محمد صادق ارغندیوال
ده سال از تخریب بودای با عظمت
بامیان گذشت
ده سال قبل در چنین ایام که طالبان در اوج قدرت سیاسی سرنوشت مردم افغانستان را بدست داشته و بی جهت وبا جهت، با محکه وبدون محکمه انسان های این سر زمین را چپ وراست - اعدام، سنگسار، زیر دیوار و دست وپا میبریدند. بنا به دستور باداران عرب وهابی و پنجابی -پاکستانی شان تصمیم گرفتند تا مجسمه های تاریخی وهزار وپنجصد ساله بودای بامیان وبقیه مجسمه ها ی تاریخی موزیم کابل و دیگر ساحات افغانستان را نابودی سازند.
با آنکه در آنوقت اکثریت نسبت به تمام افغانها در داخل کشور به خاطر نابودی آثار فوق العلاده با ارزش تاریخی کشور شا ن ناراض، و رنج های روحی و روانی زیادی را متحمل گردیدند؛ ولی از آنجائیکه رژیم مزدور واستبدادی طالبان سخت بر اوضاع مسلط و هر اعتراضی را با گلوله وکیبل پاسخ داده و هر پشه مزاحم را به تانک میبست، در داخل افغانستان کسی نتوانست مانع عمل ضد ملی وضد اخلاقی طالبان در امر نابودی مجسمه های بودا شود. گرچه در بیرون افغانستان، تعدادی از افغانهای سر شناس، سازمان های فرهنگی بین المللی وشخصیت های فرهنگی جهانی تلاشهای زیادی نمودند تا طالبان را از تخریب مجسمه های بودا بخصوص بودای بامیان باز دارند . ولی بنابه مشی سازمان استخبارات نظامی پاکستان در امر زیر پا نهادن هر نوع درخواست و میثاق بین المللی به ارتباط سرنوشت افغانستان ومردم آن، هرگونه تلاش جامعه بین المللی در زمینه نیز نا دیده گرفته شده وسرانجام روز دوشنبه تاریخ 12 مارچ 2001 بودای باشکوه بامیان و بقیه بودا های غیر منقول خائینانه نابود ساخته شد، در حالیکه قبلا ً مجسمه های منقول تاریخی ومنصر بفرد توسط آمرین طالبان یا پنجابی های وابسته به سازمان استخبارات پاکستان به اسلام آباد منتقل و زیب خانه نصیر الله بابر وشرکا گردیده بود.
بیاد بیآوریم که در آنروز ها سران رژیم مزدور طالبان و وابسته به سازمان استخبارات نظامی پاکستان که در خیانت و خوش خدمتی به باداران پاکستانی شان دست های شاه شجاع انگلیسی و ببرک روسی را از پشت بسته، در امر نابودی بودا تا چه سرحد بیشرمی و پررویی از خود نشان میدادند؛ از آنجمه ملا وکیل احمد متوکل که حالا طالب میانه رو شمرده شده و مهمان حامد کرزی در ارگ ریاست جمهوری میباشد، ضمن سوال جواب مستقیم با شنونده گان بخش پشتوی رادیوی بی بی سی با بی حیایی وبیشرمی تمام- عذر وزاری شنونده گان و هموطنان پشتو زبانش را در امر حفظ آثار منحصر به فرد وارزشناک تاریخی کشورشان از جمله بودای بامیان را نادیده گرفته و تاکید میکرد که " دا د لوی ملا صاحب امر ده او هرو مرو باید اجرا شی."
