فاروق فردا

 

          نویسنده فاروق فردا         

برگ جدید سیاسی ورق می خورد

در پیش منظر سفر حامد کرزی رییس جمهور افغانستان به مسکو

 

قرار است ،حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان در ماه جاری سال میلادی به مسکو سفر نماید.گرچه این بار سوم است که وی میهمان این کشور می شود، اما سفر اخیر رهبری افغانستان حاوی ویژه گی هایی است که در کل، با حضور یافتن های قبلی ایشان تفاوت های مشخصی دارد. این سفر با وجود آن، که هنوز در حلقات سیاسی و اجتماعی افغانستان  بازتاب چندانی نیافته، ویا هم توجهی به آن صورت نگرفته است، اذهان سیاسی در فدراتیف روسیه  به این مساله توجهی ویژه  مبذول کرده اند وطوری که دیده می شود، نه تنها نبض سیاسیون روسیه به آن بیشتر می تپد، بلکه یک عده تجار دوطرف نیز به منظور استفاده از فرصت ها، فعال مایشاء وارد میدان شده می خواهند در کازارسیاسی –تجاری به مثابه مهره های خط اول قضیه خود را بشناسانند و سفر بس مهم رییس جمهور افغانستان به مثابه نقطه عطفی در روابط امروز وفردای دو کشور را در مسایل تجارتی و اقتصادی که بیشترینه منفعت آن به جیب افراد وکمپنی های شخصی و نیمه شخصی می رود خلاصه سازند. روابط اقتصادی و تجارتی نیز یک امر مهم و در خور توجه به حال هردو کشور محسوب میگردد، اما  از جلسات و نشست های یک عده  سازمان ها  شورا بر می آید که آنان نتوانسته اند در متن قضایای دوکشور داخل شوند، و صرف با حاشیه روی  تبلیغاتی، به منظور خوش ساختن جانبین حرکت هایی را انجام می دهند که با آن از درک محتوای درونی سفر تا آخر در حاشیه می مانند.گرچه مساله تجارت امرمهم است اما در شرایط کنونی ،در مقایسه به مبرمیت مسایل  اولویت دار دیگر، تجارت و ساخت وسازهایی از این قبیل  در افغانستان مسایلی نیستند که حل آنها حتما به روسای جمهور دوکشور تعلق گیرد ونباید با حرکت های منفعت جویانه برای لحظه ای هم ذهن مسوولین دولتی دو کشور را به طرف غیر از مسایل مهم ،معطوف داشت.

این که کی چی میکند ، چه می گوید و به منظور دخل وخرج منافع شان از چه ماشین های حساب در قضیه استفاده می کند ،کار خود شان،مگر اوضاع وشرایط بغرنج افغانستان ،به مطالعه دقیق سیاسی نیاز مند است تا طرح های انفرادی و یا گروهی عده ای از تجار که جز رنگی بر روی قضیه، نقش دیگری نخواد داشت.

سفر کرزی به مسکو در حدی نیست که پیش زمینه های آن را پیش پزکی های سودجویان،در نشست ها خود خلاصه سازند،بلکه این سفر بر مبنی تفاهمنامه هایی انجام می شود که بسیاری امید ها وناامیدی هایی را در فرا راه خود می داشته باشد و به مثابه اهرمی در حلال مشکلات افغانستان از هر سو پیوند ها و ریشه هایی را می تند که به حیث نقطه اتصال در مرکزیت معضلات افغانستان  می شود.

با در نظرداشت وضعیت امروز، ایالات متحده،که همراه با متحدینش در افغانستان واز طریق افغانستان در مسایل منطقوی،حضور گسترده دارند.به خوبی دیده می شود که استراتیژی های آنان دیگر از پرده های ضخیم تاریخ برآمده و بر صفحات اوراق حوادث کنونی در برابر چشمان دنیا قرار گرفته است. این در حالی است که از یک طرف، زمزمه های برآمد برآمد ناتو از افغانستان را سرداده اند و از طرف دیگر،1400 نظامی تازه نفس بحری را به مناطق گویا آزاد شده ازتسلط طالبان به کندهار، ولایت همجوار ولایات هرات و فراه که با ایران هم سرحد اند،اعزام می کنند،هیات شورای عالی صلح افغانستان به ریاست برهان الدین ربانی که سال های قابل ملاحظه ای با طالبان جنگیده است و با پاکستان به مثابه حامی طالبان خشمی بوده،به اسلام آباد وملاقات های این هیات با نماینده های حزب اسلامی«!» حکمتیار و هم چنان مقامات نظامی وملکی این کشور واز جانب دیگر آماده گی های نظامی و چریکی ایران برای دفع حملات احتمالی از جانب امریکا وحالت بی ثبات افغانستان، مسایلی اند که ذهن سیاسیون افغانستان،منطقه ودیگر کشورهای جهان ذیربط را به خودمعطوف داشته اند. در چنین یک موقعیت دشوار،نشان دادن چراغ های سبز از جانب هند به افغانستان چه به ابتکار خودش و چه به ابتکار فدراتیف روسیه ، قرار گرفتن ایالات متحده در هاله ای از امید وناامیدی ونگرانی های  گاهی شدید وگاهی ملایم در مورد سرنوشت موقف بعدی پاکستان در قضیه، امضای قرارد لوله گاز که تقریبا 440 میل آن در خاک افغانستان کشیده می شود، نقش کلیدی کشور جنگ زده افغانستان در یک پروژه بس مهم اقتصادی،تقویت روز افزون نهاد شانگهای و برجسته شدن نقش آن در تاثیر گذاری بر اوضاع منطقه وکنترول اقتصادی و سیاسی کشور های عضو آن که در بطن مساله، نه تنها دیوار استنادی برای دفاع، بلکه با توانایی های گوش تابی واولتیماتوم دهی در برابر کشورهایی که پا از گلیم فراتر میگذارند،نیز عمل کرده می تواند و در نهایت استحکام روز افزون و به قدرت مبدل شدن فدراتیف روسیه در سطح جهانی و مطرح در سایر مسایل قبلا تذکار داده شده،تصمیم گیرنده های یک قطبی در مسایل را،به نزدیکی و جلب اعتماد وتوجه و همچنان همکاری با این کشور معتقد می گردانند و از جانب دیگر خاموشی ظاهری روسیه، به خودی خود به ایشان می فهماند  که مشارکت و تقسیم منافع بر مبنای نقش و اهمیت هر کشور می تواند ثبات منطقه وجهان را تضمین نماید، نه یکه تازی ها و تک اندیشی ها که نتایج گذشته آن به خوبی تجربه شده و عواقب بعدی  آن از پیش معلوم است.

رییس جمهور افغانستان در چنین اوضاع واحوالی، با درک همه جانبه از چنین مسایل، دل به دریا زده ، مکلفیت عظیمی را بر دوش گرفته،به فدراتیف روسیه سفر می کند.

