عبدالرووف لیوال حسین خیل
سخن پترويس از مغزش نه –بلكه ازسوراخ پايين شكمش خارج شده
روز هاي گذشته پترويس قومندان عمومي نيروهاي خارجي در افغانستان گفت : ( فساد جز فرهنگ وتاريخ افغانها بوده است)- اين سخن او دال بر اثبات اينست كه موصوف از فرهنگ وتاريخ افغانهاكوچكترين آگاهي ندارد وبالكل بي خبر است. كه ميبايست اينطور نمي بود –زيرا اوهمه كاره ي خارجي ها دروطن ماست .
جهت آگاهي وي ميپردازيم به نكات ذيل :
آغاز ميكنيم از دور امير حبيب الله-خادم دين رسول الله كه او را مردم بچه سقاوودزد ميناميدند –در زمان پادشاهي او زمانيكه موصوف از گذر چارچته ي كابل عبور مينمود- يكي از سربازانش جنسي را بدون پرداخت پول از دكاني برداشت –زمانيكه امير ازجريان اطلاع يافت-سر باز مذكورراازگوشش بديوارميخ نموده بود.
آقاي پترويس بايد بداند- كه پادشاهي ملقب به دزد درافغانستان عملكردش چنين بوده است– ازهمان وقت الي سال 1371تمام روساي جمهور –صدراعظمها- وزرا واراكين دولتي اشخاصي پاكنفس-صادق وحافظ مال بيت المال-دارايي ملي وموزيم ها بودند هيچ كدام شان بلند منزل –كمپني-ويا دربانك خارج پولي نداشتند .
ولي حال ميبينيم كه همه اراكين بلند رتبه ي دولتي –وكلاي پارلمان-رهبران تنظيمي باشريك بودن با مافياي زمين –موادمخدرومافياي فساد –آسمان خراشها-هوتلها ودربانكهاي خارج دالر وايرو دارند . اين فساد-مواد مخدر-رشوت واختلاس را بعد از سال1371مردم افغانستان شناختند –قبل از آن همه دارايي هاي ملي ما ازموزيم گرفته –تازمين هاي دولتي اجناس وميز هاي انتيك ومرصع ارگ......وبيت المال مصون از دستبرد بودند .(ميز هاي مرصع ارگ تاهنوز هم نزد يكي ازرهبران مجاهدين مي باشد ودرحاتم بخشي خود تفنگچه وزير محمد اكبر خان را به پاكستاني دادند.)
آقاي پترويس غلامهاي دالري تان كه به زوروتطميع شما دوباره براريكه قدرت تكيه زدند-به اين فساد مبادرت ميورزند وچون كرگسان مصروف جمع آوري لقمه ي حرام اند . وزراي دوره ي طالبان شكنه ويا پياوه ي كچالو ميخوردند وشش نفره در موتر هاي داتسن دوسيته سوار ميشدند نه دركروزين- آيا آنها نفس نه داشتند؟ كه داشتند ! ولي حرامخور نبودند.
ميپردازيم به رويداد هاي فساد كنوني در افغانستان : القصه !
روزي شخصي در كوچه ي بيرون حويلي خود جهت آمادگي براي زمستان چوب ميشكستاند- از ميده نمودن چوب خسته شد وبه خاطردم گرفتن وخوردن پياله چايي داخل خانه رفت –از قضاي بد در همين وقفه دركوچه ميان دوتن جنگي رخ داد_ يك جانب تبر موجود در كوچه را برداشت وجانب مقابل راتوسط آن به قتل رسانيد- يكطرف دعوي فوت نمود –طرف ديگر با دادن رشوه از زندان رهاشد –ولي صاحب تبر تا اكنون در زندان بسر ميبرد –قاضي هم براي زنداني بودن او دليل ميآورد كه اگر تبر اودركوچه نمي بود –چرا آنمرد بقتل ميرسيد –بنا ۀ اوقاتل است –بايد جزاي خودرا ببيند . اين هم شد عدالت !
خداوند دشمني كسي را در دواير حكومتي افغانستان دوسيه دار نسازد –تا زمانيكه رشوه ندهي –بالكل دوسيه ي تحريك شده پاياني ندارد-با وجود دادن رشوت فيصله ي صورت نميگيرد –زيرا بايد به چندين مرجع رشوت پرداخت همان است- كه بررسي قضيه چندين سال رادربر ميگيرد- ولي آنطرف در مناطق تحت تسلط طالبان !كه از جمله 365ولسوالي78 آنرا تشكيل ميدهد ومحكمه اي حكومتي دران وجود ندارد –اگر كدام قضيه ي قتل –سرقت وغيره رخ دهد درظرف يك هفته با فيصله اي علما وموسفيدان منطقه حل وحق به حقدار ميرسد كه علت برد طالبان هم درينست وروز تاروز ساحه ي تسلط آنها وسيع ميگردد.زيراحاكميت قانون وجود ندارد.
اختلاس –خوردوبرد-رشوت وفساد شامل حال معاون رييس جمهور-وزيران واكثريت اراكين بلند رتبه ي دولتي ميشود وبه عادت تبديل شده است-واين خارجي ها بودند كه باپرداخت ميليونها دالرپول به جنگسالاران سابق –زمينه ي ورود خودرا به افغانستان مساعد ساختند –بعدآ تمام كمپني هاي امنيتي رابه مرتبطين انها سپردند وزمينه ي اختلاس وفساد را مساعد ساختند .
رييس جمهور هم با تطميع ودادن كرسي هاي رنگ –رنگ به سگهاي زنجيري زمان جهاد كه خون مجاهدين اصيل را به قمار زدند-زمينه آنرا مساعد ساخت –تا با سواستفاده ازمقامهاي دولتي داده شده به غصب زمين-وندزدن-اختلاص وفساد بپردازند – كه نمونه هاي مشت از خروار آن قضيه ي صديق چكري-قضيه 52مليون دالر-قضيه شوراي امنيت – نه وزير كابينه مي باشد كه تاكنون يكي از آنها محاكمه نشد.
بناۀ پترويس بايد به غلامان دالري خود ومفسدين ايكه آنها بوجود آورده اند حمله ي لفظي نمايد-نه به فرهنگ وتاريخ پاك ما افغانها .
عبدالرووف ليوال حسين خيل .