محمد همایون سرخابی
لندن 31 ماه می 2010
مرور کوتاهی به زندگی سیاسی دوکتور برنا آصفی
بنیان گذار صحت روان نوین افغانستان
حاضرین گرامی خواهران و برادران ارجمند اسلام وعلیکم و رحمت الله و برکاة !
با سپاس فراوان از گردانندگان این همایش بزرگ و بخصوص کارمندان شریف و مسئولین گرانقدر انجمن افغان ها مقیم لندن که با سعی و تلاش فراوان از کار نامه های نیک و انسانی مبارز مردی بزرگداشت به عمل می آورند که ، نتنها در عرصه ایجاد صحت روان نوین افغانستان بلکه در پایه گذاری و رشد جنبش های روشنگرانه سیاسی کشور نیز نقش فعال و ماندگاری داشته است .
دوستان ارجمند ! مطالبی که حضور شما عزیزان پیش کش میگردد ، نتیجه تلاش های پیگیر و دوامدار ست که بنابر تقاضای قبلی کانون پژوهشگران افغانستان مقیم انگلستان در بستر مریضی با این طبیب حاذق انجام شده ، ولی به هیچ وجه بیانگر همه فعالیت های حیات سیاسی او نمیباشد . این فرزند برومند میهن محترم دوکتور محمد صادق برنا آصفی فرزند میرزا عبدالقادر خان است که به تاریخ سوم ماه جنوری سال 1933 عیسوی در یک خانواده روشنفکر با سواد اوزبیک در شهر میمنه مرکز ولایت فاریاب دیده به جهان گشوده است .
او در سال 1940 شامل مکتب متوسطه شهر میمنه گردیده و مانند سایر شاگردان زحمت کش و با استعداد مورد توجه خاص و تشویق همیشگی اکثر استادان دلسوز و مهربان آن مدرسه بخصوص شاد روان نظر محمد نوا ، نوه میر دلاور خان امیر مستقل میمنه که به صفت آموزگار و سر معلم آن یگانه مکتب شهر اجرای وظیفه مینمود قرار گرفته و همواره جهت مطالعه کتب علمی و ادامه بیشتر تحصیلات عالی راهنمایی و تشویق گردیده است .
در سال 1948 ع او تعلیمات ابتدایی و ثانوی خویش را در آن مدرسه به درجه عالی به پایه کمال رسانیده و بی صبورانه تلاش می ورزید تا غرض ادامه آموزش بیشتر روانه کابل گردد . دریغا در کودکی که از نعمت پر مهر پدر محروم و از نظر مالی در موقعیت خوبی قرار نداشت و نمیتوانست به مصرف شخصی به این آرزوی دیر پای خود نایل آید . مگر از شانس نیک ، در آن زمان یکی از شخصیت های بارز و مردم دوست میمنه به اسم مرحوم نذیرقل خان میمنگی با پدرش روزیقل خان کاروان باشی به اتهام حمایت و پشتیبانی از نهضت امانی و تدارک قوای جنگی به غلام نبی خان چرخی مانند سایر شخصیت های با نفوذ ملی کشور شامل لیست سیاه دولت گردیده و در شهر کابل تحت مراقبت و نظارت دایمی قرار داشتند . موجودیت چنین یک شخصیت با احساس ملی در شهر کابل زمینه مساعدی را جهت فراگیری تحصیلات عالی برایش مهیا نموده و صفحه جدیدی را در حیات شخصی و اجتماعی او می گشاید .
مرحوم نذیر قل خان میمنگی بنابر احساس پاک قوم دوستی و تعهد قبلی مبنی بر شمول او در لیسه عالی حبیبیه دست به کار شده و با اعطای چندین جلد پوست قره قل اعلا و یک تخته قالیچه نفیس و زیبای ابریشمی به یکی از روسای پر قدرت و با نفوذ وزارت معارف ذریعه معاون لیسه عالی حبیبیه ، توانست زمینه شمولش را در آن لیسه عالی مساعد سازد .