سفر حامد کرزی به مسکو از دو بعد تشکیل می گردد.بعد اول آن شکل ظاهری قضیه است که همانا یک عده تجار یا هم یک عده شوراهای کاری دو کشوری در جهت  ترمیمکاری های ساز وبرگ های  روبنایی مصروف اند، می باشد و بعد دیگر آن مسایل پشت پرده  آن است،که اهمیت آن و نکته مرکزی  سفر را تشکیل می دهد.

با دادن خبر خوش از قبل به تجارفعال شده در پیش زمینه سفر کرزی به مسکو،باید گفت که ،در این سفر قرار داد های عمده اقتصادی و تجاری نه در سطح ریاست های جمهوری بل در سطح وزرا که هروقت امکان آن وجود دراد امضا خواهندشد وتلاشگرانسود جو از این طریق ، هم به مراد خواهندرسید واما موفقیت و ناکامی سفر، نه به این قرارداد ها،بلکه به مسایلی بستگی خواهد داشت که در امروز وفردا، برای افغانستان ، روسیه و کشور های منطقه یا به گونه یک سان ویا هم نظر به دوری ونزدیکی به قضیه، اهمیت حیاتی دارند.

حامد کرزی در حال حاضر در موقفی قرار یافته است،که اگر در افغانستان در مورد وی هر گونه می اندیشند ویا او را به هر نحوی که تعبیر می کنند بکنند مگر او از لحاظ موقعیت سیاسی و اهمیت قضایایی که برخی از آن ها را رهبری می کند و با برخی دیگر گزیر ویا نا گزیر در گیر است، هم  برای افغانستان وکشور های منطقه و هم در  پاره ای از موارد،در توازن و عدم توازن بیلانس های جهانی  موقف اثر گذاریهای معینی برایش دست داده که امریکا ومتحدینش از یک سو، هندو پاکستان از جهت مخالف،ایران هم در جهت دیگر قضیه و فدراتیف روسیه ازموضع خود، افغانستان و کرزی را یکسان  اهمیت می دهند و به همان پیمانه که پیمان های دیگر در ثبات افغانستان نقش دارند، خود افغانستان نیز در ثبات و بی ثبات سازی خود و پیرامون خود تاثیرات معینی را دارا می باشد.

بدون آن که بر عوامل و علل یابی های مناسبات و دوستی افغانستان وفدراتیف روسیه، به دلیل آن که موضوع بحث مان را تشکیل نمی دهد مکث نماییم، ،روشن است که افغانستان وفدراتیف روسیه مناسبات تاریخی و هم چنان دوستی  سنتی دارند که در آزمنه زمان درکوره زار فراز ها ونشیب های سیاسی  با وجودمنفعت ها و آسیب پذیری های زمانی، آبدیده شده است ، منفعت ها ومضرت های این مناسبات، میان هردو کشور نظر به اهمیت و امکانات هر کدام، تقسیم  گردیده اند.واما دلالیلی که دوام مناسبات دوکشور برای امروز و فردا را حایز اهمیت می سازند  وجوهات مشترکی اند که میان این دو کشور وجود دارند که می باید در زمان ها ی معینی، نظر به شرایط اوضاع و امکانات، صیقل یافته و وقت به وقت تازه شوند.

افغانستان یک کشور مسلمان است وفدراتیف روسیه هفت جمهوری مسلمان نشین دارد که نفوس مجموعی آن ها تقریبامعادل نفوس افغانستان می باشد و هر یک از این جمهوری ها برعلاوه آن که تابع قانون اساسی فدرال اند، قوانین اسلامی خود را دارند و از لحاظ مساحت ونفوذ،به مراتب از برخی کشورهای اسیای میانه بزرگ تر و دارای امکانات بیشتر اند. این مساله سبب می شود که بگوییم نزدیکی فرهنگی نیز میان دوکشور قابل مطالعه می باشد. فدراتیف روسیه بر اثر مناسبات بیش از نود سال،افغانستان را از هر لحاظ نسبت به  هر کشور دیگر دنیا خوبتر و بهتر می شناسد.در فدراتیف روسیه افغانستان شناسان مسلکی ای وجود دارند که دولت شان را در باره تنظیم سیاست در افغانستان کمک می کنند. در انستیتوت ها واکادمی های شرق شناسی این کشور دیپارتمنت های افغانستان شناسی فتعالیت دارند .این نهاد های علمی، بر علاوه آموزش زبان های افغانستان، تاریخ و جغرافیا و فرهنگ واقتصاد کشور ما را نیز مطالعه وپژوهش می کنند.این تناسب در کشور های دیگر ذیدخل در افغانستان به مراتب کمتر وغیر قابل توجه است. نزدیکی یک کشور بزرگی چون روسیه با افغانستان، نسبت به دیگر کشور های با امکان دنیا ، این نیاز را قوی می سازد که افغانستان می باید، زمینه های استفاده از مناسبات دوستی دوکشور را بیشتر برجسته نموده وآن را از نظر دور نگه ندارد.

در جریان مناسبات چندین ساله میان دو کشور، روسیه بیش از چهل، پنجاه پروژه ی بزرگ اقتصادی را در افغانستان اعمار کرده است.این پروژه ها در هر حالت لرای افغانستان اخمیت حیاتی داشته اند. بناء این کشور در باز سازی این پروژه ها بهتر و خوبتر می تواند سهم بگیرد.با سهم گیری روسیه در بازسازی پروژه های ساخت خودش، مسلما  تجاروسرمایه گذاران دوطرف به هدف خواهند رسید .وهمچنان سیاسیون دو طرف هم که در عقب تجار قرار گرفته اند ودر چوکات ها ی نهادینه شده، ایشان را رهبری و حمایت نموده می خواهندبا اقدامات هیچ شان ، «هیچ» را ثابت  بسازند، نیز به هدف های مشخص اقتصادی خود خواهند رسید ودر خزانه جدید خداداده ای شریک خواهند شد که نمونه های آن قبلا در افغانستان مشاهده شده و دل تان شوخی می انگارید یا جدی قشر روشنفکر غمخور وطن خود را بر این تسلی خواهد کرد که با خدا دادگان ستیزه مکن.این مطلب باز هم بر جای خودش.

