سنجرغفاری
بزنس- یا کانفرانس
اگربینی که نابینا وچاه است – واگر خاموش بنشینی گناه است ...........!
اوضاع کنونی درکشور ما برای دوستان و هم برای دشمنان کشور ما قابل تشویش میباشد . چونکه هریک به نوبه خویش از ادامه چنین حالت احساس نبود یک ضرورت را مینمایند . مثلا دوستان ما تلاش های واقعا انسانی و مبتکرانه نموده ومینمایند تا راه بیرون رفت را جستجو نمایند . دشمنان همچنان در صدد جستجوی راه هایی هستند که دشمنی ها به دوستی مبدل نگردد تا اهدافی که در نظر است . بدست آمده ، حفظ وگسترش یابد. در این اواخر از میان دوستان ودشمنان کشور ما یک مشت قلیل وکوچک سر بیرون نموده اند که به اصطلاح مردم ما به دوستی گرفته حلال میکنند . نه دوستی شان به دوستی و نه دشمنی شان به دشمنی میماند . بخاطرایکه کمی درحق چنین افراد واشخاص ترحم نموده باشیم ، تا بتوانند اصلاح شوند میگویم که بزنس کانفرانس دایر کننده گان .. . این افراد تنها خودرا میخواهند تا اینکه دیگران را . با همه خود را دوست ، برای همه دشمن دشمنان شان هستند . از هرطرف مفکوره هارا سرقت مینمایند و در چوکات یک کانفرانس ویا نشست ، چند تن از هموطنان مارا از چهار گوشه دنیا بنام قوم ، سمت و منطقه به واسطه شناخت و امکانات یکتعداد از شخصیت های ملی ومردمی و تجاری دعوت نموده، میخواهند تا برای یکتعداد از شخصیت ها ویا افرادایکه واقعا علاقمندی به ایجاد مناسبات و ادامه دوستی و همکاری با حکومت و مردم ما در روسیه فدراتیف وجود دارند . این نیات و خواست هارا به نفع شخصی و سمتی و منطقوی خویش کشانیده بزنس کانفرانسی دایر نمایند .
یکسال قبل هم ما شاهد تدویر چند کانفرانس به ابتکار یکی از این تشکیلات که بنام خاموشانه .( مرکز همکاری با افغانها )بدون اینکه فیصدی کمی از مهاجران با این مرکز ونامش اگاهی واشنائی داشته باشند ،در کانفرانس ایکه از طرف مرکز مطالعات افغانستان معا صر تحت عنوان صلح وثبات در افغانستان در اواخر ماه جولای سال 2009در مسکو تدویر گردیده بود ،آقای اختر محمد صافی رئیس به اصطلاح مرکز همکاری با افغانها برای نخستین بار اسنادی را به چنین نامی در بکس ها ایکه برای اشتراک کننده های کنفرانس تحفه تهیه شده بود جابجا نموده بود، خویش را مطرح نمود . برعلاوه دراین اجلاس تعدادی از دوستان ورفقایش را با استفاده از بودجه مصرفی کنفرانس از کشور های اروپائی دعوت وبه خویش خوری پرداخت . با بسیار خموشی و نیرنگ میخواست تادر این اجلاس بدون از همفکران و هم نظرانش کس دیگری اشتراک نورزد . من با اسرار ومقاومت بیش ار حد وتوان شخصی ام توانستم تا کمیت بیشتر از نماینده های ملیت های برادر و هموطن خویش را چون برادران تاجک و هزاره وازبک واهل هنود و برادران پشتون ماراکه نسبت به داشتن عضویت به جناح های حزبی و سیاسی به شمول رئیس صاحب مر کز همکاری افغانها!!!! و خلاف اراده وعمل موصوف بودند که علت را نمیدانم درچه نهفته بود . بشمول رهبری و اعضای سازمانهای مهاجرین افغان و اجتماعی منجمله محترم داکتر محمود یفتلی رئیس دو نهاد و سازمان اجتماعی و بین المللی ، محترم غلام محمد جلال رئیس مرکز کاری وتجارتی افغانها در هوتل سیوستاپول ورییس دیاسپور افغانی(جامعه افغانی) و شورای زنان به رهبری محترمه داکتر راضیه هوتک مسول شورای سراسری زنان و نماینده جوانان بشمول نماینده کمشنری های ملل متحد درامور پناهجویان مقیم فدراتیف روسیه راهم تقاضا نمودم، مگر شخص اختر