پوهندوی دکتورشفیق الله انوری

 

رویای مقام درخورشید

روابط تاریخی گوناگون آلمان وافغانستان

 

 

ترجمۀ پوهندوی دکتورشفیق الله انوری

 

درسال ١٨٧٨میلادی کشورهای برطانیای کبیر وروسیه درکانگریس منعقدۀ برلین قرارقول وسازش دوجانبه درموردافغانستان خواستنی وقابل میل شان هردوباهم ملاقات نمودند . رویهمرفته این وابستگی هابمرورزمان گشاده ترمیگردیدتااینکه درافغانستان یک پادشاه جدیدبنام " امیرآهنین " عبدالرحمن بر اریکۀ قدرت عرض اندام نمود . هدف وی این بودتایک دولت مستحکم متحدومنظم رابمیان آوردوازکنترول ونفوذانگریزهادرکشورش بکاهد . از آنجهت "  بیسمارک افغانی " یعنی امیرعبدالرحمن خان شروع به اعماریک فابریکۀ تولیداسلحۀ شخصی نمود. درینموردوی به متخصصین فابریکۀ اسلحه سازی امپراطوری آلمان مراجعه نمود . ازسال ١٨٩٨میلادی بدینسومتخصص مجرب آلمانی ،گوتلیب فلایشر ( Gottlieb Fleischer) ، کارمندفابریکۀ کروپ ( Krupp) درفابریکۀ اسلحه سازی کابل به اساس موافقۀ دولتین مشغول کارشد .

اولین تماس دولتی درجنگ اول جهانی صورت پذیرفت که برمبنای آن سرشت وثبات روابط بین هردوکشور تعین گردید . درسال١٩١٥میلادی هیئت اعزامی هینتیک – نیدرمایر ( Hentig-Niedermayer) به نمایندگی ازکشور آلمان ازکابل دیدن نمود . امپراطوری آلمان میخواست یک جبه گیری وسیعتری رامقابل کشور برطانیای کبیر سازماندهی کند وبدینوسیله نیروهای نظامی برطانیوی رادر قارۀ اروپاتضعیف نماید . درین راستامردمان قبائیل ساکن محل رابایددریک حمله برضدهندبرطانیوی بسیج وتحریک مینمود تابدینطریق یک قیام ملی رابرضدقدرت استعماری برطانیا براه می انداختند . این پلان امپراطوری آلمان به شکست مواجه گردید ،امامعاهدۀ سال ١٩١٦میلادی حاوی متنی بودکه به اساس آن امپراطوری آلمان استقلال افغانستان رابرسمیت شناخت . همچنان منحیث اولین قدرت بزرگ اروپایی ادعای تسلط وسیادت رابلندنکرد،بلکه افغانستان رادرمبارزه برای کسب استقلال ازبرطانیای کبیر حمایت نمود . ازآنزمان تاحال به حیث دوست مردم افغانستان شناخته میشود . گرچه این به هیچ صورت درموقف ادعای استعماری قرارنداشت وحمایت سیاسی آن ازاهداف جهانی درمبارزه باکسب مقام درخورشیدرانشان میداد. درنوامبر سال ١٩١٨میلادی مرحلۀ اول تسلیم بدون قیدوشرط یاحقوق خارج اﻻرضی ( Kapitulation) به پایان رسید .

شاه امان الله درسال ١٩١٩میلادی خواست تاکشور آزادشده اش راازتجریداقتصادی نجات دهدودرضمن آنراعصری وبازسازی سازد. درین راستاکشور آلمان به حیث شریک وپارتنر آن حاضر وآماده گی همکاری اش رانشان داد . با همۀ این برلین بنابردلایل انکشاف بحران در جمهوریت وایمار (Weimar) بسیار محتاطانه حرکت مینمود . د رسال ١٩٢١میلادی حکومت افغانستان هیئتی رابه کشورآلمان فرستادتاتجارتخانه هاواشخاص فنی ومسلکی رابرای اهداف عصری سازی تدارک نماید . درسال مابعدآن فابریکۀ زیمینس (Siemens) یک هیئت رسمی دولتی رابه افغانستان اعزام نمودوبزودی بیشتراز صدانجینر آلمانی در بخش های ساختمان جاده ها ، بندهای ذخیروی آب ، دستگاه های آبیاری وشرکت برق سهم گرفتند . درجریان مدت بیست سال جمهوریت وایمار آلمان به درجۀ سوم بزرگترین شریک وپارتنرتجارتی افغانستان گردید .

