روشندل
كابل
به نام خداوند جان و خرد
وتعاونو علي البر والتقوي ولا تعاونو علي الاثم والعدوان
ترجمه:كمك كنيد به نيكويي و پرهيز كاري و كمك نكنيد به گناه و دشمني
دفاع از داعيه بزرگ ميهني وظايف يك گروه و يك حزب نيست و هيچ كس حق ندارد كه خود را وقيحانه در مسند رهبري و قيادت قومي قراردهد و انسانهاي صاحب اراده را به مثابه گوسفندان، گله وار مورد معامله خويش در آورند.
روي اين اصل بخاطر يك دين بزرگ ديني و ميهني همه را فرا ميخوانيم.
فراخوان
توافق برادرانه فرا قومي، فرا ايديالوژيك، فرا سمتي و زباني
وطنداران گرامي:
قانون ضد مردمي و غير دموكراتيك انتخابات پارلماني به سود محافل شوئينيستي، تيم قدرت حاكمه و سياست بازان مزدور و چپاولگر كشور طراحي و توسط كميسيون نا مستقل انتخابات و اشخاص جيره خوار بي خاصيت و چسبنده به نظام طبق پلان و سناريو به نحو نا منصفانه در معرض اجرا قرار ميگيرد.
در اين باره علاوه بر اعتراض قلم بدستان و اهل مطبوعات كشور حتي جامعه جهاني نيز اين قانون را فاقد ارزش و اعتبار ارزيابي و طالب تجديد نظر در آن گرديد. با تاسف كه آقاي كرزي به اين اعتراض و نگراني هاي مردم و جامعه جهاني نه تنها وقعي نگذاشت بلكه با خيره سري و زرنگي و خلاف قانون اساسي كشور يك فرمان تقنيني اسارتباري ديگري را بر آن افزود.
به همه آشكاراست كه در انتخابات گذشته پارلماني با سو استفاده از همين قانون غير دموكراتيك و ضد مردمي ده ها اشخاص بد نام و بينام و متعصب كه حتي در زادگاهشان گمنام و نا شناخته بودند با حمايت شبكه هاي جاسوسي و به زور پوند، دالر و كلدار بحيث نماينده شهروندان كابل به پارلمان كشور راه يافتند.
اكثر ايشان حتي به شهر كابل بلد نبودند و نيز شهروندان كابل تا اخير حتي يك نفر آنها را نميشناختند، اين افراد به حيث افزار بيجان بدست محافل شئونيستي، استعماري و حتي پاكستاني قرار داشتند و اينها متفق اليه جامعه ما را به پرتگاه هاي بي بازگشت سوق دادند.
هويت هاي مشكوك چون شهلا عطا كه شوهر پاكستاني نيز دارد، شنكي ذهين كرو خيل، ملالي شينواري، شكريه باركزي، فهيمه احمد زي، پروين دوراني، نجيبه شريف وردك، بيدار زازي، پروين مومند و به همين منوال افراد ديگري كه از هر سمت و سو در انتخابات گذشته پارلماني منحيث نماينده شهروندان كابل به مجلس پرتاب شدند.
شهروندان كابل حق پرسش از اين اشخاص تحميل شده را دارند كه كدام اين ذوات در چه مواردي در دفاع از حقوق كابل يان برآمدند و چه خدمتي را در جلوگيري نقض حقوق اين شهر و ولايت انجام داده اند، البته جوابشان منفي است.
اين شيادان چنگ به چهره حقيقت و تيغ بر ديدگان دانايي كشيدند و تا توانستند پارلمان را به نفاق قومي، زباني، انحراف و مضحكه سوق دادند.
الان نيز به قرار آوازه و افواهات گفته شود كه 249 كرسي مجلس به تناسب مقام و درجه وابستگي به شبكه هاي خارجي بين آقايون آل كرزي، آل قانوني، آل وردكي ها، فهيم، خليلي، رباني، سياف، محقق و افراد قدرتمند ولايات، حضرت مجددي ها، گيلاني ها، تيم افغان ملتي ها، كوچي و جوگي، گلبديني و طا لبي و پاكستاني تقسيم گرديده.
