خوشه چين
جبهۀ ((؟)) را میسازیم
ضرب المثل هالندی است که میگویند
اعتمادهمیش پیاده می آید سواره میرود
اعتماد ازدست رفته را باید بدست آورد
دربخش نظامی:دروجود نظامیان((قوتهای مسلح)) ازکوره برآمده درمیدان جنگ دفاع ازتمامیت ارضی کشور.
دربخش سیاسی:پیوستن احزاب وسازمان های مشابه با حزب دموکراتیک خلق ووجود احزاب موازی وقانونی دریک جبهه برای بالا بردن اتوریته و حیثیت سیاست گذاران کشورنمونۀ بارزی است که باید به آن تمکین شود.
بیایید که ازاصل معادله دورنشویم
ازاینکه جبراً اختلافات ودوگانگی درپیکر و ازپیکرواحد نظام سیاسی به اساس پلان از قبل تنظیم شده صورت گرفته است. کاری است یکی پی دیگر این خط، انسان را به آدرس قصرها معرفی میدارد.
آوازه است که کف زدنهای خوشه چین صدایش خیلی بلند است.
پیوست بارتم موزیک(( زمان)) مست و مستانه جهان را به رقص می آورد
اوبا دستان نرمی که دارد، باضربۀ دوکف دست درهم صدا می کشد، با قلب پرازخون گرمی که دارد همراه با یاران«عیارش»جبهه می سازد، نه تنها ازخود، بلکه ازاتحاد تو،او، وازمه میسازد.
رفقایش بی پول هستند، باپول بازی نمی کنند. آدم های خیلی معقول هستند. میگویندکسیکه منافع خودرا درمنافع وطنش به محاسبه نمی گیرد مردمان احمق غول هستند.
آفتاب پرست نیستم اما میدانم که این مهرخدائی که درآنطرف ابرها درگردش است. بلآخره روی زیبای خودرا به ما نشان خواهد داد برسرزمین خارۀ ما میتابد وتعلیم میدهد که عشق به انسانیت را پیشۀ خودسازیم.
مارتین لوترکنگ گفته بود: ترقی وعظمت یک کشور نه مربوط به ازدیاد عواید و استحکام مرزها و نه به زیبائی عمارات آن است.
بلکه به ازدیاد مردم فهمیده وروشنفکر آن است که قدرت حقیقی وواقعی را تشکیل میدهند.
ببینیم تفاوت ازکجا تا به کجا است.
لوترکنگ اندرزمعلمانه به آموزمیدهد وطلایه داران سرمایه امربه ویرانی وتخریب فرهنگها میزنند.
ما نباید کینه را علیه مردم یک سرمین بخاطرانسانهای حیوان صفت به دل راه دهیم.
بلی عنقریب جبهۀ مورد نظررا که خواست قاطبۀ ملت ونیاززمان است میسازیم. ازینکه بین گیمه سوالیه مانده شده است بیانگر ازین است که نام جبهه ازقبل تعین نمیشود بلکه به اتفاق هم نام گذاشته خواهد شد. نه آن نامی که مورد نظر فردباشد. بناً درنظراست نامی گذاشته شود که فراخورحال ملت مظلوم بوده باشد. چرا که نام خودش اهداف استرا تیژی و تاکتیک جبهه را بیان میدارد.
سیاست گذاران افغانستان دیگر حق اشتباه را ندارند
دستهای اجانب به سوی افغا نستان کوتاه
کسانیکه علاقه مند ساختارجبهه میباشند پا بند به اصول زیرین اند.
1 - اخلاق به عنوان اصل پایه
2 - وحدت
3 - مسئولیت پذیری
4 - پلت فورم مشترک چهاردیواری خانۀ مشترک است
5- احترام به حقوق شهروندان دیگر
6 - عشق به كار
7 - تحمل سختیها به منظورسرمایه گذاری روی آینده
8 - میل به ارائه كارهای برتر و فوق العاده
9 - نظم پذیریی
درنظراست که جبهه بشکل دائره مکمل دارای شعاع ، قطر، مرکز، وتر، خط مماس ونقطۀ تماس باشد.
یعنی دردائره همه طرفهای درگیردرقضایای گذشته وجاری کشور که بخاطرسعادت وطن می اندیشند وانسان وطن طرف توجه شان قرار دارد.جای خودرا یافته بتواند.طوریکه هیچ کس احساس نکند فلانه فردنسبت به فلا نه فرد درجایگاه اول قراردارد.
جنبش «عیاران» را عقیده برآن است که دیگردرسیاست گذاریها افغانها حق اشتباه را ندارند.
جنبش عیاران وقتی پا را در میدان پیش میکشد که همه یک صدا، یک آهنگ را سربکشند.
آهنگی که بعداً درپائین نوشته میگردد.