محمد صافی موافقه نمیکرد که باز هم تکرار میکنم وجدانم برایم حکم نمود که باید این افراد به هررقم ایکه میشود باید در جلسه حضور یابند . چونکه هدف و عنوان کنفرانس صلح وثبات در افغانستان بود، باید تمامی احزاب و سازمانها، اقوام وملیت های مهاجر وموجود در مسکو و فدراتیف روسیه دران اشتراک فعال میداشتند . ویک تصمیم مشترک راجع به سرنوشت کشور شان میگرفتند. که روی همین منظور نماینده محترم جوانان و زنان و روابط خارجی پارلمان و سنای افغانستان و معینان وزارت های اقوام وقبایل و مهاجربشمول نماینده وزارت صحت عامه دولت اسلامی افغانستان دعوت واشتراک ورزیده ، تا نخستین لحظه شروع کنفرانس شخص صافی اسرار میورزید که عنوان کنفرانس از روی ستیژ برداشته شود و بنام مهاجر تدوبر گردد . بلاخره کانفرانس بدون اشتراک یگانه مرکز عمده وحیاتی افغانهاو نماینده زنان و برادران اهل هنود وسایر فرهنگیان وشخصیت های حقوقی و سیاسی وعلمی ومقامات تصمیم گیری ، ملل متحد و اداره فدرالی خارجی ها(میگراسیونی سلوژبه) تدویر و درعوض اینکه در رابطه به صلح وثبات در افغانستان صحبت و ابراز نظر صورت گیرد، توسط اختر محمد صافی ورقه ای بداخل 4 صفه که بگونه اینکه هیت تحریر این قطعنامه را ترتیب نموده ، همه بنام مهاجر به نفع خویش وایجاد اتحادیه نام نهاد سرتاسری وگاهی هم به اصطلاح خودشان بین المللی ایکه بعد ها بالای ان یک نفاق و بی باوری های جدید را میان کتله وسیع مهاجران در مسکو بوجود اورد تهداب گذاری نمود . که مورد تائید افغانها قرارنگرفت. نتایج کنفرانس ها الی امروز معلوم نیست بلکه ابعاد دسایس و نفاق افروزی ان گسترش یافته جهت پنهان نمودن واقعیت ها در جلسه متذکره در میان دعوت شده گان ومهمانان افواهات پخش نمود که مقاومت یکتعداد افغانها در جلسه امروزی بخصوص از اینجانب گویا دال برانست که رئیس مرکز افغانها غلام محمد جلال مبلغ پانزده هزار دالر داده است تا این اجلاس را تحریم نمایم . با پخش اکاذیب میان مهمانان و اشتراک کننده گان وجدانش را پایمال نمود . و اتهام بست که این مطلب را منابع اوپرتیفی دوستان ما برایم اطلاع دادند . پس از کسب رای اعتماد و تخریش ذهنیت اشتراک کننده ها علیه واقعیت ها دو باره بخاطرایکه در اینده مسولیت متوجه اش نشده باشد، تبلیغ نمود که این اطلاع دروغ بود . به مفهوم اینکه به اثبات رسید که همه عملکرد های اختر محمد صافی در همان روز دروغ بوده .افسوس که دوستان ما بسیار زود تحت تاثیر چنین تبلیغات کور کورانه همه چیز شان را بشمول رفقا و افتخارات شان را پایمال نموده ، پس از گذشت اندک زمان ندامت میکشند . پس از ندامت باز هم در تلک تبلیغات شان می افتند . مگر ماهیگیر قبلا با چنگک ماهی میگرفت با تکرار اشتباه و تحت تاثیر قرارگرفتن رفقا بنام این وان جناح حزبی ، سمتی و منطقوی و لسانی گویا ما انتقام از غلام محمد و ...........را میگیریم . اینبار شکارچی در معادله اش از جال کارگرفته خوب شکار کرده است.در حالی که ما شاهدخدماتی هستیم که از جانب مرکز تجارتی افغانها از زمان مرکز کاری گرفته تا امروز هستیم.انتقام از حدمت گذار انتقام چه معنی دارد و آقای اختر ویارانش چه را می خواهند سابت سازند؟این ها اب را خت نموده به تعقیب ایجاد تشکیلات جدیدشان زدند که بایدافغانان تاجر و کسبه کاران باید از فلتر بزنس کانفرانس ایشان گذ شتانده شوند .
اینست منفعت جدید و سهولت برای افغان های در مسافرت ومهاجرت .
