طبابت   در خدمت  تروریزم  و یا هم تروریزم در لباس  طبابت ؟

نوشته ای از دکتور خاتول  فروتن

 

روز قبل  در رسانه ها ی کشور ما افغانستان خبری به نشر رسید و حاکی از آن بود که یکی از شفاخانه های کشور در ولایت هلمند به نام شفاخانه تداوی های عاجل یا Emergency Surgical Center For Civilians In Lashkargah   که از سالیان متمادی به قول معروف خدمات صحی را به مردم عرضه میدارد متهم به انجام فعالیت های تروریستی شد . مطابق به این گزارش یک مقدار از اسلحه ومهمات به شمول دوعدد واسکت های انفجاری که گفته میشود برای حملات انتحاری مورد استفاده قرار می گرفت دریافت شده است . همچنان گزارش حاکی است درنتیجه این عملیات سه تن از کارمندان خارجی این شفاخانه که متعلق به کشور ایتالیا هستند به اتهام دست داشتن در امر نگهداری و استعمال  این واسکت ها و سائر مواد انفجاری نقش اساسی داشتند . جائی تأ سف است که امروز در کشور ما که تقریبأ همه ارزش ها به " افتضاح " کشانیده شده  اند با انتشاراین خبرارزش بزرگ انسانی یعنی طبابت که مفهوم خدمت به  انسان  در آن  مقام والأ دارد بسوی ورطه ای از بی اعتمادی سقوط داده میشود   و  انسان  این موجود مقدس هر گاه درحالت هرنوع مریضی  نیاز مند به کمک صحی گردد در حال مجادله میان پدیده ء  اعتماد و بی اعتمادی  واقع میشود . زیرا ازیکسو ناظرتقدس و پاکی مسلکی است که در آن به جهت کرامت به بشریت هرنوع از بین  میرود و از طرفی هم وقتی عملأ ببیند که با استفاده ازاین مسلک مقدس که خدمت به انسان و انسانیت بزرگترین شعار آن است چه جنایاتی انجام میگیرد ، در دنیای از بی باوری وبی اعتمادی غرق میشود  . اما تا جائیکه تاریخ نه چندان دور گویای آن است که این شفاخانه زمانیکه طالبان قدرت سیاسی در دست داشتند یگانه مرکز صحی در سطح کشور محسوب میشد ، که نه تنها فعالیت شبانه روزی داشت بلکه از امکانات مدرن و وسائل مجهز در سطح کشور برخوردار بود .

سوال اینجاست که چگونه در آن زمان این شفا خانه با خاطر آرام و با داشتن پرسونل اعم از زن ومرد بدون هیچگونه تشویش بکار خویش ادامه میدادند ، در حالیکه تمام شهروندان افغانستان حتی در بزرگترین شهر های کشور مانند کابل در رابطه به موضع طالبان نسبت به عرضه خدمات طبی داستان های غم انگیزی را حکایت میکردند . چنانچه یکی از هم مسلکان ام ازجنس ذکور به اتهام اینکه یک خانم بارداررا که حین ولادت در وضعیت وخیم یعنی " شاک "قرار داشت ومریض  را سیروم میداد و با همان خدمات ابتدائی حیات مادر و طفل نوزاد اش را نجات داده بود به محض آنکه طالبان از این حادثه اطلاع حاصل نمودند  ، آن طبیب را چنان مجازات مینمایند که از شدت درد پُشت و کمر دیگر قادر به اجرای وظیفه اش نه میگردد و مجبور به ترک وطن می شود .

از سوی دیگر پس از سقوط حکومت طالبان که ولایت هلمند تحت تصرف نیروهای انگلیسی قرار داشت و همین چندی قبل حادثه دلخراش شهادت اجمل نقشبندی ژورنالیست جوان افغان  با اثر دسیسه افراد همین شفاخانه  به ؤقوع پیوست و پیوسته به آن روزنامه نگار ایتالوی آقای  دانیل ماستروجیاکومو، به اساس یک معامله و دربدل رهائی برخی از زندانیان طالبان از چنگ ربائنده گان رهائی یافت و پس از توقف کوتاهی در یک طیاره خصوصی وارد کشور ایتالیا گردید همچنان آقای رحمت الله حنفی مسؤل  افغان شفاخانه متذکره که از زمان طالبان به این سمت گزیده شده بود جهت پاسخ گوئی و نقش وی در این معامله از سوی مقامات امنیتی دولت افغانستان بازداشت و پس از سپری کردن چند روز طی همین نوع معامله از زندان آزاد گردید . باز هم سوال اینجاست که علی الرغم حضور نیروهای انگلیسی که بر زمین و فضای ولایت هلمند تسلط داشتند چگونه این نوع اعمال تروریستی در یک مرکز بهداشتی صورت می گیرد ؟ و نقطه سوال برانگیز دیگر این است که آیا اینها (مراکز صحی و بهداشتی ) خدمات صحی را به مردم عرضه میدارند و یا اینکه  این مراکز در زیر پوشش خدمات صحی تربیت کننده تروریست ها هستند ؟ من به عنوان یک پزشک از آنعده دکتوران افغان که در این مراکز فعالیت دارند بخصوص از آنعده همکاران خود که در امریکا و اروپا زندگی میکنند و گاه گاهی در تلویزیون های افغانی اعمال این گونه مراکز جاسوسی را با تبلیغات کور کورانه خویش توجیه میکنند می پرسم که نقش شما در این راستأ چه بوده است ؟  آیا دربرابر  سوگند نامه ای که هر طبیب مکلف است پس از فراغت اش آنرا با جان و دل تطبیق کند چه پاسخی دارید ؟

                                                                     هالند - ۱۱  آپریل ۲۰۱۰

                                                                            

 

 


بالا
 
بازگشت