تذکر دوستانه ورفیقانه دررابط به توضیحات وتبصره های
دوست گرامی ورفیق دوران کاروپیکار درکشور،محترم هدایت حبیب
آثار ومقالات تاریخی شما راکه تحت عنوان (مار های درونِ آستینِ " نهضت " را که مانعِ وحدت اند باید بیرون راند !) تاحال دریازده قسمت تحریرنموده اید، مطالعه نمودم درقسمت یازدهم آن باانتقادات مختلف ومتعدد که بعضاً خارج موضوع شده اید،بخصوص که ازشخص من به شکل توهین آمیز انتقاد نموده اید وبرخوردم . (هرچه ازدوست رسد نیکو است).
دوست ورفیق گرامی هدایت الئد حبیب ! بعضی انتقادات شما تا حدودی به جا است،اما اگر آزرده نشوید به نظرم مفیدیت این شکل برخورد ها وانتقا دات که بعضاً زشت وتحقیر کننده میباشد،هیچگاه مقدورشما نیست،بخصوص درشرایط فعلی کشوروبااخص که جو سیاسی بین سازمانهای مترقی ودموکراتیک کشورما مکدر معلوم میشود،تحریرچنین مطالب که عامل بروزکشیده گیهای بیشترمیگردد مفید نخواهد بود . لذا به نظرمن باید با درک شرایط زمان ومکان آنرا باید مطرح کرد، و ما نباید تبرهای بیشتربربدنه ناتوان شاخچه های حزب دموکراتیک خلق افغانستان که امکان یک پارچه شدن آن فعلاً وجود ندارد،اما امکان جمع شدن آنان دریک حلقه معین (جبهه سازمانهای مترقی ودموکراتیک) وجود دارد،بزنیم وآن امکانات محدود راازبین ببریم. من تبصره اضافی دیگر نمیخواهم بنمایم،چرا نظربه شناخت شخصی یکه ازشما دارم،یک انسان معقول،متین،بادسپلین ،برده بار وباگذشت بوده اید ،هرگاه شرایط فعلی واوضاع سیاسی کشوراثرات سئوبرشما نموده باشد،بازهم میتوانید باهمان عزم متین قبلی برمشکلات ،ناکامیها وشکستها،باتعقیب راه های معقولتردیگربدون تغیرهدف فایق آئید. حضورشما دومطلب را یاد آور میشوم که :
ــ اول:هدف ازتحریرنوشته من تحت عنوان( تحقق گفتاردرعمل ضا من وحدت نیروهای دموکراتیک ومترقی است ) شخص شما ،کدام شخص و یاگروپ معین نبوده،بلکه این شیوه عملکردازسالهای متمادی دامنگیرحزب ما بوده است،همه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان ازسطوح رهبری تاصفوف میدانند که دراکثرجلسات وگردهمآئی ها که تاحال دایرمیگردد،بعضاً شوروبحثهای جدی صورت میگرفت ویا میگیرد،یاانتقادات جدی بعمل می آمد،گرچه درداخل صالون خیلی صمیمی میبودند ولی باخارج شدن ازجلسه تبصره های وصحبتهای شخصی وتاپه زدنهاصورت میگرفت ومیگرد، که آن شخص خلقی بود ویا پرچمی ویا ازفلان فرکسیون ...بود ویا فعلاً مربوط کدام سازمان است و......
لذا هدف من شخص شما نبوده، اگرچنین عمل ازشما سرزده باشد، گناه ازمن چیست؟ درحالیکه شما درقسمت یازدهم اثر تاریخی خویش با تبصره های مختلف ومتنوع انگشت انتقاد را متوجه اکثریت اعضا حزب ،ازمرحله تاسیس تاحال نموده اید وعلاوتاً بمراتب طورمستقیم ویاضمنی بشکل اهانتبارمرا مخاطب قرارداده اید،هرگاه لحظه ئی انگشت انتقاد رامتوجه خود بسازید،میدانید که تحریرچنین مطالب درشرایط فعلی به جز ازتفرقه بیشترکدام نتیجه دیگر ندارد.من بادرک ازخصلت بعضی رفقا ودوستان درسرخط مطلب فوق چنین تحریرنموده بودم که :
(رفقا ودوستان عزیز ! هدف ازتحریراین مطلب اهانت بکدام شخص ویا سازمان نبوده بلکه انتقاد دوستانه از شیوه عملکرد یکتعداد رفقا قبلی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ویا سازمانهای جدید التشکیل ازبدنه حزب،بخصوص در خارج کشورتشریف دارند، می باشد .بعوض اینکه در تحقق عقیده وایدولوژی منتخب خود درین شرایط ناگوار بکوشند، نیروی خودرامصروف عقده کشائیها،توهین وایجادتفرقه بین خود،که سبب بروزمعضلات جدید میگردد،مینمایند.درحالیکه وظایف خطیری نظربه راه ئی راکه انتخاب نموده، در مقابل مردم وکشور دارند. ) باز هم تکرار مینمایم که هدف عمده من ازتحریر چنین مطالب،جستجوراههای معقول وبوجود آوردن زمینه های تفاهم وهمد لی رفقا ،همفکران ویا اشخاصی است که توجه بیشتربحال مردم داخل کشورکه غرق درعذاب وبدبختی هستند، مبذول میدارند،میباشد. عوض تبصره هایکه باعث ایجاد فضائی تشنج، افزایش فاصله بیشتربین سازمانها ورفقا میگردد،که عواقب ناگوارتررادرقبال داشته ونتیجه نهائی این بی اتفاقیها،کشت خصومتهای جدید برای نسلهای آینده درداخل وخارج کشور میباشد.ما باید قد م هایکه نتایج منفی داشته باشد،گرچه هدف برملا نمودن خطا ها وگناهان جانب یا جوانب مقابل باشد بهتراست که آن قدمها رافعلاً بلند ننمائیم باصطلاح عامیانه (بعضاً حقیقت های فتنه انگیزرا نبایدابرازکرد) لذا با تامل وگذشت عاقلانه ، همه ما با گرفتن الهام از سروده مقبول شاعر با تجربه که فرموده است :
(درخت دشمنی برکن که رنج بیشمارآرد نهال دوستی بنشان که کام دل برآرد)
تپ وتلاشهای بیشتررا درجهت متحد شدنها که نتایج نهائی آن بنفع ملت بیچاره افغان که غطوردر جنگ وبدبختی میباشد،انجام دهیم.