شمول شاگردان ولایات و آنهم از صفحات شمال افغانستان در آن مدرسه عالی یک امر مشکل و حتی نا ممکن پنداشته میشد . زیرا اکثر طلاب آن مدرسه را فرزندان اشراف ، اعیان و نخبه گان شهر کابل و بعضی ولایات خاص کشور تشکیل مینمودند .
لیسه عالی جبیبیه در آن زمان از سوی اداره انکشاف بین المللی ایالات متحده آمریکا تمویل و راهنمایی میگردید . مستر بوشنر جنرال متقاعد اردوی آمریکا مسؤلیت مستقیم اداره آن لیسه را برعهده داشت . بدون مضامین زبان و ادبیات پشتو و دری و علوم دینی باقی همه دروس مکتب بعد از صنف چهارم به زبان انگلیسی تدریس میگردید . یکی از ویژه گی های مثبت لیسه حبیبیه درآن بود که فارغان ممتاز اول نمره الی ششم نمره را همه ساله غرض ادامه تحصیلات عالی به ایالات متحده آمریکا و یا به دانشگاه آمریکایی در بیروت اعزام می نمودند .
دوکتور برنا با زحمات فراوان ، سعی و تلاش بی پایان قادر گردید تا در کوتاه مدت زمان سویه دانش خویش به زبان انگلیسی را با سایر هم کلاس ها یک سان نموده و در صنف دهم و یازدهم اول نمره صنف خود گردد .
اداره لیسه عالی حبیبیه در کنار سایر فعالیت های موثر آموزشی و پرورشی خویش جهت رشد استعداد فرهنگی و ایجاد رقابت های سالم علمی بین طلاب مکتب نشر جراید دیواری را نیز در محراق توجه خود قرار داده و همیشه مدیر مسئول و اعضای هیئت تحریر جراید ممتاز را با اعطای تحایف تقدیر مینمودند . دوکتور برنا که اول نمره صنف خود بود از سوی اکثریت همصنفانش به صفت مدیر مسئول جریده دیواری جرس انتخاب گردید . او در یکی از شماره های آن جریده پارچه شعر انقلابی و مضمون بلند بالای انتقادی به قلم خود تهیه و بدست نشر سپرد . مطالعه متون منتشره باعث شگفتی شاگردان و تحیر استادان مدرسه گردیده ، تاثیرات منفی و ناگواری را در سرنوشت آینده او از خود بجا گذاشت .
در یکی از روز های هفته محترم محمد نسیم خان معاون لیسه حبیبیه با محترم عبدالشکور ولی رئیس تفتیش وزارت معارف داخل صنف ایشان گردیده ، بعد از صحبت های تند و غیر متعارف ، مدیر مسئول جریده دیواری جرس را مورد انتقاد جدی قرار داده و در فرجام امر مصادره آن را صادر می نماید . متاسفانه خبر مربوط به آن سریعاً بین شاگردان و استادان مدرسه پخش و زمینه برخورد های نا سالم اداره و بعضی استادان را با او مساعد مینماید .
با انجام این عمل شتاب زده و احساساتی ، او نتوانست در صنف دوازدهم مانند صنوف دهم و یازدهم نتیجه عالی ، از زحمات خویش را بدست آورده و در فرجام از بورس های تحصیلی ایالات متحده آمریکا استفاده نماید .
