صالحه رشيدی
نقش مصالحه در روند بازسازی
جهت داشتن یک جامعه صلح آمیزبالاخص در جوامع که تازه حالت بحران را سپری نموده اند و یا در بحران شدید قرار دارند فعالیتهای لازم بازسازی و اعمار مجدد معمولاً در دو عرصه ( فزيکی وذهنی ) انسجام میيابد و بیشتر در رفع نیازمندی های صحی وتعلیمی و سیاسی که هسته تمام فعالیتهای برای رفاه و آرامش جامعه به شمار میرود توجه لازم مبذول میگردد اما آنچه بیشتر مطرح بحث وعطف توجه قرار گیرد نا رسایی های جامعه است که اشخاص و افراد درزمان موقف های دولتی و قدرتهای اداری از آنها استفاده سو نموده با زور گویی و حاکمیت بالای مردم عام و عادی جامعه روا داشتهاند و مردم بیچاره متضرر شدهاند که اینگونه روابط تیره تر است از سایر روابط چون زندگی را در اجتماعی و محل زیست بین قوم و قبیله بیاعتبار ساخته دشمنی ، عقده و حس انتقام جوی در وجود شان لحظه به لحظه بیدار شده و همین روابط ذات البینی است که افراد و گروههای را به طرف جمعیت های منفی کشانده تا با استفاده از نفوذ گروهها با قدرت در محل و منطقه به مقصد خود برسند که ما و شما شاید چنین اعمال و کشتار بودهایم که همه ناشی از یک بگو مگوی عادی و ساده تا قتل و انتقام رسیده است که با تأسف مردم ما از حالات مختلف بحران متأثر و متضرر شدهاند و حتی باعث عقدهها ، خشنونت ها و قطح رابط بین طرفین و خانواده تا سطح قریه ، ولایت و منطقه گردیده است . بنآ ضرور است تا در احیا مجدد روابط بین اشخاص و گروه ها مختلف ودر تمام نقاط وطن توجه لازم معطوف گردد تا نه تنها ریشه مخاصمات ار بنیاد بر چیده شود بل جوانب متخاصم به گذشت ، متحمل بودن ، تعاون و همکاری دعوت گردد و از نیروی آنها در راستای انکشاف جامعه استفاده گردد.
رسیدن به چنین امری والا آنچنانی که بیان میشود کاری سادۀ نبوده بل کاریست دشوار و زمانی این آرمان نیک جامه عمل خواهد پوشید که به نکات اساسی چون رفع عقدهها ، جبران خساره ودریافت راههای حل قابل پذیرش به هر دو جانب با مفاهمه صادقانه توجه گردد و این راههای حل باید دارای خصلت ذیل باشد:
ـ تنها تیوریکی نه ، بلکه واقعی و عملی باشد و درک گردد که هدف از رفع مشکل است سو تفاهم وحالت ناگواری روانی باعث برخورد های نا سالم و زشت که باید نمیشد شده است یعنی متقاعد شده به جبران زمان و حالت سیاسی در مراحله مختلف و نظام های مختلف
ـ پاسخگوی خواست های طرفین باشد هر دو جانب هر دو خانواده وهر قریه و ولایت احساس کنند که دچار اشتباه بودهاندو متوجه مسوولیت های خود نشدهاند.
منطقی باشد نه عاطفی برای حل مشکل و پرابلم های که ناشی از خود خواهی و بی توجه صورت گرفته از راههای منطق حل گردد نه از روی عاطفه ، روابط عاطفی صرف در پیوند های خونی تاثر عمیق دارد در بر طرف شدن منازعات و رفع خشونت ها مفید نبوده بلکه میتوان با حکم وجدان و قناعت حاصل گردد.
ـ بعد از تطبیق آن هیچ یک از جوانب خود را حقیر ومتضرر احساس نکند مسایل طوری منطقی و اساسی بین شان حل گردد که هیچ نوع حس کینه و کدورت در ذهن شان باقی نماند.
ـ راه حل باعث بروز منازعات بعدی نگردد.
سؤال در این جاست که با در نظر داشت نکات فوق دریافت چنین راههای حل بهخصوص در جوامع که ذهنیت ها متأثر شده از حالت بحران و تشنج است کار ساده و ممکن خواهد بود ؟ جواب واضع است : بلی ممکن خواهد بود اما دشوار ، بنأ بخاطر ممکن شدن بهتر آن لازم است به تقویت ، گسترش و انتقال تعدادی از آگاهیهای ذهنی و عملی ( مذاکره ، مفاهمه و میانجیگری …) که در جامعه ما مروج است استفاده نموده تا در ایجاد مصالعه ، تجدید روابط از هم گسیخته و اتکا بر کرسی تعاون و رفع هر نوع کدورت به اساس یک دیده وسیعی و طرح کاملاً دو ستانه جوانب متخاصم را یاری رساند چه جوانب در گیر آماده آن گردد که : پیرامون موضوع اظهار نظر صادقانه نموده گفتار و سلوک مثبت و منفی گذشته خویش را مورد تحلیل قرار داده نادم اعمال منفی خویش باشند و حاضر به اعاده حیثیت و جبران خساره و یا عفو آن گردند ، توانایی رفع عقدههای قبلی را در وجود خود احساس و حاصل نماید ،با وجودیکه همه میدانند که زندگی بقا ندارد دنیا جاودان است اما انسان در مسیر قرار دارد وقتی رفت راه بر گشت ندارد با آن هم از ستیزه جویی ، حاکمیت ، خود خواهی ، حکم روایی لذت میبرد و هیچ گاه از کرسی بلند غرور به پایان نگریسته از ظلم و ستم فغر میکنند . بیاید عزیزان هموطن هنوز دیر نشده برای رفع هر نوع خشونت دست به هم داده مسایل اجتماعی ، فرهنگی و کلتوری ، تربیتی و اخلاقی را تجدید بخشیده در رفع هر نوع کمی و کاستی مبارزه را از خود آغاز کنیم ، حس خوشبینی را زیاد تر در ذهنها تقویه نموده و بارومند به آینده خوب باشیم ، البته مسایل سیاسی را کنار میگذاریم روی تضاد های اجتماعی که نه دولت و نه کابینه دخیل است برای تقویه روابط اجتماعی خوبتر و بهتر در بین خانوادهها ، قریه ها ، ولایات ،کوشا باشیم و همیشه قضاوت درست و عادلانه در رفع خصومت ها داشته باشیم و هر فرد وطن ما مسوولیت و وجیبه خود بداند تا احترام و حرمت هم وطن بودن را ادا نمایند.