نوشته ی : اسماعیل فروغی
آیا امریکاییان و انگلیسان برای افغانستان صادق اند ؟
افزایش روزافزون ناامنی و فساد ، و گسترش سال به سال دامنه ی کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان از یکسو و سردرگمی و بی برنامه گی دولتمردان داخلی و حامیان خارجی شان از جانب دیگر ؛ ما را به این تفکر وامیدارد که از خود بپرسیم : آیا امریکاییان و انگلیسان واقعاَ برای ما صلح میخواهند ؟ آیا آنان هنوز هم سیاست زمان جنگ سرد را در مورد گروههای مختلف افغانها ( تنظیمهای جهادی ، احزاب و گروههای دیگر ) ادامه نمیدهند ؟ و آیا آنان بصورت کل خواهان اتحاد و صلح نتنها میان افغانها بلکه میان همه ی مسلمین و ملل مشرق زمین هستند ؟
رخدادها و واقعیتهای سیاسی ــ نظامی سالهای پس از یازدهم سپتامبر درجهان بخصوص در افغانستان ، عراق و شرقمیانه ، گواه این حقیقت است که ایالات متحده ی امریکا و یاران انگلیسی شان طی سالهای اخیر، بیشتردرایجاد و گسترش تنش های سیاسی و نظامی در نقاط مختلف جهان بخصوص کشور های شرقی و اسلامی ، نقش برجسته و انکار ناپذیر داشته اند تا در دفع و از میان برداشتن تنش ها . آنان به بهانه های گوناگون ، قوتهای نظامی شانرا در نقاط مختلف جهان جابجا نموده ، به بهانه ی حفظ منافع حیاتی شان ، هزاران کیلومتر دورتر ازسرزمینهای شان ، کشور های اسلامی و شرقی را میدان تاخت وتاز شرارتهای سودجویانه و توسعه طلبانه ی خویش قرار داده اند .
استراتژیستان امریکایی و انگلیسی که از سالها پیش با براه انداختن جنگ مخفی مذهبی، تضعیف و بیچاره نمودن ملل شرق ــ بخصوص ملل مسلمان را ، هدف اصلی خویش تعین نموده اند ، تا کنون کارهای موثر و سازنده یی را درین راستا به انجام رسانده اند . آنان با استفاده از بیخبری های مسلمانان ازحقایق و علوم ، در اکثر موارد به ساده گی به اهداف شان نیز نایل آمده اند . حقایق سالهای پسین به روشنی نشان میدهد که سودجویان و سلطه طلبان نوین با استفاده از روشهای ویرانگر نظامی و تبلیغاتی ، هم به تاراج منابع و دارایی های مادی ملل مسلمان مشغول اند وهم آنانرا ذلیل و بی آبرو نموده ، دین شان ، مذاهب و فرهنگهای کهن و گشن بیخ شانرا با بیحرمتی تمام بسوی فنا و نابودی میکشانند .
به گذشته نگاه میکنیم . به زمان جنگ سرد و دهه های پنجاه تا هشتاد میلادی برمیگردیم .
آنان طی سالهای جنگ سرد به بهانه ی مبارزه با کمونیزم ، سازمانها و احزاب افراطی اسلامی را بمثابه ی ابزار بالفعل و بالقوه در برابر کمونیزم ، در نقاط مختلف جهان ایجاد و حمایت همه جانبه نموده ، با یک تیر دو فاخته را شکار نمودند . هم کمونیزم را به زانو در آوردند و هم اسلام و مسلمانان را ضعیف و ذبون و بدنام نمودند .
ایجاد بنیادگرایی دینی و پشتیبانی بی قید و شرط ولی مزورانه و هدفمندانه از آنان از سوی امریکاییان وانگلیسان در زمان جنگ سرد ، خود سبب پیدایی کرکترهای افراطی دینی چون اسامه بن لادن ، قاضی حسین احمد ، گلب الدین حکمتیار ، سیاف ، خالص ، ربانی و دیگران گردید که عملکرد های آنان تیشه به ریشه ی مسلمانان و دین مقدس اسلام زده ، سبب بی آبرویی و بد نامی روزافزون اسلام و مسلمانان شده است .
