هایکو             

                      و مفاهیم امروزی آن    

 

 سید ولید صاعد

 

          این را همه می دانند که هایکو کوتاه ترین شکل شعری بوده و در آن وزن و قافیه وجود ندارد . هایکو عاری از هرگونه آرایه و  آ رایش کلامی بوده و شاعران جاپان آنرا به ادبیات جهانی معرفی نموده اند  . نخستین هایکو ها )تانکا( دو هزار سال قبل با 31 هجا سروده شده  و بعد ها هایکو ها با 17 هجا ، با فلسفۀ ذن آمیخته شد  گستردگی و عمق  بیشتر یافت   .

 البته در ادبیات جهانی اگر نظر اندازیم ، به دیگر فرم های کوتاه شعری نیز برمیخوریم  به خصوص در زبان فارسی دری ، فرم های کوتاه شعری مانند دو بیتی یا رباعی یا تک بیتی و یا لندی در زبان پشتو  وجود دارد ولی هایکو شاید از کوتاه ترین شکل شعر باشد .

آما آنچه بیشتر از همه  قابل توجه است همانا جهانی بودن و همه گیری این شکل شعریست که ادبیات جهانی را فرأ گرفته و در خارج از کشور جاپان توجه شاعران و قشر کتاب خوان ، از پیر و جوان را به خود جلب نموده       است . دلیل این همگانی شدن و جهانی شدن هایکو چیست ؟ دلایل زیادی میتوان برای این سوال ارائه نمود از آن جمله سهولت و آسانی ترجمۀ هایکوست چه هایکو به زبان ساده بیان  شده و به آسانی قابل ترجمه می باشد و هم طبیعت و زندگی و نگرش آن در هایکو چنان که هست  یکی دیگر از دلالیست که توجه همگان را به سوی  خود جلب نموده است .   

یکی از بانیان مهم هایکو در جاپان  ماتسوئو باشو بود  که به هایکو که قبل از آن یک نوع بازی با کلمات  و پر از رمز و کنایه بود ،  ارزش و اهمیت امروزیش را داد . دیگر هایکو سرایان معروف جاپان بعد از باشو ، بوسون ، ایسا و شیکی بودند  که «در بررسی هایکو این چهار هایکو سرا نمایانگر چهار طرز نگاه متفاوت به جهانند : دیدن با روح ، با چشم ، با دل و با سر . باشو روحانی ست ، بوسون هنرمند است ، ایسا انسان گراست و شیکی واقع گرا».

برکه کهن

جهیدن قورباغه ئی

صدای آب

           ) باشو(

دومین هایکو سرای بزرگ  قسمی که در بالا ذکر رفت ، بوسون بود که با و جود تفاوتهائی با باشو  ، تحت تأثیر استادش قرار داشت و هم از نقاشان چینی الهام گرفته بود:

گلهای سفید

از شگاف دیوار

بهار می آید

              )بوسون(

 در هایکو های سنتی بیشتر از فصل و سال و طبیعت و غیره سخن رفته ، ولی در هایکو های مدرن و به ویژه هایکو سرایان امروز بیشتر هایکو های با مفاهیم سیاسی و اجتماعی و عشقی می سر ایند:

 

آقای داکتر

نیم قلب ام اینجاست

نیم دیگرش در آوین است

هر روز تیر بارن اش میکنند

                       ) احمد شاملو(

 هایکو سرایان مدرن ملزم به مراعات قواعد هایکو های سنتی نیستند ولی  آنچه بیشتر در هایکو قابل توجه است همانا سادگی و کوتاه بودن آن می باشد و از سوی دیگر در هایکو ها مانند داستان و یا اشعار بلند ، آغاز و پایانی وجود ندارد یا بهتر بگویم در هایکو های مدرن شاعر پیام خاصی ندارد و در پی نتیجه گیری نمیرود .

