ایمادران ایخــــــــــــــوهران
بهتر ز جان بــــــــــهتر زجان
باپـــــــدران وبیدران
هستید همه روح روان
جانان من هستید همه در جان من چون خون
من بر شما فخر کنم زیرا به من دادید توان
تا من کنم خدمت به این شهرک ویرانه مان
من هر دمی کوشش کنم از سر وطن گردد جوان
از سر همه گلذار شود هر شهر و هر قریه مان
از سر همه اباد شود این شهرک خاموش مان
مردم همه یکجا شوند در کوچه و در باغ شان
هردم بگیرند جشن ها با هم شوند یکجا چو جان
از ابفاق و هم دلی آباد شود وطن مان
ای دوستان ای دوستان باشید همه یک جسم جان
از من شنوید این سخن من دوست میدارم تان
آباد کنید این مرزوبود آزاد کنید وطن مان
هما " سامل " کابل مکرویان چهارم