او که شاگرد صنف دوازدهم لیسه حبیبیه بود از شمول یک جوان تازه وارد هم زبان و هم تبار خود شاد روان محمد طاهر بدخشی در آن مدرسه آگاهی حاصل کرد . همکاری و راهنمایی بدخشی شهید در محراق توجه همیشگی او قرار داشت و از تجارب و اندوخته های پر غنای شخصی خویش او را مستفید می نمود . این روابط و دوستی ها با وصف بروز اختلافات ایدیولوژیک و تفاوت های جدی در شیوه مبارزه ، تا آخرین لحظات زندگی او پا برجا باقی ماند
دوکتور برنا در سال 1952 ع بعد از سپری نمودن امتحان کنکور با اخذ نمره بلند شامل دانشکده طب دانشگاه کابل گردید . بنابر تراکم دروس فاکولته و مشکلات ناشی از بی سرپناهی در کابل عریضه مفصلی جهت شمول در لیلیه طب به دوکتور انس خان رئیس دانشگاه کابل تقدیم نمود . دریغا دوکتور انس خان عریضه را بعد از مطالعه دقیق به دور افکنده ، با تهییج و خشونت میگوید او اوزبیک بچه میمنگی تو بیش از این چه میخواهی ؟ آیا این امتیاز برایت کافی نیست که شامل لیسه عالی حبیبیه شده و اکنون شامل فاکولته طب هم شده ای ؟ و با صدای بلند و حرکات عجیب فریاد سر داده و طور مکرر امر میکند ، از دفتر خارج شو ! دوکتور برنا که دقیقاً به گناه ناکرده خویش پی نبرده بود ، هرگز خود را سزاوار چنین برخورد خشن و بی حرمتی ندانسته بدون جر و بحث و یا التماس دفتر کار آن مردک متعصب و تنگ نظر را با یاس و نا امیدی ترک می نماید .
صدای کریه ، چهره قبیح و حرکات کودکانه انس خان هر ساعت آرامش روانی او را برهم میزند ، ولی او قادر نیست تا پاسخ قانع کنند ای از گناه ناکرده خویش را در یابد و آرامش از دست رفته روانی خود را دوباره بدست آورد . مگر خوشبختانه آن مشکل بزرگ ، به همکاری مرحوم میر نجم الدین خان انصاری و مرحوم میر امان الدین خان انصاری که از احترام گسترده و نفوذ موثری در همه ارگانهای دولتی کشور برخوردار بودند به شیوه قانونی رفع و حل میگردد .
شهر کابل در آن سال ها آبستن تحولات عظیم و تحرکات ملموس سیاسی و اجتماعی بود . تداوم مبارزات دلیرانه جوانان روشنفکر و فعالیت جسورانه دانشمندان با درد و دیگر اندیشان متعهد سرکوب نهضت پیشگام ویش زلمیان تحت زعامت محترم عبدالروف بینوا ، برخورد بی رحمانه و باز داشت هوا داران حزب وطن تحت زعامت محترم میر غلام محمد غبار ، بازداشت فعالین حزب خلق تحت زعامت محترم دوکتور عبدالرحمان محمودی ، باز داشت اعضای جمعیت وطن و نهضت نوروزی تحت زعامت محترم سید اسماعیل بلخی و همچنان سرکوب و گرفتاری تعداد بیشمار جوانان لیسه های شهر و دانشگاه کابل و بخصوص مطالعه پارچه شعر انقلابی شاد روان محمد یونس سرخابی نخستین رئیس اتحادیه محصلین افغانستان که از زندان ، به جوانان مبارز میهن ارسال نموده بود سخت بر او اثر گذاشت که مطلع آن چنین است .
