عبدالوکیل کوچی

 

وحدت ملی خونبهای مردم است

 

آزاده دل ، آن  نیست که توهیم شود     خاکش ، لب نان نیست  که تقسیم  شود          

میراث    کبیر   آریا   نای  بزرگ     چون ریگ روان نیست  که تسهیم شود

این کوه بلند  و بیشهء  شیران است       جای   زغنان   نیست   که تنویم  شود     

این کشورواحد زهزاران سال است       زآن (سربه کفا نیست ) که تکریم شود

وطن عزیز ما افغانستان داری سنن  پرافتخار تاریخی ، مردم صلحشور وآزادی دوست سرشارازاستعدادعالی ، صاحب فرهنگ وتمدن باستانی میباشد. مردم ما همیشه در برابر متجاوزان وجهان گشایان ازخودایستادگی نشان داده وحدت ملی وتمامیت ارضی ، استقلال و آزادی خود را به قیمت خون های پاک شهیدان خو یش حفظ کرده اند واگر گاهگاهی استعمار گران در سازش با امیران جبار ومعامله گر موفق به جدایی بخشی ازپیکره خاک وطن گردیده ولی هرگزنتوانسته اند تمامیت ارضی واستقلال کشور   ما را نابود سازند.هرزمانیکه دشمنان وطن توان مقابله و رویارویی با هموطنان مارا از دست داد ه اند ، دست به نیرنگها ودسایس جدید زده گاهی تحت پوشش مذهب وگاهی بنام قوم وزبان درمیان مردم ما تخم نفاق پاشیده اند که فروپاشی نهضت دوره امانی وپنچاه سال بعد آن سقوط حاکمیت ملی ، دموکراتیک ومردمی درافغانستان گواه زنده آن میباشد .آنان به این هم بسنده نکرده بوسیله گماشته گان اجیر خویش ، آزادی خواهان را به خاک وخون کشانیده وانتقام شکست ننگین  شان را از مردم آزادی خواه وطن گرفته  و با اجرای سیاست های تفرقه افگنانه خود تا نیم قرن دیگر بر ملت مظلوم ما حکومت راندند.که انگیزه نفاق قومی را باخود داشته است . به این ترتیب پلان شوم اجانب  و مدا

 خلات خارجی بخصوص جرنیل های پاکستانی ودوام جنگ اعلان ناشده علیه کشورما نفاق داخلی را دامن زده وحالتی را بوجود آورد که طرح پلان های شوم وپنهانی شان با دیده درایی ورویارویی آشکاروافشا گردید.ودرکشور طرح احتمالی تجزیه افغانستان به عنوان رهایی ازستم قومی ، زبان ها وقلم ها رابه حرکت آورد . بیم آن میرود که این عوامل، سلامتی ملی و تما میت ارضی کشور را زیر سوال  ببرد . با این حال وهوا در رابطه به سر نوشت حال و آینده افغانستان از جمله دهها وصدها عوامل، چهار موضوع مختصر" به بحث گرفته میشود .

1ـــ  عوامل خارجی ، نظریات ودیدگاه ها .

2ـــ نظریات فدرالی وطرح های احتمالی تجزیه افغانستان .تساوی حقوق شهروندی.  

3ــــ حفظ وحدت ملی ، تمامیت ارضی، رد فدرالیزم در شرایط کنونی.

4 ــــ  وفاق همگانی ،تحکیم وحدت ملی بر مبنای عدالت اجتماعی ودفاع از تما میت ارضی کشور.

