نگارنده: دکتراندس م. نبی هیکل

 

 

 ما وهمسایگان ما

 

سیاست ایران در برابر افغانستان با وصف روابط دوستانه رسمی مقامات حکومتی ایران و افغانستان در یکی دو سال اخیر چهره غیر دوستانه خودرا به تدریج آشکار ساخته است.ایران و سیاست فعال غیر دو ستانه آن در برابر افغانستان از مدتی بدینسودر دستور فعالیتهای اعتراضی برخی ازسازمانهای سیاسی  و اقتصادی درکشور قرار گرفته است.   

دیده درایی سیاسی حکومت ایران این بار تا آن مرزی پیش رفت که اخیرا از حکومت افغانستان خواست آنانی را که در برابر سفارت ایران در کابل به مظاهره پرداختند دستگیر نماید. ایران سفیر افغانستان را در اعتراض به این تظاهرات احضار و علیه آن احتجاج کرد. ایران همچنان  از هفته ها بدینسو جلو ورود  تانکرهای مواد سوخت افغانی را به افغانستان گرفت و از حکومت افغانستان خواست تا اندازه نیاز خود را تعیین نماید.

رسانه های جمعی قبلآ نه تنها گزارشهایی را در رابطه با حمایت ایران از نیروهای مسلح مخالف طالبان نشر کرده اند ، بلکه  از مداخلات و فعالیتهای ایران در مناطق مرزی افغانستان نیز گزارش هایی منتشر نموده اند. این تنها مسایلی نه بودند که توجه مردم و رسانه های جمعی را به خود معطوف میدشتند، زیرا برخورد اهانت آمیز حکومت ایران با پناهجویان افغان و اعدام تعداد زیاد مهاجران افغان در ایران نیز به واکنش های شدید مردم افغانستان روبرو گردید.

افغانستان بحیث کشور مسلمان و همسایه ایران همواره بر دوستی و حسن همسایگی با ایران تاکید داشته و بارها اطمنان داده است که اجازه نه خواهد داد تا از افغانستان علیه هیچ کشور همسایه استفاده  صورتگیرد. سیاست ایران در هر بازدید رسمی زعمای این دو کشور  چنان بوده که افغانستان را یک کشور اشغال شده توصیف نماید و حتی تا نوشتن نامه به شورای امنیت سازمان ملل دراین رابطه پیش رفته است.

چنین است سیمای سیاست فعال حکومت ایران در برابر افغانستان که به هیچوجهه آن را دوستانه نه میتوان نامید.

حکومت افغانستان بصورت واضح  زیر نام سیاست حسن همجواری، یک سیاست غیر فعال را در پیش گرفته که در تخطی صریح از ماده هشتم قانون اساس کشور قرار دارد. بر اساس ماده هشتم قانون اساسی " دولت سیاست خارجی کشوررا بر مبنای حفظ استقلال، منافع ملی وتمامیت ارضی و عدم مداخله، حسن همجواری، احترام متقابل و تساوی حقوق تنظیم می نماید."

ماده پنجم قانون اساسی" تطبیق احکام این قانون اساسی و سایر قوانین،...."  را از وطایف اساسی دولت میداند. مطابق ماده شصتم   "ریس جمهور در راس دولت جمهوری اسلامی افغانستان ...." قرار دارد و مطابق به حکم ماده شصت و ششم مکلف میباشد تا "... در اعمال صلاحیتهای مندرج این قانون مطالح علیای مردم افغانستان را ...." رعایت نماید.

این سوال که چراحکومت جمهوری اسلامی افغانستان به استثنای افاده ی (حسن همجواری) این ماده قانون اساسی نه توانسته و یا نه خواسته این ماده رابصورت کامل در عمل تحقق بخشد، باید توسط  شورای ملی کشور در آغاز کار ن در ماه دلو امسال مطرح گردد.

چه چیزی موجب میگردد که حکومت افغانستان چنین  یک سیاست خارجی غیرفعال را در برابر سیاست فعال غیردوستانه ایران در پیش گیرد؟

درحالیکه دلایل کافی مبنی بر غیر دوستانه بودن سیاست جمهوری اسلامی ایران در برابر افغانستان وجود دارد، علت نرمش و مدارای حکومت افغانستان را ممکن است در نفوذ ایران در حلقات  حاکم جستجو نمود.مطالعه ی رفتار سیاسی حکومت افغانستان میرساند که افغانستان نه میخواهد با همسایگانش طرف واقع گردد، در حالیکه جامعه ی جهانی را با پاکستان طرف قرار میدهد،  درمسایل مربوط به منازعات ذروی میان ایران و جامعه ی جهانی تمایل میانجیگری دارد. حکومت افغانستان بدون شک  در این سیاست نه تنها تا  مرز رنجش  متحدان بین المللی خود جلو رفته، بلکه اساسات قانونی عملکرد خود را بحیث حکومت و دولت نیز نقض کرده است.

از نگاه علمی سیاست خارجی عبارت از شیوه ی عملکرد دولها با همدیگر، با سازمانهای بین المللی و بازیگران غیر حکومتی خارجی است. سیاستگذاران کلیدی عبارت اند از مقامات برجسته ی حکومتی ماند رییس جمهور، صدر اعظم، وزرای خارجه،دفاع و ....