امروز با وجود آن که کالای چین تقریبا دنیا را تسخیر کرده است، افغانستان هم از این تاثیر بدور نمانده و بر علاوه آن، رقابت سرسام  کننده ایران و پاکستان در بازار افغانستان ،کشور مارا به مارکیت  مبتذل اموال تولیدات بی کیفیت ایرانی  و پاکستانی مبدل کرده است. مردم علی رغم نارضایتی از تولیدات این دو کشور همسایه،مجبورند از آن رو برتافته نتوانند،امابا یک گسست چندین ساله درمناسبات تجاری میان افغانستان و روسیه به وضوح مشاهده می شودکه هنوز این واقعیت در اذهان مردم افغانستان زنده است که کیفیت اموال تولیدی روسیه در بازار های کشور مان، برای وارد کننده ها و مصرف کننده ها، هم از لحاط کیفیت وهم از لحاظ قیمت، موقعیت بهتری داشته ودارند. از هیچ کس پوشیده نیست که یک عده از تجار بر اثر قطع مناسبات تجارت میان دوکشور اموال روسیه را در پاکستان به طور تقلبی کاپی کرده ودر بازار های افغانستان به نام اموال روسیه می فروشند وخاک در چشم هموطنان شان می ریزند اماتا کنون هیچ مقام مسوول دولتی  و غیر دولتی  اظهار وجود نکرده است که  برای جلو گیری از این عمل تجار که به نحوی در اتاق تجارت افغانستان عضویت هم  دارند و مرتکب این کار شده و می شوند  اقدامی بکنند و یاهم برای جلب توجه مقامات مسوول صدای شان را بلند کنند. اگر افغانستان به بازار تولیدات روسیه فدراتیف، سینه خالی کند وتجار این بار به جای پاکستان در چین کاپی  تولیدات روسیه را ضرب نزنند، بدون شک آینده های روشن آن متصور اند واما، اگر ها و صد اگر دیگر در این مورد را که حتی سرمایه گذاران داخلی به نسبت رقابت های ناسالم کشور های همسابه نمی توانند به کار شان انکشاف دهند،نیز نمی توان از دید و تصور دور داشت.

گرچه تحکیم مناسبات تجاری  بعضا در حالات فوق العاده  میان روسای جمهور کشور ها حل وفصل می شوند اما مناسبات افغانستان ورسیه در حدی وخیم و بدتر نبود که ممانعت هایی بوده باشندکه در راه آن به گونه های مختلف سنگ اندازیهای سیاسی شده باشد ونیاز بدان باشد که حتما روسای جمهور پادرمیانی کرده و به قلم خودقراردادهای تجارت صابون ویا گوگرد را امضا کنند. در سال های اخیر تنها تجار روسیه  در زمینه یا عقب نشینی کرده و خواهان گرانتی های معتبر بوده اند و یا هم جرات سرمایه گذاری در افغانستان را نداشته اند، الی ما  یک عده از تجار کشور خود را به خوبی می شناسیم که در هر حالت اموال مورد نیاز از فدراتیف روسیه را به افغانستان انتقال داده اند وبا این کار شان، شمع نیمه روشن مناسبات میان دوکشور را فروزان نگه داشته اند.اگر حرف بر سر مناسبات تجاری میان دوکشور است  پیش از هر نو به پاخاسته ی دیگر برای هردو کشور لازم است تا از تجارب این عده تجار افغانی استفاده نمایند که حتی در روز های دشواری هم نگذاشته اند مناسبات تجارتی میان دوکشور به باد فراموشی سپرده شود.آیا اداره ای که به نام شورای کاری روسیه –افغانستان ایجاد شده به این مساله توجه داشته است؟ آیا در این راستا کاری از دستش بر می آید؟اگر بلی که خوب و اگر نه ،در آتیه ی کار وظیفه ملی هر چیز فهم کشور است  که اهداف وبرنامه های منفعت جویانه  این گونه ادارت را که تصور مفیدیت آن ها به جای منافع عامه بر منافع افراد واشخاص استوار می گردد تحلیل وبررسی نموده وبه آگاهی دولتین روسیه و افغانستان برساند. زیرا روابط دو کشور در محدوده های کوچک نمی گنجند ومراکزی که بر مبنای منفعت های شخصی وفریب دادن مقامات دوطرف ایجاد می شوند، به هیچ صورت نمی توانند نقشی در بهبودی ویا خرابی اوضاع را افاده کنند. ناکامی  وبی اعتبار بودن نهاد ها در چنین یک حالت، قبل از همه  در این نکته متصور است که روابط دو کشور را  بااهمیت مسایل مهم بین المللی از آینه بندان جیب های مسوولین خود مشاهده می کنند. در حالی که از نهادها با امکاناتی که دارند،می توان به نفع دو کشور در بسیاری موارد مهم دیگر متشکل از بخش های مجموعی زندگی مادی ومعنوی مردم سرزمین های دو کشور دوست استفاده مبسوطی کرد. اما نحصارگران این گونه نهاد ها،که هیچ کشتی ای را به تنهایی به ساحل رسانده نمی توانند، سعی دارند تا از محدودهای تنگی بال وپر نگشایند. چه این که سیاسیون مریش و عقده مند فرعونی هم در آن راه یافته باشند،امید هیچ بهبودی از آنها رفته نمی تواند.

به هر حال امید هایی از سفر حامد کرزی به مسکو بحث وحل وفصل پاره ای از مسایلی است که برای روسیه و افغانستان وهم برای کشورهای منطقه وجهان اهم و حایز اهمیت است . در این سفر، روی مسایلی بحث وموافقت هایی صورت میگیرد که بر تعیین سرنوشت و  اقداماتی در مراحل بعدی زمانی ومکانی موازی با حضور معضلات افقی و عمودی و رفع آنها تاثیر گذاربوده می توانند.

حوادث و پیشامد های اخیر می رسانند که، ناتو دربراورده شدن  اهداف استراتژیک خود در منطقه، به ویژه در استفاده از سرزمین افغانستان یا ناکام مانده  و به یک میانجیگر قوی نیاز دارد ویا هم نظر به عدم درک قبلی از دشواری ها، از پیشبردآن صرف نظر نموده معتقده شده که روسیه فدراتیف را به حضور در افغانستان اعتماد نامه متضمنی داده و  با دعوتی مبنی بر مشارکت ، بر بنیاد شناخت و امکاناتی که دارد بالاخره مجبور گردد که برایش حالی  نماید  که «بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود» .

ناتو وایالات متحده با وجود حمایت گسترده از پاکستان نتوانست راه امن  اکمالاتی اش را از طریق پاکستان تضمین نماید.بناء سخت نیازمند همکاری روسیه در این زمینه است،که می تواند در صورت امضای توافقنامه ای، راه کوتاه وکم مصرفی را از خود سازد. روسیه نیز از این راه منفعت اقتصادی بر میدارد، اما سیاسیون این کشور به خوبی آگاه ومراقب قضیه اند که بر این  شرط اساسی تکیه نمایندتا این «راه»، یک روز برای خود روسیه، پر از« مین» و« اسلحه» نگشته و حوادث اندیجان ازبکستان تکرار نشوند.

روسیه اولین کشوری بود که بعد از حوادث یازدهم سپتامبر 2001 محموله های کمک های انسانی را ،بدون مشایعت نظامی ها به افغانستان ارسال کرد وبعداز آن، در طول این سالها در بخش های مختلف از آرد وروغن گرفته تا دارو وغیره در مقاطع مختلفی، افغانستان را یاری رسانده،اما طوری که دیده شده حتی رسانه های شخصی و خصوصی افغانستان هم تحت تاثیر جو روانی در کشور، در اشاعه و اخبار این کمک ها دلزده برخورد کرده اند. روسیه در طول این سال ها نه از جانب افغانستان و نه هم از جانب امریکا و ناتو به منظور سهم گیری در باز سازی افغانستان تشویق وترغیب نشده است.

