اسد خانپور
بازار آزاد غرب یاغارت و چپاول سرمایه ها و منابع ملی دیگر کشورها
تهاجم کشور های غربی و متحدین شان
به افغانستان بر علاوه آنکه تحولات عمیق سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی
را با عث گردید در عین زمان دو تحفه بسیار مقبول
را نیز با خود به کشور ما به ارمغان آورد . یکی بازار
آزاد و دیگر دموکراسی وارداتی . در حال حاضر ما موضوع
بازار آزاد غرب و دلایل تطبیق آن را در افغانستان به
بررسی می گیریم و موضوع دموکراسی را به بحث آينده ميگذاريم ،
بازار آزاد را می توان در پرنسیب چنین تعریف نمود : "بازار آزاد عبارت از
بازاری می باشد که دولت در امور اقتصادی واجرای مقررات کدام دخالتی نداشته
و صرف مقررا ت را در برابر زور یا تقلب مورد اجرا قرار می دهد ، این یک
اصطلاح ایست که توسط اقتصاددانان معاصر به کار گرفته می شود . بازار آزاد
مستلزم حفاظت حقوق مالکیت بوده اما هیچ نوع مقررات ، کمک مالی ، سیستم
واحد پولی ، و انحصار دولتی را نه می پذیرد . البته بر عکس
دربازار
کنترول شده می باشد که در آن دولت مقررات مربوط به قیمت و یا نحوه استفاده
از مالکیت را مورد اجرا قرار می دهد" اقتصاد بازار آزاد در حال حاضر به
صورت اقتصاد بازارپذیرفته شده که در کشور های همچو ایالات متحده آمریکا ،
انگلستان ، کانادا و آلمان مروج بوده ، و به همین ترتیب درکشور های اتحادیه
اروپا و برخی کشورهای دیگر تحت نفوذ ایالات متحده آمریکا ، مانند ژاپن و هم
در کشورهای در حال توسعه مانند هند و غیره رایج می باشد .
نکته بسیار مهم و قابل توجه در متن فوق این است که دولت باید مقررات را در
برابر زور و تقلب مورد اجرا قرار دهد ، اما قسمی که دیده می شود متاسفانه
کشور های غربی ،در اکثر موارد نه تنها تطبیق مقررات را در برابر زور و
تقلب در بازار پیاده نکرده اند ، بلکه استفاده از زور و تقلب را به عنوان
بهترین سلاح برای مداخله سیاسی و اقتصادی در دیگر کشور های جهان به کار
گرفته اند .
اگرچه در ایالات متحده آمریکا با وجود ادعا های داشتن عالی ترین سیستم
اقتصادی و نظام دموکراتیک در جهان ، ما به صراحت مشاهده می کنیم که همه
ساله به صدها بانک و شرکت اعلام ورشکستگی می کنند ، که در اکثر موارد اين
بانک ها در تقلب
و فساد زیدخل بوده و دولت قادر به مراقبت و کنترل آنها نه می باشد .
چنانچه رسوایی های بیش از حد و شرم آور کمپنی های مادوف ، برادران لیمن،
شرکت انرون
(Madoff Computer Programmers , Lehman Brothers , Enron Corporation )
و صدها کمپنی و موسسات دیگر ، بهترین مثال ها می باشند ، که به صد ها
بیلیون دلار را اختلاس و حیف و میل نموده اند .
کشورهای غربی که اغلب به اقتصاد بازار آزاد خویش افتخار بی حدو حصر می
نمایند و ما همیشه از رسانه های شان می شنویم و احساس می کنیم که بازار
آزاد برای شان بسیار رفاه ، پیشرفت و ترقی به بار آورده
است، و در پرتو آن
توانسته اند يک جامعه با شکوه و شوگوفان بسازند. شاید اینگونه ادعا های
شان تا حدودی به واقعیت نزدیک و آنها حق به جانب باشند
، اما در حقیقت چنین نيست و راز های دیگری در آن نهفته می باشد .