در برخورد با مسایل سیاستگذاران از راه ندازی جنگ گرفته تا  تنظیم واردات و صادرات به ارزیابی  اسباب – اهداف و سود- زیان میپردازند تا بتوانند مصالح علیای ملی را در نظر گیرند. تاهنوز روشن نیست حکومت افغانستان کدام معیارها را در سیاستگذاری و تحقق پالیسی ها در برابر همسایگان در نظر میگیرد.

دو سوال اساسی مورد بحث به دو طرف مورد بحث ارتباط دارد. سوال نخستی این است که چراحکومت جمهوری اسلامی ایران در برابر اینهمه دوستی و مدارای جمهوری اسلامی افغانستان غیر دوستانه عمل مینماید؟ سوال دومی در رابطه با سیاست خارجی حکومت جمهوری اسلامی افغانستان در برابر این کشور مسلمان و همسایه است که چرا و بر اساس کدام مبانی سیاست خارجی کنونی را در ضدیت با مواد پنجم و هشتم قانون اساسی در  برابر ایران برگزیده است؟ در حالیکه این دو ماده  بنیاد قانونی سیاست خارجی افغانستان را تشکیل میدهند.

بدون دریافت پاسخ به این دو سوال نه تنها این معما گشوده نه خواهد شد، بلکه سوالها در رابطه با روابط اسیمیتریک و غیر متوازن میان افغانستان وهمسایگانش از یکسو و در روابط بین المللی از سوی دیگر یکی پی دیگر موجب پیچیدگیهای بیشتر خواهند شد.

ممکن است فکر شود که دو عامل  سیاسی و اقتصادی درآنسوی سیاست حکومت ایران دربرابر افغانستان قرار دارند.حضور نظامیان خارجی در افغانستان بخصوص حضور نیرومند ایالات متحده امریکا در همسایگی آن کشور بدون شک برای حکومت ایران خوشایند نیست، مگرحکومت افغانستان بارها به ایران اطمنان داده که از افغانستان برضد هیچ همسایه ی استفاده نه خواهد شد و در عمل گواهی وجود نه دارد که برخلاف آن را ثابت نماید، در حالیکه از وجود شواهد مداخله ایران در امور افغانستان گزارشهایی منتشر گردیده است.

از نگاه اقتصادی ایران در افغانستان سرمایه گذاری نموده و به افغانستان که دارای یک اقتصاد مصرفی میباشد بحیث بازار کالاهای ایرانی می نگرد. تلاشها، ریتوریک و سمبولیک سیاسی  ایران هم در عرضهی سیاسی ، نطامی و اقتصادی مبیین آن است که ایران در پی عظمت طلبی بخصوص در منطقه قراردارد. ایران در واقعیت امر در نتیجه ی پیشرفتهای اقتصادی و تکنالوژیک دچار یک نوع خودبزرگ بینی گردیده است وبه افغانستان از بسا جهات بحیث یک مورد مساعد برای تثبیت عظمت طلبی ایران ممکن است دیده شود. ایران  میداند که  برخی از احزابی که در دوران مهاجرت و جهاد علیه اتحاد شوروی به دلایلی پاس آب و نمک را حفظ نمایند. نفوذ فرهنگی و سیاسی ایران را بخصوص درحلقات مطرح فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نه میتوان نادیده گرفت. مسدود شدن شبکه تلویزیونی امروز میتواند با شکایت نامه سفارت ایران در رابطه با آن شبکه رابطه داشته باشد. این بار نیز حکومت ایران تظاهرات  را  کار برخی از حلقه ها و سازمانها دانست.

انگیزه رفتار سیاسی حکومت ایران هرچه باشد، به آن حکومت حق مداخله در امور داخلی کشور دیگر و حق سلب آزادی شهروندان کشور دیگر را به حکومت ایران اعطا نمی نماید. مساله ی پیشرفت در معاملات اقتصادی و تجاری منطقوی  به فعالیت هر کشور مستقل و مناسبات بین المللی آن بستگی دارد و افسردگی ایران  نه میتواند اعمال و رفتارهای نامناسب و غیر متعارف حکومت ایران را در برابر افغانستان تبریه نماید.

اطلاعات و معلومات حاصله از تجاران ملی و اتاق تجارت گویای این حقیقت است که تجارت افغانستان  با پاکستان و ازبکستان نیز دشواریهایی بخصوص دشواریهای ترانزیتی دارد. این حقیقت صرفنظر از ملاحظات حکومت های کشورهای نامبرده گویای بیانگر سیاست غیر فعال  حکومت افغانستان میباشد که با معیارهای ملی نا سازگاری دارد.

برای افغانستان وافغانان مشی غیر فعال حکومت افغانستان دارای اهمیت حیاتی میباشد، زیرا این سوال بخصوص اهمیت می یابد که  دیده میشود حکومت افغانستان روابط اسیمیتریک حسن همجواری را به قیمت نارضایتی و ناخشنودی متحدان بین المللی خود، و با نقض اساسات قانونی روابط خارجی ادامه میدهد.  تنها نماییندگان واقعی ملت میتوانند به این مساله وارسی نمایند.

 

پایان

 

 


بالا
 
بازگشت