امریکاییان و انگلیسان پس از ایجاد سازمانهای افراطی اسلامی و پس از به زانو درآوردن کمونیزم ، با ترغیب و تشویق افراطیون مسلمان علیه همدیگر و با شعله ورنمودن جنگهای میان گروهی و حتا میان کشوری میان مسلمانان ؛ توانستند زشت ترین تصویر از مسلمانان به جهان ارایه نمایند . آنان سر بریدن ها ، آدم پوست کردن ها ، میخ برسر کوبیدن ها وغیره را بوسیله ی گروههای مسلمان علیه همدیگر به اجرا در آوردند ــ بوسیله همان گروههاییکه خود آنانرا ایجاد کرده و حمایت مینمود ند .
امریکاییان و انگلیسان تاهنوز نیز با شعله ور نمودن آتش اختلافات مذهبی ، قومی ، زبانی و تباری میان کشور های مختلف اسلامی چون فلسطین ، افغانستان ، عراق ، یمن ، پاکستان ، ایران ، لبنان ، سودان ، سومالیا و دیگران ؛ اتحاد و همبسته گی میان مسلمانان را تضعیف نموده ، آنانرا بیشتر از پیش از کاروان ترقی و تمدن عقب نگه میدارند و دامنه ی بی عزتی های مسلمانان را گسترش میبخشند .
هم اکنون به تحریک و توطیه ی غربیان ، بیشترین اختلافات مذهبی ، نژادی ، قومی و زبانی در میان مسلمانان جهان موجود است تا درمیان صاحبان ادیان دیگر . هم اکنون بیشترین جنگهای ویرانگر و بیشترین کشتارهای خونین درمیان مسلمانان و توسط مسلمانان صورت میگیرد تا توسط صاحبان مذاهب دیگر .
حقایق نشان میدهد که ملل مسلمان به تحریک امریکاییان و انگلیسان ، بجای آنکه بخاطر اتحاد و ترقی بیشتر خویش کوشش نمایند ، زیر نامهای عرب و عجم ، شیعه و سنی ، قوم وتبار و زبان ؛ همدیگررا وحشیانه میدرند و نابود مینمایند .
از جانب دیگر ، طوریکه معلوم است ، امریکاییان و انگلیسان از سالهاست به این کوشش اند تا کشورهای اسلامی را مراکز تنشها و تشنجات گونه گون در جهان بگردانند . آنان اینکار را یا مستقیماَ با لشکر کشیهایشان انجام داده اند و یا بوسیله عمال افراطی و نوکران سودجوی شان . بیاد بیاوریم هجوم امریکاییان و انگلیسان را در افغانستان و عراق که زیر کدام بهانه هایی صورت پذیرفته و تاکنون چه ویرانیها و کشتارهایی در هردو کشور به انجام رسیده است .
کوششهای پیهم بخاطر بی ثبات سازی ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی نیز از همین دست میتواند باشد .
آنان با استفاده از بیخبری های مسلمانان ، با اینکار شان میخواهند به دو هدف مهم نایل آیند : یکی دستیابی به ذخایر طبیعی و بازارهای آنکشورها و فروش جنگ افزارهای مدهش بالای آنان و دیگری تضعیف و بی آبرو نمودن آنان . امریکاییان بخوبی میدانند که مسلمانان با سلاحهای مدرن و مدهشی که از غربیان خریداری مینمایند یا هموطنان مسلمان خود را نابود مینمایند و یا آنرا علیه همسایه ی مسلمان خود با قساوت بکار میگیرند .
از سوی دیگر ، امریکاییان و یاران غربی شان با حمایت از حکومات فاسد اسلامی و با بقدرت رساندن امرا و سلاطین سودجو ، قاچاقبران ، قطاع الطریقان و جواسیس در کشور های اسلامی ، همواره به این کوشش اند تا ملل مسلمان را دور ازهم ، بی اتفاق و ضعیف تر و عقب مانده تر از پیش نگهدارند . آنان سعی بر آن دارند تا به یاری حکومات فاسد و دست نشانده ی شان ، نتنها مسلمانان را محتاج و دست نگر نگهدارند ؛ بلکه دین و فرهنگ شانرا نیز مسخ ومسخره نمایند .