دوست گرامی شما در اثرخویش چنین لطف نموده اید :
(به همین راستایی افشاگری رفیق حقوقدان ما می نویسد:" عوض اینکه ازخلاها و نواقص انتقاد سالم وسازنده در همان مجلس نماید روزدیگر به اصطلاح دامن خود را به عقب بلند کرده باتوهین و تحقیر نمودن رفقای خود که دیروز روبوسی و تبادل آدرس کرده بود می پردازد." [در اقتباس فوق تکیه ازمن است] رفیق عزیز باید ریالیست بود و در اصول، نظر شما را تأید کرد؛ اما در عمل کار به این سادگی و درستی پیش نمی رود؛ زیرا"سجایایی انسان زادۀ محیط است"؛ بنابرآن ماهمه به شمول رهبران مان محصول جامعۀ عقب نگهداشته شدۀ یی سنتی وقبیلوی می باشیم. فرهنگ قبیله بعلاوۀ سایر خصوصیات خود، چند خصوصیت مهم دارد:1ــ 2 .... ).
رفیق گرامی محترم هدایت حبیب! شما با نظرداشت مطالب فوق و درک ازنوشته قبلی ام قضاوت نمائید که رفیق حقوقدان شما چه افشا گری نموده است.
درادامه نوشته تحقق گفتار درعمل .... چنین تحریرنموده بودم که شما دوست گرامی آنرا بخود نسبت داده اید ( به هرصورت بازهم به کلتوروعنعنات وطن خویش دقیق شویم {هرگاه بین دوفامیل ویا قوم اگرقتل وکشتار هم صورت میگرفت باتفاهم وگذشت ازطریق جرگه یا مراجعه طرفین، معضله را حل مینمودند وبه زندگی عادی ودوباره خود ادامه میدادند.} اما افسوس که از سقوط رژیم تا حال تقریباً 18 سال میگذرد وجلسات متعدد در کشورهای مختلف جهت ایجاد وحدت ویا کاروفعالیت درچوکات جبهه واحد دایرگردیده،اما بی نتیجه بود چراکه درظاهر یکتعداد رفقا با مقابل شدن،همدیگرراباصمیمیت استقبال و روبوسیها نموده تبادل آدرسها صورت میگیرد،اما باخروج ازجلسه،نوشته های مختلف النوع درسایتهای انترنتی علیه یک دیگر به نشرمیرسانند.خوشبختانه تنها[عملکرد حزب متحد ملی افغانستان ونهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان درجهت وحدت ویک پارچگی قابل قدراست.واقعاً سطوح رهبری شان مشکلات عینی مردم وکشوررابه چشم ،مشاهده وباعقل سلیم احساس مینمایند]. برخورد های فوق یک تعداد رفقا درخارج کشورسوال برانگیز است که :
1 ـ آیا واقعاً علاقه درمورد مردم ووطن که غرق درخون وآتش میباشند،دارند، ویا از روی تفنن ودیدن دوستان قبلی درمجالس وگردهم آئیها شرکت مینماید. ویا میخواهند در مقاله خوانیها شرکت نمایند.عوض اینکه از خلاها،نواقص،انتقادسالم وسازنده درهمان مجلس نماید روزدیگربه اصطلاح دامن خود را به عقب بلند کرده باتوهین وتحقیرنمودن رفقای خود که دیروز روبوسی وتبادل آدرس نموده بود میپردازد.(عامل دیگرپراگند گی) رفیق ارجمند ودانشمند محترم هدایت حبیب،بازهم خدمت شما تکرار مینمایم که اولاً هدف من شخص شما نبود.ٍثانیاً آیا چنین عملکردهای«دورویه» که درپیشرو دوستانه باشد واز عقب خنجر بزند جوانمردانه است؟ اخلاق وکلتورافغانی چنین حکم مینمایدو نزاکت های رفیقا نه ودوستانه چنین حکم نمی نماید، اگربخطا نرفته باشم،نظربه شناختیکه ازشما دارم ،شخص شما با من موافق خواهید بود که چنین اعمال ناجوانمردانه است، ثالثاً چرا بمراتب درمقابل عملکرد چنین دوستان ورفقا که ازعقب خنجرمیزنند ومطالب جلسات وگردهمآئیها را وارگونه جلوه میدهند،آیا این عمل شان [به اصطلاح دامن خود را به عقب بلند کردن نیست ]و... اماشما دوست عزیز بمراتب درمقابل چنین اصطلاح عامیانه کشورما عکس العمل نشان داده اید.