. اگر ما سوابق این کشورها را از زمان استعمار تا به امروز به بررسی بگیریم
، به وضاحت در می یابیم که آنها نه تنها در بازار های خود شان صد ها
نوع فساد مالی و اقتصادی را با عث گردیده اند ، بلکه به صورت عموم
در مسائل اقتصادی و سیاسی بسیاری از کشورهای جهان به ویزه کشورهای مسلمان و
جهان سوم مداخله بی شرمانه نموده اند که بدون شک اکثر سرمایه های شان
را از همان تجارت های غیر قانونی ، قراردادهای غیر عادلانه ، انحصارگری و
غارت منابع و سرمایه های این کشورها بدست آورده اند. تو در راه حصول اين
سرمايه از هيچ نوع جنایت ،قا چاق ، تقلب ، فساد ، ظلم و بی عدالتی
دريغ نورزيده اند.
علاوه بر این ، آنها برای بی ثبات کردن این کشورها و ایجاد ترس و رعب در
میان آن ها ، همه ساله میلیارد ها دلار سلاح خویش را بالای اين
کشورهابه فروش
رسانیده اند. همچنين ، مردمآن این کشور ها را تشويق ويا وادار
ساخته اند تا با
میلیاردها دلار سرمایه های شان درکشورهای غربی و در بانکهای آنها بگذارند. .
اگر ما کشور های هند ، چین و ژاپن را با کشورهای غربی به مقایسه بگیریم ،
مسلما سطح فساد ، رسوایی و بی عدالتی در این کشور ها بی نهایت کم به ملاحظه
می رسد اما در عین حال آنها دارای سیستم بسیار پیشرفته اقتصادی می باشند که
ژاپن دومین اقتصاد بزرگ در جهان بوده و هند به یکی از ستاره های اقتصاد
جهانی در سال های اخیر مبدل گردیده و پس از چین دومین کشور يست که
دارای رشداقتصادی
سریع در جهان است .
بعضی از مردم فکر می کنند که اقتصاد بازار آزاد بسیار بهتر از کمونیسم بوده
است زيرا
در کشورهای کمونیستی شما نمی توانید کار های اقتصادی خصوصی را آزادآنه انجام دهید . برخی از
کشورهای کمونیستی دارای رشد اقتصادی خوبی بودند. پیام اصلی
کمونیسم این است که مردم حق مداخله در بازار را ندارند و دولت کنترل
بازار را به دست دارد . اگر ما کشور چین را به
عنوان یک سیستم اقتصاد کمونیستی مد نظر بگیریم که البته سومین اقتصاد بزرگ در
جهان است. همچنان اغلب کشور های غربی بهترین روش ها و سیستم های اقتصادی و
اجتماعی شان را از سیستم اقتصادی کمونیزم الهام گرفته اند و آنرا در حیات روزمره
شان مورد تطبیق قرار داده اند. .
از اينکه کشور های اتحاد جماهیر شوروی و بلاک سوسیالیستی
اروپا با
وجود کنترل قوی دولتی و اندک بودن تقلب و فساد نسبت به کشورهای سرمایه
داری ، بالاخره از هم پاشیدند و نتوانستند به حیات خویش ادامه دهند ، دلايل
ديگری دارد. ويکی از دلايل آن ممکن اين باشد که در نظام سیاسی این کشور ها سیستم یک حزبی بشکل دیکتاتوری حکمفرما بود
و در بازار های شان هیچگونه منافع
شخصی و رقابت اقتصادی به ملاحظه نمی رسید .
البته این یک واقعیت مسلم است که در زمان جنگ سرد ، فروپاشی کمپ
سوسیالیسزم و تجزیه کشور یوگسلاویا یکی از دسایس و توطئه های بزرگ
کشورهای غربی و جوامع یهودی بوده که يکی از بزرگترین دست آورد های شان
در جهان به شمار می رود . اگر ما نگاهی به کشور های سوسیالیستی قبلی باندازیم
و تنها فاجعه اقتصادی شان را مورد بررسی قرار دهیم بی نهایت تکان دهنده است . بدیهی است که با آوردن بعضی اصلاحات و تغییرات در
نظام اقتصادی و سیاسی شان مانند کشور چین ، آنها می توانستند خود را از فاجعه
بزرگ در امان نگاه دارند .