با توجه به مسئله یکم  باید گفت که درمسایل افغانستان همیشه بعد خارجی نسبت به عوامل داخلی اثرات بیشتر داشته است چنانچه صدور جنگ وتروریزم از خاک پاکستان و گسترش نا امنی با پیامد های شوم آن وبلاخره چشم دوختن به خیالات طرح احتمالی تجزیه کشور جنگ زده ای دارای معادن تریلیون دالری نمونه بارز آن میباشد . مردم افغانستان بخوبی میدانند که خط استعماری دیورند چون اژدهایی در کمین کشور است که بر قلب ملت بزرگی کشیده شده است واعضای بهم پیوسته آنرا از هم دور نگهداشته وکفاره آن رامردم افغانستان می پردازند .دوام جنگ در افغا نستان نقطه عطفی برای جامعه جهانی گردیده وتوجه خارجی ها را بیشتربرانگیخته است .درین بخش با ملاحظه به متن روز نامه هشت صبح چاپ کابل که به بن بست سیاسی نظامی غرب در افغانستان اشاره گردیده است / برای خروج از آن دو طرح مسلح سازی اقوام وتجزیه افغانستان به قول روزنامه پیشنهاد شده است .روز نامه با اشاره  به این موضوع می نویسد بسیاری از کشور ها در نتیجه سردرگمی غرب در بحران افغانستان  آهنگ خروج  سربازان خود را به صدا در آورده اند .در قسمت های اخیر این روز نامه آمده است ،یکی از طرح های دیگری که به عنوان راه حل مطرح شده است طرح تجزیه افغانستان است چنانچه گفته میشود که این طرح ازسوی یکی از دیپلومات های سابق غربی درمنطقه مطرح گردیده بود. به نوشته این روز نامه، بنظر میرسد که جامعه جهانی برای اخراج آبرو مندانه خود به هر گزینه ای فکر میکنند اما گزینه ای که به نا امنی های بیشتر وتجزیه افغانستان منجر شود هرگز از سوی مردم افغانستان پذیرفته نخواهد شد.بقول شبکه اطلاع رسانی افغانستان/ نگاه نظامیان وبسیاری از سیاست مداران پاکستانی، انضمام افغانستان به پاکستان یا لا اقل انقیاد بخش های پشتون نشین آن به پاکستان است ./آیا  پر رویی ازین بیشتر میتواند وجود داشته باشد؟ در مورد کشوری که در طول تاریخ بغیر از صلح وآزادی ، در هیچ کجای جهان تا بحال خیال تجزیه کشوری را در سر نداشته است .

دوم بعد داخلی مسئله با توجه به زمزمه ها وتبصره هایکه دیده وشنیده میشود واقعا مسئله تکاندهنده وحیرت آوراست. البته کسانیکه خیال احتمالی طرح به اصطلاح تجزیه افغانستان را بسر می پرورانند نظریات شان را روی تآ ثیرات بجا مانده از تحمیل تعصبات  قومی ولسانی وستم سالاری ملی در افغانستان توجیه نموده به عوامل سیاست های تفرقه اندازی وحکومت کن زمان استیلای مصاحبیان برمیگردند ونمونه های بارزی ازتآثیرات بجا مانده از تسلط گرایی قومی بر اقوام مختلف ساکن درافغانستان را دلیل نظریات خود میسازند. درین بخش توجه خواننده گان عزیزبه صفحه افغانستان پرس جلب میگردد برویه 17 نقد ونظر در سخنگاه زیر عنوان طرح تجزیه افغانستان 28 ژون چنین آمده است / در صورت تجزیه، خطوط حاکمیت قبیله محدود گردیده وآنان از چپاول منابع تحت سیطره شان محروم خواهند شد شکستاندن یک سنت زنگیده وتراشیده کسانیست که تا امروز با شعار ملی از مردم وداشته های شان استفاده نموده اند هرچند که از طرح تا اجرای این موضوع راهی دشوار را در پیش رو خواهیم داشت اما این یک آغاز برای  پایان یک سر نوشت دست ساخته شوم خواهد بود . جای دیگر در همین بخش  می خوانیم / از زمانیکه اوغان ها از کوه سلیمان به سرزمین های اطراف سرآزیر شدند سلسله های تجاوز گری واشغال گری وچپاولگری ایشان تا به هم امروز ادامه دارد ومردمان غیر از پشتون از دست آنها به رنج وعذاب میباشند به ویژه پس از آنکه دوصدو شصت سال قبل قبایل اوغان موفق به ایجاد یک دولت غاصب وتجاوز گر در خاک پاک خرآسان شدند دیگر کسی روی خوشی ورنگ آرامی را ندید ند یکی از ارمغان های شوم ومصیبت بار حاکمیت اوغان شاهان پدیده ای بنام ناقلین بوده است که ناقلین پشتون را از داخل واز آنسوی خط دیورند ومنطقه جنوب وشرق افغانستان برای سرکوب دیگر اقوام در شمالی وشمال کشور انتقال دادند وافزوده میشود   که دست های خارجی نیز در مسئله تجزیه ، و تحکیم قومیت ،در افغانستان دخیل میباشد .