البته اين تقسيمات نا فرجام و خائنانه كرسي هاي مجلس با محروم ساختن مردم كشور ما پديده عجيب و نو نيست، بلكه اشغالگران در بن لاشخواران حريصي را از چهار گوشه و لانه جمع آوري و قدرت كشور را بين آنها به گونه طعمه تقسيم نمود، در واقع همين مقاوله بن كشور ما را به حيث يك نعش بيجان براي كركسان گرسنه بي وقار تبديل كرد كه تا امروز اينها قدرت دولتي را، جز مايملك موروثي خود فكر ميكنند و مانند دوكان استجاره اي خود و فاميلهاي خويش از آن سود ميبرند.
از اين رو هر يك هشت سال و يا بيشتر از آن در يك پست و موقيعت قرار دارند و داره هايي را براي فساد در ادارات تحت اثر خويش بوجود آورده اند و چون (موش هاي بلد گدام) به قاپيدن مصروف اند.
ترديدي در آن راه ندارد كه كل قدرت دولتي بين چند فاميل محدود و چند نفر منعقدين مقاوله نا مشروع بن كه تعداد آنها با فاميلهايشان به بيشتر از هشتاد نفر نميرسد تقسيم شده.
بر علاوه خودشان فاميل اينها به اساس معامله هاي استخباراتي و وابستگي ها و بدون اصل تخصص، لياقت، استعداد، تقوا و وطن دوستي به پستهاي دولتي ابقا شدند در حاليكه هزاران هزار كادر مستعد و متعهد به وطن به حيل گوناگون از ساحه كار در دولت دور گرديده اند و يا در ساحات غير موثر مجبور به امرار معيشت شده اند.
به همگان هويداست ميلياردها دالر پولي كه به نام باز سازي و به عنوان كمك هاي بشري به مردم ما آمده به كيسه اينها سرازيز گرديده، البته قصر هاي شيرپور و دبي و انتقال پول به بانكهاي خارج دال بر اين ادعاست.
فساد و جنايات و بي عدالتي در تمام سطوح بيداد ميكند و نگراني مردم فقير ما با شدت و وسعت بيشتري مطرح است، نه تنها آقاي كرزي بلكه كليه افراد قدرتمند بلا استثنا كه دولت را ميسازند منحيث المجموع تلاش دارند تا با اهداف مشخص و نا پاك نظام معوج را به همين شكل موجود آن حفظ و پارلمان كشور را از افراد هم قماش خود يك دست سازند و آن را به پارلمان شخصي، خانوادگي، قبيلوي و مافيايي درآورند.
مردم ما هيچ گاه باور ندارند كه يك پارلمان مشروع با اين حكومت نا مشروع پديد آيد. از جانب ديگر گفته شود كه جهت پيش گيري از ورود اشخاص شريف اما نادار، كه اكثريت مطلق جامعه را احتوا ميكند تضعيقات مالي وضع نمودند كه خود مبين پارلمان زورمندان است.
آن عده خدمتكاران صادق واجد شرايط وكالت به پاكي كار كرده اند و از راه حلال و مشروع ارتزاق مينمايند حتي توان تامين حوايج اوليه زندگي خود را در شرايط فعلي ندارند، چگونه مبلغ سي هزار افغاني را جهت تضمين تحويل داده ميتوانند و نيز مويدات تاديبي عليه اين نادارها به اين قرار وضع گرديده كه هر گاه از تعداد پنجصد نفر آرايشان در كامپاين كمتر باشد آنها به دادستاني كل جهت پيگرد معرفي ميشوند و اين پيش شرط ها يك نوع تهديد، توطئه و هراس را در بين شخصيت هاي شريف نادار واجد شرايط پديد آورده كه بسيار ظالمانه است.
در برابر اين پرسش كه آيا در چنين فضاي اختناق آور و پريشان چه بايد كرد؟
پاسخ بالا را در گفته شاعر انديشمند آقاي واصف باختري ميتوان يافت.