گرد یک دریاچه

سپیده دم را انتظار میکشند

هم شکار چی و هم مرغابی

                     )تسودا کییوکو(

باشو به این باور بود که نمی توان ادعای نوشتن هایکو را نمود،  به این معنی که نمی توان قلم و کاغذ گرفت و پشت میز نشست و هایکو سرود . در وقت سرودن و یا نوشتن هایکو باید با سادگی بسان کودکی دید و اندیشید . امی لاول یکی از چهره های برجستۀ ایماژیسم در شعر  امریکا  اشعاری نوشت کوتاه و به سبک جدید که این اشعار همه در حقیقت هایکو هائی هستند که شاید امی لاول قصد نوشتن هایکو را نداشت :

دیشب باران بارید

حالا در سپیده دم

زاغچه ها غمگن می خوانند

)                     امی لاول                      

هایکو ، امروز جز ادبیات جهانی شده و همه زبان ها را بخود مشغول نموده است . به همان اندازه که هایکوی سنتی جاپان با فلسفۀ ذ ن و با مفاهیم و رمز و رموز طبیعت و زندگی آگنده بود ، هایکو سرایان امروز به ویژه در افغانستان به سرودن هایکو های بیشتر با مفاهیم سیاسی و اجتماعی و یا عشقی و روانی همت گماشته اند . سرایندگانی که در معرفی این شکل شعری در افغانستان گامهای بلندی برداشته اند میتوان از محمود جعفری ، یاسین نگاه ، وحید بکتاش ، پاییز ، آذریون ، حسینی برنا کریمی و غیره نام برد .

کودک از درخت آمد پایین

خاطرۀ پیر مرد

رفت بالا

           )امان پویامک(

هایکو هایم

کوچک اند

دستش را بگیر

       )عبدالهادی ایوبی(

 

گفتن هایکو با وجود ایجاز و کوتاهی آن و با وجودیکه وزن و قافیه  ندارد ، کاریست دشوار چه گنجانیدن معانی بزرگ در کلمات کم و در یک دایرۀ محدود کاریست دشوار  و یا به گفتۀ رولان بارت « هایکو دارای خاصیت شبح وار است و آن اینکه هر کس همواره تصور میکند به سادگی اشعاری همانند آن بسراید ولی ممکن است هرگز   نتواند » .

در پایان چند شعر کوتاه  را بدون اینکه ادعای هایکو نویسی را داشته باشم   ،  تقدیم خوانندگان عزیز می نمایم .

رهگذر پولی بدست گدائی انداخت

پول افتاد به زمین

جنگ یک ساعته افتاد براه

            *

نامه را چو گشودم

دستم لرزید ، قلبم تپید

عکسی از کابل بود

        *

یک طفل  می گریست

ز دیوار آنسو

بوی نان می آمد

     *

یکی پول هنگفت اندوخت

یکی شهرت کذائی کسب کرد

خواب آرام را ز دست دادند

     *

هر وقت به آن منظره می نگرم

دلم پاره می شود

ای کابل عزیز یادت بخیر

       *

برو کابل

بگو ما زنده ایم

روزگار مرده

      *

شب نوشتم چند سطر

صبح که خواندم

قصۀ کابل بود

     *

هر چه سنگ است

به آبش فگنید

تا دیگر  نشکند کسی دل کس

      *

اندرین غربت سرا

روز را شب میکنم

لیک نفس در شهر کابل میکشم

      *

صبح که بیدار شدم

همه مستی دوشینۀ من خوابی بود

دور زکابل بودم

      *

در انتظار گاه عمر

ما و مرگ هردو

نا فهمیده انتظار می کشیم

        *

چون تنور گرم نمودند

طفل از بوی خمیر

شاداب شد

     *

وقت لرزیدن پا

ملتفت شد

به شکرانۀ آن

    *

آب قطره قطره

می افتد به زمین

وا چه زود می گذرد عمر ما

    *

قاب چو شکست

به پرواز آمد

عکس

 

سید ولید صاعد

پاریس 10 جنوری 2011

     )                         پایان(

 

 


بالا
 
بازگشت