پاکستان با آمدن مجاهدین، قوای مسلح افغانستان را از هم ریخت و خاطر خود را از این ناحیه به طور کلی جمع کرد و هرنوع خطر احتمالی از کشور همسایه خودرا از بین برد ولی قوای جامعه جهانی شاید با مشوره پاکستان بود ویا هم عدم آگاهی خود شان،که اشتباه پاکستان را تکرار کرده تمام نهاد های آموزشی قوای مسلح کشور راهمراه با لوازم وتجهیزات نظامی آن که بیشترینه محصول اتحاد شوروی بود وهمه ساله صد هاتن در بخش های مختلف نظامی از این نهاد ها فارغ  شده و به جامعه تقدیم می شدند، از بن  ویران کرد ولی بر جای آن چیز ی نتوانست بسازد  که امروز حدل اقل برای خودش مدافع واقع شده می توانست.قوت های ناتو اگر ظاهر نمی سازند،اما در باطن براشتباه بزرگ خود به خوبی پی برده اند. همین  دیروز در خبری از ولایات شمال افغانستان از طریق تلویزیون ماهواره یی آرزو که از مزار شریف نشرات جهانی دارد ،شنیدم که 70 در صد پولیس ولایات شمال کشور بی سواد هستند.چه این ولایات در تناسب با ولایات جنوبی و شرقی ، دشواری چندانی ندارند.

افغانستان،یک کشوری با تاریخ سابقه است.در افغانستان مانند هر کشور دیگر دنیا، نظام، یک رکن مهم ادامه حیات است، اما نظام بدون قوای مسلح معنی ندارد. بناء کشور،به ساختن دوباره نهاد های نظامی اش  نیازمند شده است. این نهاد ها بر مبنای تجارب پاکستان و دیگر کشور ها ساخته شده نمی توانند واگرمی شدند تاحال وقت شده بودند.پس،آیا روسیه حاضر خواهد شد این نهاد ها را دوباره سازی نموده و  با امکانات جدید ومدرن  تجهیز شان کند؟.تحلیف قوای مسلحی که در نهاد های نوبنیاد آموزش می بینند چه خواهد بود؟آیا کسی بر این مساله فکرکرده است؟آیا باز هم مانند زمان طالبان، ورزشکاران ما با پیرهن وتنبان فوتبال خواهند کرد؟وبرنده های مسابقات پهلوانی پس از اخذ امتمان دینی اعلام خواهند شد و جنرال ما بر واسکتش فورم ونشان عسکری نصب خواهد نمود ویا برنامه دیگری زیر دست است که شرط اول آن مقاطعه ویا اصلاح حالات جاری در کشور است؟.

تا جایی که مامیدانیم روسیه برا ی کمک به افغانستان در تمام بخش ها آمادگی دارد. به ویژه در بخش های نظامی  که در طول تاریخ هم نهاد های نظامی افغانستان را بنیاد گذاری کرده و هم درتجهیز و اکمال آنان با دولت های افغانستان همکاری داشته است.آقای آوینسیان سفیر کبیر فدراتیف روسیه در کابل، نیز بر این مساله تاکید نموده با تذکر سابقه تاریخی  این کمک ها، دوام آن را نوید  داده می افزاید که روسیه همین امسال هم چندین فروند هلیکوپتر نظامی به افغانستان می فرستد،بیش از بیست هزار میل کلاشینکوف و بیش از دو میلیون مرمی  ارسال کرده است و برعلاوه آن در آموزش و تجدید تربیت پولیس و اردوی افغانستان سهم می گیرد. اگرپذیرش  این کمک ها صرف به خاطر مطالعه تخنیک جدید روسیه نبوده و به منظوراستفاده  واقعی از آن مدنظر گرفته شوند،دوام آنها نیز امر حتمی شمرده می شود، مشروط بر این که بر مصرف کمک در افغانستان تا نارمل شدن اوضاع  به یک نهادی مستقل  هماهنگ کننده کمک ها حق مراقبت داده شود.زیرا هنوز اعتماد زدایی میان دو کشور از بین نرفته و روسیه از ترس این که روزی همین کمک ها بلای جان خودش شود فارغ نیست.خاطرات تجارب غارتگری های گذشته  از ذهن ها زدوده نشده اند ونگرانی هایی از این ناحیه در هر دوطرف وجود دارد.

اما،این مساله، هم برای روسیه واضح است و هم برای افغانستان ، که سایر کشور های حاضرجامعه جهانی،دیر یا زود  از افغانستان بر خواهند گشت، ودر فرجام این دو کشورخواهند بود ومناسبات هم چنان پایدار و پا بر جا. بناء افغانستان و روسیه، در همه عرصه ها به همدگر نیازمند هستند، اگرمناسبات دوستانه و فارغ از هرگونه دغدغه های سیاسی و نظامی ، استحکام یابند هردو کشور از آن نفع می برد، الی غیر همان گونه که پاکستان به مثابه همسایه  دشمن و ایران به مثابه همسایه محیل به ضرر افغانستان اند،روسیه وافغانستان نیز نه تنها این که به نفع همدگر نخواهند بود بلکه هریک ازدگرگونی ها در تصور خطری خوابآرام نخواهد داشت.

از این جهت پیش از این که هر کشور دیگر درمیان دوستی روسیه افغانستان میانجگری کند خود آنها می باید ابتکار عمل را در دست بگیرند ورشته های دوامدار دوستی شان را تحکیم بخشند.

سفر حامد کرزی به مسکو،در بعد باطنی قضیه ،بر این مساله تاکید بیشتر ی خواهد داشت،زیرا خاموشی روسیه متشکل از موج خروشانی است که اگر در جهت مثبت از آن کار گرفته شود،روسیه به هر  ترتیب بلکه به مراتب مفید تر به حال افغانستان بوده می تواند. روسیه نیاز دارد که در نهایت،از وقوع هر نوع خطر احتمالی از جانب قوت های خارجی  مستقر در افغانستان به روسیه و یاکشور های همجوارو تحت ساحه نفوذ این کشور از حامد کرزی رییس جمهور افغانستان اعتمادی بدست داشته باشد.این یکی از سوال های عمده در مناسبات دو کشور است که خطوط آن را روشن وتاریک ساخته می تواند.