امروز که از آن تاریخ ده سال میگذرد؛ و مردم آزاده افغانستان با آه وحسرت از شکوه وجلال بودای بامیان یاد آوری نموده و ده سالگی نابودی آنرا با غم،اشک واندوه فراوان تجلیل مینمایند؛ سران سازمان استبخارات نظامی پاکستان در عصبانیت تمام در امر از دست دادن سلطه شان بالای افغانستان- ده سالگی نابودی بودای را بامیان با وحشت و سبعیت هرچه بیشتر در قتل وکشتار افراد مظلوم وبیگناه با فرستان قاتلین حرفه وی و انتحاری به کشور ما، از مردم آزاده افغانستان انتقام گرفته وبا جاسازی ماین های کنار جاده و فرستادن دیوانه های انتحاری و خون آشام به ولایات کابل، ننگرهار، قندهار، قندوز، فاریاب، بادغیس،پکتیا، وپکتیکا و کشتن صدها هموطن بیگناه ما دریای از خون و آتش را راه انداخته است. وحشت، بیرحمی ، قساوت وخونخواری سازمان استخبارات نظامی پاکستان در وجود گروه فروخته شده جهالت و قرون وسطی طالبان، یکبار دیگر نشان داده شد که این سازمان بیرحم و خون آشام در سؤ استفاده از نام والا ومبارک دین مقدس اسلام وشریعت محمدی (ص) ، خلاف خواست ها واساسات دین مقدس اسلام ، تقوی وعدالت محمدی (ص)، فقط در راه به اسارت کشیدن مردم وسرزمین افغانستان و کشمیر تحت کنترول هند ، به آبرو وحیثیت اسلام ومسلمانان حقیقی درسطح جهانی بازی کرده و میکند.
از طرف دیگر قتل وکشتار فرد، فرد ازهموطنان بیگناه ما ذریعه هرکسی، چه آمریکایی، چه طالب ویا هر کس دیگری قابل اعتراض، انتقاد وخون آنها قابل باز خواست است ؛ ولی جالب دراین است که بعد از بمباران اشتباهی ویا هم عمدی طیارات آمریکایی روی محلات مسکونی در ولایت کنر بلا فاصله اعتراضاتی صورت گرفت و تعداد هم دست به تظاهرات زدند، که بدون شک اعتراضات وتظاهرات شان جهت پی گیری خون هموطنان بیگناه ما قابل تائید وتمجید است. ولی وقتی یک جاسوس فروخته شده وفرستاده شده آی. اس.آی خودش را در میان گروه انبوهی از مردم منفجر میسازد، و ده ها هموطن بیگناه ما را به قتل میرساند ؛ همه، از مقاله نویسان فراسوی اوقیانوس ها گرفته تا مظاهره چیان داخل افغانستان خاموشی اختیارنموده ولب های شانرا میدوزند؛ مثل اینکه هیچ گپی نشده باشد، و ازنظر آنها، آن بدبختانی که با عمل انتحاری طالب کرام ویا با انفجار ماین جا سازی شده طالبان درکنار سرک، به قتل رسیده اند ، مجرم و محکوم بمرگ بوده اند. واین درحالیست که خبر بسیاری از انفجارات کنار جاده ای که عامل آن طالبان و قربانیان آن مردم عادی میباشد بگوش جهانیان نمیرسد.
خاموشی قلم بدستان فرا اوقیانوسی و مظاهره کننده گان داخلی درمقابل اعمال ضد بشری وضد فرهنگی طالبان و بوجود آوردن اتمسفیر یک بام ودوهوا در برابر اعمال منفی آمریکائیان و دولت افغانستان از یکطرف ، و طالبان وابسته به سازمان استخبارات نظامی پاکستان از طرف دیگر؛ یعنی اعتراض شدید در مقابل اعمال ناشایست دولت افغانستان وقوت های ناتو و خاموشی درمقابل اعمال مشابه طالبان، خود باعث میگردد تا طالبان به اجرای اعمال ناجایز و ضد ملی شان در برابر مردم افغانستان از حریق ساختن مکاتب، مدرسه ها و مراکزصحی گرفته تا قتل عام مردم بیگناه بخصوص درمناطق پشتون نشین،علیه قوم پشتون و با سؤ استفاده از نام پشتون با شدت هرچه تمامتر الی اسارت کامل افغانستان، بدست پاکستان به پیش بتازند. زیرا کسی نه در داخل افغانستان درمقابل اعمال ناشایست آنها دست به مظاهره میزند و نه هم نویسنده گان بیرون افغانستان در چنین مواقع از قلم شان کار میگیرند؛ و نه هم دم ودستگاه کرزی، انتحاری های گرفتار شده را بدون فوت وقت محکمه واعدام میکند. تا باعث عبرت دیگران شود، وحتی مواردی وجود دارد که شخص کرزی یا درهمکاری با دشمنان قسم خورده مردم افغانستان وسازمان استخبارات نظامی پاکستان ویا هم در کودنی و بی عقلی تمام، چنین افراد را بعد از گرفتاری با طوفه وسوغات دوباره به پاکستان فرستاده است.
