صالحه رشيدی
عقیده عامل صلح و وحدت
عقیده انسان را بسوی هدف میبرد البته منظور از عقیده اسلامی نیست ، عقیده اسلامی یک بخشی از عقاید است که ارتباط به کشور هاو مذاهب قبول شده بین افراد یک کشور است.
در روشنی عقیده تمام انسانها با هم هبستگی بر قرار کرده میتوانند و همه انسانها از خانواده واحدی که اصل واحد ( انسانیت ) است ریشه و سرچشمه گرفتهاند به شمار خواهند رفت و قرابت ، خویشاوندی میان موجودات عالی منزلت و مقام که در خصوصیات با هم شریک اند بر قرار گردیده است و انسان که با لاترین موجود روی زمین است هستیاش از برای انسانیت است و ارتباط به این کلمه با مفهوم دارد و برای همین منظور مقام خاصی در طبیعت دارد و راستی انسان مایه از شرافت و صادقت با تمام سجایای انسانی از بطن انسان آفریده شده و بعد از اینکه در یک اصل دیگر با هم مشترک و مساوی اند و آن اینکه همه فرزندان یک مادر و پدران اند و برای خانواده انسان که از هر جهت با هم وجه مشترک دارند رسالت شان نیز عمیق و ارزشمند است تا معتقدین به این رسالت پابند و با دیده حرمت نگریسته و گامهای دیگری در بر قراری طرز فکر و تمام خواستههای جسمی و فعالیت و انگیزههای روحی پیوند میدهد و آن را در تمام زوایای زنده گی انسانی و به هر جانبی از جوانب زنده گیش وارد میسازد . عقیده زنده بودن و زنده ماندن با نظر وسیعی که نسبت به حیات دارد صلح و سازش را در دایره انسانیت محدود نمیسازد ، بلکه صلح به تمام معنی و همه جانبه را در تمام ابعاد زنده گی تحقق میبخشد و یک پیوند ناگسستنی بین آن و ایدیولوژی کلی و مخصوص که نسبت به جهان و زنده گی انسان دارد بر قرار میسازد . بنا بر این صلحی که عقیده میخواهد نسبت به آن معانی که اکنون در میان دولت ها متعارف است فرق داشته و صلح دارای معنی عمق تر و وسیعتر است ، و آن معنی عبارت است از همزیستی ، صلح و سازشی که نام انسان را که عبارت از اشرف مخلوقات است باید از عدالت اجتماعی و امنیت عمومی برایشان در دنیای پر ماجرا بر قرار سازد البته هنگامیکه انسان میخواهد صلح عمومی و همه جانبه را طبق مبادی عالی خود از راه بر قرار ساختن نام کشور و دولت در جهان پر ماجرا به وجود آورد هیچ گاه آن را در دایره صلح بینالمللی محدود نکرده و از آنجا آغاز نمی یابد بلکه میتوان گفت که این مرحله بنابر اصول و پرانیسب های جامعه جهانی اجرا میگردد و صلح بینالمللی آخرین حلقه است که حلقات زیادی به آن سبقت دارد و پیش از همه چیز صلح و آرامش از ضمیر و باطن انسان شروع میشود و سپس در محیط خانواده و بعد در محیط اجتماع و بعد از آن همه اینها در میدان بینالمللی و میان ملتها . انسان است که صلح و آرامش را در ارتباط شخص نسبت به خودش و نسبت به اجتماع و نسبت حکومت بر قرار میسازد و بعد از آن همه گام های که در راه صلح بر داشته شود به عنوان برقراری آخرین مراحل صلح و قواعد و اصول صلح بینالمللی و جهانی را وضع وسپس تحکیم می نماید . انسان برای تحقق بخشیدن به این هدف نهایی از راه طولانی و دور و داراز نباید شروع کرد ، از آرامش درون و صلح باطن عبور کرده به سوی سازش و آرامش خانه و صلح اجتماع و صلح در جهان پیش میرود . و در آخرین نتیجه اینکه عقیده تنها عامل یکپارچه گی ،وحدت ، صلح و امنیت است و عقیده روشنتر از مذاهب عقیده به انسان و کرامت انسانی است که در ضمیر فرد فرد جامعه صفا و صداقت برای بشر و سعادت کلی آن باشد و همه افراد جامعه را به سوی یک هدف نهایی بهتر زیستن جهت میدهد و آنها را وابسته به وجیبه و مکلفیت های شان در بر قرار صلح و فضای آرامش میسازد که همه عظمت و پاکی ازانسان های است که برای بشر و آرامش خانه مشترک شان تلاش دارند