در حال حاضر،بر اثر تعلل نیرو های خارجی در افغانستان و یا هم مشوره های نادرست وخصمانه ی پاکستان و موقف اهتزازی ایران،در قبال افغانستان چه از سر دشمنی با کشور ما و چه از ترس جان خودش، زایش دو مساله را سبب شده اند.یکی سر براه نشدن نظم عامه که سایر مسایل داخلی از جمله اقتصاد، فرهنگ،قوای مسلح،قوای عدلی،پارلمان بی سر سامان وغیره را در بر می گیرد. بی سروسامانی نظم عامه در افغانستان بر پایه خم وبلند فساد ها در بخش های محتلف استوار گردیده است که  دارد کشور را به سوی نابودی سوق می دهد. فدراتیف روسیه  تا کنون یگانه کشوریست که به قول سفیرش در کابل ،برای کمک به بهتر شدن نظم عامه در افغانستان ابراز آماده گی می کند ودو دیگر عدم هماهنگی نیرو های خارجی در افغانستان می باشد که نگرانی های مردم افغانستان و هم چنان دولت های همسایه به جز پاکستان را بار آورده است. نیرو های خارجی تنها نیرو های ناتو وقوت های کشورهای دیگر تحت امر آن نمی باشند بلکه ادارت یونیما و دهها نام دیگر که فساد در وجود شان در زمان هر اقدام تیپ انتخاباتی و غیره هویدا می گردد و یا هم انجو ها ونیرو های امنیتی شخصی که در نهایت ریشه در زیر پای آنان می دوانند،می باشد.

بی نظمی عامه در افغانستان با مسایل بین المللی آن امتزاج تنگاتنگ یافته  وهرکدام علل  ومعلول همدگرواقع گردیده اند.انکشاف اوضاع در جهت منفی، نه تنها مردم افغانستان را سراسیمه ساخته بلکه نگرانی جامعه بین المللی و کشور های منطقه را نیز به وجود آورده است. بی جهت  نبود که یک بخش عمده ای از مسایل سفر دمیتری مدویدف،رییس جمهور فدراتیف روسیه به هند را توجه و تعمق بر مسایل افغانستان تشکیل می داد. بدون شک مشوره های هند و روسیه در پیش منظر سفر حامد کرزی به مسکو امر تصادفی نبود.

 دمیتری مدویدوف رییس جمهور فدراتیف روسیه در سفر خود به هندوستان، طی ملاقات «با من موهن سینگه» صدراعظم آن کشور ،بحران افغانستان را مورد بررسی قرار داد واز وخیم شدن آن ابراز نگرانی کرده است.

بحث بر قضیه افغانستان د رسفر مدویدوف به هند، نشان می دهد که اوضاع داغ افغانستان هم از بعد داخلی و هم از بعد بین المللی به کشور های متفق هند و روسیه وابستگی دارد و طرح موضوع از جانب مدویدوف با موهن سینگه براهمیت سفر کرزی به مسکو می افزاید.

روسیه و هندوستان ، در پایان سفر رهبر روسیه از دهلی جدید، اعلامیه مشترکی  صادر کردند که در ان بر مساله افغانستان تاکید مشخصی بازتاب یافته است. در اعلامیه آمده است که: طرفین از بدترشدن اوضاع امنیتی در افغانستان نگران می باشند.... بهبود وضع جاری فقط بعد از آن ممکن است  که در خاک افغانستان و پاکستان، مراکز و شبکه تروریزم از بین برده شوند.

در سفر دمیتری مدویدوف رییس جمهور فدراتیف روسیه در هندوستان ،به  مبارزه علیه  ترافیک و انتقال مواد مخدر از افغانستان و بر مساله «آشتی ملی» نیز تاکید صورت گرفت. مساله مخدرات وتروریزم در افغانستان که قلب جهان را جریجه دار ساخته است امر واضح است. اما توجه بر مساله «آشتی ملی» در میان رهبران هند وروسیه در حالی تصریح ومورد تاکید قرار می گیرد که در حال حاضر در افغانستان مساله صلح،تنها  با مخالفین مسلح مطرح و دولت  بدین منظور شورایی را  نیز به رهبری برهان الدین ربانی تشکیل داده است.حرکت به سوی صلح با مخالفین، ظاهرا به خاطر صلح با طالبان مطرح است اما  ملاقات اخیر هیات صلح افغانستان با نماینده گان حزب اسلامی«!» در پاکستان نشان داد که این مساله بر محور حزب  اسلامی گلبدین حکمتیار نیز می چرخد.گرچه افرادی که امروز درافغانستان یهحیث مخالفین مسلح شهرت دارند، نه طالب اند ونه هم القاعده،نه به رهبری آنان می جنگند و نه هم به پول ایشان. بلکه یک گروه تازه ایجاد شده در حدود 28 یا سی هزار نفراند،که به منظور ادامه جنگ در افغانستان دم شان زیر پای پاکستان گذاشته شده است. این یک مساله جدا گانه سیاسی است که بنده در یکی از مقاله های دیگرم  آن را توضیح داده ام. اما در مورد حزب اسلامی گلبدین حکمتیار،روشن این است که  خود دولت افغانستان چند بار اعلام کرده است که قوماندانان عمده این حزب  جرگه هایی کرده و خط برید شان را با حکمتیار اعلام داشته ودر پشتیبانی از دولت قرار گرفته اند.حتی یکی  ازاحزاب موجود در افغانستان به نام حزب اسلامی ایجاد شده که همه افراد ان اعضای قبلی حزب اسلامی حکمتیار بودند. امروز در حاکمیت و حکومت فعلی ما افراد واشخاصی وجود دارند که وابستگی های دیروز شان با حزب اسلامی از نظر ها پنهان نیست. بنابر این ودهها سند ودلیل روشن واسناد معتبردیگر،حزب اسلامی حکمتیاربه مثابه یک نهاد شناخته شده سیاسی هیچ وجود فزیکی ندارد وعقب گلبدین حکمتیار بجز چند فرد نزدیک به خودش، کسی دیگر نمانده است، من در ظرف چند سال اخیر سایر ولایات داغ جنوب غرب،جنوب،جنوب شرق و شرق را گشته ام وبا یک عده از افراد سرشناس سابق این حزب دیدوبازدید هایی هم داشته ام.به باور کامل گفته می توانم که در سراسر افغانستان،هیچ جبهه یی به نام حزب اسلامی در مخالفت با دولت وجود ندارد. این بدان معنی نیست که حکمتیار مخالف دولت نیست بلکه بدان معنی است که حکمتیار کسی ندارد که برایش بجنگد. حزب اسلامی با هویت قبلی خود،یک حزب به تاریخ سپرده شده است وجز در زمان پژوهش های تاریخی دیگر یادی از آن نخواهد شد. اما از یاد مان نرود که تلاش برای دوباره زنده کردن آن،کمکی در بهبود اوضاع که نخواهد کرد ونخواهد کرد بلکه در متشنج ساختن آن موثریتش را همه به چشم سر خواهند دید وباز جمع کردن دوباره آن، کار ساده ای نخواهد بود. زیرا کسانی که امروز با قطع برید در حاکمیت افغانستان جابجا شده اند با زنده شدن این حزب دسترخوان قبلی شان را دوباره ماچ خواهند کرد وبه خاطر شکران روزی آن، بار دیگر واین بار قدرتمند تر از قبل، به دور آن خواهند پیوست. بناء ،هر نیت سیاسی خوبی اگر هم در آن وجود داشته باشد،پیامدش نه تنها برای ملت  بل برای جامعه جهانی و در قدم اول برای ناتو،امریکا وسایرمتحدینش درافغانستان نامیمون است. نگرانی هندوستان و فدراتیف روسیه نیز از این مساله، مورد به جایی دارد.زیرا با حضور روشن حکمتیار در حاکمیت افغانستان به هر ترتیبی که باشد،مشت آهنین پاکستان را برمحراق میز حاکمیت افغانستان چنان خواهد کوبید که صدای آن  پرده های گوش های جامعه جهانی را نیز به حرکت خواهد آورد.

