غلام محمد جلال
رییس حزب ملی هیواد
ورییس مرکز کاری و جامعه
سراسری افغنها
مقیم فدراتیف روسیه
سال نو 2011 سال خوشی و سعادت مردمان جهان باد
سال 2010 با تمام دشواری ها و مشکلات و هم چنان با خوبی ها بدی هایش شانه به شانه ره پیمود و اینک در آستانه آن است که جایش را به 2011 بدهد،کوله بارش رادر آرشیف تاریخ بگذارد و خود در بستر آن در کنار سال های دیگر بخسبد.مگر آن که روزی و روزگاری قلم تاریخ نویسان و یا هم پژوهشگران سیاست از خواب بیدارش کناد وبرای دریافت حقایق پوشیده ای که با خود برده پی مصاحبه اش بنشینند،آن گاه دهن باز کند و سخن از ناگفته هایی بمیان ارد که از ما پوشیده مانده اند.
دو هزار ویازده،اینک برای تسلیم گیری تخت وتاج سلف خود آماده است ،با لشکر هزار ها امید و آرزو ونوید های سعادت و خوشبختی برای ملت ها از ره می رسد وبا شاخچه های سبز سرو و زبان پر ابهت بابا نویل،آفتاب را در آبی آسمان ها برای تابیدن ودلگرمی مردم دنیا نوازش می دهد. که امید واریم گرمی افتاب سال 2011،واقعا بتواند در امر دلگرمی مردمان دلسرد دنیا، شعله هایش را برساند و آسمان زندگی هر انسان دنیا، پر از ستاره های روشنی باشد که درنور تابنده آن ها به قول حافظ بزرگوار،سبکباران ساحل ها بتوانند کشتی به منزل برسانند و شنا گران بحر بیکران زندگی در دل بخبندان های تاریخ ره به سوی پیشرفت گشوده و بر تندباد های فراروی قایق آرزو های شان فایق آیند.
دوهزار وده ،سال پر حادثه وسالی بود که مانند اسلاف خود با سینه پر از حوادث و رخداد ها در گلوگاه تاریخ خزید ودرس های بزرگی را بر جاگذاشت.تحولات فراوان سیاسی در جهان،شگرد های اقتصادی و خم وپیچ های نظامی در بسیاری از کشورهای جهان خیزش ها و تکانه هایی را به وجود آرودند که با و جود تاثیرات مادی ومعنوی بر روال زندگی کشور ها و انسان ها ،تلاش برای آینده های روشن را در دل های مردمان دنیا نیز زنده تر ساخت و امید ها را برای آینده ها قوت بخشید.
در این سال سیطره بحران اقتصادی به طور عموم رو به کاهش نهاد و برخی از دولت ها در برخی ازکشور های دنیا از جمله در فدراتیف روسیه،علم پیروزی بر آنرا در اهتزار در اوردند. موفقیت های مشخصی در این زمینه حاصل گردیده و دور نماهای اقتصادی روشنتر جلوه نمودند.برنامه های آتی اقتصادی فدراتیف روسیه می رسانند که نه تنها شبح سیاه بحران را رد روسیه با نابودی مواجه شد بلکه روسیه خواهد توانست که کشورهای همسود را نیز فروان کمک و یاری رساند.اروپا نیز دارد دست سیاه بحران را از گریبانش کوتاه می سازد.چین به سویی می رود که امپراتوری اقتصاد جهان را در دست گیرد و نماد کار و انکشاف برای سایر کشور های دنیا باشد.در هند نیز تغییرات اقتصادی و برنامه ریزی هایش چراغ سبز امیدواری های فراوانی را برای رشد اقتصادی کشور روشن می کند .
مردمان جهان فقر، که قربانی بی عدالتی ها و نا انصافی شده اند،دل گرمی به زندگی یافته اند وامید هایی در دل های شان گل کرده اند.یک خیزش عمومی فقر زدایی در سطح جهان امید می دهد که دست مستضعفان گرفته شود و انسان های صاحب حق از حقوقی که خدا و قانون مجموعی انسانیت برای شان قایل اند بهره مند گردند.
در افغانستان عزیز ما نیز، مایه های امید و آرزو از تصویر های ذهنی به عینیت ار تقا یافته اند ودارند با کشف و کار بر معادن و غنامندی های زیر زمینی میهن مان که اگر آماج تاراج «باند مافیا» های سیاسی واقتصادی از خود بیگانه واقع نشوند،دورنماهای روشن را نوید می دهند که می شود با آن سایر آلام و زخم های گذشته و حالیه مردم کشور را التیام بخشید.در این جا نیاز به آگاهی مردم و وبه ویژه دگر اندیشان و ازاد اندیشان روشنفکر جامعه است که در یک رستاخیز فکری به منظور جلو گیری از تاراج غنا های شان به دور خوان تفکر ملی گرد هم آیند و سینه های شان را در برابر تاراج گران اقتصاد اینده کشور سپر سازند و رهگشایی شوند برای بسیج مردم در نگه داشت این غنا ها.
یکی دیگر از دست آورد های جامعهافغانی د حال حاضر،تفکر مصالحه ملی است که به مثابه یک امر فوق العاده ضرور و حایز اهمیت برای دولت و مردم افغانستان می باشد. با تطبیق آن، افغان دیگر افغان را دشمن می نشمارد.اما مصالحه، اصول و پرنسیب هایی را نیازمند است که می بایست بر آن توجه شود.مصالحه باید شرایط و نکات قابل توجهی را با خود حمل نماید تا مفهوم و پس منظر های آن برای مردم افغانستان تاریک نماند.
گرچه امروز در افغانستان وقتی از طالب یاداوری می شود مصالحه در اذهان تداعی می گردد اما غیر از طالب، قشر گسترده روشنفکرکشور نیز در برون از حریم توجه خسروان امور باقی مانده اند که نقش بسزا وتعیین کننده ای رادارا اند و در آزرده گی بسر می برد،مصالحه با ایشان اولویت دارد.
امروز در افغانستان احزاب و سازمان های فراوانی ایجاد شده اند، اما هیچ کدام این احزاب در سیاست،تعیین شاخص های سیاسی کشوروبرجسته ساختن سهم شان در این روال هیچ نقشی ندارند واگر به طوردقیق توجه صورت گیرد گفته شده می تواند که هیچ نقشی به ایشان داده نشده است.کادر های توریدی ودیسانت شده از خارج، بیشترینه بر منافع شخصی خود شان فکر می کنند تا منافع مردم و کشور وحتی منافع دولت.این ها تا زمانی وطنپرست هستند که در قدرت سهم دارند وقتی از چوکی کنار می روند دیگر یک اپزیسیون تمام عیارند ودهن شان به تبلیغ علیه دولت باز بوده و در جا وبی جا علیه آن قرارمی گیرند. فساد، رشوت وخیانت به منافع کشور بیشترینه در وجود یک عده از این ها متصور است که می بایست از محراق توجه دولت بدور نماند.
حزب ملی هیواد بدین باور است که قانون احزاب سیاسی هرچه زودتر اصلاح شود و زمینه های تشکل هابرای مردم سهل تر گرد.دولت از عنکبوت انجیو بازی رهایی یابد.کمک های خارجی هرچه زودتر هماهنگ شوند و دولت در بلند سطح زندگی مردم از طریق بلند بردن اقتصاد خانوادگی توجه کند.مامورین دولت از طریق مواد کوپونی حمایت شوند تا کادر های ورزیده از کار کردن در برون از ارگان های دولتی منصرف وبه دولت رو آورند.سیستم آموزش و تعلیم وتربیه در کشور با نیاز های کادری جامعه هماهنگ گردد.سیستم فعلی تعلیم وتربیه کشور مدرنیزه گردد و از انحصار جهادیون کشیده و به یک کمیسیون ملی سپرده شود که متکی بر منافع ملی کشور در باره آن تفکر صورت گیرد.سطح فعلی تعلیم وتربیه کشور نهایت ضعیف و پایین است. وزارت معارف در کنار آموزش سیستم پرورش را نیز در زمره کار خود شامل سازد.این یک نیاز ملی است.
در افغانستان به جز سه یا چهار پوهنتون بزرگ که عمومیت دارند دیگر پوهنتون ها نظر به نیاز های ولایات رده بندی شوند تا دولت بتواند در اکمال انان عقب نماند.
فقر وبیکار دو پدیده شرم آوریست که امروز گریبانگیر شهروندان افغانستان شده و دولت در از بین بردن آن ناتوان است.یکی از وزرای مسوول، باری گفته بود که دولت وظیفه ان را ندارد که شغل ایجاد کند،وظیفه دولت قانون سازی است ومردم باید در پرتو قانون زندگی شان را عیار سازند.این حرفهای غیر مسوولانه وزیر در کشوری مثل افغانستان قابل تطبیق بوده نمی تواند.اوازتربیون واشگتن صحبت می کرد و فکر کرده بود که افغانستان در ظرف سه یا چهار سال می تواند در سطح ایالات متحده برسد ورنه بی دقتی وی سبب می شود که میان دولت و مردم فاصله ها زیاد ترگردد .