غول استبداد گر زنجیر کرده پای من ---------- نرمش هرگز مینگردد جسم روهینای من
شایان تذکر است : فضای ترور و اختناق سرکوب بی رحمانه جوانان تحول پسند و در بند کشیدن دیگر اندیشان متعهد از سوی ارگانهای امنیتی ، بی عدالتی های آشکار ، زور گویی و تفوق طلبی های قومی و زبانی ، موجودیت شرایط فقر و عقب ماندگی ، مرض ، بیسوادی و غیره ، انزجار عمیق و عدم رضایت جدی توده های عظیم کشور را باعث گردیده بود . آگاهی و آشنایی مردم با فرهنگ متعالی سایر جوامع بشری ، ورود ادبیات و اصطلاحات نوین سیاسی ، توسعه شبکه های بین المللی رادیو و دگرگونی در ساختار نظام های سیاسی جهان ، سرنگونی نظام های وابسته به استعمار و همچنان الهام از درس های آموزنده مشروطه خواهان ، انگیزه های موثری بودند تا قشر آگاه و با بصیرت کشور همه بدبختی ها و پدیده های جانکاه عینی جامعه را مورد تحلیل و ارزیابی دقیق قرار داده و در صدد بیرون رفت از آن گردند . دوکتور برنا که با گوشت و پوست خویش آن همه بی عدالتی ها را لمس نموده و شدیداً از آن رنج میبرد ، بعد از صحبت و تبادل نظر با طیف وسیعی از روشنفکران شهر کابل ، تصمیم اتخاذ نمود تا جهت ایجاد و پایه گذاری یک سازمان نیرومند پیشرو مترقی در زادگاهش شهر میمنه داخل اقدام گردد . زیرا حوصله صبر او از برخورد های ناسالم و سیاست های متعارف طراز فاشیسی دولت وقت سخت لبریز گردیده و بی صبورانه تلاش می ورزید ، جوانان با درد و متعهد صفحات شمال کشور را نیز در یک سازمان نیرومند متحد ملی متشکل سازد . تا با همبستگی و هم سویی با سایر نیرو های ملی و وطن پرست صدای بر حق برابر زیستن مستضعفان و محرومین کشور را طور مسالمت آمیز به گوش جهانیان و همه مردم حق شناس میهن برساند و جلو گسترش بیشتر حرکات ضد وحدت ملی را که به شیوه ظالمانه آن در کشور جریان داشت بطی و کند سازد .
او با استفاده از تعطیلات زمستانی در سال 1956 رهسپار شهر میمنه شده و با دوستان همراز خود هریک محترم رضوانقل تمنا و محترم محمد گیلدی دردلی به تفصیل صحبت و آنها را از تصمیم خود مبنی بر ایجاد یک سازمان فعال و نیرومند سیاسی ، موافق به باور های دینی مردم مطلع میسازد . آن سه رفیق هم سنگر بعد از جر و بحث طولانی ، مشاوره ، مذاکره و گفتگو، موافقت حاصل مینمایند تا جهت بسیج جوانان با درد و مبارز آن شهر دست بکار شده به جلب و جذب ایشان اقدام نمایند . صحبت با شخصیت های پاک نهاد ، بارز و مردم دوست ولایت فاریاب هر یک محترم مولوی محمد رفیق الماری ، محترم محمد رفیق عنبر ، محترم ملا محمد اکبر مینه ، محترم مولوی عبدالغنی علمی ، محترم حاجی اولیاقل بای تگابی ، محترم حفیظ الله شهید قیصاری ، محترم عبدالله گدامدار درزآبی و غیره جوانان شهر در کوتاه مدت زمان نتایج مثبت به بار می آورد و در یکی از روز های اخیر سال 1956 عیسوی در مسجد جامع ( شاه باقی خانه ) شهر میمنه مرکز ولایت فاریاب اولین جلسه کنگره موسس نهضت جوانان پیش آهنگ شمال کشور را با موفقیت و شادمانی دایر می نماید .