اگر جنگنده های کنونی به طالب و حزب اسلامی تقسیم می شوند پس می بینیم که  هر دوی آنان از خاک پاکستان وارد می شوند و از همانجا مسلح و تجهیز می گردند.پاکستانی که، از یک طرف ادعای همکاری با نیرو های ناتو  در امر مبارزه با تروریزم می کندو از طرف دیگر درکمین تطبیق اهداف استراتیژیک خود نشسته است. این در حالیست که این همسایه خصومت گر افغانستان با روسیه نیز دشمنی های معین خود را دارد و با هندوستان که در دشمنی سنتی و تاریخی  تا گلو پیش رفته وراه برگشت از آن را نیز برایش باقی نگذاشته است.در چنین شرایطی،که پاکستان، از یک طرف درمدارسش برای نا آرامی در افغانستان ومنطقه، تروریست تربیه می کند و از طرف دیگر مخالفین آشکار دولت افغانستان را حمایت می نماید و از جهت سوم سنگ ادعای همکاری با نیرو های ناتورا در زمینه مبارزه علیه تروریزم بر سینه میکوبد،برای درک وشناختن چشمک اندازی های ناصادقانه اش  به چه دلایل دیگری نیاز است که پاکستان دست ناخورده باقی می ماند و برجای کله خودش پالان های آن را می تکانند. در چنین یک حالت به خوبی میدانیم،که افغانستان در جهت مشارک بین المللی ومنطقه یی  در امر بازسازی خود با چه دشواری هایی دست وگریبان می شود؟.با پیروزی احتمالی این حرکت،آیا موقف افغانستان را در برابر روسیه وهند تغییر نمی دهد؟روسیه با چه پیش شرط هایی حاضر است  قناعت نماید؟که در آینده از این دو گروه خطری برای خودش و مناطق تحت نفوذ مقناطیسی آن که عمدتاکشور های شوروی سابق اند،متوجه نمی گردد؟. کرزی در سفر خود سعی می کند روسیه را قناعت بدهد و یا هم پیش شرط های این کشور را بپذیرد تا در آینده با دشواری هایی احتمالی دیگر مواجه نگردد.

از طرف دیگر در اعلامیه دوکشور هند و روسیه نه بر مصالحه با دشمنان و یا مخالفین مسلح کشور است بل تاکید دپلوماتیکی بر مساله  (آشتی ملی)  شده است.« آشتی ملی » و «مصالحه با دشمنان» مسایلی اند که با وجوهات مختلفی قابل مطالعه و بررسی اند.در حالی که بر بنیاد سند منتشره، هندوستان و فدراتیف  روسیه، " ازتلاش های حکومت  افغانستان به رهبری رییس حمهور  حامد کرزی در جهت بازگرداندن «مخالفینش» به زندگی صلح آمیز و پذیرفتن  قانون اساسی افغانستان  توسط آنان با تاکید بر این که  روابط شان را با "القاعده" و گروه های دیگر تروریستی مگسلند حمایت و پشتیبانی می کنند. اما مساله آشتی ملی در طرح دو کشور را نمی توان  امر سطحی تلقی کرد.

هند وروسیه در پی سفر دمیتری مدویدف رییس جمهور فدراتیف روسیه، در اعلامیه مشترک شان، در پسوند  «مخالفین» به طور  آگاهانه کلمه «مسلح» را نیفزوده اند.زیرا هند وروسیه به خوبی می دانند که حکومت موجود  در افغانستان با وجود تلاش هایش  بر علاوه وجوهات بین المللی خشونت ها در کشور ،در مقابل خود با سه نوع اپوزیسیون مواجه است.یکی همان هایی اند که از پاکستان اسلحه در یافت می کنند و علیه دولت می جنگند.دوم اپوزیسیون نیمه مسلح کشور است که اسلحه اش را در زیر خاک پنهان کرده وهنوز با قوت خود هم دردولت حضور دارد وهم در مخالفت با آن .این کتله هرآن به  امید یک  تغییر ودگرگونی درکمین نشسته است.اما اپوزیسیون سوم ،عبارت از نیرو های خاموش خط سوم در افغانستان است که متشکل از احزاب و سازمان های سیاسی،شخصیت های روشنفکر مستقل  وملی در داخل وخارج کشور می باشد . بخش داخلی این نیرو ها با وجود ممانعت ها و تهدید ها، مبارزه صلح آمیز می کند وبه مثابه اپوزیسیون منطقی عمل می نماید.فعالیت های سیاسی این بخش  از توجه دولت افغانستان نیز بدور نیست. اما بخش برونی این نیرو ها که هم در روسیه و هم درهند و هم در کشورهای اروپایی زندگی می کنند نتوانسته اند در قانع ساختن دولت هایی که در آن ها زندگی می کنند موثریتی را دشته باشند که کشورها در حمایت ایشان،آشکارا حرف بزنند. اما بدون شک نیروی مشخص و قابل تشخیص اند که بنا بردلایلی مشخص نتوانسته اند در داخل کشور برای شان فضای  تنفس سیاسی پیداکنند و زمینه های مشارکت در بازسازی کشور شان را دستیاب نمایند.هم شمار این نیرو ها به مراتب بیشتر از سایر قوت های مسلح زیاد است و هم تاثیر گذاری های اجتماعی وسیاسی و بین المللی آنان و هم از لحاظ سطح دانش و آگاهی نسبت به هر قشر دیگر اسلحه دار موثریت و کار آیی دارند.دلجویی این نیروها اشد ضرورت است تا بازی های جنگی –سیاسی دیگر که می خواهند توسط آن موقعیت رییس جمهور افغانستان را هم در داخل کشور وهم با دوستان بین المللی افغانستان که دوستی دیرینه با کشورش دارد دشوار سازند. آیا دولت افغانستان می تواند به این درک برسد که هند وروسیه در جهت آبادانی کشور می خواهند دولت افغانستان بر چه نیرو هایی اتکا نماید؟

 

طوری که قبلا گفتیم مسایل داخلی و بین  المللی افغانستان درامتزاج هم واقع شده اند،بناء مساله صلح بامخالفین مسلح کشور،که ریشه ها وتاثیرات آن  جهان دیگر را  نیز در بر گرفته است،امر تنها داخلی  افغانستان محسوب نمی شود اگر میشد،این اپوزیسیون مسلح باقی مانده های همان ها یی اند که بیش از چهل کشور جهان به  خاطر قلع وقمع شان  هی منزل وطی منزل کرده در مرکز و ولایات افغانستان جابجا شده و توانستند قدرت چند ساله طالب را همراه با توپ وتانک و طیاره اش از سراسر کشور در ظرف سه روز از بین ببرند ومحو نابودش کنند،اما اینک در ظرف نزدیک به ده سال نمی توانند تنها از ولسوالی «زیری»ولایت قندهار گم شان کنند؟.دیگر زمان بازی با این گونه مسایل به پایان رسیده و ورق بازی رشته داران حوادث در افغانستان رخ یافته است.بناء،دولت ما  بدون موافقت جامعه جهانی حضور یافته درافغانستان ،به حضور روشن ومشخص سهم گیری در بازسازی به کشور های غیر ازآنان نیز سخت نیاز مند است ومنطق قضیه در سیاست نیز بر حضور آنان حکم می کند. حرکت ها نشان می دهند که افغانستان  دشواری موقف خود در برابر کشور های متخاصم مشخص و دشمنانش را درک کرده است.

