ابر بها ری
خوا ننده گا ن گرامی. قطعه شعری از محترم بختا نی صاحب را خد مت تقدیم مینما یم لطفا" قبل از انکه به آخر شعر برسید حد س بزنید این شعر چه وقت سروده شده باشد ؟
ضرورت بیشتر به تبصره نیست شعر خود گویاء حقیقت تلخ وضع بهاصطلاح عسکری پیشه پرخای کشور ماست .
( زد ز بیرحمی به تیغم یار یاری را ببین ساخت کارم را به زخمی زخم کاری را ببین )
عدل و انصاف و مروت معنی خود باخته همچنین لفظ وفاو راستکاری را ببین
رشوه و قاچاق وسود و حیله ونیرنگ بین دست بازی را نظر کن پا فشاری را ببین
دور جاسوسی گذشت و وقت ابلیسی رسید هوشدار ای (آدم) واین پخته کاری را ببین
از خران برده سبق موتر سوار خر دما غ خر خری ها را تماشا خر سواری را ببین
کار از سرکار دارد اعتبا ر از ما و تو سرکارش جستجو کن کار داری را ببین
ای که با پول و پلو گشتی وکیل مقتدر حا صل پول و پلو احوال جاری را ببین
جوار امریکا به دهقا نان افغان میرسد صاحب خوان کرم نان جواری را ببین
ان یکی محتاج دوغ ودیگری مست شراب فقر و خواری را نگر سرمایه داری راببین
آن جوانک بین که از تقلید مغرب گشته مست پیر ما هم نوجوان شد می گساری را ببین
حال کشور را سخن سنجی چنین تفسیر کرد شعربختانی بخوان ابر بها ری را ببین
جناب محتزم بختانی صاحب این شعر را طوریکه در پایین تذکر رفته در حوت 1345 سروده اند ومن آن را از کتاب مجموعه ی اشعار شان انتخا ب کرده ام با عرض حرمت
شهر کابل 27 حوت 1345
انتخاب از نقیب رادمل10دلو 1389
02 2011
بالا
بازگشت