هر گز فراموشم نخواهد شد که چگونه بالای سرنوشت شخص خودم که اسنادم در میگراسیون سلوژبه به هدایت و تعهد اختر محمد صافی برای نماینده اش خالد مشهور به سمیر سپرده شد . که من در کانفرانس انتقاد نمودم که نباید بالای سرنوشت ما مهاجران تجارت صورت گیرد . سرنوشت اسناد من به گورستان فرستاده شده و نزدیک بود من را دیپورت نمایند . در حال ایکه از تماما پرابلم های من طی بیش از هفده سال میشود که خوب میدانند ، از اینکه من به حقیقت انتقاد نموده بودم باید نابود میشدم . من در یک مصاحبه ام در خانه ژورنالیست ها در رابطه به حضور وخروج نیروهای شوروی سابق انتقاد نموده بودم و پیشنهاد کردم تا دیگر مقامات دولتی روسیه باید در تعین سرنوشت حقوقی ما مهاجران خود تصمیم بگیرند . ودیگر سازمانها ونهاد ها افغانی را حاکم برسرنوشت ما نسازند. که این حرف هم باعث ناراحتی صافی ویارانش گردیده خشمگین شدند. من در شفاخانه از اثر نبود اسناد وادویه انسولین بسترشدم . برای نماینده صافی بنام غفورحاحی تیلفون کردم وگفتم که من درشفاخانه بستر هستم اسنادم چطور شد؟ . در جواب برایم گفت . شما بالای خویش عریضه نموده اید . مگر این را فراموش نموده بود که از امکانات و شناخت افغانها و تعهد ایکه نموده بودند ، خود را مورد اعتماد اداره میگراسیون قرارداده و یگانه اجاره دار برسر نوشت ما رقم خورده اند . باید برای من که انتقاد نمودم و پیشنهاد ختم تیکه داری را نمودم چنین جواب داده میشد . پس از ایجاد به اصطلاح خود شان یگانه اتحادیه سرتاسری افغانها در مسکو!!!! که به جهانیان از طریق کانالها و سایت ها خویش و برنامه کاری و هدف خدمت شان را چندین ماه تبلیغ نمودند ایا من مهاجر ومستحق کمک حقوقی و مهاجرت نمیباشم که در اساسنامه و مرام خویش از نام وموقف مهاجر که من هم شامل هستم،اسنادم را اماده میساختند . بفرمایند کدام جواب را دارند . امروزاگر پول داری ویا شناخت . یا اینکه در مقابل واقعیت کور باشی و گنگ،بناء پرابلم اسناد نداری . بخاطرایکه مانند من صدها فامیل وخانواده مهاجر است که سرنوشت حقوقی شان سالیان سال است که در گرو چنین خدمتگزاران !!!!قراردارد . برعکس به تبلیغات شان ادامه دادند گویا من را غلام محمد خریده است .ما همه بر خدمات غلام محمد واقف هستیم.در حالی کهمن شخصا به هرنوع خدمتگذاری برای افغانها جاضرم ورایگان در خدمت هستم چه نیازی وجود دارد که کسی مرا بخرد اما در برابر همه خوانندگان سایت محترم آریایی و سایت وزین نوید روز از شما میپرسم که شمارا کی خریده است ؟.اگر مرد هستید پاسخ بدهید تا بر پاسخ تان باهم تبصره کنیم و بحث قلمی نماییم.این شما هستید که در مقابل هر مقام بلند پایه افغانی و روسی زانو زده کارت چاپ شده تشکیلات پر درامد خویش را تعرف و دعوت به مهمانی مینماید . مگر بی خبراز ان هستید که چند افغان در زندانها هستند ، چند تن در ناداری و بی اسنادی در بازار های مسکو لت وکوب میشوند . زنان واطفال ایکه بدون نان وخانه در مرکز کاری افغانها و منزل شخص داکتر محمود یفتلی برای کمک افتیده اند ویا در اطراف مسکو. افغان با اطفالش خانه بدوش است . مریض ها وجوانان در شفاخانه ها و زندانها به کمک ضرورت دارند ویا تعداد ی از افغانها در هوتل سویستاپول مصروف پیدانمودن یک لقمه نان برای فامیل های شان یا در مسکو ویا در کابل هستند بخاطر عقده های شخصی با غلام محمد جلال در حالی که هیج فاکتی علیه او ندارید و در عقده گشایی به سر می برید،یا چندتن دیگر باید همه چیز خراب شود؟در هر جایی که شما نباشید باید آن جا خراب شود؟.همانند کشور شان که با عقده و انتقام گیری های شخصی از همدیگر امروز در دهن ای اس ای پاکستان فرو برده میشود . قرار است صافی صاحب و همفکران معدود وبی خبر از همه اهداف شخصی رئیس خویش دست به ابتکاری زده است که هیچ یک از افغانها از ان اگاهی ندارند .