درمیان دریا ست که نهنگ آفریده میشود.
شخصیتهای نشسته اطراف دائره ازذهن شان به مانند(( کرم پیله)) متحدانه تناب ابریشمین تولید مینمایند، باید که این تناب ابریشمین، دریک کارگاه بحیث تکۀ ابریشمی قابل استفاده بافته شود.
بلی! منکرنباید شد که تمامی طرفها طرحهایی را برای وحدت خواهی بیان داشته اند. طرحها طوری بوده که دیگران را به نزد خود شان طلب کرده اند یا گفته شده است که اینطور شود. گفته نشده است که اینطور مینماییم واگرگفته شده است، آهنگی که بتواند در دلهای را ه یابد آن آهنگ هنوزتولید نگردیده است.
پیام وطن که دراجتماع احزاب ، درافغا نستان، ازطرف جناب داکترصاحب بشرمل قرائت گردیده است ودرسایت آریايی به نشررسیده مطالب خوب وآموزنده دارد. خوب است که به حیث صدای واحد برای ایجاد جبهه به فال نیک گرفته شود،این پیام باید که جایگاه خودرا بحیث مواد تکمیلی درپلت فورم یاخط مشترک احزاب و سازمانهای سیاسی بگیرد.تداوی کشورمریض، ازصلاحیت فرد، گروه،حلقه، سازمان، حزب نبوده بلکه سهم مشترک همه انسانهای متولد درکشورعزیزمان افغا نستان بوده میتواند وبس، تجربه به اثبات رسانده، هرفردی که به حمایۀ بیرونیها مطرح شده است.عکس العمل بیرونی دیگررا با خود داشته است. بناً موجه میدانیم تابلیت شفابخش کشورعزیزما همانا جبهه است که هویت ملی وخود مختاری مارا بیان نماید روی آن کارصورت بگیرد.
جنبش عیاران پیشنهاد می نماید که ازجمله تمامی طرحها: (( غوغای تجزیۀ افغا نستان طوفان و تراژدی می آفریند ))
قسمت اخیر نوشتۀ جناب محترم محمد بشیر بغلانی .آرشیف آریائی بخش سیاسی. درقسمت اخیر مقاله گفته شده است. میتواند خروش چنین برپا شود.
یک طرح به حیث پایه درمیان گذاشته شود. دیگران آن طرح رابا نظریات خلاقانه و ایجاد گرانۀ شان تکمیل، پخته نموده وبه اتفاق هم(( پلات فورم)) خط ابریشمی بریزند. اینجاست که گفته میشود همه به دنبال ارمان خودش روی جادۀ ابرشم درحرکت اند.
میتواندخروش چنین برپاشود که:
ماپایان جنگ،ایجاد صلح،حفظ وطن واحد، باثبات،استقلال کامل کشور،وحدت ملی، حاکمیت ملی، نظام دموکراسی غیرایده ئولوژیک، رعایت واحترام بمعتقیدات مردم، صیانت نفس و تأمین تساوی حقوق انسانی تمام باشنده گان ، قانون اساسی که ارزشهای اعلا میۀ جهانی حقوق بشردرآن تسجیل وضمانت ا جرایی داشته باشد وعدالت اجتماعی میخواهیم وآرزومند بازگشت آبرومندانۀ ملیونها آوارۀهموطن خودهستیم وباکشورهای همسایه، منطقه وجهان جانبدارروابط نیک متقابلأ مفید میباشم وباهرگونه ادعای الحاق طلبی وتجزیه خواهی مخالف هستیم. بنابراین بمثابۀ نیروی توانا و برپایۀ پیام شفاف انسانی افکارعمومی جهانیان راجلب کرد وازتأثیرگذاری ونقش سازندۀ اشخاص،گروه های سیاسی وطن و کشورهای صلح دوست،همسایه، منطقه وجهان وملل متحد بهره گرفت وبتأریخ وآینده گان پاسخ خوب داد.البته بعدازاعا دۀ ثبات سیاسی واستقرارحاکمیت ملی مبتنی برارادۀ مردم وقانون نافذ کشورمیتواند احزاب سیاسی گوناگون مستقل وفعال بوجودآید . 28 اگست2010
آرزومندیم که احزاب وسازمانهای سیاسی ، شخصیتها به مطالب فوق که به رنگ آبی تحریریافته است.
با آنکه طولانی ودراز نیست. خواندن آن درد سر ایجاد نمی کند. محتوای کاملاً غنی همه جانبه دارد.
به نگاه سازنده برخورد نموده هرچه زود تر درجهت به راه اندازی ایجاد جبهه قلم بزنند وازطریق نشرات به اطلاع همگانی برسانند که از قطره قطره دریا میشود.
درمیان دریا ست که نهنگ آفریده میشود.