برای از بین بردن بیکاری لازم است در کنار قوای مسلح کشور، قوای دیگری نیز ایجاد گردند.
قوای مسلح امروزی که تنها برای جنگ کار می کند آنهم تحت تاثیر نیرو های خارجی، در جنب خود نیرو های دیگر کاری را ایجاد کند.مثلا قوای کار.این تجربه قبلا نیز و جود داشت.افرادی که در قوای کار تنظیم می شوند با امتیازات عسکری امروز، در جهت بازسازی کشور حق اولیت کار را داشته باشند .این هاکه در عین زمان منسوبین قوای مسلح کشور، از جمله اردو محسوب می گردند می توانند نیرو ذخیره برای حالات فوق العاده نیز باشند.
جهان از لحاظ سیاسی نیز در مرحله دگر گونی های پر اهمیتی گام گذاشته است.خروج امریکا ومتحدنیش از عراق و به حال خود گذاشتن مردم آن سرزمین ،گرچه خونبهای آن تادیه شده نخواهد توانست،اما نویدی را در جهان عرب وسایر کشور های دنیا به ویژه جهان اسلام ایجاد کرده است که مردم عراق بتوانند خود سرنوشت خود را تعیین نمایند.با این که هنوز مردم این کشور از دست درازی های کشور های دور نزدیک در امور داخلی شان فارغ نیستند،اما کم از کم این قدر شده که حق خود ارادیت مردم عراق ظاهرا به رسمیت شناخته شده است.
با وجود،بی علاقه گی مردمان و حکومات سست عنصر جهان عرب، خیزش های مردم فلسطین به مثابه محصول مبارزات مردم سینه چاک این سرزمین، جهت رسیدن به آمال و آرزو های شان نزدیک به پیروزی اند و امید واری هایی در دل ها زنده شده که روزگار به کام این مردم درد کشیده، آب شیرین دولت وحکومت داشتن را بچکاند.و امید واریم که این روز دور نباشد تا روح پر فتوح ازادی خواهان و وطنخواهان این سرزمین که برای میهن شان و برای خانه شان در دهه های متمادی جان باخته اند شاد گردد.
دو کشور همسایه افغانستان –ایران و پاکستان هنوز به مثابه نقاط مشکل و گره های نا کشوده که باری باز کردن دندان توانا می خواهند باقی مانده اند.این دو کشور، از دیر مدت آبستن خطر جهانی شده واگر مجبوربه سقط نشوند هردوی شان ولادت خواهند کرد و آنگاه نقل شیرینی زایش جدید ایران و پاکستان که حالا منطقه را فرا گرفته به تمام دنیا توزیع خواهد شد.ایران سیاسی-دینی و پاکستان نظامی دو لبه یک شمشیر بران اند که در کوره سیاست های جهانی امریکا و انگلیس ابدیده شده اند و امروز نه تتنها برای هراس کشور های منطقه بلکه برای حامیان خود نیز به منابع بزرگ خطر بزرگ مبدل شده اند. تروریزم، تولید وقاچاق مواد مخدر،صدور فوندمنتالیزم دینی به بهانه های مختلف، توسط همین دو کشور سازماندهی و انسجام می یابند.بن لادن و القاعده وموازی با آن ساختارهای جنگی تنطیمی و طالبی افغانی آفریده شده در این دوکشور وسایر نابسامانی های از خارج رهبری شده در افغانستان همراه با دیگر برنامه های استخباراتی جمهوری اسلامی ایران و آی اس آی پاکستان ،مرهون کنش ها و سیاست های مداخله گر این دو همسایه است که امروز چهل کشور جهان در افغانستان مصروف اند ولی گلیم آن را چیده نمی توانند.جهان باید با این دو کشور موضعش را روشن نماید.شاید سال دو هزار ویازده سالی باشد که ایران و پاکستان یا به کشور های معتدل و قابل زیست در حسن همجواری مبدل شوند و یا این که مردمان به ستم کشیده آن ها از زیر یوغ ظلم حکومات آن ها رهایی یابند.
جنگ های تحریمی امریکا با ایران «بچه ترسانک» هایی بیش نیستند که جامعه جهانی در رابطه به آن از یک طرف وقت خود را تلف می کنند و از طرف دیگر برای ایران فرصت می دهند تا آماده گی های جدیدی را به آزمایش بگیرد.ایران دارد روز تا روز خطرناکتر می شود چه می بینیم که در حال حاضر در زیر زناق امریکا و چهل کشور دیگر در افغانستان، ید طولا دارد و زیر چتر فعالیت های فرهنگی وتجارتی بقایای ساواک شاهی ایران با همان برنامه های قبلی در افغانستان به نام جمهوری اسلامی فعال مایشاء عمل میکنند.
