داکترفضل احمد کوهستانی
متخصص سیستم اداری ومتودولوژی علوم سیاسی
موقف زن دراسلام
قبل ازینکه موقف زن دراسلام را مطالعه نماییم.بهتراست موقف زن را درمذاهب ومدنیت های دیگرپیش ازاسلام را یادآورشویم.
1-درمصرقدیم یا دورۀ فراعنه:زنان طبقۀ دوم بیرون از چارچوب خانه نقش قابل توجه نداشتند،برعکس زنان طبقۀ حاکم وخانواده های سرشناس خواندن شعر سرودن آنف تقرب به خدایان وقربانی کردن، برای آنها ،برخی ازانها به رتبۀ کماینت ارتقا می یافتند.
2- نزد با بلیان: همچون کا لا های پیش پا افتیده معمولاً خرید وفروشز می شد اشتراک جنس رسماً رایج بود تا جای که اماکن دینی ازنا بسامانی جنسی درامان نبود.
3- در یونان قدیم: ازدواج نزد ایشان ازطریق خرید وفروش وبادیدۀ تحقیربه زن مینگریستند.
4- زن در مدنیت روم: اگر دختر به خانۀ شان میشد آنرا می کشتند ،یونانیان کشتن آنرا نیز مجاز می دانستند.
5- زن در نیم قارۀ هند:مانند کنیز خرید وفروش میشد.
6- عرب- قبل ازاسلام دخترهای خودرا زنده به گورمی کردند.
حا ل با درنظر داشت معلومات فوق مقام زنر ا ازدیدگاه اسلام مطالعه مینماییم.
اسلام ازهر حیث یک دین است یم الگوی زندگی برای همه انسانها اعم ازمرد ویا زن،درهمه ساحات زنده گی ودرهرشرایط زمان ومکان آن همه ازساخته وبافتۀ بشر بلکه مؤسس آن خدای بزرگ وپروردگارعالمیان است.
خداوند درآیۀ 187 صورۀ بقره میفرماید: ایشان برای شما لباس اند وشما برای ایشان لباس اید.)) وعقیده بر اینکه دراسلام مرد غالب ومسلط برزن است،قرآن این اختلاف را محدود گفته است.
همچنان درآیۀ 228 صورۀ بقره میفرماید((وزنان را نیز بر شوهران بطریق مصروف حق است است طوریکه مردان را حقوق، البته مردان را بر ایشان یک درجه است)) البته درمقام زن آیات زیاد است وما به همین چند آیت که به شما به عرض رسید اکتفا کردم.
شاعرومتفکرغرب ولترمیگویدر(( شریعت محمد(ص) در مورد زنا شوئی و((طلاق)) یکی ازمؤثرترین وشرافت مند ترین طرقی است که ازنظر تاریخی، مذهبی وسیاسی واجتماعیر که توسط منابع معتبر وضع گردیده وتنظیم شده است))
یک قاضی امریکایی بنام پیر گرابیش که در قوانین اسلامی معلومات و اطلاعات چندی را بدست آورده بود،مینویسد(محمد(ص)تا کنون بزرگترین قهرمان درجهان شناخته شده اسلام برای زن عیناً مانند مرد حق داشتن ملکیت را عطا کرده استکزن در ترتیب وتنظیم امور مالی خویش آن طوریکه میل دارد،آزاد است بدون اینکه اجازه بگیرد ویا شوهرش اورا ممانعت کند))
2- درقرآن نیز همواره نام زن درکنارمرد چنین ذکرشده است که حاکی ازهم پایه بودن آن بامرد است.مثلاً با ایمانان مردوزن،مرد وزنیکه صادق است،مردو زنیکه شکیبا است،مردو زنیکه متواضع است وغیره.
3- زن وازدواج در اسلام: دررأس روش مشروع روابط میان زنو مرد که با فطرت سازگار است،تنها ازدواج است. بجزآن درهیچ عصر وشرایطی راه ورسم دیگری صحیح نبوده استو ازدواج عامل ادامۀ نسل بشری وزمینه ساز آرامش و آسایش زنو مرد بر اساس عشق مهربانی وهمکاری دلسوزی متقابل است.
سه کسز است کمک به آنها به عهدۀ خدا است.
1- کسی که نکاح کند برای اینکه پاک دامن بماند.
2- مکاتبی بفکر پرداختن مال کتابت بماند.
3- کسیکه برای جهاد درراه خدا گام بردارد غریزۀ ازدواج کردن دارای پایه های ژرف عمیق دینی، فلسفی ،اثرات روانی ومشخصات بیولوژیکی وفزیولوژیکی انکار نا پذیر یست که دست فطرت به آن صبغۀ قانونی داده است.
تداوم نسل،مصئونیت نفس ازدستبرد شیطان،لذت بردن ازعشق ومحبت همسری ،تقسیم کارومسؤلیت های زندهگی میان زن ومرد ومبارزه با کشش های نا روای نفسانی.