هرگاه به عوض من کدام شخص دیگر میبود با تحریر مطالب ناجایز وتوهین آمیز بجواب شما بالمثل اقدام میکرد، کوشش من دراین است حتا اگردشمنان عقیده ما،توهین ونا سزا گوئی نمایند جواب بالمثل برای شان نخواهم داد،درآینده هم اگر کدام جواب زشت وتوهین آمیزبرایم شما وسایر رفقا ودوستان نثار فرمائید، آزرده نشده،پاس دوستی ها ورفاقتهای شان را داشته ودارم. تنها منحیث وظیفه اخلاقی ،نظرشخصی خودرا درآن زمینه ارائه خواهم نمود. چراکه هدفم جستجوو پیدا نمودن راه بیرون رفت ازمعضلات موجود میباشد، گرچه همه ما درایجادبی اتفاقیها تاحدودی مقصرهستیم باید بیش ازین آنرا دامن نه زنیم . هرگاه قطره ئی بحال مردم ووطن خویش موثرواقع شویم،قطره ها یکجا شده دریا میشود.
دوم : هدف ازین تبصره ام این است تا همه ما بعوض تحریر مطالب جنجال برانگیزکه از یکطرف وقت ما درجنجالها که کم کم بدشمنی ها تبدیل میگردد ضایع میگردد وازجانب یگر برروح وروان ما اثرات منفی خواهد گذاشت،وسلامت جسمی خود راکم کم ازدست خواهیم داد عوض اینکه با حواس جمع دربهبود زندگی مردم خود فکر وتوجه نمائیم شب وروز مصروف زد وخورد خواهیم بود، تابمرحله خواهد رسید که متوصل به انتقام جوئی واقدامات منفی ترشویم، نتیجه به هیچ میانجامد.
هرگاه ما درجهت مثبت ،آموزنده وبهبود مناسبات سعی وتلاش نمائیم ازیکطرف وضع صحی،روح وروانما بهتروآرام ترشده با خاطرآسوده ،عقل سلیم باقی زندگی با محبت ودوستی سپری خواهیم کرد وازین به بعد باید همه ما بشمول رفیق ارجمندم محترم هدایت الئد حبیب باچنین تصامیم ونوشته ها وداع بگوئیم وهمه درجهت بهبود زندگی مردم وایجاد مناسبات دوستانه ورفیقانه طرحهای جدیدتر،معقولتر را ارائه داریم . هرگاه دقیق وعمیقتر فکر وتوجه نمائیم در داخل وخارج کشور کادرهای علمی که دارئی تحصیلات عالی بوده وتجربه کافی درمسلک خویش دارند،خاموش نه نشسته ،اقدام به تحریرمطالبی آموزنده که نسلهای فعلی و آینده ازتجربه ودانش علمی شان مستفید گردند. ویا درهررشته یکه در آن زمان اجرائی وظیفه نموده اند تجارب خویش رابرشته تحریردرآورند ،ازیکطرف منتقدین ودشمنان که همیش ما رادرآیئنه خود دیده با دادن دشنام وتوهین محکوم به عدم انجام خدمت بمردم ووطنما مینمائید، با توضیح وبرملا نمودن حقایق کاری تان میتوانید صدای دشمنان را درگلو خفه سازید ، ازجانب دیگربرعلاویکه ازتجارب شما درهرساحه یکه مصدرخدمت شده اید نسلهای بعدی استفاده نموده وخواهند گفت که واقعاً پیروان این مکتب فرزندان صدیق کشوربودند وهستند،هرگاه ما به این امراض خویش وداع نگوئیم مردم و نسلهای بعدی ازهمه ما ومکتب ما تنفرخواهند داشت. دراخیرامید وارم که دوست ورفیق دوران کاروپیکاروطنم وسایررفقا ودوستانم ازتحریر مطالب فوق نرنجیده باشند.
با امید تفاهم وهمدلی رفقا وهموطنان عزیزکشوردرجهت استقرار صلح، اعمار مجدد و تحکيم وحدت ملی کشور.
باعرض احترام
عبدالواسع غفاری