در آغاز کار جلسه دوکتور برنا بعد از تلاوت آیات چند از کلام الله مجید از اشتراک دلیرانه جوانان با درد و مردم دوست شهر خویش اظهار سپاس و امتنان نموده ، با تحلیل مشخص از وضع نا به سامان کشور و بخصوص ادامه برخورد های ناسالم عمال دولت در برابر دانش آموزان صفحات شمال کشور با تلخ کامی یاد آوری نموده و در مورد خطوط اساسی ، موثریت و ضرورت ایجاد یک چنین نهاد نیرومند سیاسی مطالب ارزشمندی را بیان و می افزاید :
احترام و رعایت جدی به همه ارزش ها ، اصول ، احکام و اساسا ت دین مبین اسلام ، دفاع از تمامیت ارضی و استقلال ملی ، رفع عقب ماندگی اقتصادی و سیاسی ، رهایی از قید و بند مناسبات پوسیده فیودالی ، استحکام پایه های وحدت ملی ، برادر و برابری میان کلیه اقوام و ملیت ها ساکن در کشور ، تامین زندگی شایسته و در خور حیات انسانی برای همه مردم ، شکوفایی علم و فرهنگ ، بهبود و اصلاح سیستم آموزش و پرورش و تحصیلات عالی ، عرضه بهتر و موثر خدمات اجتماعی ، گسترش اصول دموکراسی و عدالت اجتماعی ، برقراری و دوام مناسبات نیک و حسنه با دول همسایه و کلیه کشور های جهان بر مبنای سیاست عدم مداخله در امور داخلی همدیگر ، پا بندی به جنبش غیر متعهد ها ، پشتیبانی از داعیه بر حق ملل که در راه حصول استقلال ملی و حق خود ارادیت رز میده اند ، رعایت و احترام به اعلامیه جهانی حقوق بشر ، پشتیبانی از منشور سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر میثاق ها مقاولات و پروتو کول های بین المللی که با منافع جهان در تضاد نباشد از اهداف عمده و اساسی این سازمان خواهد بود .
در فرجام برنامه عمل و سایر اسناد مربوط آن سازمان با پاره تعدیلات تصویب و به همه اعضای اشتراک کننده کنگره موسس وظیفه سپرده میشود تا جوانان با درد ، آگاه ، شایسته و متعهد میهن را صرف نظر از تعلقات قوم ، زبان ، نژاد ، مذهب و محل سکونت باهم بسیج و در آن سازمان جلب و جذب نمایند . طبق مصوبه کنگره موسس دوکتور برنا در شهر میمنه با بعضی دوستان و هم صنفان دوران کودکی خویش هریک محترم عبدالروف معصومی ، محترم عبدالمومن حامد ، محترم انجنیر خیرمحمد ، محترم دوکتور سرور غنچه ، محترم سید یحیی خان میمنگی ، محترم عبدالرحمن خان سر معلم و غیره صحبت نموده و آنها را نیز در آن سازمان سیاسی جذب می نماید . حین برگشت از زادگاهش جانب کابل مدت چند روزی را در ولایت بلخ سپری نموده و طور جداگانه با بعضی جوانان متعهد و با درد شهر مزار شریف هریک محترم محمد رسول سینایی استاد زبان و ادبیات دری لیسه باختر ، محترم دوکتور محمد حیدر باختری ، محترم دوکتور محمد سر ور باختری ، محترم محمد کریم مجاهد و غیره جوانان وطن پرست صحبت و گفتگو نموده موافقت عضویت شان را در آن سازمان سیاسی حاصل می نماید .
فضای ترور و اختناق ، تفوق طلبی های قومی و زبانی توسط اسماعیل خان مایار رئیس تنظیمی خود کام در ولایت قطغن به اوج خود رسیده بود . باشند گان بومی آن ولایت از جابجایی و توزیع غیر عادلانه زمین های شان در مناطق دشت ارچی و دشت قلعه به قبایل آکا خیل و بخصوص قبایل آنسوی خط دیورند سخت خشمگین و به ستوه آمده بودند . این وضعیت رقت بار، انگیزه مبارزه موثر، علیه بیدادگری و بسیج توده ها را مساعد نموده بود . دوکتور برنا با استفاده از چنین اتمسفر سیاسی در شهر قندوز مرکز ولایت قطغن با جوانان با درد و مردم دوست آن ولایت هریک محترم مولوی عبدالولی حجت وزیر عدلیه پیشین ، محترم مولوی سید عبدالحکیم آیت ، محترم وکیل عبدالرحمان از ولسوالی امام صاحب ، محترم حاجی عبدالوکیل ترکمن وکیل در شورای ملی و همچنان شخصیت با نفوذ و شناخته شده قطغن محترم وکیل محمد صدیق کاکای محترم اسدالله ولوالجی شاعر و دانشمند شناخته شده کشور طور مخفی صحبت نموده و موافقت عضویت ایشان را در آن سازمان سیاسی حاصل می نماید .