هندوستان هم از جهت موقعیت استراتیژیک خود و هم از جهت کشوری در مخالفت با مرکز بین المللی تروریزم و مواد مخدر یعنی پاکستان،نه تنها برای فدراتیف روسیه بلکه از یک دید منطقی برای جهان  وبه ویژه کشور هایی که علیه این دو پدیده مبارزه می کنند حایز اهمیت فوق العاده است. وبی جهت نیست که توجه به  مناسبات هند -روسیه  ونقش آن در حل مساله افغانستان  از نقش و موثریت  منفی پاکستان در مساله می کاهد. در یک خبرنامه ای که از دفتر مطبوعاتی ریاست جمهوری روسیه نشر شده  تاکید بر آن شده که ،مناسبات دوستانه هند و روسیه  که افغانستان در شاهراه آن واقع می گردد،به یکی ازعوامل  صلح و ثبات در افغانستان وهم چنان  در منطقه و هم جهان محسوب میگردد.

خبرنامه کرملین،آنهم در موقع بسیار حساس دیدوبازدید های گرم هند و روسیه و افغانستان و جلسات چهارگانه، حرف هوایی ای نیست که افغانستان ودیگر کشور های جهان بی توجه از آن  گذشته وبهایی به آن ندهند.

روسیه فدراتیف، روابطش با هند را در آزمنه تاریخ تجربه کرده،این دو کشور هم دوستی مستحکم دارند و هم متحدین بسیار قوی در تغییر بیلانس های مسایل جهانی بوده وهستند،گرچه هند مستقلانه در طول سالهای بحران در افغانستان از لحاظ کمک های مادی،کم وزیاد به داد افغانستان رسیده است اما توجه به اهمیت دادن روابط هند وروسیه در حل مساله افغانستان ،موضوع جدیدی است که ازجانب مدویدوف  مطرح می گردیده و توقع برآن است که دولت افغانستان این مساله را به خوبی درک کرده و آن را به نفع خود تلقی نماید.

رئیس جمهورفدراتیف  روسیه به نقش همکاری روسیه – هند در حل مساله افغانستان باور قوی ای را ابراز کرده است.روسیه می خواهد که هند بیشتر از پیش نه تنها در قضیه افغانستان بلکه به منظور ادا کردن نقش بیشتر پایش را فراتر بگذارد و در بسیاری از نشست های منطقه یی و جهانی عضویت حاصل نماید.

 

دمیتری مدویدف رییس جمهور فدراتیف روسیه  حتی  در آستانه بازدید از هند اعلام داشته بود  که جانب هند میتواند در اجلاس "چهارگانه" که قبلاً در چارچوب افغانستان – پاکستان – روسیه – تاجکستان برگزار میشد، شرکت ورزد.روسیه با درنظرداشت بلند بردن نقش هندوستان در مسایل منطقه یی و جهانی تاکید دارد.

وی طی مصاحبه با روزنامه « تایمز اف ایندیا» گفته که اجلاس در چارچوب سازمان همکاری شانگهای برگزار میگردد و روسیه امکان شرکت نیروهای دیگر منطقوی، بشمول چین را بررسی میکند. این حرف ها بدان معنی است که روسیه می خواهد حرف قاطعی ارائه کند ودیگر این صلاحیت و جرات را هم دارد که درتقابل های رقابتی در سایر مسایل به قدرت های همکیش اش در جهان درکی از معادلات سیاسی ارائه دهد.

تاکیدات روسیه بر بلند بردن نقش هند به خودی خود تاکید بر کاهش نقش پاکستان که هم به نفع افغانستان است و هم به نفع جهان، صحه میگذارد و حمایت آشکار معنوی فدراتیف روسیه از افغانستان در آستانه سفر حامد کرزی به مسکو،به حساب می رود. چه مساله لوله گاز و مشارکت دومتحد قوی ای چون هندو روسیه در ابعاد پیرامون آن ، مثلا  تحقق پروژه انرژی   CASA- 1000 و پروژه انتقال برق تاجیکستان و قرغیزستان را به افغانستان و پاکستان، از آغاز تاانجام نیز به خوبی زیر نظر گرفته می تواند.

نیاز زمان ایجاب می کند که هم باید جامعه جهانی حاضر در افغانستان درک نماید وهم افغانستان تصمیم قاطعش را بگیرد که نزدیکی افغانستان چه با استشاره روسیه و چه بر مبنای دوستی دیرینه وتاریخی با هندوستان  درتغییر مثبت بیلانس بحران افغانستان و هم چنان کاهش مداخلات پاکستان در امور داخلی کشور ما، تاثیرات معینی  را بر جا می گذارد.واز آن جایی که روسیه بر آن حساب می کند،پیامد سنجش هایی است،که اخیرا در سفر مدویدئف به دهلی جدید، تول وترازو شد واینک با حامد کرزی در سفرش به روسیه، مراحل نهایی و یا نیمه نهایی خود را خواهد پیمود.

مساله ی امنیت افغانستان وخطر های ناشی از بی امنیتی در افغانستان، بیش از هر کشور دیگر، هند  و فدراتیف روسیه رامتضرر می سازد.این دو کشور در جهت ورود برسایر مسایل افغانستان گروپ کاری مشترکی را ایجاد کرده اند که در تبادله اطلاعات و گرفتن مواضع مشترک به منظور جلو گیری از قاچاق مواد مخدر و تروریزم بین المللی فعالیت و همکاری می کند.افغانستان مکلف است که در این گروه کاری ،یا عضویت حاصل نماید و یاهم در جهت به دسترس گذاشتن اطلاعات به گروه مذکور تعهداتی ارائه نماید که باور روسیه وهند بر آن حاصل شده بتواند.  

اهمیت سفر حامد کرزی به فدراتیف روسیه از جهت طرح دیگر موضوعات قابل ذکر نیز در خور توجه زیاد می باشد،که برعلاوه  افغانسان ، برای جهان در امروز وفردای مسایل، قابل بحث شمرده می شوند.

