په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون

   فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


 

نگاهی به دنیای کوچک حامدکرزی

13 نومبر2010

 

رژیمهایی که به مردم خود اتکا ندارندمعمولآ بدورخود یک گروه کوچک طفیلی را، بحیث تکیه گاه داخلی یا بهتربگوئیم قشردفاعی جمع میکنند. این قشربلی گو که هرعمل "رئیس" کشور را توجیه میکند وبر مخالفینش میتازد، فقط به "رئیس" کشورخدمت میکندو مردم را موجودات بی ارزشی تلقی میکند که فقط برای تبعیت ازاشرافیت، مالیه پرداختن وباخون خویش از ساحۀ حاکمیت "رئیس" دفاع کردن خلق شده اند. این اقلیت طفیلی که اشرافیت نامیده میشودودرگذشته اشکال سلطنتی وحزبی داشت، درافغانستان کنونی شکل تنظیمی-مافیایی دارد.

اشرافیت تنظیمی-مافیایی بعد ازسقوط طالبان درماحول آقای کرزی وپشتیبانان بین المللی اش شکل گرفته است. مجموع اشخاصیکه شامل اشرافیت جدید اند ازچند صد نفرتجاوزنمیکند. هستۀ این اشرافیت را خانوادۀ کرزی، رهبران تنظیمهای جهادی وقوماندانهای تنظیمی وجنگسالاران برزگ محلی که دردوران جهاد به دبدبه ونامی رسیده اند تشکیل میدهند. درحاشیۀ نخست عناصری معینی ازبقایای رژیمهای خونخوارسه دهۀ اخیرقرار دارند که نخواسته اندفرصت طلایی برای دوباره موقف گرفتن وپولدارشدن را ازدست بدهند. این عناصر روابط قبلی خودرا با کشورهای ولی نعمت قبلی خویش نیزحفظ نموده واز ایشان نیز"تحایف" دریافت میکنند. درحاشیۀ دوم عدۀازهوسبازان سیاسی غیروابسته به رژیمهای سه دهۀ اخیرقراردارند که مدهوش توجه بینظیرغرب به افغانستان شده ظاهرأبرای خدمت بوطن، یا بدون اجندای مخفی، غرض احراز پستهای دولتی بدولت کنونی رو آوردند.  فقط عدۀ کمی از اینها بصورت مؤقتی درحواشی این اشرافیت جاداده شدند.

دنیای آقای کرزی را همین اشرافیت بلی گوی وفاسدتشکیل میدهد. همکارانش، مشاورینش، کادرنظامی، امنیتی، استخباراتی، عدلی وقضایی اش وحتی اپوزیسیون رسمی اش نیزدروجودهمین عشاق سینه چاک دالرخلاصه میشود. بجزهمین افراد کس دیگری درداخل قلمروافغانستان برای آقای کرزی مطرح نیست.

-    عضویت درهستۀ اشرافیت امتیازات خاص دارد. همه قراردادهای پرمنفعت دولتی وپستهای پرمنفعت درارگانهای سه گانۀ دولت در انحصار هسته ا ست. ممکنست این پست ها، درجریان رقص چوکیها وقتآ فوقتآ دستبدست شوند ولی ازدست هستۀ اشرافیت خارج نمیشوند. اگرتحت فشارخارجیها گاهی فردی ار حاشیۀ دوم به پست حساس مقررشود، بعد ازمدتی توسط یکی از ارگانهای دولت یا مشتی اتهام ازپست حساس رانده میشود. سیدطیب جواد وامین فرهنگ مثالهای این نوع اشخاص اند. خارجیها نیز بادرک موقعیت تعین کنندۀ هستۀ اشرافیت درتصمیمگیریهای حکومت بالای هسته سرمایه گذاری نموده  قراردادهای چندصد میلیون دالری را به افرادمتعلق به این هسته یا برادران ونورچشمیهای شان واگذار میکنند. برجسته ترین مثال درین رابطه پسررحیم وردک وزیردفاع میباشد که امتیازقرارداد انتقال با امن تمام مواد مورد نیاز قوای امریکایی از طریق پاکستان به افغانستان را داردوبخاطر حفظ این امتیازکه سالانه چندصدمیلیون دالر به جیب فامیل وردک میریزاند، در مسیر راه به طالبان رشوه میپردازد. جنرالهای نظیربسم الله خان و آقایان سالنگی مهره های مافیایی دیگری اند که از طریق اخذ "سرقفلی" ازصاحبمنصبان اردو وپولیس، اخذ کمیشن از قاچاقچیان مواد مخدره وکار در سطوح عالی وپرعاید امنیتی ملیونرشده اند. بدینترتیب هستۀ اشرافیت بیک مافیای بزرگ درسطح ملی تبدیل گردیده که سررشتۀ سیستم دفاعی، امنیتی، مالی، استخباراتی، اقتصادی، عدلی وقضایی، معادن... را درکشور بدست داردوازاین موقف برای غنای سیری نا پذیرخویش استفاده میکند.  مثال روشن این وضع درسکتورمالی را موجویت برادران کرزی و"مارشال" فهیم در رآس لیست سهمداران بزرگترین بانک به افلاس کشیده شدۀ افغانستان یعنی کابل بانک تشکیل میدهد. عزیزی بانک اجازه دارد بالای زمین که در جوار ارگ ریاست جمهوری غضب نموده بلندمنزل احداث کند وبفروشد. هیچکس اجازۀ بازخواست از عزیزی بانک را ندارد  چون مؤسس آن جزء مافیای مالی بوده در انتخابات ریاست جمهوری به آقای کرزی کمک میلیونی کرده بود. در رآس مافیای ورودموادنفتی نیزبرادران "مارشال"، کرزی وحاجی ظاهر(برادرزادۀ حاجی دین محمدسابق والی کایل) قرار دارند. برادر آقای خلیلی چهرۀ اصلی مافیای زمین است.

