علم بربادی
++++++++++++++++++
خلد برین
نی خلد برینم ده نی ملک ِ جهانم بخش یکچند فراغ دل از سود و زیانم بخش
ای ناوک ِ مهرت من از هرچه که لذتها سرگیجۀ پرتابی زاغوش کمانم بخش
ای خلعت و انعامم بسته به نگاۀ تو دزدیده نگاهی کن انعام ِ نهانم بخش
گنجینۀ رازت را یکروز تو در بگشا تا بینم و گویم من اینم ده و آنم بخش
میترسم و میلرزم از هیبت شبگردان یکشب چو کله داران سرخط امانم بخش
گر بی تو می و مینا گر بی تومن و سلوا نی جرعه ای ینم ده نی لقمه ای زانم بخش
نی خلد برینم ده نی ملک جهانم بخش چیزی که به شان خود بینی تو همانم بخش
وحید ادا :
چکامه ای از عبدالاحمد ادا
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
دروغ مادر
وعظ این شیخ ستمگر جز دروغی بیش نیـــــست هر چه گوید پای تا سر جز دروغی بیش نیست
بر لب سوداگران دین و منــــــــــــــــــــکر از خدا نعرۀ الله و اکبـــر جز دروغی بیش نیست
دزد و قاضی هر دو از یک ریشه و هم پیشه اند ماستمالی های محـضر جز دروغی بیش نیست
تا که باشد این نــــــــــــــــفاق قوم و تبعیض نژاد ملت با هم برابر جــــز دروغی بیش نیست
تا جهان زینــــــــــــــسان بکام این سیهکاران بود تکیه بر آرای اکثر جز دروغی بیش نیســــــــت
بر سر طفلی که نان میگوید و جان مــــــــــــیدهد وعـــــــــدۀ فردای مادر جز دروغی بیش نیست
وحید ادا : دروغ مادر
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
میر مسجدی ثانی