زندگي جلوه دگر گيرد گر ستم ديدگان به پا خيزد
بر ستم پيشگان نبخشايند با فرومايگان درآويزند
همچنان ما را نيز عقيده بر اين است براي مهار اين همه بيداد گري ها و لجام گسيختگي هاي حاكمان ظالم، زمان بار ديگر فرد فرد وطن دوستان را در برابر يك آزمون عقلاني شده و فدا كارانه تاريخي جهت راه گشايي در امر مهم ميهني ميطلبد و مستلزم اقدام فرا گير مدني است كه اركان پيش گيرانه حركت همگاني همزمان در دو فاز به اجرا در آورده شود.
1: تحريم انتخابات صرف نظر از كانديد شدن و راي دادن.
2: سر كشي مشروع عادلانه و عدم تابعيت همگاني و مدني از قانون استبدادي.
و آنهايي كه به دو مورد پيشنهادي بالا تمكين نشان نميدهند و انتخابات پارلماني را منحيث اركان نظام دموكراتيك در چنين اوضاع بحراني قلمداد ميكنند ميطلبيم تا وكيل يا نماينده اي را كه بر ميگزينند، انسان عالي و متصف به اين صفات باشد.
البته شرط مهم و نخست آن تقوي و صداقت و عزت نفس و دلسوزي و تعهد به منافع علياي كشور باشد. همچنان روحيه وطن دوستي، مردم دوستي، تحصيلات، هشياري و آگاهي، شجاعت، عفت، عدالت پسندي، پا بندي به معيار انسان سالاري، ضد خود كامگي و ضد سازش كاري هاي او ثابت و متبارز باشد. در صورتيكه اين سجاياي اخلاقي در شخص مطلوب به ملاحظه برسد بدون تبعيض و تمايز و تعلقات قومي وسمتي آن شخص شايستگي آن را دارد كه در مسند نماينده مردم انتخاب گردد و بدين ترتيب در تحقق ارشاد آيه كريمه ( و تود و الامانات با اهلها) منحيث يك مسلمان فريضه خود را انجام داده ايم، اگر چه ما به ورود شخصيتهاي سالم تحت حاكميت اداره فاسد باور نداريم، با آن هم وجيبه ملي تمام ساكنين اين مرز و بوم ميدانيم كه از ورود قاچاقچيان حشيش و بنگ گروه بدنام و مزدور فاشيست افغان مليتي ها و سودا گران دين و قدسيت فروشان متملقين، افراد ساده لوح گوسفند منش و كلاه برداران جداً جلوگيري به عمل آيد.
گردانندگان توطئه ميخواهند تا مختلسين، راشي ها، غاصبين زمين، چپاولگران بيت المال و خادمان سراپا قرص استعمار، خينيه گران، دلالان و جلابان را از اعتبار و عزت برخوردار سازند و زمينه وسيع براي ورود آنها را فراهم نمايند تا اين قماشها به حيث نماينده هاي مردم به پارلمان راه يابند.
وطنداران عزيز!
به همه آشكار است كه قدرتمندان حكومتي و پارلماني به جاي حراست از منافع ملي به تاراج بيت المال و دارايي عامه پرداختند، چنانچه اين محلات گواه روشن چپاولگري آنهاست.
زمين هاي گلباغ ملكيت وزارت دفاع، تپه اسكات، كوه كرخ، باغ داود خان و اراضي همجوار آن در چهلتن، نصرت مينه، چونغر، اطراف بند قرغه، اراضي لواي راكت، هزاره بغل، فرقه بابه جان، تپه هاي مشرف به خيرخانه، زمين هاي مشرف به ميدان هوايي ملكيت انفرادي و دولتي،
تپه مرنجان، ساحه دانشگاه حربي و پل چرخي، زمين هاي مهتاب قلعه
گلزار چهار آسياب، زمين هاي شير پور، قلعه نارنجي شير پور و همجوار با آن، زمينهاي قطعه نقليه وزارت دفاع واقع شير پور .
