دستګیر نایل

 

 

بها نه

 

ندانم این که چرا تازه شد، فسا نه ی من

که می رسد غزل ناب و،عاشقانه ی من

دعا  کنید  که:  ان  سنگدل  شود   بیمار

عیادتش روم  و، این شود  بها نه ی من

نبود در سرت هرگز،خیال دیدن دوست

شده ست راه غلط، کامدی به خانه ی من؟

هزار بار نیت کــــــــــــرده ام روم میهن

نگشت کنده زغربت،که آب و دانه ی من

کنون  به  خرمن  آتش  گرفته  می  مانم

که سوخت  برق نگاه  تو ، آشیانه ی من

دیگر به گوش کسی، کار گر، نمی  افتد

زبسکه کهنه شده شعر من، ترا نه ی من

 

 


بالا
 
بازگشت