه گان هویدا شده است که بهانه ی دبلیو بوش برای یورش بر عراق بخاطر  داشتن جنگ افزار هسته یی ، نه تنها که درست نبود بلکه این کنش رهبر کا خ سفید از آغاز هزاره ی دوم و سده ی بیست و یکم ، جهان را در یک بحرانیکه روز تا روز ژرف تر و خطر ناکتر میشود ، غوطه ور ساخته  است  .

    ولی پس از اشغال عراق که طی آن خون  هزاران انسان ریخته شد و شهر های زیبا و آباد عراق به تلی از خا کستر تبدیل گردید  ، کدام نشانه ی از جنگ افزار هسته یی پیدا نشد .خوشنما تر اینکه  دبلیو بوش تا آخر دوره ی حکمرواییش ، ناشیانه اصرار داشت که یورش بر عراق یک کنش حیاتی وواقعبینانه است زیرا صدام حسین صلح و امنیت منظقه و جهان را تهدید مینمود   . در درازنای دوسالیکه نامبرده کاخ سفید را ترک گفته است اسناد و شواهد فراوان خط  رد بر همه باور های نادرست  بوش کشیده است  .

                       آقای بوش که در درازنای ایندو سال مصروف (( تیل کشی و تیل فروشی )) بود واز رسانه ها  دوری میجست اینک سه شنبه ی گذشته نهم نوامبرسال ۲۰۱۰  ( درست نه سال پس از روزیکه ایالات متحده به بهانه ی تسلیم نکردن اسامه بن لادن  ، بر افغانستان یورش برد (( نهم نوامبر ۲۰۰۱ ترسایی )) و بجای امارت نامنهاد طالبان  ، دولت جهادی ، مافیایی که اشخاص جاه طلب وپول دوست غرب زده را  در خدمت دارد بر افغانها تحمیل نمود ) . گفتو گوی ویژه ای با تلویزیون  ان ، بی ، سی داشت ،  که در پهلوی گپ های دیگر  نوشتن و پخش کتاب خودرا که ((نقاط تصمیم ))عنوان دارد ، به اطلاع همه رسانید .

       نخست از همه باید گفت که چنانچه در درازنای هشت سال حکمروایی دیده شد آقای بوش  نه لیاقت و نه حوصله ی نوشتن را دارد ، پس شاید قلم بدستی را استخدام و یاد داشت های خود را به دسترسش گذاشته باشد که نامبرده کتاب (( نقاط تصمیم )) را بنام آقای بوش به چاپ رسانیده باشد . بهر صورت اینک کتابی بنام نقاط تصمیم به قلم !؟ آقای بوش انتشار یافته است .  من تا بحال متن کامل این کتاب را به دسترس ندارم تا آنرا نقد کنم ولی از لابلای تبصره های ژورنالیستان و گفت وگو ی آقای بوش با تلوزیون ان ، بی ، سی نکات چندی  قابل گفتن است .

     نامبرده از همان آغاز به چرند گویی پرداخت چنانچه به پاسخ اولین پرسش که چرا در درازنای ایندو سال در میان مردم دیده نشده است گفت ? : (( من نمیخواستم به لجنزار باز گردم  )) .

      گفته های کسی را که  مردم را لجنزار بنامد بجز چرند چه  میتوان گفت ؟

     به پاسخ این پرسش که آیا از یورش بر عراق نادم نیست ، گفت :  شما میدانید که پس از یورش بر عراق و پیدا نشدن جنگ افزار هسته یی نسبت به همه کس من خفه بودم ولی هر گز ازین کار خود معذرت نمیخواهم زیرا جهان  ، پس از سقوط صدام حسین امن تر  است . !؟

در درازنای جنگ عراق اردوی ایالات متحده علاوه از دیگر جنایات از متهمین با یک نوع شکنجه که ((واتر بورنگ )) نام دارد وان طوری است که چشم و روی متهم را میبندند وبر سر و رویش آب میریزند که متهم فکر میکند که در آب غرق میشود و تقلا میکند تا خودرا نجات دهد ،  اقرار میگرفت . جورج بوش گفت که هدایت این کار را خودم داده ام و از نتایج آن که جانیان بسیاری در تیجه ی آن شناسایی شدند ، خیلی خوشنود هم هستم .  

در فرجام او گفت که هواخواه پروپا قرص بازار آزاد هستم  و خواهم  بود ،  من  پیرامون هر کاریکه کرده ام و میکنم خیلی سنجش !؟ میکنم  . این کتابیکه نوشته ام شاهد گویای آنست !؟ پیرامون کنش های من تاریخ قضاوت خوا هد کرد ، سوگمندانه که من در آنوقت زنده نخواهم بود .

اگر من بجای پرسشگر  تلویزیون ان ، بی ، سی ، میبودم به آقای بوش میگفتم که کاش زنده باشی و ببینی که تاریخ نیز کنش هایت را نفرین  کرد ه وبر آنها تف خواهد انداخت . چنانچه این کار از همین حالا آغاز گردیده است .

 

 


بالا
 
بازگشت