زمزمه های حضور طالبان در شمال،رو آینده های ناروشن صلح با آنان، عدم توانایی تاجیکستان در جلو گیری از ترافیک مواد مخدر وتروریزم، زمینه های برگشت دوباره نیرو های سرحدی روسیه در مرز های تاجیکستان و افغانستان را مساعد ساخته است ، واین مساله تاکید بر آن است که روسیه دیگر تحمل بیشتر ویرانی اوضاع در افغانستان را ندارد.جابجا شدن نیرو های سرحدی روسیه در مرز دو کشور،حضور روشن روسیه در قضایا را می رساند، اما فراموش هم نباید شود که این کار مزه دهن ناتو وکشور های متحد آن را نیز خراب ساخته است.چه آنان به خاطر نیازی  که ناتو به روسیه دارد حرفی برزبان رانده نمی توانند،اما ماموریت دشوار حامد کرزی رییس جمهور افغانستان از این جهت هم براهمیت سفرش در مسکو می افزاید که  باید  تضمین های باوری دو طرف را در این قضیه ،میانجیگری نماید.

مساله دیگری که مهم بودن سفر حامدکرزی به مسکو می شاهد می شود این است که در این سفر بر علاوه موضوعات یاد شده،چند مساله مهم دیگر نیز که در سال 2011 پیشرو بوده و باید یک طرفه شوند،مطرح خواهند گشت وبه خاطر جلو گیری از اوضاع  وخیم بعد از آن، مبنی بر  همکاری های فدراتیف روسیه در قبال آن ها پیش از پیش مشوره ها ی با این کشور صورت گیرد.

در داخل افغانستان کم آمدن ناتو ونیرو های متحدش به یک سازش مصلحتانه نیاز دارد.یابایدافغانستان را ترک کنند و این کشور را به حال خود بگذارند که دیگر تا حل کامل قضیه، این امر برای شان ممکن نیست ویا هم باید نیرو های نظامی روسیه وهند را در ترکیب قوت های حاضر در افغانستان شامل سازند؟.وقتی برآمدن آنی ویا تدریجی آن در یک مقطع معین از افغانستان سبب زایش دشواری ها می گردد،،پس گردن نهادن به حضور قوای روسیه وهند  در افغانستان تا چه حد فرحبخشی حالت نیرو های خارجی حاضر در افغانستان را فراهم می کند ویا هم به مثابه بلند کردن جام زهر برای شان تمام می شود؟،چه، می دانند که از دیدگاه آنان وظایفی را که پاکستان بر عهده دارد هنوز تمام  نشده اند و آزرده ساختن پاکستان برای ایالات متحده وناتو به چه قیمت تمام خواهد شد و آیا  این کار ممکن هست یا خیر؟.ناتو و ایالات متحده به این سوال پاسخ داده خواهند توانست که آیا می توانند با این نیرو ها در یازسازی و هم چنان قلع وقمع محالفین رقابت نمایند که دهها پرسش دیگر سیاسی را نیزدر قبال می داشته باشد. ماموریت کرزی در این سفر هم از لحاظ موقعیت برای خودش بسیار با اهمیت است وهم در حل قضایای پیش رو برای کشور و جامعه متحدش در سطح بین المللی.

اوضاع میان ایران و امریکا روز تاروز وخیم تر شده می رود که این حالت به نفع هیچ یک از جانبین نیست.گرچه ایران در دشمنی با افغانستان کمتر از پاکستان عمل نکرده است،اما خط حکومت این کشور از خط مردم آن جدا  است، مردم افغانستان هیچگاه علاقه مند آن نیستند که ایران به سرنوشت عراق  دچار گردد، قضیه ایران و امریکا باید به صورت مسالمت آمیز حل گردد . برای حل این قضیه دو راه وجود دارد.یا باید امریکا تحریم هایش را ادامه دهد تا آن که فشار های درونی در ایران به اوج برسند و حکومت موجود این کشور مجبور به ترک قدرت شود ویا تا آن که ایران به انفجار از درون مواجه نگردیده  واقوامزیر دست، با ادعای حق مالکیت برمناطق شان برنخاسته اند، حکومت بر سر اقتدار ایران از خود درایت نشان داده، تن به دموکراسی و انتخابات واقعی بدهد وزمینه مشارکت نیرو های دیگر را متقبل گردد.توسل جستن به راه سومی که ویرانی کشور و کشتار مردم را در پی دارد به هیچ صورت صواب شمرده نمی شود.روسیه تاکنون در موضوع ایران به طور شایدوباید عمل نکرده است. د رحالی که در حال وهوای دوستانه میان روسیه وایران،موقعیت حرف شنوایی ایران از روسیه از چشم هیچکس پوشیده نیست.خواست امریکا ونیرو های متحد آن ،با وجود عدم تظاهر،این است که روسیه پادرمیانی جدی نماید.فدراتیف روسیه نیز به خاطر این کار خواهان  امتیازات وتقبل پیش شرط هایی بر جانب امریکا است که اگر ایالات متحده ظاهرا به خاطر قبول آن وقت تلفی میکند در باطن  ماه ها قبل جام زهر قبولی را نوشیده است.زیرا اگر تصور چنین یک استراتیژی در افغانستان از جانب کشور های حامی سیاست مطرح نبود،برای حکومت افغانستان دشوار بود که وقت وناوقت روشنی چراغ های سبزرا به طرف روسیه کم وزیاد می کرد.

به هر حال، حامد کرزی رییس جمهور دولت اسلامی افغانستان در ماه جاری به روسیه سفر می کند وبی توجه به جمعبندی های ژورنالیستی سفر رییس جمهور افغانستان  به روسیه،نتایج درونی و بنیادی سفروابسته به اوضاع و مفاهماتی خواهد بود که ازملاحظات بعدی رهبران دو کشور و ناتو در افغانستان گذشته ومعلوم می گردند.    

امروز در دولت افغانستان در باره روسیه موضع واحد واستراتیژی مشخص وجود ندارد.حتی پارلمان وسنای کشور بعضا مواضع دوگانه اختیار می کنند، در حکومت کشور نیز هر کس بر بنیاد اشتهای خود به این مساله  نگاه می کند.برای استحکام دوستی و همنظری افغانستان و روسیه ، پیش از همه لازم است که در افغانستان بعد از سفر حامد کرزی به مسکو،استراتژی  افغانستان در باره فدراتیف روسیه مشخص گردیده.پس ازمشاوره با این کشور از طریق وزارت امور خارجه افغانستان به نشر برسد و ئبعد ازا آن در روشنی این استراتیژی، سیاست های نهادینه شده دولتی وسایر بخش های دیگر هماهنگ گردند.زیرا مساله مهمی که هم حکومت افغانستان از آن بی توجه گذشته نمی تواندو هم برای فدراتیف روسیه در حال و آینده حایز اهمیت می باشد،صداقت بر تعهدات و وتعهد برمسوولیت های بدوش گرفته شده از جانب طرفین است.

 

 

 


بالا
 
بازگشت