-     اعضای هسته درماورای قانون قرار دارند. جنایات گذشتۀ شان رسمآ معاف گردید وجنایات امروزشان عملآ نادیده گرفته میشود. صرف در مورد صاحبی شاروال سابق کابل څارنوال اقامۀ دعوی کرد ولی کرزی بجای قاضی نشست و او را بری الذمه اعلان کرد. اگرکدام ژورنالیست جرآت نموده ازلوی څارنوال بپرسد که چرا فلان اشرافی دزدجان ومال مردم را  که علنآ جنایت میکند تعقیب وتوقیف نمیکنید؟ لوی څارنوال که خود جزء همین اشرافیت است، جواب حاضر وآمادۀ خود را پیشکش میکند: " والله زور ما نمیرسد".. واگرتحت فشارخارجیها گاهی، گروه تعقیب FBI گونه که بنام Task Force یادمیشودجرآت کند مجرم اشرافی (چون ضیا صالحی) را بگیرند، آقای کرزی تیلفون را برمیداردوخارجیها را متهم به نقض " حاکمیت ملی" میکند واز آنها میخواهد تا موصوف را فورآ رها کنند.  اخیرآ لوی څارنوال کنونی که در واقع وظیفۀ جز کتمان جرایم اشراف ندارد، برای این عمل ارباب توجیه "قانونی" پیدانمود. حتی دوسیۀ شخصی چون صدیق چکری (ناظم جمعیت اسلامی ودامادآقای ربانی) به همین ترتیب به طاق نسیان گذاشته شد. درحالیکه شریک جرم چکری بالفعل دستگیرشد وچکری را به حیث دستور دهنده قلمدادکرد، کرزی از زندانی شدن چکری جلوگیری نمود وبه اواجازه داد به لندن فرارکند. برای تحمیل سکوت برغربیها در همچو موارد، آقای کرزی، وقتآ فوقتآ متعاقب تلفات ملکی ناشی از عملیاتهای ناتو، سروصدا های تصنعی براه می اندازد. واضحست که این اشک ریزیها محصول احساس مسوولیت او در برابرشهروندان کشورش نیست.  کنفرانس های مطبوعاتی کرزی ویا سخنگویش درین رابطه بخشی از جدال او برای امتیازگیری از جهان غرب میباشد. کرزی میخواهد به ادارۀ اوباما بفهماند که وی میتواند درجواب به روش انتقاد آمیزاین اداره نسبت به او، خانواده وهستۀ اشرافیت  اش، مردم افغانستان را علیه خارجیها تحریک کند.  فردملکی تلف شده درین میان صرفآ وسیله ایست برای بازیهای سیاسی کرزی دربرابرغربیها.