این یکطرف ماجرا؛ طرف دیگر متأسفانه و متأسفانه عدم درک تعدادی از روشنفکر نما ها و تعدادی از استادان سابق پوهنتون کابل چه در داخل ویا هم در خارج افغانستان از اوضاع و احوال کشور درهر شرایط و زمان مربوط قابل اندیشه وتفکر بوده ومیباشد. این تعداد از به اصطلاح استادان و روشنفکران گاهی خلاف منافع ملی وبدون درنظر داشت اوضاع واحوال وطن ودرک همه جانبه وعمیق از آن، دست به اعمالی میزنند که دانسته ویا هم ندانسته مردم، وطن وخود را به طرف گودال بد بختی واسارت میکشانند. بخاطر بیآوریم که کودتای ننگین ثور توسط همین قشر روشنفکر نما در همکاری با روسها به اجرا در آمد؛ وبازهم فراموش نکنیم که رژیم نجیب الله و پلان صلح ملل متحد از داخل حزب مربوط توسط تعدادی از سرا ن روشنفکر و به اصطلاح نخبه، بدون در نظرداشت ترصد وسؤ نیت کشورهای همسایه، از داخل فرو ریخت، وسبوتاژ گردید ؛ یعنی همان روشنفکران ِ پوچ مغز سطح بالای حزب نام نهاد دموکراتیک که خود را عقل کل هم قلمداد می نمودند، از طرفداران تره کی - امین گرفته تا طرفداران ببرک کارمل، که فقط جهت فرونشاندن عقده های شخصی شان با شخص داکتر نجیب الله عامل فروپاشی رژیم نجیب الله، سبوتاژ پلان صلح ملل متحد و بربادی های بعدی شدند، نشان دادند که درمقابل کاردانی وزیرکی سیاست مداران پاکستانی حتی به صفرهم نمی ارزند. اکنون هم تعدای از روشنفکر نما ها و پروفیسور نما ها در حالیکه خود سالها قبل افغانستان را ترک گفته، و بیخبر از بسیاری واقعات درونی وعینی افغانستان درکشور های غربی غرق در تنعم ومادیات دنیایی زیست دارند؛ غیر مسؤلانه، آگاهانه ویا هم نا آگاهانه در خدمت سازمان های جاسوسی کشور های ایران وپاکستان- علیه منافع علیای وطن و موجودیت افغانستان سربلند و آزاد، با راه انداختن نشرات انترنتی، تلویزیونی، چاپی و اشتراک در مصاحبه ها وسیاه کردن صفحات انترنت حرف هایرا بزبان میآورند، که جز ریختن آب به آسیاب دشمنان تاریخی وقسم خورده افغانستان هیچ فایده دیگری برای مردم وسرزمین ما نداشته و نخواهد داشت. این تعداد آغایان شاید خبرنباشند که بعد از سقوط رژیم داکتر نجیب الله و هجوم گروه های متنوع اوباش، غیر مسؤل و مجاهد نما به شهر های کشور، طبقات مختلف مردم ما درهرگوشه وکنار کشور توسط گروه های مذکور به گروگان گرفته شده وسپر گوشت میان مجاهدان نظامی رقیب گردیدند، که صد ها هزار هموطن بیگناه ما در اثر همین رقابت های بی مفهوم کشته، زخمی، مهاجر وفراری ملک ها شدند وپایتخت زیبای کشور ما تبدیل به مخروبه گردید؛ ومردم هر آن در جستجوی خلاصگیری بودند تا آنها را از شر این مجاهد نما های بی فرهنگ رهایی دهد.