دیدگاه سوم نظریات بیشتر پیرامون حفظ  وحدت ملی ،تمامیت ارضی وتحکیم حاکمیت  برمبنای اتحادوهمبستگی برادرانه بخاطردفاع ازاستقلال وتمامیت ارضی وحاکمیت قانون  متمرکز است. که  با اشاره بر روابط تاریخی اقوام وملیت های ساکن درافغانستان ،حفظ وحدت ملی وتحکیم وحدت قومی را وظیفه اساسی پنداشته فدرالیزم را در شرایط کنونی 

مفید ندانسته  ومخالف هرگونه مظاهر تجزیه احتمالی کشورمیباشند.درین رابطه به نقل  از یک تحلیلگر سیاسی آن که در سایت موج افغان ضمن تبصره برمسایل افغانستان می نویسد /اگر افغانستان تجزیه شود بیشتر گمان میرود که بخشی ازین خاک به پاکستان وبخش دیگر آن به ایران وبخشی هم به ازبیکستان ملحق خواهد شد وچند ملیون نفوس این کشور مستقیما نوکر ی همسایگان را قبول کند واین غم انگیز است .در همین مورد در صفحه روز نامه ویسا  می خوانیم ..../کشوریکه همه دار وندارش در شعله های آتش جنگ های قدرت طلبانه به خاک وخاکستر مبدل شده است اکثریت قاطع مردم آن به گند بیسوادی ، فقر وتنگدستی ونا امنی ها مظلومانه دست وپا می زنند وهنوز هم شعله های آتش جنگها هر روز وسیع تر از روز قبل ارزش های انسانی وملی را بکام مرگ وتبا هی میکشاند وکشوریکه مردمش به کمک خارجی معشیت نماید چگونه میتوان تصور اداره یک کشور سوخته وعقب مانده را حاکمیت پارالمانی بشیوه فدرالی نمود .

واما دیدچهارم با توجه به دشواریها وشرایط جانکاه زندگی مردم افغانستان نظری وجود دارد که( نه این ونه آن ) نه پافشاری برای حفظ امتیاز ونه کوشش برای حصول آن که منجربه( آسیب رسیدن به وحدت ملی وتمامیت ارضی کشور شود)  وفاق همگانی حل عادلانه مسئله ملی وقومی برمبنای عدالت اجتماعی ، ودسترسی به صلح پایدار به کار بیشتر نیاز دارد وخواست مبرم مردم افغانستان میباشد که بر بنیاد آن فرزندان متعهد ومسئول ، ترقی خواه وعدالت پسند بخاطر تحکیم وحدت ملی وهمبستگی عمومی ، همزیستی برادرانه بمنظور قطع جنگ وخونریزی ،تآمین صلح پایدار وریشه کن ساختن برتری جویی قومی ، زبانی ومنطقوی رسالت تاریخی شان را ادا خواهند نمود. زیرا ما نمی توانیم بدون ریشه کن ساختن پدیده ها ی برتری جویی قومی وامتیاز طلبی ، وحدت ملی وتمامیت ارضی را حفظ نموده وتحکیم بخشیم . باید با هر گونه مظاهر ستمگری و نا برابریهای اجتماعی ومیراث شوم گذشته مبارزه کرد. طرح احتمالی تجزیه افغانستان ، طرح تجزیه کشتی شکسته ایست که درمیان تند بادان حوادث وتوفان های شدید ومدهشی گیرمانده باشد که ساحلش را نیز به آتش کشیده اند. درحالیکه وجوهات مشترک وعلایق  تاریخی کلتوری ، فرهنگی اجتماعی روابط خونی ، خانواده گی ومشترکات عشیره یی، قومی وملی در بین اقوام ساکن  وبرادردرافغانستان عزیز فراوان وجود دارد. بنا برآن با تکیه بر وجوهات فراوان ومشترک میتوان وحدت ملی را تحکیم بخشید و گزینه های بهتری که بدیل طرح احتمالی نظریات تجزیه باشد ارایه داد. زیان طرح تجزیه زیان وزایش یک رنج بیکران وبی پایان دیگری را درافغانستان بوجود خواهدآورد که شعله های آتش آن کوچه به کوچه وسنگ به سنگ وجب به وجب درتمام نقاط کشور زبانه خواهد کشید. وبروی هرمرز فرضی واحتمالی حمام خون جاری خواهد شد .آنگاه کل