بعد از رسیدن به اهداف شوم و نا مقدس شان ، تمام جوامع
سرمايه داری یهودی یکجا با سرمایه های هنگفت و امکانات بزرگ
اقتصادی به کشورهای سوسيالستی سابق هجوم بردند. البته اين کشور در آن هنگام با یک رکود کامل اقتصادی توام با بحرانهای
سیاسی و اجتماعی مواجه بودند. کشورهای سرمايه داری تحت شعار بازار آزاد و دموکراسی
مانند ملخ به این کشور ها حمله ور شدند . آنها تمام منابع اقتصادی
و سياسی اين کشورها را بدست خود گرفتند. دارايی های عامه ، ساحات تجارتی مهم
و فابريکات را به قيمت ناچيز خريداری نمودند . آنها تحت
نام سرمایه گذاری ، تمام زیربناهای های مهم اقتصادی ، مانند صنایع ، معادن ، ارتباطات ،
حمل و نقل ، انرژی و غیره را به بسیار قیمت نازل و ارزان به شکل قرارداد
های غیر عادلانه خریداری کردند، که با مقایسه قیمت های بازار آزاد آن زمان غیر
قابل باور و تصور است.
.به تعقيب آن ، آنها شرکت های تجارتی ، بانک ها ،شرکت های بیمه و سایر سازمان ها
و موسسات اقتصادی شان را در این کشورها تاسیس نمودند تا به خوردن و مکیدن خون مردم
برای همیش ادامه دهند .
شاید این کشور ها (کشور های سوسیالیستی سابق ) اکنون ساختمان های
جدید ، مراکز تجاری ، خیابان های مدرن ،مکان های تجاری و صدها فابريک
زیبا داشته باشند ولی متاسفانه اکنون اينها ملکيت آنها نيست. برخی از
مردم کوچکترين ملکيتی که در زندگی بدست آورده بودند، به کلی از دست دادند ،
تعدادی خانه ها و آپارتمان های شان را به پول ناچيزفروختند و اکنون
در خیابان ها زندگی می کنند . رشد بيکاری دراين کشورهای سرسام آور است.
فقر و تنگدستی بيداد ميکند. تعداد زيادی به الکول پناه برده اند . بسیاری از این قربانیان
بازار آزاد ، برای فراموش کردن رنج و اندوه شان الکهول می
نوشند و سیگار دود می کنندو گدايی ميکنند.
در زمان سیستم سوسیالیستی تفاوت طبقاتی چندانی به نظر نمی
رسيد ، هيچکس بيکار نبود ،حد اقل مردم از گرسنگی و بی خانگی نه می مردند
. البته مسلم است که در نظام سرمایه داری مردم ثروتمند , غنی
تر و فقرا، فقیرتر می شوندو گدايی ميکنند.و گدايی ميکنندو کدايی
ميکنند
حتی دولت روسیه این برادر بزرگ هم به خاطریکه دین برادری خود را انجام داده
باشد ، به طور ناگهانی به سرمایه داری روی آورد ، مانند ماهی بزرگ که
ماهی های کوچک را در اقیانوس ها می خورند ، با اجرای بعضی از قرارداد ها
در تعدادی از کشورها ملکيت هايی را به قیمت های بسیار نازل
خریداری نموده است .
با وجودیکه این کشورها تمام هست و بود شان را فروختند و همه چیز را از دست
دادند ، با آنهم به میلیاردها یورو از صندوق بین المللی پول ، بانک اتحادیه
اروپا و دیگر بانک های بین المللی مقروض می باشند .
لازم به یاد آوری است که کشورهای اروپای شرق ( کشورهای سوسیالیستی سابق )
، بنابر موقعیت جغرا فیاایی شان ، زیباترین مناطق اتحادیه اروپا بوده و
نسبت طبیعت عالی و آب و هوا ی گوارا خیلی ها شهرت داشته از
منابع سرشار طبيعی بر خوردار می باشند .