درسال ١٩٢٨میلادی شاه امان الله دررأس یک سفر ملاقات رسمی ازکشورآلمان دیدن نمودتاپروسۀ روابط دوکشور راسرعت بخشد . امادرینوقت ازطرف حکومت آلمان پلان طویل المدت برای سیاست افغانستان وجودنداشت وصرف مبلغ بیشترازشش میلیون مارک شاهی یاامپراطوری (RM) کریدت بدست آورد . باوجوداین افغانستان درزمان جنگهایگانه پایۀ مستحکم آلمان در آسیابود . درسال١٩٢٤میلادی مکتبی به زبان آلمانی بنام لیسۀ عالی امانیه در کابل تأسیس گردید . اکثر فارغ التحصیلان این مکتب بمنظورفراگیری تحصیلات عالی درپوهنتون های آلمان جذب میگردیدند . ازسالهای سی (٣٠) بدینسوهیچ حکومتی در افغانستان وجودنداردکه درآن حداقل یک عضو کابینۀ آن ازین مکتب فارغ نگردیده باشد. همچنان دربین نخبگان وبرگزیدگان نیزیک رابطۀ نزدیک احساس وعطوفت درموردآلمان بمیان آمده که تاامروزنیز ادامه دارد .

درابتدای ظهورقدرت حزب کارگر ی ناسونال سوسیالیست آلمان نازی (NSDAP) شرایط وحالات درمناسبات آلمان وافغانستان بصورت مکمل تغیر نکرد. تحول شدیدوتغیرجهت دراوایل سال ١٩٣٦میلادی احساس میگردید،خاصتآ هنگامیکه امپراطوری سوم  یک کریدت جدیدرابه مبلغ بیشترازپانزده (١٥) میلیون مارک رایش (RM) یامارک امپراطوری برای این کشورمنظورنمودکه ا زآن برای بکارانداختن پروژه های صنعتی استخراج برق وتولیدات نساجی ، تعلیم وتربیۀ متخصصین فنی ومسلکی واعمارجاده هااستفاده گردید . درسال ١٩٣٨میلادی طیارات خط هوایی شرکت لوفتانزا (Lufthansa) ازطریق نشست وبرخاست درمیدان هوایی کابل بطرف شانگهای پروازمینمودند . درجریان سالهای ١٩٣٠میلادی انکشاف این مناسبات به اندازۀ پیشرفت نمودکه ٧٠ درصدتجهیزات وسامان آلات صنایع افغانی ازکشور آلمان واردمیگردید . همچنان آبادی وعمران افغانستان به حیث پایۀ  عمده ومستحکم آلمان درآسیا به پیش رفت  . این کشورآنقدرمهم بودکه درچوکات ستیراتیژی شرق نازی های آلمان بایدنقش ورول ارزندۀ رابازی مینمود . درینجاحکومت ناسونال سوسیالیزم آلمان نازی تجهیزات نظامی این کشوررابیشترهدف عمده قرارداد، لوازم ومواداولیه فرستادتا یک " بخش نمونه ای " رااعمارنماید وازینطریق نیروهای هوایی خویش راانکشاف دهد . همچنان درآنزمان نیز کمکهای تعلیمی وتربیوی رابرای نیروهای امنیتی پولیس آغاز نمودکه این بذات خوداز نظر حکومت مرکزی به حیث آلۀ تسلط وسیادت خاصتآدرینوع کشورمتفرق شدۀ قوی سیاسی وملیتی وظایف مبرم راانجام میدهد .

درپلان های حکومت ناسونال سوسیالیزم آلمان نازی تلاش برای بدست آوردن موقف قدرت جهانی ، افغانستان به حیث پل پیشبینی گردیده بود . تاازینجااتحادشوروی راشکست میدادوحمله باید بالای هندبرطانیوی صورت میگرفت  . اینچنین پلان باشکست نیروهای متهاجم نظامی آلمان درقفقاز در سال ١٩٤٢میلادی مضمحل گردید . متباقی اینکه ازسال ١٩٤١میلادی بدینطرف درآنجاکوماندوی مخصوص درجستجوی شخصیت های افغانی بودکه برای "   نبردمقدس " مقابل برطانوی هاآماده میشدندوبا مقاومت ضدبرطانوی درهند تماس برقرارمیساختند  . هردوتلاش آنهابه موفقیت نه انجامیدوبه همین قسم باشکست امپراطوری سوم درجنگ این مرحلۀ دومی به پایان رسید . ا ز نظرافغانها هیچنوع تفکروجودنداشت ، بزودی بعدازختم جنگ خودشان رابه جمهوریت اتحادی آلمان نزدیک ساختند . درینجااحساس روابط متذکره باالمان به ثمره رسید : شاروال کابل که درسالهای ١٩٢٠ درآلمان تحصیل نموده بود، درسال ١٩٤٩میلادی دوباره ارتباطات رابا متخصصین شرکت های آلمان غربی برقرارنمود . ازسال ١٩٥٥میلادی بدینسو کشورجمهوری اتحادی آلمان مساعدت های دولتی رابه شکل بدون پرداخت وکمکهای تخنیکی راازطریق تضمین  طویل المدت وکریدت های بسامساعدومناسب به کشور افغانستان اهدانمود . افغانستان بطورمجدد مرکزثقل کمکهای انکشافی آلمان غربی قرارگرفت که تاپایان سالهای هفتادمیلادی بصورت مجموعی به مبلغ تقریبی ٤٠٠میلیون دالرامریکایی میرسید . بنابرین جمهوریت اتحادی آلمان مهمترین کشورسوم پول دهنده ( بعدازاتحادشوروی اسبق واضلاع متحدۀ امریکا ) برای افغانستان بشمارمیرفت . کشور افغانستان به نوبۀ خویش ازجملۀ مهمترین کشورسوم اخذکنندۀ کمکهای انکشافی آلمان غرب  ( بعد ازهندومصر ) محسوب میگردید . دربخش فعالیتها منجمله دوباره تربیه ومشورۀ نیروهای امنیتی پولیس ملی همچنان ا یجادسیستم امورصحت عامه ،مطبوعات وسیستم مواصلات نیز شامل بوده است  . باهمۀ این بزرگترین پروژۀ آلمانی درسراسرولایت پکتیا ، انکشاف جنگلات وزراعت بود . این پروژه ازجملۀ بزرگترین پروژه های انکشافی آلمان غرب درافغانستان به شمارمیرفت . تاختم سالهای شصت میلادی اضافتر از٨٠٠ متخصص آلمانی درکشور مصروف کاروفعالیت بود .