حین بر گشت در کابل با شماری از شخصیت های مبارز کشور هریک محترم سلام جان خلمی معین وزارت تجارت ، محترم محمد طاهر بدخشی ، محترم سلام جان تاشقرغانی رئیس جمعیت افغانی سره میاشت ، محترم دوکتور کریم حسنی قندهاری ، محترم عبدالحی خاکی ( آرین پور ) سارنوال ، محترم زیرگل خان وردک رئیس پشتنی تجارتی بانک ، محترم غلام نبی نوشاد استاد زبان و ادبیات دری لیسه عالی حبیبیه و تعداد دیگر روشنفکران گفتگو و تبادل نظر نموده و عضویت ایشان را نیز در آن سازمان کسب می کند .
ایجاد این سازمان نیرومند سیاسی در حقیقت امر ، انعکاسی بود از خشم و خروش دیرپای توده های خسته از محرومیت و واکنشی جدی بود علیه ظلم ، بی عدالتی و افراط گرایی مستبدین عظمت طلب و ادامه سیاست های طراز فاشیستی ضد وحدت ملی محافل حاکمه آن وقت افغانستان ( شایان تذکر است این سازمان سیاسی از سوی بعضی حلقات و شخصیت های محترم سیاسی کشور مانند محترم اکادمسین دستگیر پنجشیری ، محترم عبدالحمید مبارز و غیره تاریخ نگاران به نام جمعیت سری جوانان خراسان نام گذاری گردیده و برخی حلقات و متنفذان روشن ضمیر ولایات فاریاب ، بلخ ، سمنگان ، کابل و بخصوص محترم ابوالخیر خیری فاریابی ، محترم نظر محمد نوا ، محترم خال محمد خسته ، محترم محمد کریم نزیهی جلوه ، محترم نذیر قل خان میمنگی و دیگران را نا آگاهانه از مشوقین پنهانی این سازمان سیاسی بر شمرده اند ، این داوری ها و نام گذاری ها کاملاً عاری از حقیقت است که متاسفانه ثبت تاریخ شده است ) .
در سال 1957 ع حینکه دوکتور برنا مصروف تکمیل دوره ستاژ فاکولته طب کابل بود ، یکی از اعضای فعال آن سازمان محترم سید یحیی خان میمنگی نماینده شرکت هوایی آریانا در شهر مزارشریف جهت اجرای پاره امور ر سمی وارد شهر کابل گردیده و آماده برگشت به وظیفه اش در ولایت بلخ بود . دوکتور برنا که همیش در جستجوی چنین فرصت های مناسب بود ، با عجله روانه اقامت گاه او شده و پارسل کوچک دست داشته خود را تسلیم وی می نماید . متاسفانه در آن روز وظیفه خطیر نوکریوالی مریضان شفاخانه علی آباد از یک سو ، ضیق بودن وقت و کمبود وسایل ترانسپورت شهری الی شفاخانه علی آباد از سوی دیگر باعث میگردد تا او نتواند آدرس صحیح و دقیقی را روی آن پارسل عنوان نماید .
بدبختانه این سهل انگاری و اشتباه بزرگ پیامد های ناگواری درپی داشته و حتی زمینه فروپاشی آن سازمان سیاسی را باعث میگردد . محترم سید یحیی خان میمنگی حین برگشت در شهر مزارشریف ، پارسل را مطابق آدرس ظهرنویسی شده ، تسلیم عبدالصمد خان جاهد استاد لیسه سلطان راضیه بلخ می نماید . آقای جاهد که عضویت آن سازمان را نداشت ، با مشاهده کتب سیاسی و نامه ها سخت متعجب ، مشکوک و هیجانی گردیده و آن را توطئه خطرناک علیه خود پنداشته و شتاب زده همه اسناد را تسلیم والی بلخ مینماید .