اما چرا اقتصاد بازار آزاد برای افغانستان ضروری پنداشته می شود ؟
افغانستان یگانه کشور فقیر در جهان است که در آن اقتصاد بازار آزاد رواج
يافته است که می توان سه دلیل عمده را یاد آور شد :
۱- کشورهای غربی و متحدین شان به خاطر منافع و مقاصد شوم شان افغانستان را
بسیار به شکل بی رحمانه و ظالمانه در جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی و بعدا جنگ
های داخلی قربانی کردند . با نا دیده گرفتن فاجعه بزرگ انسانی آن، تمام
زیرساخت های این کشور مانند کارخانه ها ، ساختمان ها ، پل ها ، جاده ها ،
مزارع ، سدها و غیره به شدت تخریب و نابود شده و بلیون ها
دلار خسارمند شد .
آنها از نظر اخلاقی و وجدانی موظف به بازسازی افغانستان و ایجاد مجدد تمام
زیرساخت های اقتصادی ، سیستم سیاسی و نظامی آن بدون اعمال نفوذ و مداخله می
باشند . ولی متأ سفانه به آن چندا ن علاقه ای ندارند. با توجه به برخی ارقام
غیر رسمی ، حداقل 100 میلیاردها دلار برای بازسازی ضرورت است ، اما تا
اکنون ، با وجود چندین کنفرانس ، مجموع واقعی مبالغ اعطا شده از 16 میلیارد
دلار تجاوز نمی کند. با توجه به سطح بالای فساد در ادارات و موسسات بین المللی و داخلی ، قسمت اعظم این مبالغ اختلاس شده و حیف میل گردیده
است .
بنابراین آنها در تلاش اند تا با پشتیبانی و حمایه از اقتصاد بازار آزاد
، بعضی دولت ها ، بخش های خصوصی و تجار دیگر کشورها و همچنان تجارو سرمایه
دار ملی را ترغیب و تشویق به سرمایه گذاری نمایند تا در زمینه نقش مهم
ایفا نمایند .
۲- افغانستان به دلیل موقعیت و وضعیت فعلی جغرافیایی ، و هم از نگاه
استراتژیکی و سیاسی برای کشورهای غربی بسیار مهم بوده ، آنها قصد دارند تا
این کشور را تحت نفوذ خود و به عنوان ماهواره تحت کنترل نگاه داشته
باشند . آنها در نظر دارند تا با
ایجاد پایگاه های نظامی ، دسترسی کامل به بزرگترین منابع جهان در آسیا (کشور
های اطراف بحیره خزر )را در آینده پیدا کنند و خود را مسلط گردانند . بنا با
ترویج اقتصاد بازار آزاد در منطقه ، قصد غارت تمام منابع این کشورها را به سر
می پرورانند .
۳- بسیاری از معادن ، منرال ها ، سنگ های قیمتی و دیگر منابع طبیعی
افغانستان تا کنون استخراج نگردیده و مورد بهره برداری قرار نگرفته است .
جالب ترین مسأله برای کشورهای غربی همین منابع است. آنها می خواهند
تحت نام بازار آزاد ، تا قانون اساسی و قوانین سرمایه گذاری این کشور را مطابق
میل شان تغیر دهند ، چنانچه تا کنون اين کار را در کشور ما کردند .
آنها خوشبختانه مانند اجداد شان تجربه کافی در غارت منابع کشورهای دیگر داشته
و دارند و سعی به عمل می آورند تا با نصب عمال و طرفداران خویش
در پست ها و مقام های مهم رسمی و غیر رسمی , دست به غارت منابع این کشور فقیر
وجنگزده بزنند . در ضمن از طریق همکاری و ایجاد بانک ها و شرکت های مشترک با
شرکای افغان شان ، و با سرمایه گذاری در منابع اصلی و حیاتی این کشور
تمام منابع و ذخایر را تحت کنترول خويش داشته و استخراج نمایند . در عین زمان
، با کمک و حمایت همین افغانان همکار شان ، قاچاق مواد مخدر ، سنگ های قیمتی و گنجینه های
فرهنگی ، به ویژه در این زمان که
دولت هیچ کنترلی در زمینه فعالیت های شان نه در هوا و نه در زمین دارد ،به
چپاول و غارت سرمایه ها و منابع این کشور نا آرام و بد بخت ادامه
بدهند