ببینیم اگر دنیای رئیس دولت اینقدرکوچک نمیبود وبعوض جنگسالاران وخارجیها (منجمله ایران) به مردم خود رجوع نموده به خواستهایشان احترام میگذاشت ونیروی میلیونی مردم را درجهت بازسازی افغانستان سوق میدادوضع بهتری نمیداشت؟ به یقین که در آنصورت وی به ناجی کشور ووطن خود تبدیل میشد.  اینکه جوانان شصت فیصد نفوس افغانستان را تشکیل میدهند ومؤ سسات تحصیلات عالی افغانستان هر سال ده ها هزارمتخصص به جامعه تقدیم میکنند، برای آقای کرزی روشن است. گاهگاهی جوانان را با تشویق صرفآ لفظی به تحصیل ترغیب نیزمیکند ولی هیچگاه سیاست کادری خودرا بردادن حق اولویت به جوانان استوار نساخته است. بهمین جهت فاسد ترین لاشخورتنظیمی بر مستعدترین وبا ظرفیت ترین جوان غیرتنظیمی ترجیح داده میشود. واگرتنظیمی یا طالب علاقمند موجودنباشد، به جلب جانیان خلقی وپرچمی پرداخته میشود. بهمین سلسله درین اواخر چند جنرال دستگاه جهنمی خاد دربست ریاستهای ریاست عمومی امنیت ملی مقررشده اند. قرارمعلوم شکنجه گران رژیم های خونریزسه دهۀ اخیردرشعبات تحقیق ریاست عمومی امنیت ملی مشترکآ به جنایت میپردازند. هرگاه کرزی روش ملک مآبانه نمیداشت وچون یک رئیس دولت  عمل میکرد، میتوانست ازنیروی جوان یک دستگاه امنیت ملی مدرن وعاری ازخشونت ایجاد کند. رژیم کرزی برای جلادان منفورکارمیدهد ولی جوانان ما را ناگذیرمیسازد تا دیپلوم خود را درصندوق اجناس فامیلی بگذارند وخود به حیث محافظ یک انجوویا جویکن درسرکهای ایران وپاکستان کارکنند. چرا پستهای دولتی شایستۀ این جوانان، به خفاشان رژیمهای وطنفروش وخونریزسه دهۀ اخیر داده میشود؟ آیا شرکت درجنایات رژیمهای سه دهۀ اخیر "تجربۀ کاری" وشرط استفاده ازامتیازات دولتی پنداشته میشود؟ حتی بورسهای تحصیلی کشورهای خارجی نیزفقط به جوانانی داده میشود که پدریا پدرکلان شان شامل اشرافیت تنظیمی-مافیایی باشد.

علت فاسد شدن پارلمان وانتخابات پارلمانی نیزاینست که اشرافیت تنظیمی-مافیایی برگزارکنندۀ آنست وکاندیدها هم نودفیصد متعلق به آنها میباشد. جنگسالاران بزرگ ومافیای مالی "بلی گو" های خود را کاندید میکنند ومیکوشند با استفاده از زور وزرآنها را برکرسی پارلمان بنشانند ودر آینده از آنها بحیث وسیلۀ امتیازگیری از کرزی وخارجیها استفاده کنند. افتضاح اعمال فشارتوسط "امیر" اسماعیل خان وزیر بی آبی وبی برقی کرزی در رابطه با انتخابات اخیردرهرات مثال روشن این واقعیت است. اشرافیت با اهداف کاسبانه درانتخابات دوراول ودوم اشتراک نموده کوشید با استفاده از زور وزرانحصار کامل خود را درهردومجلس داشته باشد وکرسی پارلمان را بدوکان تذویروفسادمبدل ساخت. قرار معلوم انتخابات اخیرفاسدتر از انتخابات گذشته بود. انتخابات سنبلۀ 1389همچون انتخابات گذشته فاقد مشروعیت است. بنابرین تصامیم آینده پارلمان مولوداین انتخابات، مشروع بوده نمتوانند.

آنچه در بالا تذکرداده شد متن فشردۀ بود درموردپایگاه اجتماعی حکومتی که بحیث الترناتیف استبداد طالبی برمردم ما تحمیل شده است واز دیرباز با خصوصیات آن آشنا میباشیم. دررابطه با دوستان خارجی آقای کرزی که ویرا در رسیدن بقدرت کمک کردند هم آشنایی کامل داریم. واما درین اواخرآشکار شده است که آقای "رئیس" ازچندسال بدینسو ازحکومت آخندی ایران وچندکشوردیگر نیز بشکل "سیاه" برای مخارج دربارپول دریافت میکند.

در قرن 19 شاهان تحت الحمایۀ افغانستان ازیک کشور، یعنی انگلستان، معاش مستمری میگرفتند. مقدار وشکل پرداخت آن مستمری سالانه درقرار دادمعینی تعین میبود وبگفتۀ سخنگوی آقای کرزی حالت "شفاف" داشت. وضع آن شاهان بس خجالت آورودرتضاد کامل باروحیۀ آزادمنشی ومستقل زیستن افغانی بود. ولی اکنون آقای رئیس قرار اعتراف خودش ازچندین کشوردر وقفه های نامعلوم وبمقدار نامعین بشکل مخفی (سیاه) پول دریافت میکند.  جای تعجب خواهد بود اگر منبعد فرد باوجدانی از ته دل حامد کرزی را "ولسمشر" خطاب کند.

 

 

"ختم"

 

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت