سنجر غفاری

 

 

 

کانفرانس کابل ، فصل دیگر

 

 

 

هرآغازی را انجامیست . مگر آغازی ایکه انجامش طویل ترگردیده،  نمیتوان پیش بین ختم ان بود، همانا تراژیدی تحمیلی بالای کشور ومردم افغانستان میباشد که  امروز در اولویت کاری رهبران کشور های بزرگ و کوچک جهان و منطقه گره خورده است . جهان شمول شدن  بحران موجوده در افغانستان و منطقه یکی از حادترین معضله قرن محسوب میگردد. میتوانیم بگویم که حل بحران کنونی در افغانستان ومنطقه کلید سعادت و ارامش بشریت مترقی و بزرگترین دست اورد سیاسی نظامی و اقتصادی ملل جهان در ارشیف قرن بیست ویکم خواهد بود .  با خون فرزندان ملل جهان سبزه زارهای کشور محاط به خشکه و کوهستانی پایمال  منافع و اهداف استراتیژیکی و فرامنطقوی   دشمنان سعادت ملی ما و اسایش گیتی شده است . بدون در نظر داشت تمامااصول انسانی وبشری ، آنها به یگانه عامل آغاز و ادامه جنگ وغارتگری ها در سرزمین به ماتم کشانیده شده ما مدت بیش از سه دهه میشود مبدل گردیده اند. بدون شک ادامه این مصیبت نه تنها برای مردم وکشور افغانها زیان اور است ، بلکه بار سنگین این تراژیدی بالای متحدین و کشور های منطقه نیز گرانی نموده است . تراژیدی 11 سپتمبر  را میتوانیم به زنگ خطر برای سرنوشت ملیونها انسان در جهان مترقی محاسبه نمود . تلاش برای رسیدن به اهداف ایکه در مقابلش حیات انسانها و جوامع بشری هرگز قابل ارزش و اعتبار نمیباشد .

اگر ختم جنگ سرد را پیروزی انسان مترقی بالای ارزش های انسانی بدانیم . پس تراژیدی 11سپتامبر  و پیامد های بعدی انرا چه باید نام گذاشت ؟ نباید در جهت رسیدن به اهداف ومنافع خویش ، بزرگترین ارزش انسانی یعنی حیات انسانهارا گرفت و گام فراتر از گلیم خویش تحت هر نام وعنوانی گذاشت . امروز افغانستان ومردمش قربانی چنین اهداف و اشباح صفت ها گردیده است . باید در نجات کشور ومردم افغانستان جهان متحدانه گام های عملی وصادقانه  رابگذارند . همانطور ایکه جورج دبلیو بوش رئیس جمهور ایالات متحده امریکا در نخستین روز های بعد از حادثه خونین 11سپتامبر  مردم وکشور های جهان را خطاب قرارداده وفرمودند . دوستان ما که عبارت ازدشمنان تروریزم بین المللی  اند، متحدین ما در این را ه میباشند . مردم ما نیز براین باور هستند که دوستان ما همانا دشمنان تروریزم اند  و کشور های ایکه حامی تروريزم اند  و تروریستان بین المللی را در اغوش  ميکيرند ،  بزرگترین دشمن انسان و جامعه  افغانی و جهانی محسوب میگردند. هر نوع معامله و مصلحت با این کشور ها و گروه ها ، در حقيقت خیانت و جنایت علیه بشریت مترقی محسوب میگردد.  اين کار در حقيقت ، برخلاف تمام تعهدات و تصامیم مشترک جامعه جهانی و فیصله نامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز ميباشد.   