دست درازی های پاکستان که نیاز به توضیح ندارد،زیرا افغانستان هم در حالات جنگ و هم د رحالات صلح به مثابه منبع منافع اقتصادی و سیاسی این کشور بوده است.بحران بیش از سی سال و کشتار های انسانی در افغانستان محصول کارکرد های پاکستان در کشورما است که در سینه تاریخ مردم افغانستان ثبت بوده وفراموش شدنی هم نیست.چه سیاست های کج دار ومریز سیاسیون افغانی نظر به شرایط و اوضاع هرگونه آن را رنگ آمیزی کنند،ماهیت درونی کنش های پاکستان در افغانستان پوشیده مانده نمی توانند.
این دو کشور سر رشته اقتصادی افغانستان یعمی راه اقتصادی را در دست دارند.که هرگاه یکی زا این کشور ها چراغ سبزی را نشان می دهد دیگرش انگشت بر روشن کردن چراغ سرخ می گذارد وافغانستان بیجاره را نمی گذارد که تغییری در حال خود بیاورد.به گونه مثال درهمین اواخر دولت افغانستان با پاکستان قرار داد اقتصادی بست و پاکستان بالاخره بدون آن که دولت افغانستان خط دیورند را به رسمیت بشناسد،متقبل شد که راه ترانزیت کالا به افغانستان را باز گذارد،اما ایران از ترس برچیدن سیطره اقتصادی خود از افغانستان راه بیش از دو هزار تانکر نفتی به افغانستان را بست و بدون هیچ نورم بین المللی و اسلامی خواست مردم افغانستان در زمستان سرد دستخوش سردی های جانسوز گردند تا دولت افغانستان مجبور شود تعهدنامه ای را مبنی بر در نظرداشت منافع ایران نیز متقبل گردد.
افغانستان در حال حاضر از یک طرف بر اثر کمبود برق و سایر مواد تسخین دست وگریبان است و از طرف دیگر ایران بر مبنای رعایت اخلاق دینی و اسلامی وحسن همسایگی اش باکشور همسایه مسلمان افغانستان، بیش از دو هزار تانکرمواد نفتی را که بایدوقت وارد افغانستان می گردیدند توقف داده است ودولت افغانستان نیز جز گفتمان های تبلیغی به کار دیگری اقدام نمی کند.این حرفی در خور توجه است که دیده می شود در پشت پرده این حادثه مساله ویا مسایلی دیگر قرار دارند که یکی پی دیگر افشا خواهند شد و اگر این «ویکی لیکس» به کارش ادامه دهد سرنخ این حادثه نیز در دست افراد و اشخاصی مطرح خواهد برامد.
سال دو هزار ویازده سالی خواهد بود که امید هایی را مبنی بر کوتاه شدن دست های نابکار ایران وپاکستان ازمداخله در امور افغانستان کوتاه گردد.افغانستان توان مقابله با این کشو رها را از دست داده است .تنها جامعه جهانی می تواند با آنان تصفیه حساب کند و کار این دو کشور را یکسره سازد.
اما افغانستان با تمام فراز ونشیب های سیاسی و نظامی دامن گیر کشور، چه بر پای خود و چه به کمک جامعه جهانی،با وجود دشواری ،مشکلات و کاستی های کم وزیاد در سایر عرصه؛شاهد تحولات ودگرگونی های مثبتی نیز هست که آینده های روشنی را ارمغان می دهد.
افغانستان در سال دوهزار وده با تمام دشواری هایش سه انتخابات را پشت سر گذاشت.در انتخابات ریاست جمهوری بیش از چهل تن خود را کاندید کرده بودند و به همین گونه انتخابات شورای های ولایتی و پس از آن انتخابات برای ولسی جرگه. کمی ها وکاستی ها در این روند ها که امر معمول است،بر جایش اما چیزی که به آینده های مردم افغانستان نوید بخش می نماید این است که افغانستان در راه نیمه هموار دیموکراسی قدم گذاشته واگر زاویه خوشبینی به آینده به سوی آن بنگریم در می یابیم که با یک تفاهم بین الافغانی ما افغانها خهواهیم توانست از بار سنگین این مشکلات شانه های مان را سبک ساخته اگر امروز مصروف کار به منظور رفع مشکلات هستیم فردا مصروف کار به منظور بازسازی فزیکی کشور خود خواهیم بود.اما پیش از این باز سازی معنوی جامعه که سخت خدشه دار شده امر ضروری است.
