مرگ بر تمام ملا ها( به استثنای ملا نصرالدین)
اثبات این امر که قشر "روحانیت" در پخش جهالت ، دگم ، افسانه و تبلیغ ظلمت و مروج ساختن آن بنام احکام آسمانی ، برخواست آسان و طولانی ساختن زندگی طفیلی خویش ، سازنده ترین نقش را ایفای نموده و هننوزهم میکند ، اصلا" دشوار نیست ، چه اهل دل و نظر همواره نقاب از چهره و پرده از اعمال زشت و غیرواقعی شان برداشته ، اصلیت آنها را برهمگان ظاهر ساخته اند که صفحات تاریخ پر از اسناد معتبر در این مورد میباشد؛ طبعا" "خلقت" این قشر مفتخوار اکثرا" توسط حکومت های خائن و وابسته به اثر مشوره و برنامۀ باداران شان برای بقای قدرت شان صورت میگیرد ، باشد که خیانت و خاک فروشی شان توسط این "نماینده گان" دین و مذهب ، زیر نام مقدسات پنهان و ازبین بردن شان توسط فرزندان اصیل خاک محفوظ ماند تا بتوانند باخیال راحت سرمایۀ مملکت را باهم تقسیم کنند.
این قشر واقعا" طفیلی که بنامهای نعقیب صاحب ها ، مجددی ها ، پیر صاحب ها ، پاپ ها ، آیت الله ها ، آغا خانها، طالبان و... در بسا کشورها ازبهای خون و عرق مردم معتقد و پاکدل در عیش و رفاه زنده گی میکنند ، برعلاوۀ وابسته ساختن آن کشور به صاحبان سیم و زر وغلامی به آنها شخصا" هم اکثرا" دچار انحرافات ضد اخلاقی گونه گونه میباشند ، مثلا"تجاوز جنسی به اطفال اکثرا" توسط پیشوایان کلیسا یا "خادمین " مسجد صورت میگیرد.
در کشور من مردم عام به این مفتخواران جمعا" ملا خطاب میکنند ، که غزل زیر در مورد "کارروائی" آنها سروده شده است؛ لیکن ذکر این مطلب بی حد ضرور است که در هرمورد استثنا وجود دارد و مطمنا" در بین "روحانیون" (ملا ها) هم فرزندان صدیق و وفادار بمادروطن وجود دارند که جای آنها در دل و دیدۀ ماست، همانطوریکه مقام شان در بلندترین بخش زنده گی بشری ، ثبت تاریخ میباشد ، مثلا" با افتخار یاد کردن ملا مسجدی ، ملا مشک عالم...... و مخصوصا" ملا نصر الدین حتمی و ضروریست وبه نظر من ملای ذکر شدۀ آخری واقعا" سزاوار احترام است ، چه برخلاف ادعاهای نادرست، شخصی فاضل و بی حدظریف بود که تاهننوز هم از حکایه ها ، معقولات ، کلیات ، برخوردها ، پیش آمدات ، الفاظ و..آن مرد بزرگ به عنوان نسخه در موارد مختلف استفاده میشود و نیک تر اینکه دل پیروبرناخورد و بزرگ و زن ومرد از لطیفه هایش شاد میگردد. زنده باد آنکه غم را بزداید، نه اینکۀبزاید.
مرگ بر تمام ملا ها( به استثنای ملا نصرالدین)
من این نوشته را در دیوار یکی از تشنابهای عمومی یکی از پوهنتونهای اروپا خواندم و تراوش فکری من نمیباشد ، زیرا برخورد من همگانی و عمومی نیست.
مصیبت
در مــلک مـــا اساس جــهالت بــود ملا
مفتخوار و یــاوه گو و فلاکت بود ملا
دست میبرد به طالب بیچاره عین خواب
ســر در هــوای کـار لـواطـت بود ملا
هــردم چـــکد تــفالــۀ نــسوار ز ریش او
خــاکش بسر کـه کـان کـثافت بـود ملا
دســتخط کند بــه حیلۀ در نــاف بــانوان
بـنـیانــگــزار راۀ رذالــت بــود ملا
در جستجوی کــاسۀ حــلوای گـرم ونــرم
حاضر به هر حظیره و زیارت بود ملا
تــکفیر کند مخــالف خــود را به مـد و شد
در فــکر قبضه کــردن قــدرت بود ملا
قطر شکم نموده ز اسقاط بزرگ چوخرس
بی شرم و بی حیا و بی غیرت بــود ملا
دارد غرض به کــار بــد و خوب دیـگران
مشغول بــه کــاروبــار دخــالت بود ملا
پــر میخورد چنان که به عــارق زدن فــتد
چون بــی خبر ز رسم نــزاکت بـود ملا
چوب و چماق و فانه و تازیانه حرف اوست
سرگرم جــور و ظلم و قســاوت بود ملا
چشمش به مــال مــردم و آهــش بلند بــه لب
چونکه دچــار رشک و حسـادت بود ملا
هر جا که اوست ز خنده وشادی نشانی نیست
بــدخــو وشــوم ومــصیـبـت بــود ملا
گاه آب دست فروشد و گاه دودی گــاه کلوخ
بــا خلق ساده دل بــه تــجارت بــود ملا
گوید که عشق علامت کـفر است و کــافری
پیچیده در غــبــار حــمــاقــت بــود ملا
کی نیک بود ملاای به جز شخص نصر الدین
"خارکش" مــرا بــروز حسـاسـیت بــود مــلا
بالا
بازگشت