نگاه شتابنده یی به کشور های ثروتمند عربی که تا هنوز هیچکدام قادر به تأمین احتیاجات اولیه ی شان نبوده و از بیخبری و بی اتفاقی ، اکثراَ بهم چنگ و دندان نشان میدهند ، ما را به این حقیقت تلخ بیشتر متوجه میسازد .
واما در مورد کشور خود ما :
حقایق واضح میسازد که امریکاییان و انگلیسان از سالها به اینسو همان استراتژی دشمنانه و سود جویانه ی شانرا علیه ملل شرق بخصوص ملل مسلمان ، در افغانستان نیز تطبیق و عملی مینمایند ــ استراتژی که هدف آن فقط تضعیف کشور های اسلامی و بدنام کردن وبی آبرو نمودن مسلمانان است و بس .
آنان از آغاز جهاد مردم مسلمان افغانستان علیه تهاجم ارتش سرخ ، اگر از یکسو حریف سرخ شانرا نشانه گرفته بودند ، از جانب دیگر حریف پر از خطر سبز را نیز زیر نظر داشته ، زمینه های رسوایی و بربادی شانرا از قبل آماده مینمودند . همکاریهای مزورانه و بیدریغ سازمان استخبارات پاکستان ، امریکاییان را بیشتر کمک نمود تا به این اهداف استراتژیک شان دست بیابند .
ایجاد سازمانهای افراطی اسلامی و حمایت آنان به همان شیوه و طریقه یی که امریکاییان و انگلیسان آرزو داشتند ، صورت میگرفت . گروههای افراطی دور ازهم و دشمن باهم بزرگ وچاق میشدند و قساوت و کشتار را علیه همدیگر و علیه هموطنان مسلمان شان از همان آغاز مشق و تمرین مینمودند . اسناد وشواهد انکارناپذیر گواهی میدهد که ، امریکاییان و انگلیسان با آگاهی تمام ، گروههای مختلف اسلامی را جدا ازهم نگداشته و جلو جهاد مردم مسلمان افغانستان را به دست رهبران جاسوس و نابخردی سپردند که وظیفه آنان از قبل تعین گردیده و آن بدنام کردن و بی آبرو نمودن جهاد و مسلمانان جهان بود . . آنان بسیار قصدی و آگاهانه درگیری های کابل را بیاری آی اس آی طرحریزی نموده ، ویرانی و نابودی کابل را که بدست مسلمانان فاتح صورت میگرفت ، یکجا باهم نظاره نمودند .
من هرگز نمیتوانم باور نمایم که حامیان غربی ویران کننده گان کابل ، توان جلوگیری از ویرانی کابل و کشتار دهها هزار هموطن بیگناه مارا نداشته اند .
من هرگز نمیتوانم باور نمایم که امریکاییان و انگلیسان همانگونه که گروههای اسلامی را در رسیدن بقدرت یاری بیدریغ نمودند ، در ایجاد دولت واحد اسلامی کمک نمیتوانسته اند .
حقیقت اینست که در سناریوی استراتژیستان امریکایی و انگلیسی ، نه افتخار وغرور برای مسلمانان ؛ بلکه بدنامی و ذلت طرحریزی شده بود . در سناریو مشخص شده بود که ، فقط درفردای روز پیروزی ؛ قهرمانان دیروز یا بهتر است بگوییم قهرمانان زمان جنگ سرد ، به آدمکشان و قاتلان وحشی مبدل شده ، بر فرق برادر مسلمان خود میخ بکوبد ، سر ببرد و خانه ی برادر مسلمان خود را خراب و ویران نماید .
