عزیزه عــنا یـــت
گــــذری در کوچه باغ عروض !
------------------------------------------------------------
هویداست که افغانستان عزیزدر این مدت بیشتر ازسه دهه جنگ خسارات زیادی را متحمل شده , داشته هـا و اندوخته های خویشرا ازدست داده. این جنگ تحمیلی روی تمام مسایل اقتصادی ,اجتمــاعی, سیـا ســـی وفرهنگی کشور اثرات خویش را گذاشت که وطن محبوب مان را به یک ویــرانه ی مبـــد ل نموده و در ردیف فقیر تــــرین کشور های جهان قـــرارداد. که دراین حا لت مــردم شریف و ستم د یده افغا نستــــا ن از کشوری به کشوری آواره و سر گردان شدند و بیشترین رنج و حقارت های دیگران را تحمل کردنـد کـه تاریخ شاهد آن است و یکی از نمونه های آن اعدام مهاجرین ستم کشیده درکشور ایران که تعــداد زیــــاد ی از آنا ن بخاطر پیدا کردن شغل و نفقه فا میل از وطن عزیز سفر کرده و عازم آن کشــور گردیــده اند کـــــه از برخورد ظالما نه حکومت دیکتا تور ایران معلوم است بعضی از این آواره گان بیگناه و به بهـانه هــای مختلف دستگیر و راهی زندان ها شده اند و یا تعداد آنان اسیر دشمنان مافیائی شده بجبر مـورد سوء استفـاد ه قرار گرفته اند که مانند اطفال یتیم و بی سر پرست هرکس به نوعی بالای این مردم بیچاره ظلم روا میدا رد و آن عده ء که بشکل نسبی در این مدت توانستند با زندگی های بخور و نمیر شبا روز خویش را دور از این زد و بندها سپری کردند و تا حدودی درداخل ویا کشورهای میزبان امکانات برای شان میسرشدکه بتربیت اطفال خویش بپر دازند. که خوشبختانه با وجود این گیر و دار در تلاطم زندگی و آشــو ب های جنگ خانما ن سوز یک تعــــدا د اطفـــال کـــه در ایــن دوره چــه در داخـــل افغانستان و یــا بیـــرون از افغــا نستان متــــولد و بزرگ شده ا نـــــد بسیار با استعــداد , ذکی و با هــوش بــزرگ شده انـــد که اکثــریت شان با سعی و تلا ش جای پائئ برای خویش در جامعه ی جنگ زده وطن عزیز پیدا کرده اند که در این جمع عده ی هم روبه شعـــر و شا عری آورده اند که بعضا ًاز طریق رسانه های جمعی , سایت های انترنتی اشعاراین نوجوانان د یــده و شنیده میشود که قابل وصف و با عث افتخار وطن و آینده کشور عزیز ما است وهمچنــــان به غنـــا منـــــدی ادبیات کهن و پربار این سر زمین ادبا بیشتر از پیش افـــزوده میشود .ولی عده ی از این جوانان که دست به سرایش شعر میزنند به معلومات بیشتری ضرورت دارند که روی این ملحوظ خواستم تا حد امکان معـلوماتی را درمورد علوم و فن شعر خدمت عزیزان ارایه نمایم تا رهروان تازه گام بتوانند از آن مستفید شوند .
در سرودن شعر دو چیز حتمی و لازمی است :
----------------------------------------------
اول : قریحــه
دوم: معلومات در باره ء علومیکه متعلق به شعر است .
قریحه عبارت از استعدادیست که خداوند عالم آنرا در بعضی اشخاص به ود یعه گذاشته . قریحه مو هبـــت و اعطای باری تعالی است و به کسب میسر نمیگردد.
اما علم شعر کسبی است و شخص میتواند علم شعر را از راه تعلیم و تعلم بیاموزد و آنرا فرا گیرد .
علومیکه تعلق به شعر دارد بر حسب آتی است
1/ علم عروض
2/ قافیه
3/ بدیع
4/ بیان
5/ معانی
با دانستن این پنج علم و با بکار انداختن قریحه شخص میتواند شعر بگوید و در این راه پیش برود .
اینک به شرح مباحث میپردازیم .