طی چند روز اینده بازهم دوستانش را از داخل و خارج مسکو و اروپا و افغانستان بنام و هدف ایکه معلوم نیست ، کمیتی را از سمت ، قوم ومنطقه اش دعوت نموده . افسوس که پول افراد واشخاص و کمیته های ایکه این امکانات را برایش در رابطه به اینده کشور ومردم افغانها و مناسبات روسیه و افغان لازم دانسته این نیت ها واحساس ها به جهت نامناسب همانند اجلاس و کانفرانس های گذشته بدون نتیجه باقیمانده و زخم ها ودرد های کشور ومردم ما را التیام نبخشیده بلکه مکروبی و خونبارتر از گذشته میسازد . چونکه در مسکو از شخصیت ها و نهاد های با امکان و سابقه دار مشوره ودعوت صورت نگرفته .یکتعداد مهمانان خارجی ایکه دعوت شده اند قبلا وفعلا عاری از هرگونه تجربه وشناخت در بحران موجوده کشور بوده . کدام تجربه تخصصی نداشته . فقط برای تطبیق پلان و علاقمندی شخصی و سمتی ومنطقوی دعوت شده اند . که چندی قبل در المان از چند تن افغان ایکه مربو ط به یک قوم خاص بوده دعوت صورت گرفته بود. که جای بسیار تاسف میباشد . با این شیوه های کاری و شخصی خویش امروز افغانستان را در وحشت انداخته ایم . وخود ما از راحت و امکانات دیگران همدیگر را نابود میسازیم .باید به خود بیایم . و از عقده وکینه و انتقام فرار نماییم . از امکانات دست داشته در جهت وحدت و کمک اول در روسیه وبعدا در خارج از روسیه برای همدیگر استفاده برده . ترس از انتقاد و واقعیت نگری را نداشته باشیم . با صراحت و مسولیت میگویم که دوستی مردمان روسیه و افغانستان و جهان امروز با قیمت خون فرزندان شان پیوند خورده است . خود را پیش کردن ودیگران را تخریب وعقب زدن نه افغانیت است ونه دوستی با روسیه ومردمش . تاریخ موجود است . باید باهم متحد شویم . باید از سمت پرستی و قوم پرستی بگذریم . بدانید ویا ندانید مرکز واحد افغانها از اغاز مهاجرت که کار ء نان و اسناد نداشتیم سویستا پول بود . در مسجد اش عبادت وشکر خداوند را نمودیم ء از هوتل ورستورانش در مراسم خوشی و میهنی استفاده کردیم . از اطاقهایش به مرتبه و سرمایه رسیدیم . کبرنعمت نکنیم. که مورد غضب خداوند وبنده اش قرار میگیریم . و بلاخره در ادامه نفاق ما همین دوستان ناراحت شده بالای هریک ما تصمیم خواهند گرفت . چونکه ما اهسته اهسته داریم تا دعوای چوکی ریاست جمهوری و صدارت را در روسیه بر سر خویش می پرورانیم . دیروز را فراموش نموده ایم . ... من از نوشتن حقیقت ترس ندارم . اگر درمورد غلام محمد هم چنین واقعیت هارا دریابم مینویسم . اگرشما کدام اسناد درمورداش دارید برایم بدهید تا من بنویسم . چونکه شما جرات نوشتن وانتقاد روی در روی را ندارید . مگر در تخریب و تاپه زدن علیه همدیگر حتا از امکانات اوپراتیفی دوستان تان برای لحظه ها استفاده مینمایید . این حق و ازادی من است که باید بنویسم . اگر دروغ ویا خدای ناخواسته توهین ویا فریب است ، به وجدان مراجعه نمایم . بسوی خداوند و ناداری و ناچاری خویش ویا انسان یا افغان خویش نظر انداخته . خداوند را شاهد اعمال خویش بدانیم . امروز میتوان عده ئی را فریب داد . مگر فردا................. جواب مشکل است ... در مقابل هرنبشته خویش اسناد دارم . بدون از خداوند بزرگ از هیچ قدرتی ترس هم ندارم .. .
با صراحت میگویم که کسانی که از وطن دعوت شده اند هیچ نقشی در سیاست وعملکرد های بعدی ندارند چنان چه کنفرانس های بی نتیجه قبلی شان نی زنشان داد.این کنفرانس نیز از جانی کافه افغانها در فدراتیف روسیه تحریم است .عواقب آن موثر نیست ونتایج آن برای افغانستان وهم چنان فدراتیف روسیه جز صفر دیگر هیچ است.جز افراد و عوامل خود اختر دیگر هیچ افغان وطنپرست در این کنفرانس شرکت نمی کند وآن را به نفع کشورش نمی داند.
سنجر غفاری .