ما که در حال حاضر بنابر شرایط و اوضاع کشور در فدراتیف روسیه زندگی می کنیم،لازم است تا با یک دید کوتاه از روسیه و نگرش آینده این کشور در افغانستان نیز بی توجه نگذریم.
روسیه فدراتیف،دشواری های اقتصادی خود را که از بحران سراسری اقتصادی تاثیر پذیرفته بود پشت سر گذاشت.رییس جمهور این کشو در دیدار مستقیم با مردم روسیه با صراحت اعلام کرد که روسیه خود را از زیر تاثیرات بحران نجات داده است.امروز روسیه در جهت بهبود وضع اقتصادی مردم، برنامه های گسترده ای را رویدست گرفته است و احتمال می رود که تا ختم سال 2012 تغییرات بسیار مثبتی در زندگی مردم این سرزمین وارد آید.روسیه خود تلاش کرده است که تفکر ترس از خود را از سرامریکا و کشورهای متحدش بردارد.این کشور در سیاست جدیدش تحت زعامت حزب «روسیه واحد»،بیشتر به صلح در جهان می اندیشد تا چالش در میان کشور ها ومردمان.از این جهت ناتو به روسیه در افدامات خود به روسیه نیازمند است.
اقتصاد روسیه در حال حاضر یکی از استوارترین اقتصاد های دنیا است که سیر صعودی می پیماید.دراین کشور خدمات احتماعی برای مردم که روزانه میلیون ها دالر مصرف را ایجاب میکند به طور را یگان انجام می شود.به جزییات در باره روسیه متوصل نشده در کل یک حرف در باره این کشور لازم است گفته شود که روسیه خود را ازمشملات سیاسی و اقتصادی کشیده و حالا راهی را در پیش اختیار کرده است که در تمام مسایل بر رقبای سیاسی و اقتصادی خود سبقت دارد.
کشور ما نیز در نزدیکی با این سرزمین پهناور،قرار دارد و روابط دیرینه وتاریخی میان دو کشور در بسا موارد نزدیکی با روسیه ،برایش سودمند تر است.از این جهت بسیار امکان دارد که روسیه در سال 2011 در رابطه به افغانستان، البته در توافق با کشور های حاضر در افغانستان گام هایی را به نفع افغانستان بردارد.
روسیه موقعیت بسیار با ارزشی را هم از لحاظ اقتصادی وهم از لحاظ سیاسی در جهان به خود اختصاص داده است که نظر به گزارش ها، فاکت های و اسناد منتشر شده، ایالات متحده در رابطه به افغانستان بدون استیذان فدراتیف روسیه نمی تواند در اقدامات بسیار مهم به طور جداگانه ویا یکه تازانه عمل نماید.نزدیک شدن ناتو با افغانستان به معنی آن نیست که روسیه گویا علاقمندی به حضور نظامی در افغانستان دارد . ابن شایعه را وزیر امور خارجه روسیه جندی قبل به کلی رد کرد و خط بطلان بر آن کشید؛بلکه بدین معنی است که ناتو درک کرده است که بدون روسیه نمی شود.ناتو از چند جهت به فدراتیف روسیه نیاز دارد.هم از لحاظ اکمالات قوایش در افغانستان وهم به خاطر آن که روسیه از افغانستان شناخت دقیق و تاریخی دارد.
با فرا رسیدن سال جدید عیسوی و رونما شدن دگر گونی های مثبت در سیاست های جهانی ،به ویژه ابر قدرت ها،امریکا و روسیه ، صفحه جدیدی در امید های مردم دنیا ایجاد می شود.
حزب ملی هیواد امید وار است که سال دوهزار یازده،سال تعیین کننده در امر بهبود زنده گی برای سایر مردمان جهان باشد.حزب ملی هیواد،مرکز کاری و جامعه ساسری افغانها در فدراتیف روسیه بدین مناسبت بهترین تبریکات و صمیمانه ترین آرزو های خود را به مردم جهان تقدیم می دارد واز خداوند متعال خواهان است که روح برادری و همزیستی مسالمت آمیز در میان مردم نظر به هر سال دیگر قوی و نیرومند باشد.تا که با اشاره های فرشته های سعادت و خوشبختی در برابر مردم جهان از جمله ما افغانها که بیش از سی سال در غم واندوه بسر می بریم ،راه سبز اینده های روش نمایان گردد.