1/ علم عروض عبارت از وزن شعر است که شعر عروضی با ید مطابق اصول فن در قید وزن بیاید چون شعر کلام موزن است لهذا با ید وزن در شعر رعایت گردد و در ابتداد واعظ این علم( خلیل بن احمـد) است که این شخص وزن شعررا مطابق قواید در پانزده بحر وضع نمود و برای آن الفاظی تعین کــــرد که آن الفاظ را اصول افا عیل مینا مند این الفاظ ده لفظ است که دوی آن پنج حرفی و هشت لفظ دیــگر ا ن هفت حرفی میبا شد . و با ید علاوه نمایم که عروض نام قدیم مکه را هم گویند که (خلیل بن احمد) بـــــرای این علوم همین نام را برگزید و بعد ها یک بحر دیگر را ( ابوالحسن اخفش) و سه بحر دیگر را علمــا ی جهان بر آن افزودند که مجموعاً علم عروض دارای نزده بحر است و اینک طور نمونه تعداد معد ود از نامهای آنـــرا ذیلاً تحریر مید ارم
1/ وافر
2/ کامل
3/ هزج
4/ طویل و مدید
5/ متقارب
وهمچنان مثال های پنج حرفی و هفت حرفی این الفاظ را که شعر مطابق به اصول دریکی ازاین رکن هــا قرار بگیرد جهت معلومات بیشتر ارایه میدارم .
پنج حرفی: وزن ( فعولن) نام بحر متقارب - - - وزن( فا علن ) نام بحر, متدارک
هفت حرفی : وزن ( مفاعیلن )نام بحر هزج - - - - وزن ( مستعفلن) نام بحر, رجز
مثال تقطیع شعربه پنج حرفی : شعر: به بحری تقارب تقرب نمای
تقطیع - به بحر ی— تقارب --- تقرب --- نمای . که در کلمه به ( ه ) حذ ف میشود
وزن - فعولن --- فعولن --- فعول --- فعول این وزن را بحــر متقارب ناقص گویند
تقطیع شعر به هفت حرفی : شعر : هزج بحر لطیف و آب دار است .
تقطیع : هزج بحری ---- لطیف وآب ---- دار است
وزن : مفا عیلن ---- مفا عیلن ---- مفا عیل. که این وزن را هزج ناقص مینماند
شعــــر: وصال او ز عمر جاویدان به
تقطیع : وصا لی او ---- زعمری جا ---- ویدان به
وزن : مفاعیلن ---- مفا عیلن ---- مفا عیلن . این وزن را هزج سا لم گویند
مثال دیگر شعر: بیـا که قصـر امل سخت سست بنیا د است
بیـــار بــاده که بنــیاد عمر بــر با د است
تقطیع : بیا که قص ---- رامــل سخ ---- ت سست بن ----- یا د ست
وزن : مفا عیلن ---- فعلاتن ---- مفا علن ---- فعلات . این وزن را بحر مجتث مینماند.
درقسمت تقطیع اشعار در مقالات بعدی به بحث خواهیم پرداخت و اکنون در مورد قا فیه فشرده معلوماتی رانظر به اصول پنج گانه شعر به آن عده از جوانان که میخواهند درعرصه شعر معلومات حاصل کنند ارایه مــیدارم .
قا فیــه :
قا فیه عبارت از چند حرف معینی است که آنرا در اخیر مصراع یا اخیرهر بیت در الفاظ مختلفه مکرر مــی آورند و حرف مذ کور در مطالع قصیده ,غزل , رباعی قطعه در اخیر هر بیت واقع میشودودر مثنوی دراخیر هر مصرع قرار میگیرد.
عیوب قافیه
اول انکه: یک جا ساکن ویک جا متحرک آید چنانچه در این بیت
حریــم یـــار کجا و منی خــراب کجـا ************ سراغ یار بگیرم زکی و تــــا بکجــا ؟
واین را غلو نماند واگر حرف وصل را جای ساکن وجای متحرک آرند آنرا تدی گویند و سکاکی آنرا دروقتی که مخل وزن شود عیب میدانند و دیگر از حرف قافیه ا ختلاف ( روی ) است واین عیب اثنا در شعر جــواز ندارد گر چه بعضی این نوع را جایز دانسته اند که ( روی) دریک جا حـــرف (فارسی ) ویک جـــــا عــربی باشد یا قریب المخرج باشد مثل رب – چپ --- شک -- سک --- غیاث و داس . اما عده ء بر آنند که ایــن نیز جواز ندارد و این را اکفا گویند .
روی اصل قا فیه است بدون روی مستحق نمی شود هشت حرف بروی ملحق میگردد چار قبل از روی مـی آ ید و چار بعد از روی واقع میشود چار حرفیکه قبل از روی واقع میشود عبارت اند ازرفع, قید, تا سیس و دخیل است و چهار حرف که بعد از روی می آید. وصل , خروج, مزید و نایره ( نور دهنده )ردف باالکسرعبارت از الف و یا (و) ساکن که بی فا صله قبل از روی می آید .
فن بد یع :
کلمه ی بد یع در لغت بمعنی چیزی تازه ونو ظهوراست و در اصطلاح ادبی عبارتیست از آرایش سخــن فصیح و بلیغ خواه نظم با شد وخواه نثر. موضــوع علم بدیع . اموری را که موجــب زیـنت وآرایش کلام میشود محسنات و صنایع بدیع می نماند مانند جناس , سجح , ترصیع و امثال آن .
صنا یع کلام که به بدیع تعلق میگیرد دو نوع است یکی صنایع معنوی و دیگر صنایع لفظی و اکنون بـــــه تعریف صنا یع لفظی میپردازیم .
اول: صنا یع لفظی : تجنیس یا جناس آنست که گوینده یا نو یسنده د ر سخن خود کلمات هم جنس بیاورد که در ظاهر به یک دیگر شبی و در معنی مختلف با شد . مثـــا ل
برادر که در بنــد خــو یش اســـت ********** نــه برا در و نــه خویــش است
در اینجا خویش اول بمعنی خود و خویش ثانی به معنی خویشاوند است .
جناس نه قسم است :
1/ جناس تـــام
جناس تام آنست که الفاظ متجانس در گفتن و نوشتن یعنی حروف و حرکات یکی و فقط در معنی فرق داشته با شد مثلاً بــا د یـه - - - بـــا دیـــه , که بادیه ی اول بمعنی دشت و بادیه ی دوم بمعنی ظروف که در آن آب ویا شیر میریزند.
2/ جناس ناقص آنســت که ارکان جناس در حروف یک و در حرکت مختلف باشد مثلاً گؤزیده – گزید ه وهمچنان قمــری ویا قمـــری واینک مثال شعر آن :
فغان از آن دوسیه زلف که غمز کان که همی- - - - - بــد ین زره بـبـری و بـدان زره بـبـری .
3/ جناس زاهد آنست که یکی از کلمات متجانس را حرفی بر دیگری زیاد با شد مثل طاعت و اطا عــت صاف و مصاف تا ب و عتاب
4/ جناس ظاهر آنست که در اخیر کلمه یک حرف زیاد شود مثل نام – نامه خام – خامه جام – جامه
5/ جناس مرکب : آنست که یک رکن جناس بسیط و یک رکن دیگر آن مرکب باشد مثل این شعر ذیـــل
(( هر خمی از زلف پریشان تو زنــدان دلســـت - - - تا نگو ئی که اسیران کمندء تو کمــند ))
6/ جناس مطرف آنست که دو رکن جناس فقط در حرف اخیر مختلف با شد مانند آزاد – آزار— یاد ویار
7/ جناس خط یا مفا صل آنست که ارکان جناس در کتابت یکی و در تلفظ و نقطه گذاری مختلف با شـد ما ننـــد : بیمــار و تیمــار ---- پیـــــر و شیـــر.
8/ جناس لفظ آنست که متجانس در تلفظ یکی و در کتابت مختلف با شد . ما ننـــد : خــوار و خـار --- خوا ســت و خا ســــت
9/ جناس مکرر آنســــت که دورکن جناس را در اخیر نثر و یا در اخیر ابیات پهلوی هم آورده باشند
مثل : در مجلس و بزم شما رود و سرود است . و یا -- کی گمان بردم که داری کینه و پیکار کار.
قلــــوب و یا مقلــوب :
-----------------------
این صنعت هم توابع جناس است و بعضی آنرا جناس قلب از اقسام تجنیس شمرده اند قلب در لغـــت بمعنی واژگون کردن است ( سر چپه ) و در فن بدیع آورد ن الفاظی است که حروف آنها مقلوب یک دیگر با شذد . ما نند کلمات شاعر -- شارع – رقیب و قریب -- رحیم و حریم و نوع دیگر از صنعت مقلـو ب آنست که تمام جمله ء نثر یا نظم طوری ترکیب شده با شد که چون از حرف اولی به اخیر یا از اخیـــــر به او ل خوانده شود هردو یکی با شند و این نوع را قلب کامل و یا قلب مستوی میگو یند . ما ننــــد : شکــــر بترازوی وزارت بر کـــش. که این جمله از هر دو طرف که خوانده شود عین معنی را میدهد.
اقســــــام شعـــــر !
غزل, رباعی, مثنوی, قصیده , مستزاد, ملمع ,قطعه ,تشبیب ,ترجیح بند , ترکیب بند, تضمیــن وشعر غیـــرعـــروضی . که البته در آینده درقسمت نوع اشعار متذ کربه بحث خواهیم پرداخت واکنون به نو شتـــه خویش خاتمه میدهم . تا ادامه مطلب . بااحترام
عزیزه عنایت
22/4/2010