 جهان اگر یکجا شود نخواهند توانست زخم های خونین این وطن را مدا وا نمایند . کدام منبع وگروه میتواند که، سلامتی ملی و تمامیت ارضی کشور را تضمین کند . تغیرات سیاسی گذشتهء نه چندان دوررا مردم افغانستان بخوبی تجربه کرده اند خاصتا همانطوریکه زعمای ترقی خواه افغانستان اوضاع پس از سقوط حاکمیت دموکراتیک ومردمی در کشور را مسئولانه وعلمی  پیش بینی کرده بودند ولی با نادیده گرفتن آن از سوی افراد غیر مسئول، دیری نگذشته بود که  پیش بینی های خرد مندانه بواقعیت پیوست ، پند وعبرت تاریخ تحقق آنرا ثابت ساخت که نمونه بارزآن بوجود آمدن صد ها حکمران وحکمروایی وقلمرو ، بعضا خارج ازکنترول دولت بود که منجر به وقوع جنگ های خانه به خانه وکوچه به کوچه و جاری شدن حمام خون در کشور گردید .  کسانی که همین حالا از آنسوی خط دیورند به کشورما خون و آتش می فرستند  عامل

 هزاران بدبختی وپامال کردن ارزش های ملی  وتاریخی کشوروترویج فرهنگ بیگانه میباشند که تآثیرات وتعلقات آشکاری وپنهانی آنها تا هنوز موجود است با توجه به تجارب تلخ وشیرین گذشته فردا نیزعاملان جنگ وخون ریزی مثل همیشه از کسانی نمایندگی خواهند کرد که امروز پشتیبانی شان را با خود دارندوتاریخ ازین قبیل نمونه های زیادی را بیاد دارد. باید خاطر نشان ساخت که طرح احتمالی به اصطلاح تجزیه کشورنشود که ازیک دیورند چندین دیورند ساخته شود.

البته بدون داوری به نظریات دیگران باید گفت که. این صلاحیت مردم افغانستان است که  در رابطه به مسئله ملی روی سرنوشت شان مثل همیشه تصمیم میگیرند.مسلما گزینه های بهتری نیز وجود دارد که میباید آنها را بکار گرفت . زیرا مردم افغانستان از هر قوم وملیتی که باشند در بین خود با فت اجتماعی مستحکمی داشته ومقدرات شان در طول تاریخ با هم گره خورده واز لحاظ فکرواندیشه ، تجارب فراوانی اندوخته اند که بر بنیاد آن میباید کنار آمدن را بجای کنار رفتن ترجیح داد. بدین منا سبت اتحاد وهمبستگی سراسری مردم افغانستان خاصتا روشنفکران مترقی عدالت خواه، وطنپرست ،متعهد ومسئول سرآمد کوشش های بی پایان بخاطر حفظ وتحکیم وحدت ملی ، تمامیت ارضی واستقلال کشور میباشند که بدورآرمان واحد واهداف مشترک بسیج خواهند گردید . بیایید ارواح جمال الدین وجلا ل الدین را خشنود ساخته درفش واحد ونماد افتخارات مشترک آریانای کبیر ، خرآسان بزرگ وافغانستان عزیز را به بلندی شمشاد ،زروه های پامیر وعظمت هندوکش  چون ماندگاران شکوهمند تاریخ این سرزمین واحد، بر فراز آرزو های ملت هردم شهید وسرفرازافغانستان، برقلل آخرین برج زمان به همت نسل های جوان و آینده سازان وطن بر افراشته سازیم .وحدت ملی خون بهای مردم افغانستان را به مانند مردمک چشم خویش حفظ کنیم .

                                                   با عرض حرمت عبدالو کیل کوچی

 

 

 


بالا
 
بازگشت