آقای ( پره ماچ ) والی بلخ با مشاهده کتب سیاسی ، نامه ها و پیام ها و بخصوص مشاهده یک نامه عنوانی دانشمند گرامی محترم دوکتور محمد اسحاق نگارگر یکی از فعالین شناخته شده سیاسی ولایت بلخ که هرگز عضویت آن سازمان را نداشت ، سخت مشکوک گردیده و همه آن جوانان وطن پرست را احضار و بعداً روانه زندان می نماید .
چند هفته بعد دوکتور برنا با استفاده از تعطیلات زمستانی که روانه زادگاهش بود ، وارد شهر مزار شریف گردیده و بر سبیل تصادف با برادر دوکتور سرور باختری یکی از فعالین آن سازمان روبرو شده و از ماجرای تکان دهنده آن حادثه تلخ آگاهی کامل حاصل و با آشفتگی از وی تقاضا مینماید تا والی بلخ را از آمدنش مطلع سازد . دوکتور برنا خود نیز با شتاب رهسپار کاروانسرای مورد نظر خویش گردیده و جهت جلوگیری از افشا بیشتر اسرار حزبی بعضی اسناد را در مستراح آن کاروانسرای با مهارت جابجا و از نظر روانی خود را تقویت می بخشد . ساعتی بعد ، یک تعداد سربازان مسلح او را از آن محل دستگیر و با تمام لوازم دست داشته تسلیم مسئولین امور امنیتی دفتر والی بلخ مینمایند .
آقای پره ماچ والی بلخ که بی صبورانه انتظار چنین روزی را میکشید ، با دیدن او خرسند گردیده می پرسد ! دوکتور برنا تو هستی ؟ و این پارسل و نامه ها را تو ارسال نموده بودی ؟ جواب میدهد بلی ! بعداً سوال میکند ، حزب شما چه نام دارد ؟ و چرا نا جوان مردانه علیه این حکومت تحول پسند که خواهان نو آوری و ایجاد رفاه همگانی در کشور است ، توطئه و قدر ناشناسی میکنید ؟ او در جواب میگوید ، ما حزبی نداریم که نام گذاری شده باشد ، ما هرگز بر ضد صدر اعظم جوان و ترقی خواه خویش که چشم امید به جوانان کشور دوخته و گام های سازنده و موثر در جهت ایجاد جامعه مرفه و مدنی بر میدارند قرار نداریم ، بل ما خود سپاه ، ممد ، همکار و سر سپرده گان راه شان هستیم .
در آن روز ها خبر سفر رسمی ورشیلوف صدر هیات رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی وقت در افغانستان هنگامه عجیبی را در شهر و ده برپا نموده و بین طیف وسیع مردم ، خبرنگاران ، و ژور نالیستان داخلی و خارجی تبصره ها و قضاوت های متفاوتی را راه اندازی نموده بود . زیرا یک سال قبل سردار محمد داود خان صدراعظم جوان و پر تحرک با اندیشه های نوین رادیکال خود بعد از بازگشت از ایالات متحده آمریکا ، جوانان میهن را به آزاد اندیشی و همکاری صمیمانه با دولت دعوت نموده و با ایراد بیانیه تاریخی خویش در فاکولته طب کابل با انتقاد جدی از عملکرد منفی و موضعگیری های خصمانه بعضی رهبران مذهبی کشور، که طی سالیان متمادی به دستور بیگانگان سد راه اقدامات تحول طلبانه در افغانستان گردیده اند ، پرده برداشته و طور علنی با اشاره دست به سوی قلعه جواد کابل گفته بود که : با ایجاد چنین فضای باز سیاسی چه توطئه های بیشرمانه از سوی دشمنان ما راه اندازی خواهد شد . مگر حکومت قدرت و توانایی آن را دارد تا توطئه گران را به ساده گی سرکوب و نابود سازد . او متکی به این بیانات تحول طلبانه سردار محمد داود خان به ادامه صحبت های خویش با متانت میگوید .