به شرحي كه آمد به خوبي پيداست كه با اين همه ابعاد وسيع، مامور، سركاتب و مدير و رئيس قادر به چپاولگري نيستند فقط اين غارت هاي كلان كار وزرا، وكلا، قومندانان، واليان، محاكم و اراكين بلند پايه حكومتي بوده ميتواند.
در فرجام عطف توجه اين شخصيتها و مراجع را به اهداف فراخوان جلب ميداريم.
1: به كليه وطن دوستان و آنهايي كه وجدان بيدار و توان صداي بلند كردن را دارند، ميطلبيم تا با صداي هر چه رساتر فرياد اعتراض برآرند و نگذارند تا از نا آگاهيهاي مردم در اين انتخابات غير دموكراتيك سو استفاده بعمل آيد.
2: از كليه روشن فكران و اهل مطبوعات و قلم با التماس ميخواهيم تا در آگاهي و بينايي مردم در برابر اين همه موج بي عدالتي و حق كشي مساعي مجدانه به خرج دهند و گذاشته نشود تا از مردم بيچاره، گله وار مانند گوسفندان بي زبان سو استفاده به عمل آيد.
3: به آدرس كليه مبارزين راه آزادي و مجاهدين پاك نهاد كه صف خود را از مجاهدين نما ها جدا كرده اند، احتراماً ميخواهيم تا فعالانه و جدي در تحقق اهداف فراخوان سهم شايسته ايفا بدارند.
4: به پيشگاه تمام مادران و بانوان آگاه و رزمنده كشور كه بي عدالتي و حق كشي اين رژيم مستبد و متعصب را نسبت به ساير بخشها و لايه هاي اجتماعي درك نموده اند، خواهشمنديم تا در تحقق اهداف والاي فراخوان نقش رزمنده خويش را ايفا بدارند.
5: از پيشوايان اديان، مذاهب، فرقه ها و اهل تصوف و عرفان كشور احتراماً متوقع هستيم تا مطابق ارشادات قرآن كريم عمل نمايند و با كمال امانت داري دين و وجيبه خويش را ايفا بدارند.
6: اين فراخوان به استحضار سازمان ملل متحد، حقوق بشر و نهاد هاي مدني كه عامداً بر حق تلفي ها و جنايات سرپوش گزاشته اند فرستاده ميشود.
7: به توجه آن عده مديران مسئول جرايد، مجلات، روز نامه ها و گردانندگان سايتهاي اينترنتي كه استقلاليت و وارستگي خويش را حفظ نموده اند ميرسانيم تا با استفاده از نقش موثر و اتوريته شان در اين كار زار ميهني متوسل به تدابير آگاهي بخش شوند.
8: به اطلاع آن سياست بازان و حزب سازان، كه با پول بيگانگان نهاد هاي نمايشي و فرمايشي را ساخته اند و در پيشوند يا پسوند آن تاسيسات عوام فريبانه واژه (ملي) را به كار گرفته اند ميرسانيم تا از اين دانه و دام گستري ها امتناع نمايند
9: اين فراخوان هشداري است براي عاشقان سينه چاك چوكي و كليه گرسنه گان قدرت و پول تا متوجه خود باشند، در برابر مصالح ملي كشور همدست و هم داستان با استبداد و استعمار نشوند.
وطنداران عزيز!
نميتوان و نميبايد آسان گيرانه خود را واصل به حريم جواب پنداشت و خود فريبي كرد، اگر جلو اين بي عدالتي هاي بزرگ به موقع دفع و طرد نشود، فاجعه بزرگ تر از اين به سراغ فرد فرد ما مي آيد.
فلهذا نا گزيريم تا با دقت و اهتمام و با چراغ بينش و خرد گرد گرد شهر بگرديم و سراغ انسان گمشده را نماييم، زيرا روزگار ما شبيه روزگار تيره و تار مولاناي بزرگوار بلخ است كه در شعر زيباي خويش فرموده است:
شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
با عرض حرمت و احترام: