مجتبی دستگیر

 

مردم مصردرانتظارآینده بهتر

 

قسمت سوم

در19نوامبر1924یک نفر انگلیسی به نام "سرلی استیک"که مقام فرماندهی وسرداری ارتش مصر را داشت ودر عین حال حکمران کل سودان هم بود توسط چند تن از مصریان کشته شد.این واقعه بهانه حمله ویورش برای انگلیس شد حکومت انگلیس اولتیماتومی با شرایط و خواستهای بسیار دشوار و جدی به حکومت مصر تسلیم کرد و در صدد آن برآمد تا تمام موارد اختلافی را که میان انگلستان و حکومت مصر وجود داشت با استفاده از این فرصت اجبارا حل و فصل نماید.

زغلول پاشا وحکومت او به عنوان اعتراض نسبت به اقدامات بریتا نیا بلا فاصله استعفا داد و ملک فواد پادشاه مصر پارلمان را منحل کرد.به این ترتیب انگلیسها مؤفق شدند که حزب وفد را از کار بر کنار کنند وبرعلاوه سودان را رسما به مستعمرات و متصرفات خود  ملحق سازند.در سال1306هجری مطابق با1927م موقعی که مذاکرات بار دیگر روی توافقی میان مصر و انگلستان جریان داشت زغلول پاشا رهبر بزرگ ملت مصر به سن هفتاد سالگی در گذشت. پس از او "مصطفی نحاس پاشا "رهبر حزب وفد شدودر ماه مارچ 1928م صدر اعظم مصرگردید.اوبخاطر درستکاری و فساد نا پذیری اش شهرت داشت.ولی دیری نگذشته بود که در اثر دسیسه و توطه مشترک ملک فواد پاد شاه مصرو کمیسر انگلستان با ارائه اسناد ساختگی و جعلی متهم به سؤ استفاده وفساد شد و اجبارا اورا معزول ساختند.و به تعقیب آن باز هم پارلمان منحل و قانون اساسی در حال تعلیق قرار گرفت.این عمل طی سالهای آینده نیز چندین بار تکرار گردید،سرانجام با مبارزات پیگیر مردم ورهبری سالم حزب وفد و مساعی مشترک شخصیت های ملی ومبارز،با ایثار ،فداکاری و قربانی های فراوان وبا تلاش خستگی نا پذیرو تهعدات نسبت به کسب آزادی و استقلال مردم مصر توانستند که سلطه وقدرت انگلستان را از کشور شان پایان ببخشند، همان بود که در سال 1315هجری مطابق با 1936م به استقلال کامل خود رسیدند.

در سال 1331هجری مطابق با1952م به رهبری جنرال نجیب، جمال عبدالناصر یک تن از جنرالان ارشد و متنفذ مصر بایک کودتای نظامی رژیم شاهی را ساقط کردند و قدرت را بدست گرفتند.در سال 1956م جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری رسید و در نخستین اقداماتش آزادی کانال سویز را که قبلا در اختیار انگلیس،فرانسه و قسما اسراییل بود مطرح نمود.در برابر این واکنش انگلستان، فرانسه واسراییل متحدا آمادگی حمله بالای مصر را گرفتند. اتحاد شوروی وقت تحت رهبری "نکیتا خروشچف" عکس العمل جدی نشان داد و اخطارصادرنمودکه:هر گاه انگلستان ،فرانسه و اسراییل قوای خود را از سرحدات مصرخارج نکنند شوروی خاک انگلستان را از روی کره زمین محونموده و با دو کشور دیگر هم بر خورد جدی صورت خواهد گرفت.  فردای آن بحیره مدیترانه،سرحدات مصر ،لبنان و سوریه را اردوی سرخ شوروی محاصره کرد.این اقدام شوروی سبب شد که انگلستان،فرانسه و اسراییل قوای خود را از سرحدات مصر بیرون کشند.بدین ترتیب کانال مصر آزادو در اختیارمصر قرار گرفت.

دیری نگذشته بودکه کشور های مصر، اردن و سوریه متحدا بالای اسراییل حمله کردندکه در نتیجه این جنگ،  سوریه بلندی های جولان،فلسطین قسمت زیاد خاک خودراو مصرقوای هوائی و صحرای سینا را به صورت کل از دست داد.عبدالحکیم "عامر"وزیر دفاع مصر خود کشی نمودو جمال عبدالناصر حین ایراد بیانیه در سال 1349هجری مطابق با1970 م سکته قلبی کرد.(پیآمد این جنگ انگلستان وامریکا رابه هراس افگندعلی الخصوص انگلستان به صورت مخفیانه در صدد اتومی ساختن اسراییل برآمدو آنرا صاحب بم اتم ساخت.چندین سال بعد توسط یک دانشمند اتومی اسراییل به نام "مرد خای"افشا گردیدکه اسراییل دارای بم اتومیست این افشاگری خطرناک خشم مقامات اسراییل را بر انگیخت و"مرد خای" را دست گیرو بیش از ده سال در زندان باقی ماند) و معاونش انورالسادات بریاست جمهوری رسید ودر سال 1980م توسط یک جوان بنام خالد" استامبولی" به قتل رسید.بعد از این حادثه در اثر یک ریفراندم عمومی حسنی مبارک به مقام ریاست جمهوری تکیه زد.

درزمان مبارک از اواخر دهه 1980م احزاب مخالف دولت اجازه یافتند که فعالیت نمایند در مصر 24 حزب عمده سیاسی فعالیت دارند،احزاب عربی دموکراسی،جبهه دموکراسی سوسیالیست های آزاده،فردا،جمهوری آزاداز احزاب مخالف دولت هستند. چهار حزب مخالف دیگرمانند،کار،مصر جوان،عدالت اجتماعی،خلق دموکرات که همه احزاب چپی هستند بخاطر اختلافات حل نا شده بر سر رهبری در درون حزب مدتی است که فعالیت شان چندان گسترده نیست."اخوان المسلمین"از نظر دولت مصر قانونی نیست اما رقیب اصلی حزب حاکم مصر یعنی حزب دموکراسی ملی در فعالیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.بسیاری از سندیکا ها، انجمن ها ،اتحادیه های صنفی،اداره مساجد در زیر نفوذ آنها هستند.ودر انتخابات دوره قبل 30 کرسی را در مجلس نمایندگان بد ست آوردند،در انتخابات دوره ی حزب"دموکراسی ملی"از 508کرسی424کرسی را نصیب شد.جامعه مدنی درمصر غنی و پیچیده است و گرایش آزادیخواهانه همیشه در درون آن وجود دارد،جریانهای فکری آزادیخواه بارهاوبارها شکوفاشده اند.در یک نظر سنجی که در سال 2007صورت گرفت نشان میدهد که 90 در صد مردم مصر از آزادی مذهب حمایت می کنند 88در صد خواهان یک دستگاه قضائی بی طرف اند80 در صد خواهان آزادی بیان و75در صد مخالف سانسور اند.علاوه بر این طبق برخی گزارشات در سال 2010 مردم مصر دموکراسی را بهتر از هر مدل حکومت دیگری دانسته اند.

تظاهرات اخیرتوسط گروهی از جوانان ناراضی سازماندهی شد وشکل گرفت ،در مصر مع الوصف پیشرفتها و  دست آوردهای انجام شده مردم هنوز در فقر،بی سرپناهی و بیکاری به سر میبرند،بنا بر آمار نیمه رسمی بیش از 40در صد مردم مصر زیر خط فقر که سازمان ملل آنرا(2)دالر برای هر نفردر روز تعین کرده زندگی میکنند. فقر وبیکاری خشم مردم بخصوص جوانان را بالا گرفت و خواهان برکناری حسنی مبارک ریس جمهور مصرکه بیش از 30 سال در قدرت بود  گردیدند.

"جنبش جوانان" ازطریق انترنت وفیس بوک مردم مصر را به تظاهرات خیابانی علیه حسنی مبارک و دولت اودعوت کردندو حزب حاکم مصر"دموکراسی ملی "رابه انجام تقلبات گسترده در انتخابات متهم ساختند.مردم مصربه این فرا خوان پاسخ مثبت دادندوهزاران تن به جاده ها برآمدندو شعار برکناری مبارک را سر دادند.این تظاهرات هجده روز طول کشید و به یک انقلاب مردمی مبدل شد.سر انجام حسنی مبارک در هیجدهمین روزاز تظاهرات مردم مصر که خواهان بر کناری او بودندتسلیم شدو بتاریخ 11فبروری 2011م عمر سلیمان معاون ریس جمهور استعفای مبارک راطی بیانیه ی رسما اعلان کرد،واداره امور کشور را به شورای عالی نیرو های مسلح مصرسپرد.و حسنی مبارک به شرم الشیخ رفت ودر قصر اختصاصی خود اقامت گزید.خبر استعفای مبارک با پایکوبی و شادمانی مردم مصرتا صبح گاه در میدان ها و جاده های مصر همراه بود. "محمد حسین طنطاوی"وزیر دفاع مصر ریاست شورای عالی نیرو های مسلح مصر و اداره امور کشور را بعهده گرفت.این شورا قانون اساسی مصر را به حالت تعلیق در آورد، مجلس نمایندگان را منحل و کمیته مخصوصی را برای تدوین پیش نویس قانون اساسی جدیدتشکیل داد.تلویزیون دولتی مصر اعلان کرده است که این شورا تا شش ما ه آینده ویاتا زمان بر گذاری انتخابات، اداره امور کشور را در دست خواهد داشت.اخیراتظاهر کنندگان خواهان استعفای همه اعضای کابینه حسنی مبارک شده اند.در جریان این گیرو دار چهره تازه ی که به عرصه سیاسی سنتی مصر وارد شده محمد البرادعی ریس پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی است او تشکلی با نام "جنبش برای تغیر"در مصر تأ سیس کرده است.

محافل سیاسی مصرو نیزدر رسانه های غرب از احتمال نامزدی او برای ریاست جمهوری در انتحابات آینده که قرار است در سپتامبر 2011م بر گذار شود خبر میدهد.محمد البرادعی از جمله شرط های خود برای شرکت در این انتخابات را نظارت فرستادگان بی طرف بین المللی بر جریان انتخابات ذکر کرده است.

عمرو موسی وزیرخارجه پیشین مصر ودبیر کل کنونی اتحادیه عرب ،جمال مبارک فرزند حسنی مبارک و احمد زوبل کیمیا دان سر شناس مصری و برنده جایز ه نوبل در سال 1999م از دیگر نامزد های احتمالی درانتخابات آینده ریاست جمهوری به شمار می روند.امنیت و ثبا ت پایدار برای مردم مصر ،منطقه وبخصوص امریکا اهمیت حیاتی دارد ،گرچه هنوز وقت است که بگویم که مصر به کدام سمت وسو در حرکت است،ولی بهر حال مردم مصر در انتظار آینده بهتر هستند.     پایان       

                                                                        پیروزو صحتمند باشید

مجتبی"دستگیر"

5مارچ2011م

منابع ومؤخذ:

1-اطلاعات عمومی(محمود اختریان،کاظمی خلخالی و رحیم چاوش اکبری)چاپ تهران 1380هجری.

2-نگاهی به تاریخ جهان جلد دوم و سوم(جواهر لعل نهرو)چاپ تهران ترجمه به فارسی(محمود تفضلی)

3-رساله جنگ شش روزه اعراب(اسماعیل پولاد)

4-هفته نامه کیهان چاپ لندن شماره های (1343-1344-1345مؤرخ9،16و23فبروری2011م)

5-از داشته های این قلم.

 

 

+++++++++++++++++

 

قسمت دوم

بدینطریق اشغال مصر از طرف انگلیسها آغاز شد.انگلیس ظا هرأ یک نماینده و مامور عالیرتبه خود را بنام"میجر برینگ"ملقب به "لرد کرامر"در مصر تعین کرد،این نماینده یک نوع سلطان مطلق العنان بی تاج وتخت بود که حتی خدیو مصر ووزیرانش در برابر آن قدرتی نداشتند،و مانند یک سلطان مستبد مدت بیست و پنج سال بر مصر حکومت کرد.نخستین اقدام او پرداخت قرضه ها به پولداران وسهام داران خارجی بودکه بعدا در همه جا از وضع مستحکم مالی مصرتمجید میشد،مع الوصف پرداخت منظم این قرضه ها پس از بیست و پنج سال حکومت "کرامر" معلوم گردیدکه قرضه های خارجی مصر به همان اندازه اول باقی بوده و به هیچوجه کمتر نشده بود.وعملا هیچ اقدامی برای آموزش و پرورش مصر صورت نگرفت ،حتی "کرامر"کار های تشکیل یک دا نشگاه ملی را در مصر متوقف ساخت.      

درسال 1283هجری مطابق1904م انگلیسها وفرانسوی ها بر سر بسیاری از مسایل مورد اختلاف شان با یکدیگر طوری موافقت کردندکه از جمله دست فرانسه را در مراکش باز وآزاد بگذارند و در مقابل فرانسه هم متعهد شد که اشغال و تسلط بریتانیا را در مصر برسمیت بشناسد.بدین ترتیب انگلیسها بر مصرمسلط شدندو مصر مورد بهره کشی و اثتثمار شان قرار گرفت.که این وضیعت خود با عث رشد نهضت های اصلاح طلبانه ملی در مصر گردید.واز میان آنها"سعدزغلول پاشا"رهبرملی مصرعرض اندام نمود.او در موقع که عربی پاشا بر ضد انگلیسها مبارزه میکرد جوان بود و تحت رهبری عربی پا شا کار و فعالیت میکردو تا موقع مرگش الی سال 1306هجری مطابق 1927م مدت چهل و پنجسال به خاطر آزادی مصر مبارزه کرد و رهبر نهضت ملی استقلال طلبانه مصر شد.

انگلیسها در مصر به گونه روش خاص ارتجاعی کوشیدند خود را با بعضی گروه های اجتماعی،سیاسی متفق سازند واز راه بر انگیختن یک دسته و گروه بر ضد دسته و گروه دیگر در راه پیشر فت ناسیونالیسم واحد ومتحد مصر مشکلاتی ایجاد کنند.آنها کوشیدند موضوع قبطی های مسیحی را که در مصراقلیت بودندپیش بکشند اما در این منظور خود شکست خوردند.هم چنان کوشیدندکه حزب ملی مصر را دچار تفرقه و دو دستگی سازند که در این منظور خود مؤفق شدندو توانستند عده ی عناصر را برای همکاری با خودپیدا و تنظیم کنند. در جریان جنگ اول جهانی سال 1914م و در تمام دوران جنگ در مصر حکومت نظامی بر قرار بودو سر بازان بریتانیا در مصر حضور داشتند.با فرا رسیدن صلح در سال 1297هجری مطابق 1918م مبارزین ملی مصر دوباره به فعالیت پرداختند و خود را آماده ساختندتا موضوع استقلال مصر را در برابر حکومت بریتانیا و کنفرانس صلح پاریس مطرح کنند.پیشنهادی وجود داشت که یک هیأت نمایندگی بزرگ تحت ریاست سعد زغلول پاشا به لندن و پاریس فرستاده شود و در خواست استقلال کامل مصررا مطرح نماید.(همین مسأله ریشه و سابقه تشکیل حزب بزرگ "وفد"شد زیرا "وفد" در زبان عربی به معنی نمایندگی است).  حکومت بریتانیا بر علاوه که هیأت را اجازه ورود به لندن نداد،در ماه مارچ 1919م زغلول و سایر رهبران آنرا باز داشت کرد.این اقدام بریتانیا انقلاب خونین را بوجودآورد،چندین تن از انگلیسها کشته شدند شهر قاهره و مراکز دیگر مصر بدست کمیته های انقلابی افتاد و کمیته های ملی برای امنیت عمومی در بسیاری جاها تأسیس گشت محصلین پوهنتون ها در این مبارزه سهم فعال داشتند،باوجود اینکه این حرکت ملی سر کوب گشت اما نهضت ملی مصر روش مبارزه خود را تغیر دادو هیچ چیزدیگر جز استقلال تام مصر را قبول نمی کردند.زغلول پاشا کمی پس از باز داشت درسال 1919م آزاد شد اما دردسامبر 1921م دو باز داشت و تبعید گردید.این اقدام هم چنان وضع مصر رابه نفع انگلیسها تغیر نداد ودامنه اعتراضات به صورت سراسری وبا ابعاد وسیع تر ادامه یافت وگسترش پیداکرد. انگلیس ها نا چار شدند تا در برابر خواستهای ملت مصر اقداماتی را رویدست گیرند،مع الوصف اینکه زمینه مشترک و مساعدی برای توافق و سازش میان طرفین وجود نداشت و بدون آنکه توافق صورت گرفته باشد خود شان در سال 1301هجری مطابق به28 فبروری 1922م اعلامیه ی را منتشر ساختند که در آن آمده بود که "در آینده مصر به صورت یک دولت مستقل و حاکم بر مقدرات خود شناخته خواهد شد" اما چهار موضوع باید در آینده مورد ملا حظه قرار گیرد بدین قرار:

1-امنیت ارتباطات امپراطوری بریتانیا در مصر.

2-دفاع از مصر در مقابل هر تجاوز یا هر نوع دخالت مستقیم یا غیر مستقیتم خارجی.

3-حمایت از منافع خارجیها و حمایت از اقلیت ها در مصر.

4- مسأ له آینده سودان.

مصری ها نمی توانستند این شرایظ را بپذیزند زیرا استقلالی وجود نداشت واعلامیه استقلال را هم به رسمیت نشناختند،باوجود این "استقلال"یک طرفه مقررات حکومت نظامی که تحت اراده ماموران انگلیسی بود هم چنان ادامه داشت و برای مصر به اصطلاح مستقل یک قانون اساسی مرتجعانه هدیه دادند که قدرت فراوانی برای شاه

" ملک فواد"که بر مصری های بیچاره تحمیل شده بود به وجود میآورد.ماموران انگلیسی روابط خوبی باهم داشتند و از عناصر ملی مصر خوششان نمی آمد آنها با حکومت پارلمانی  واقعی مخالف بودند.پادشاه ملک فواد به سر نیزه نیرو های انگلیسی تکیه داشت و به شیوه دیکتاتوری حکومت میکرد.او تمام در خواستها و فرمایشات انگلیس ها را می پذیرفت تا سرحدی که به خاطر بیکار شدن ماموران انگلیسی غرامات بسیار هنگفتی هم پرداخت ،به قانون اساسی اعتنایی نداشت و چندین بار پارلمان کشور را منحل ساخت.

نخستین انتخابات که برای تشکیل پارلمان نو انجام گرفت در سال 1302هجری مطابق با 1923م بود.که در آن حزب "وفد" تحت رهبری زغلول پاشا موفقیت درخشانی در سرا سرکشور مصر بدست آورد که از414کرسی پارلمان 177کرسی نصیب این حزب گشت.بعد از این پیروزی به منظور بدست آوردن توافق با انگلستان زغلول به لندن رفت اما بنابر تفاوت فراوان نظریات طرفین مذاکرات بدون نتیجه قطع شد،زیرابرسر چند موضوع اختلافات خیلی شدید بود.

یکی موضوع سودان بود که انگلیسها میخواستند که سودان را در تسلط خود داشته باشندولی مردم سودان همبستگی و علاقه مندی شان را به مصر نشان دادند.

دیگر مسله منافع مستقل خارجیها بود که عمداتا برسر تادیه مالیات ومنافع پولی می چرخید ،سرمایه داران و صاحبان شرکتها ی خارجی در مصر از پرداخت مالیه گریز می کردند و مالیه نمیپرداختند که این برخورد شان را مصری ها نمی پذیرفت زیرا بر خلاف منافع ملی شان بود.

حکومت بریتانیا به اصطلاح تحت نام منافع اقلیتها در مصر از "قبطی"ها حمایت میکرد "قبطی"ها مردمان عیسوی مذهب و قدیم ترین نژاد مصر می باشند.این قبطی های مسیحی به عوض سپاسگزاری ازلطف حکومت انگلیس از آنها تقاضا کردند که ایشان را به حال خود بگذارند.آنها اجتماع بزرگی ترتیب دادندو اعلان داشتند که "از تعین نمایندگی به نام اقلیت و از حمایت منافع اقلیت صرف نظر می کنند و تشکیل وحدت ملی به هدفهای ملی را مقدم و محترم میشمارند" حکومت انگلستان از این تصمیم ابراز نا راحتی شدید کردو موضوع بحث و حمایت از حقوق اقلیت ها هم در مصر خاتمه یافت.و عملا قبطی ها بخاطر آزادی و استقلال ملی به شکل مؤثری شرکت جستندو بعضی از صمیمی ترین همکاران زغلول پاشا در حزب "وفد"از همین قبطی ها بودند.

 

مجتبی"دستگیر" 26فبروری 2011م

 

 

++++++++++++++++++++++++++++

 

مصر کشوریست با مساحت 449/001/1 کیلومترمربع که درشمال افریقا،مجاوربا دریای مدیترانه ودریای سرخ ودر همسایگی با کشورهای لیبی،سودان،فلسطین قرارداشته وتا سال1936م تحت مستعمره کشورهای حبشه،ایران،یونان،روم،عثمانی ها وانگلستان بوده ودارای 80ملیون جمیعت میباشد.

قاهره-اسوان- اسماعیلیه- اسکندریه ازعمده ترین شهر های آن بشمار میرود شهر قاهره مرکزکشور مصرازدیر زمانی مرکز حکومت بوده و در سال 969م بنا گردیده وبیش ازده ملیون نفر در آن زند گی میکنند،نخستین سنگ بنای پوهنتون الازهردرسال 970م در همین شهر گذاشته شده وطی قرن دهم تأسیس شده که در آن علوم دینی اسلامی تدریس میشد،گفته شده که دانشگاه الازهرنخستین دانشگاه اسلامی دنیاست.  

موزیم تاریخی مصر در سال 1835م بوسیله حکومت مصر تأسیس شد،در این موزه بیش از12000اشیا از تمدنهای قبل ار تاریخ تا دوره رومی ها و فراعنه مصر در معرض نمایش سیاحان وعلاقه مندان قرار دارد.

مصرنخستین و بزرگترین میدان کاربرای تحقیقات باستانشناسی بوده،باوجود کاوشهاو حفریات بدست آمده ساختمانها،خرابه ها،وآثار بسیارقدیم،هنوز نمیتوان گفت که تاریخ مصر در چه زمان و چگونه آغاز شده است. حدود7000سال پیش مردم متمدن دردره نیل زندگی میکردندکه آثار فراوانی از پیشرفت فرهنگی خود بجا گذاشته اند.آنها با خط تصویری هیروغلیفی مطالبی فراوانی نوشته اند،حتی پیش ازآنکه در قرن چهارم قبل از مسیح اسکندر مقدونی مصر را فتح کند سی ویک سلسله ازپادشاهان در آنجا جکومت کرده اند،که از4هزارتا 50 هزارسال طول کشیده است.

مصردر طول هزاران سال تعدادی زیادی از فرعونها،روحانیون،کاهنان مذهبی را گذرانیده است،.در قرن ششم پیش از میلاد زمانی که "بودا" در هند زندگی می کرد ایرانی ها مصر را در تصرف خود در آوردند که در آنزمان پادشاهان هخامنشی در ایران حکومت میکردند ولی در عاقبت از طرف اسکندر مقدونی به شکست مواجه شدند،وفتی اسکندر به مصر رسید مورد استقبال مردم قرار گرفت زیراآنها از چنگ حکومت جابر ایرانی ها آزادساخته شدندو شهر اسکندریه نام اورا به خود گرفت که بعدا یکی از کانونهای بزرگ علم و فرهنگ یونانی شد.حکمرانان یونانی سلسله خاندانهای فرعونهای قدیمی حکومت مصر راادامه دادند ملکه "کلوپاترا"آخرین فرعون و پادشاه همین سلسله یونانی ها بود که بعد از مرگ او مصر در تصرف امپراطوری روم درآمد.که مصادف به آغاز دوران مسیحی بود،قبل از انکه رومیان مذهب مسیح را بپذیرند مصری ها مسیحی شدندبعد ها وقتی امپراطور کنستانتین(قسطنطین)مذهب مسیح را پذیرفت مسیحت دین رسمی امپراطوری روم شد.از آن پس شهر اسکندریه به مرکز علم و دانش مسیحی تبدیل ومسیحت در اینجا نیز  دین رسمی و دولتی مصر شناخته شداما به فرقه ها و دسته های مختلف تقسیم گردید که پیروان آن دایما بر سر اولویت وبرتری بر دیگران در جنگ و کشمکش قرارداشتند،این منازعات و کینه جویی های خونین موجب و اسباب نا راحتی مردم شده وهمه کس از تمام فرقه های مسیحی بیزارشده بودند.وقتی که در قرن هفتم میلادی عربها آمدندو مذهب تازه ی با خود آوردند به گرمی مورد استقبال قرار گرفتندوبه زودی مصر قسمتی از امپراطوری خلفای اسلامی گردید.زبان و فرهنگ عربی به سرعت در مصر منتشر گشت به طوری که زبان قدیمی مصرمتروک شد واز میان رفت.بعدا در قرن نهم میلادی موقعی که خلفای اسلامی بغداد ضعیف شدند مصر زیر حکومت حکمرانان ترک درآمد و نیمه مستقل بود.در قرن دوازدهم میلادی صلاح الدین ایوبی،قهرمان مسلمان جنگهای صلیبی، پادشاه مصر شد.پس ازاو یکی از جا نشینانش عده زیادی از غلامان ترک را از منا طق قفقاز به مصر آورد و آنها را سر بازان شخصی خود ساخت این غلامان سفید پوست "مملوک"نامیده می شدند که به معنی غلام است.این مملوک ها بسیار نیرو مند و جسور بودند،بعد از چند سال دست به شورش زدند و از میان خود یکی را پادشاه ساختند بدین ترتیب حکومت مملوک ها در مصر آغاز و تا دونیم قرن دوام داشت وتا سه قرن دیگر به صورت نیمه مستقل حضورداشتند که میتوان گفت این غلامان خارجی مدتی بیش از پنجصد سال بر مصر حکومت کردند.     

در اوایل قرن شانزدهم یکی از پادشاهان ترکیه عثمانی که در قسطنطنیه "استامبول امروزی"حکومت می کرد مصر را متصرف گردید وپادشاه مملوک را که در آنجا حکومت داشت دست گیرکردو به دار آویخت و مصر به یکی از ایالات امپراطوری ترکیه عثمانی مبدل شد.

دراواخرقرن هجدهم موقعی که ناپلیون به مصر حمله کرد با مملوک ها روبرو شد و آنها را شکست داد.در اوایل قرن نوزدهم مصر زیر تسلط محمد علی یکی از ترک های آلبانی که از طرف ترکیه عثمانی به مقام حکومت گماشته شده بود قرار گرفت.محمد علی پادشاه،"خدیو"(حکمرانان در مصر خود را "خدیو" می نامیدند) مملوک ها را ازقدرت بر انداخت وبا روش جنایتکارانه وخیانت آمیزآنها را قتل عام کردوخود را حکمران مطلق کشور ساخت وبنام، حکومت و تابیعت سلطان عثمانی را پذیرفت. اوازترکیب دهقانان یک اردوی تازه مصری را تشکیل کردو قدرتی فراهم ساخت که حتی قسطنطنیه پایتخت امپراطوری ترکیه عثمانی را تهدیدمی کردوبزودی سرزمین سوریه را به مصر ضمیمه ساخت.محمدعلی در سال 1849م به عمر هشتاد سالگی در گذشت.

مصر با وجود بی لیاقتی عده ی از "خدیو"ها پیشرفت های قابل ملا حظه حاصل کرده بود. روز نامه تایمزکه یکی از معتبر ترین روز نامه انگلیسی است در جولای سال 1876نوشت"مصر یکی از نمونه های شگفت انگیز ترقی و پیشرفت است.این کشور در مدت هفتاد سال راهی را که دیگران در پنجصد سال طی کرده اند جلوآمده است."

دولت های خارجی به خصوص انگلستان و فرانسه به مصر چشم دوخته بودند زیرا مصر طعمه شرین و بر سر راه هند قرار داشت ودر ضمن کانال سویزدر سال 1869گشوده شده بود وحمل ونقل تازه آغاز شده بود،گشایش کانال سویز تمام حمل و نقل دریایی میان اروپا،آسیاوآسترلیارا متوجه خود ساخت و اهمیت مصر هم افزایش یافت وبرای انگلستان تسلط بر کانال سویزوبر مصر اهمیتی فوق العاده پیداکرد. 

درسال1875دیسرایلی صدراعظم انگلستان به اقدام بسیار زیرکانه ی پرداخت و تمام از قسمت های سهام شرکت کانال سویزرا که در دست "خدیو"مصر بود به علت احتیاج او به پول به قیمت بسیار ارزان ونا چیز خریداری کرد،این اقدام علاوه بر منا فع مالی حکومت انگلیس را تا اندازه زیادی بر کانال سویز و بر مصر مسلط می ساخت ، بقیه سهام مصر در کانال سویزبه دست سرمایه داران فرانسوی افتاد.

بدین ترتیب خود مصر عملا هیچ نوع کنترول و نظارت مالی بر کانال سویزنداشت، ولی انگلیس ها و فرانسوی ها سود هنگفت بدست میآوردند. برای انگلیسها این سود بسنده نبود بنأ از سال 1879دخالت دایمی در امور مصر را آغاز کردند و امور مالی کشور را زیر نظر و کنترول خود در آوردند.این امر بسیاری از مصریان را خشمگین ساخت ودر نتیجه یک نهضت ملی به وجودآمد که هدفش بر انداختن نفوذو دخالت خارجی از مصر بود. 

رهبراین نهضت ملی مصر یک سر باز جوان به نام"عربی پاشا"بود که پدرو مادرش از طبقه فقیر و کار گر بیرون آمده بودند و خود او داوطلبانه به اردو پیوسته بود.نفوذ او تدریجازیاد میشد تا که به مقام وزارت جنگ رسید.در آن مقام بود که از قبول نظارت باز رسان انگلیسی و فرانسوی در کارهای خود سر پیچی کرد.پاسخ انگلیسها در برابر این سر پیچی از نظارت و دستور خارجی جنگ بود.در سال 1882کشتی های جنگی بریتانیا شهراسکندریه را گلوله باران کرد و به آتش کشیدنیرو های زمینی آنرا منهدم کردو عملا زمام امور کشور مصر را در دست خود گرفتند.     

مجتبی"دستگیر"

 

 


بالا
 
بازگشت