کشورجمهوری اتحادی آلمان نه تنهادرساحات اقتصادی دوباره موقف دیرینه اش رااحرازنموده ، بلکه دربخشهای فرهنگی وکلتوری نیزدرمقایسه بازمان قبل ازجنگ وسعت یافته بود . درسال ١٩٥٠ میلادی اولین گروپ افغانهابمنظورفراگیری تحصیلات عالی واردجمهوریت اتحادی آلمان گردیده بودند . مکتب آلمانی بنام لیسۀ امانیه به دروس خویش به لسان آلمانی ادامه داده وازجمله درکابل انستیتوت زبان آلمانی بنام گویته انستیتوت وهمچنان بخش خارجی انستیتوت باستان شناسی آلمانی نیزتأسیس گردید .

در سال١٩٧٩میلادی بادخول قشون سرخ اتحادشوروی سابق روابط بین افغانستان وآلمان برای بارسوم قطع گردید . درطی مدت بیشتراز ٦٥سال کمکهای آلمان بصورت واضح وروشن دربخشهای اقتصادی وکلتوری وجودداشت امادربخش نظامی عقیم ماند .

درپایان سال ٢٠٠١ میلادی ازدعوت به کنفرانس منعقدۀ پیترسبورگ ازجانب تمامی نیروهای سیاسی افغانی قدردانی گردیدزیراجمهوری اتحادی آلمان علاوه برآن به حیث میانجی شریف وامانتکار بدون درنظرداشت نفع شخصی استعماری جدیدشناخته شده وبنام نیک یادگردیده که اکنون نیز دوباره تمام موقف عنعنوی اش راقسمی که درقرن بیستم درافغانستان داشت ،حفظ خواهدکرد . ازسال٢٠٠١میلادی به اینطرف افغانستان دوباره یکی ازبزرگترین پروژه های انکشافی کشورآلمان درجهان محسوب میگردد . انجمن کارمشترک تخنیکی آلمان (GTZ) علاوه بر سازماندهی پروژه های مشخص قانون سرمایه گذاری دربخشهای اقتصادوتجارت ، مسؤل پروژه های تهیه آب آشامیدنی وانرژی نیزمیباشد . بصورت تقریبی ٩٠درصد تمام کالاها وآشیای موردضرورت درمارکیتهای افغانستان ازخارج واردمیگردد . درحال حاضر این امکانات میسرگردیده است تاافغانستان بروی سرمایه گذاری های کشورآلمان درساحات مختلف اقتصادی وتجارتی باز گردد  .

درنهایت امرازطرف کشورافغانستان برای اولین بارموجودیت قوای نظامی آلمان خیرمقدم گفته شد . درابتدا حضورقوای نظامی آلمان برای مدت شش ماه پیشبینی گردیده بوددرحالیکه اکنون ازحضور آن هشت سال میگذرد . مصارف نظامی آن درافغانستان به مبلغ سه میلیاردایرو سه مرتبه بیشتر ازمصارف سرمایه گذاری دربخش ملکی بمنظور احیای مجددوبازسازی میباشد . درحالیکه تاسال ١٩٩٠میلادی جمهوریت اتحادی آلمان نقش خودرابصورت شدیددربخش اقتصادی جهان محدودساخته بود ، درحال حاضر این چانس رانیزبدست آوردتادرسیاست جهانی نیز اهمیت کسب کند . بدینمنوال خارج ازقلمروش درجنگهای براه انداخته شده اشتراک مینماید که ازآنجمله  جنگ افغانستان باعث عادی ساختن مردم آلمان به جنگ گردید .

 

 

 

* MICHAEL RÖDER , ( 2010)  : Der Traum vom Platz an der Sonne . Deutschland und Afghanistan – eine ambivalente Beziehungsgeschichte . ND – Zeitung .Sonnabend/Sonntag , 30./31. Januar 2010 . Berliner – Ausgabe . Seite 24 .

 

 

 

 

 

 

ش . انوری

برلین .جرمنی ٢٨/٣/٢٠١٠

 

 

 


بالا
 
بازگشت