این آغایان حتما ً خبردارند که در هنگام رژیم طالبان، مردم کوچکترین آزدای سیاسی، مدنی وحتی شخصی نداشتند. این ها بدون شک آگاه اند که در دوران سیاه رژیم طالبان زنان ودختران درخانه زندانی، تدریس مضامین ساینس درمکاتب حذف وآثار گرانبها وتاریخی کشورما روی دلایل واهی نابود وبعضا ً هم توسط قدرتمندان پاکستانی قاچاق ودر بازار های جهانی بفروش رسانیده شد، این ها ممکن است خبر باشند که ظاهرا ً امیرالمومنین یا ملا محمد عمر مجاهد، کل اختیار امارات اسلامی افغانستان بود؛ ولی اینها شاید خبر نباشند که در پس پرده اختیارمند اصلی سرزمین ومردم افغانستان، ارباب سازمان استخبارات نظامی پاکستان بود؛ این ها شاید خبر باشند که مو های سر، ریش ولباس مردم ذریعه طالبان کنترول میگردید؛ ولی اینها مسلما ً خبر ندارند، که ماموران وزارت امر باالمعروف ونهی ازمنکر رژیم طالبان در راهرو زیر زمینی چهار راهی هوتل پلازا با بیشرمی و پر رویی تمام موهای زیر بغل و زیر ناف مردم را هم چک میکردند. و...
حالا هم یک الترناتیف ویا هم یک بدیل در مقابل بیرون رفت قوت های نظامی ناتو از افغانستان وجود دارد؛ و آنهم برگشت رژیم طالبان واستیلای پاکستان به سرنوشت مردم وکشورما خواهد بود وبس. آن تعداد محدود از عالیجنابان طراز اول که بعضا ً افتخار استادی پوهنتون های غربی را هم دارند، تعدادی ازمسؤلین نشرات تلویزیون های بین المللی افغانی ومحدود سایت داران ، ونشریه داران چاپی وقتی غیر مسؤلانه از افغانستان اشغالی، وطن اشغال شده ما و وطنک اشغال شده ما نام میبرند، و در مخالفت با تاسیس پایگاه های نظامی ایالات متحده در کشور ما خواستار بیرون رفتن قوت های یاری صلح ملل متحد از افغانستان اند؛ بفرمایند بگویند که در صورت بیرون رفت قوت های نظامی غربی از افغانستان، بدیل ویا هم الترناتیف آنها برای سرنوشت کشورما چه میباشد؟ درحالیکه اردو وپولیس کشورما دیگر آن اردو و پولیس رژیم مرحوم محمد داوود و یاهم رژیم داکتر نجیب الله نیست؛ و کشور های مغرض همسایه هم روی قول وقرار شان در امر عدم مداخله در امور داخلی افغانستان، در صورت بیرون رفت قوت های غربی ازافغانستان، هرگز پابند نه بوده اند، نه هستند و نخواهند بود، و بدون شک همان سناریوی بعد از بیرون رفت قوت های شوروی وقت از افغانستان را درامر مداخله درامور داخلی کشورما تا سرحد تجزیه سرزمین ما تکرار خواهندکرد. و ما باید خواهی، نخواهی این واقیعت تلخ را بپذیریم که در صورت بیرون رفت قبل از وقت قوت های یاری صلح ملل متحد از افغانستان، بخش های ازمیهن محبوب ما مستعمره پاکستان وقسمت های آن هم تحت استیلای ایران قرار خواهد گرفت. و با جودیکه شخص و رژیم بی کفایت حامد کرزی طی تقریبا ًده سال اخیر نتوانسته است از فرصت موجودیت فعال کشور های ثروتمند دنیا در کشورما در راستای پیشرفت، ترقی وسعادت مردم افغانستان سود ببرد؛ وبا نهایت تأسف که طلایی ترین فرصت ها را در این راه از دست داده است؛ ولی موجودیت قوت های غربی درافغانستان و احتمالا ً احداث پایگاه های نظامی آمریکا در افغانستان درشرایط فعلی برای کشور ما بمثابه آب بقا است. پایان