روی این منظور کانفرانس های متعددی پس از ایجاد متحدین تحت رهبری ایالات متحده امریکا و تلاش های موثر و همه جانبه سازمان ملل متحد و کشور های بزرگ اقتصادی جهان صورت پذیرفت . نتایچ این کانفرانس ها در استفامت بخشیدن روند مبارزه با تروریزم بین المللی و منابع تمویل تروریزم ( کشت وترافیک مواد مخدر )  باز سازی ویر انی های جنگ در افغانستان تا اندازه موثریت داشته است . میکانیزم اساسی سوق و استقامت بخشیدن این تلاش ها بدون در نظر داشت واقعیت های حیات اجتماعی ، سیاسی ، نظامی و اقتصادی کشور افغانها مطابق میل دیگران تنظیم گردیده است . روحیه ملی و سلیقه افغانی در ان مد نظر گرفته نشده بود.  ان چیز ایکه جامعه جهانی میخواست مردم آنرا ما نمیخواستند . وان چیز ایکه مردم ما میخواهند ، جامعه جهانی طی مدت ایکه گذشت نتوانست در اختیار ما قرار بدهند . بلاخره دامنه های بحران وسعت پيداکرد و جنگ ونا امنی گسترش يافت . بلیونها دالر ایکه کشور های متحد با افغانستان برای ختم بحران تخصیص داده بودند ، در جهات اهداف نا مشروع و نا مناسب به مصرف رسید . اين کارها باعث حضور مافیای بین المللی و هموار شدن بستر راحت برای انکشاف وگسترش فساد اداری درتمامی بخش های سیاسی ، نظامی ، اقتصادی متحدین وسطوح مختلف حاکمیت دولتی پس از سقوط رژیم طالبان تحت رهبری نظامی امریکا ومتحدین به نفع القاعده ، طالبان و حامیان منطقوی و اساسی شان گردید. نتیجه چنان شد که بايد جبران اشتباهات را مردم و کشور افغانها مانند همیشه متقبل شوند . با گرم نگهداشتن نفاق ملی و دامن زدن به مسائل قومی ، مذهبی ،سمتی ولسانی واقعیت ها در ذهن مردم ما سرکوب گردید. انحرافات جدید و تعصبات مختلف سیاسی و ایدیالوژیکی هم در سطح ملی وهم در سطح منطقوی بوجود امده است . به تلاش های موجوده وحاصله ایکه در کنفرانس کابل بوجود امده است نباید سطحی نگریست . نباید آنرا مورد انتقاد و ارزیابی غرض الود قرار داد. باید دانست که راه  رسیدن به توافق ملی و بین المللی روی حل بحران در افغانستان ومنطقه ، تلاش های صادقانه میخواهد.  صرف با گشودن دروازه یا دهلیز عقبی جهت بیرون رفت از گرانی مسولیت های بعدی متحدین وجامعه جهانی که به شتاب تصمیم اغاز و انجام عملیه را گرفته ومیگیرند موضوع حل نميشود.  شاید موقع ان رسیده باشد تا متحدین بدانند که دیگر نمیتوان اراده  خود را بر مردم تحمیل کرد تا خواست های جامعه جهانی در منطقه باید در اولویت قرارگیرد. . و فشار مردمان اين کشورها بالای سياستمداران این فورمول را تقویت بخشیده باشد که نباید با قوت نظامی به اشغال کشوری رفت که تسخیرش امکان ناپذیر میباشد.   احتمال ان موجود است که فصل جدید و سپردن مسولیت های بیشتری را برای حکومت تحت حمایت  امریکا و تعهدات ایکه همیشه اوقات بوسیله نماینده های  شان برای کشور ومردم افغانستان سپرده شده است ، اغاز جدیدی باشد . مگر دیده میشود که کانفرانس کابل احتمال پیگیری فیصله نامه های کانفرانس توکیو الی لندن و نشست های چند جانبه میان رهبران دولت های بزرگ ومنطقه خواهد بود  که اراده و خواست مردم افغان شامل ان نبوده است . تصامیم و فیصله های اتخاذ شده در بیرون مرز های کشور ما صورت ميگيرد. اگر به تکرار اشتباهات گذشته متوسل گردند ،هرگز نمیتوان امید داشت تا این تراژیدی واقعا پایانی داشته باشد. واقعیت کانفرانس کابل و نتایچ موثر ان منحصربه تمثیل واقعیت ها به اراده مردم افغانستان و متحد شدن واقعی نیروهای ملی ومترقی دریک اتحاد عاری از هرنوع تعصبات سیاسی  ، سمتی و منطقوی میتواند امید وار کننده باشد . در غیر ان مسولین تراژیدی ، علل و ادامه ان تثبت وتشخیص گردیده ، به قوت اش فعال و باقی خواهد ماند . کانفرانس کابل گذرگاهی بسوی یک چرخش جدید خواهد بود . تمثیل یک واقعیت را برای انانی به ازمایش میگیرد که خویش را نسبت به دیگران در حل بحران منطقه مطرح میدانند . شکست عمده نظامی را در طرح کانفرانس کابل برای دشمنان سعادت ملی کشور ما که برای تروریستان پناهگاهی امن داده اند حتمی می پنداریم . خداوند بزرگ افغانستان و مردمش را توانائی انرا ببخشند تا خود موفق به انجام امورات ملی وکشوری شان گردند و دراین امر ملی موفق ، متحد و سربلند بدر اید .              س غفاری مسکو 23 – جولای – 2010 

 

 


بالا
 
بازگشت