جلالتمآبا ! حرکات تحول طلبانه که در گوشه و کنار کشور توسط جوانان تحول پسند و ترقی خواه صورت میگیرد همه به دستور شخص صدر اعظم جوان کشور راه اندازی گردیده است . تا بر ضد ارتجاع بین المللی و جیره خوران داخلی آنها مبارزه بی امان نموده و جهت ایجاد یک جامعه مرفه و مترقی مسؤلیت های عظیم تاریخی خویش را آگاهانه ادا نمایند .
صحبت های گرم و صمیمانه او فضای بی اعتمادی و شیشه های مکدر ناباوری ، خشونت ، کینه و نفرت را به فضای صلح ، آشتی ، صمیمیت و همدیگر فهمی مبدل مینماید . والی بلخ با شنیدن صحبت های منطقی و صمیمانه دوکتور برنا ، شدیداً بخود تکان خورده با محبت و علاقمندی او را به نشستن در کنارش دعوت می کند تا از جریانات بیشتر سیاسی کشور او را مطلع سازد .
او با چنین موضعگیری زیرکانه و صحبت های گرم ، مودبانه و احساساتی خویش بعد از گذشت چندین ساعت با نوشیدن چای و تعارفات لازم محترمانه از دفتر والی بلخ اجازه مرخصی دریافت نموده و دوباره رهسپار کاروان سرای مورد نظر خویش میگردد . خوشبختانه در همان روز همه زندانیان سیاسی که در ارتباط آن قضیه بازداشت شده بودند از محابس رها میگردند . دوکتور برنا با وصفی که از شیوه کار و تلاش های پیگیر و زحمات خستگی ناپذیر خود تا حدی راضی بود ، ولی هرگز نتوانست از سهو جبران ناپذیر و اشتباه بزرگ تاریخی خود جواب قانع کننده برای اعضای آن سازمان نو بنیاد تهیه و ارایه نماید . مگر متاسفانه اکثر اعضای پر تحرک آن سازمان با آگاهی از وقوع آن حادثه تلخ با قضاوت های متفاوت به تدریج علایق شان را با آن سازمان کمرنگ و قطع نمودند .
او در زاد گاهش شهر میمنه کوشید تا با تدویر دومین جلسه کنگره موسس ، همسنگران خویش را از حقایق آن رویداد نامیمون مطلع سازد . مگر بنابر بر کودتای نافرجام عبدالملک عبدالرحیم زی وزیر مالیه وقت در کابل و بازداشت برادرش عبدالله خان عبدالرحیم زی قوماندان امنیتی ولایت فاریاب در میمنه و فضای متشنج و حساس سیاسی در کشور موفق به تدویر جلسه نشده ، ولی تک تک اعضای کنگره موسس را از جریان موضوع مستحضر و آگاه می نماید .
دریغا همه فعالیت ها و تلاش های جسورانه اعضای آن نهضت پیش گام که با همان علاقمندی و شتا بندگی آغاز یافته بود با همان سرعت و بی مهری به سردی گرایید و برای همیش خاموشی اختیار نمود و دیگر در هیچ شهری جلسات آن دایر نشد ، جلب و جذب و سایر فعالیت های آن برای همیش متوقف و خاموش گردید .
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دوکتور برنا که از وقوع آن حادثه تلخ و تکان دهنده شدیداً متاثر ، خسته ، دلگیر و مایوس گردیده بود ، برای همیش از دوام فعالیت های سیاسی ، انزوا و گوشه گیری اختیار نمود و دیگر نخواست در هیچ جریان سیاسی که طور مخفی و یا علنی فعالیت داشتند پیوند حاصل نماید .
ولی همیش در کنار جنبش های روشنگرانه ملی و نهاد های مترقی که در جهت دفاع از حقوق اقلیت ها و مستضعفان ، تحقق دموکراسی ، آزادی عقیده و بیان فعالیت می نمودند حمایت گسترده و پشتیبانی بیدریغ نموده و می نماید .
ومن الله التوفیق
محمد همایون سرخابی
31 ماه می 2010