اسلام سن ازدواج را تعین نکرده است زیرا تئوری وعمل بشرآن است که این تفاوت زیاد نباشد.اگر زن عمرش ازمرد زیاد تر باشد ممکن است پس ازمدتی مرد بفکر ازدواج دیگری بیفتد وهرگاه مرد عمرش بیشتر اززن باشد ممکن است درایام جوانی ومیانسالی زنش راو نتواند به مسؤلیت های مادی ومعنوی عمل نماید. ویا مرگ به سراغ او بیاید وهمسر جوانش را که در معرض هرگونه گرفتاری ومشکلاتی قرار دارد،تنها بگذارد وزیان بزرگی درآینده متوجه وی بشود.
طوریکه پروگرام های خانواده دیده میشود اکثر این جارو جنجال ها کشمکشها ازتربیت اسلام دورافتاده وآنرا عملی نمی نماید برای اولین دفعه درلندن Polyandrylesblans ودر امریکا واروپا حتی سبب آمدن کار نا مشروع شده است یعنی عمل که
با حضورداشت یکصدوچند نفر پرو فیسران، دانشمندان قانون آن تصویب ونافذ شد.
اولاً سن دادن به ازدواج را میتوان به سه عامل وابسته دانست:
1- طبق نظریه« سن پُل مسئلۀ تولید نسل هدف فرعی بوده است وهدف اصلی ازدواج همانا جلوگیری ازفسق بوده است»
2- علت دیگری که ازدواج را مشروع میسازد همانا پهلوی اجتماعی آنست،با این معنیر که ازدواج تنها برای آن نیست که زن و مرد درمقاربت یکدیگر لذت بیشتر ببرند،ازدواج تشکیل فامیل درحقیقت به مفهوم پذیرایی ازنسل آینده است.
سوم- صیانت نسبت به مسئلۀ مهم دیگر در ازدواج اهمیت تحفظ نسب است تا مدنیت بشری با رعایت ازموازین اخلاق نیکوی جنسی درامان باشد.باتأسی ازین هدف درکلام خدای در ارتباط فِیما بَِِینَهُم افراد توسط دوگروپی ازانسانها مشخص گردیده است
تا مناسبات جنسی خویش را برعایت ازان قایم بدارند وهم حقوق وجایبی بین آنها معین کرده است که درایفای آن تأکید موید مینماید.اگردرین زمینه حکمتی موجود نبود،اضافه نسبی،چون مادر،پدر،برادر،خواهر،خویشاوندی وقومی بوجود نمی آمد. ونه حق بری الذمۀ کسی موجود می بود که میبایست رعایت گردد.
باتأ سف که درامریکا اروپا وسایرجهان عیسویت،یهودیت وغیره پدرها اولادهای خودرا نمیشناسند ومادران اولادهای خودرا نمی شناسند که امروزپرابلم های بزرگی برای شان بوجود آورده است.1400سال قبل محارم وغیرمحارم جداکرده ونکاح را اساس ازدواج قرار داده وتوصیه مینماید که زن و شوهر باید مثل دورفیق ودوست زنده گی را پیش ببرند تا از لذت عروسی خود برخوردارشوند.
طلاق دراسلام فرض گردید روی بعضی مصلحتها اما خداوند میگوید که ازکلمۀ طلاق بسیار بدمی برم لذا در حصۀ ازدواج هردوطرف متوجه باشند که این مسئلۀعمراست اجباراً ایشان را خوب شناخت وبعداً تصمیم بگیرند.
ضابطه های محسن انتخاب همسر:
ابواحمد غزالی(رح) درکتاب احیای علوم دین خود آورده است.
دست یافتن به یک ازدواج مطلوب وپسندیده یا راه حسن انتخاب همسرباید چهاراصل زیررا احتواکند. که عبارت اند((مال،جمال، نسب،دین)).
1- هرکه با زنی که دارای مال وحسن جمال است،هردوی آن محروم میشود،وهرکسی که برای دین ازدواج کند خداوند مال وجمال را به اوروزی می کند.
2- داشتن خوی نیکو درزنا شوهری است.
3- جمال وزیبایی زن است.باداشتن زن زیبامیتوان دل راازدیگری نگه داشت وهکذازیبایی اوالفت ومحبت رانسبت به اوزیاد میگرداند.ازین روبایدهمان ازهمان ابتدا نسبت به زناشویی درمورد این اوصاف یعنی ازمال وجمال وحسن وخلق تفحص کرد.
4- این است که مهرش اندک باشد.حضرت محمد(ص) مهرزنان ودختران خویش را بیش از(400)درهم تعیین نکرده بودند ودرمذهب حنفی مهر نباید مهراز درهم کمترباشدوهم گفته اند که عجله به نکاح،زودی ولادت وآسانی مهر ازبرکات زن شمرده میشود وازجانب چنان ازجانب مرد پوشیدن ازلباس زن مکروه است،زیرا کسیکه جویا شود که زن چه دارد؟ بداند که دزد است.
دیگر اصل های مهم این است که زن زائیده باشد واین دو وصف را میتوان از از نتدرستی وجوانی اوپی برد. اصل دیگر دوشیزه بودن اوست که که درآن سه فایده است.
1- دوستدارشوهربوده به آسانی الفت میگیرد.
2-عشق ومحبت اوازاطمینان خاطر بیشتر برخورداراست
3- تمایل او به شوهر ازهمان آغاز زنا شویی است وبه طبعیت همدیگر زود ترانس میگیرند.