در سناریو این هم مشخص شده بود که ، پس از برادرکشی بسیار میان مسلمانان افغان ، تاریکترین گروه اسلامی رویکار آمده ، با اجرای قوانین و مقررات افراطی و سختگیرانه ی اسلامی شان ، سیمای زشت تر و کریه تری از اسلام ومسلمانان به جهانیان به نمایش بگذارند .
شواهد و مدارک به جهانیان واضح نموده است که تمام اینهمه اقدامات و بازیهای بزرگ در کشور ما ، نه از روی تصادف بلکه همه مطابق سناریوهای از قبل پیشبینی شده ، به اجرا در آمده است .
واقعیتها برملا میسازد که امریکاییان و اروپاییان طی حدود نه سالی که گذشت هم ( آنگونه که خود اعتراف مینمایند ) ، نتنها برای ختم جنگ در افغانستان کار موثری انجام نداده اند ؛ بلکه دامنه ی جنگ را درین کشور وسعت و گسترش بیشتر بخشیده اند .
اگر هشت سال پیش تنها چند سرباز امریکایی در افغانستان حضور داشت ؛ اکنون شمار آنان به حدود صد هزار رسیده است .
اگر هشت سال پیش کشت وقاچاق مواد مخدر درافغانستان در سطح بسیار نازل قرار داشت ؛ اکنون بیش از نود درصدر مواد مخدر در اینکشور کشت و تولید میگردد .
واگر هشت سال پیش حکومت فاسد نداشتیم ؛ اکنون با بقدرت رساندن دزدان و قاچاقبران و تکنوکراتان فاسد توسط امریکاییان و غربیان ، افغانستان دارای دومین فاسدترین حکومت در جهان گردیده است .
همین اکنون نیز کشور ما یکی از بدنام ترین کشورها در جهان است . کشوری که فاسد ترین حکومت را دارا بوده ، بیش از نود درصد مواد مخدر جهان را تولید مینماید و در آن هنوزهم سربریده میشود و اعدامهای صحرایی صورت میگیرد .
به نظر من ، حالا هر افغان مسلمان و وطندوست حق دارد با شک و تردید به اعمال و کردار امریکاییان و انگلیسان نگاه نموده و ازخود بپرسد که : آیا امریکاییان و انگلیسان برای افغانستان صادق اند ؟
بنظر من و بسیاری ناظرین بین المللی ، همین اکنون نیز امریکاییان و غربیان ، درمورد تأمین صلح و ترقی میان مسلمانان جهان و ازجمله میان هموطنان ما ، صادقانه تلاش نمینمایند . آنان با حمایت پنهان و آشکار از قطاع الطریقان و دزدان داخلی و خارجی در افغانستان ، بجای کم کردن ناامنی و فساد ، هرسال دامنه ی جنگ و فساد را در کشور ما وسعت بیشتر میبخشند . تا حدی که به اساس گزارشهای اخیر سازمان ملل اکنون کشور ما نا امن ترین کشور جهان شده و دارای دومین فاسد ترین حکومت در جهان میباشد .
بنظرمن ، خوب است اگرما هرچه زودتر ازخواب غفلت بیدار شده ، قبل ازهمه به ریسمان وحدت و اعتماد چنگ بزنیم . به اختلافات مذهبی ، قومی ، تباری و زبانی که بیشتر توسط دشمنان ما دامن زده میشود ؛ نقطه ی پایان گذاشته ، بیش ازین به دزدان ، قطاع الطریقان و تکنوکراتان فاسد ، باور و اعتماد ننماییم . بر ماست تا با بلند بردن خرد وآگاهی خویش ، همانند سایر ملل متمدن جهان ، مسوولین حکومت و دولت را از میان خدمتگاران مردم مسوولانه انتخاب نموده و با اتکا به اتحادملی خویش ، جلو هرگونه یورش و بیحرمتی دیگران را دربرابر دین و فرهنگ گشن بیخ خویش بگیریم .
فقط در صورت بیداری و اتحاد ملل شرق و ملل مسلمان است که کشور هایشان دیگر میدان تاخت و تاز شرارتهای سودجویانه و توسعه طلبانه ی امریکاییان و غربیان قرار نخواهد گرفت .
پایان