سنجرغفاری
افغانستان در محاصره و سبوتاژ اقتصادی
واقعیت در این است که افغانستان و مردمش را جنگ های متعد دی تحت فشار خویش قرار داده بسوی بحران و فاجعه های انسانی ، محیطی ، اجتماعی - اقتصادی ، علمی - فرهنگی ، مذهبی و عقیدتی ، سیاسی و نظامی کشانیده است . در یک کلام میتوان خلاصه نمود که تمامی شالوده های اساسات زند ه گی انسانی را جنگ از مردم ما گرفت . دشمنان آسایش ملی ما هر کدام به نوبه خویش در تخریبات و تحریکات علیه سعادت همگانی ما فعال بودند . انواع جنگ و بحران های مولده ناشی از جنگ و نفاق را در خانه مشترک افغانان ، بوسیله اعمال داخلی و بیرونی شان بر ضد منافع ملی وکشوری ما به نفع خویش انجام دادند . جنگ سر ، جنگ گرم و خونین ، جنگ مواد مخدر ، جنگ مذهب و قوم ، جنگ ملیت و سمت ، جنگ تنظیمی ، جنگ پارتیزانی ، جنگ اید یالوژی و عقیدتی جنگ طالبان با مجاهدین ، جنگ امریکا و ناتو با تروریزم بین المللی ، بلا خره جنگ اقتصادی ، محاصره و سبوتاژ اقتصادی با موجودیت ، حمایت و پشتیبانی مالی ، نظامی ، استراتیژیکی امریکا ، ناتو و متحدین در جنگ و مبارزه با تروریزم و مواد مخدر که یکی از اهداف عمده ونخست حضور نظامی امریکا و ناتورا در افغانستان و منطقه تشکیل میدهد شامل حیات سیاسی - اجتماعی مردم و کشور ما گردیده است . از جمله این جنگ ها ، جنگ اقتصادی و سبوتاژ ، جنگ مذهبی و جنگ های قومی و ملیتی بزرگترین فاجعه هارا برای کشور ومردم ما به بار آورده است که وسعت این جنگ جهان شمول خواهد گردید . نتایج و نشانه های این آفت را در افغانستان ، پاکستان ، سومالی ، یمن ، عراق ، لبنان ، فلسطین ، کشور های افریقائی ، یوگو سلاویا که تجزیه گردید ، سریلانکا ، و سایر نقاط داغ و آشوب زده جهان شاهد هستیم . مگر بحران بزرگ افغانستان وارد یک مرحله جهانی گردیده است چرا؟ جهان و کشور های قدرتمند اقتصادی به شمول امریکا و متحدین وارد یک بحران بزرگ اقتصادی جهانی ( کریززس ) گردیدند و در آستانه ختم آن قرار گرفتند . مگر جنگ و عوامل بحران در افغانستان خونین تر از بحران فلسطین گردیده ، کشور های جهان باهمه نیرو وتوان سیاسی ، نظامی و اقتصادی در افغانستان حضور دارند مردم افغان در بحران شدید و فقر اقتصادی غرق ناله و فریاد هستند . در حالی که از مارچ 2001الی اپریل 2003 در حدود 700 ملیون دالر را تنها امریکا به افغانستان در بخش باز سازی و امداد بشردوستانه به مصرف رسانیده است . آیا به واقعیت این مبلغ به افغانستان سرازیر شده است ؟ این را فراموش ننمایم که بلیونها دالر هزینه مصارف نظامی امریکا وناتو در افغانستان به مصرف رسیده است که نتیجه آن تشدید جنگ و ناامنی در دو طرف دیورند و اکثریت نقاط افغانستان و پاکستان ، پر قدرت شدن طالبان ، تشدید جنگ و گسترش فساد اداری و رشوه به پیمانه خارج از کنترول و بی سابقه در تاریخ ایجاد اداره و حکومت در افغانستان . دست آورد جنگ ها برای مردم افغانستان در همه عرصه ها فاجعه بار و خونین بوده است . سوال مطرح میگردد ، که مصارف جنگی طالبان و القاعده را در حالی که از چهار طرف تحت فشار ومعاصره کشور های جهان قرار دارند ، منابع مالی و پولی شان تحت کنترول امریکا ومتحدین قرار دارد ، هیچ کشور ی تا کنون رسمآ از طریق امریکا و ناتو اعلام نکرده اند که کدام کشور تامین کننده و حمایت کننده مالی و نظامی طالبان است . پاکستان سریعآ انکار مینماید که به طالبان کمک مالی و نظامی نمی نمایند ، همه جهان منجمله امریکا و ناتو میدانند که در کجا مخفی هستند و چیطور حمایه میشوند . مگرفورمول سبوتاژ و معاصره اقتصادی بالای افغانستان و مردمش تطبیق میشود چرا؟ پاکستان و ایران همسایه های تاریخی و جغرافیائی افغانستان در منطقه هستند . هیچگاهی برای راحتی و کامگاری مردم ما صادقانه عمل نکرده اند . اینکه به خاطر رسیدن به اهداف استراتیژیکی شان در کشور ما علیه این و آن قدرت و قوت جهانی ومنطقوی هفت تنظیم و هشت تنظیم را در افغانستان مورد حمایت مالی ، سیاسی و نظامی شان قرار داده و جهت حفظ نفوذ خویش بلیونها کلدار و ریال را به مصرف رسانیده ویکی از بزرگترین فعالین بحران و سبوتاژ اقتصادی در کشور ما در ایام جنگ سرد ، جنگ تنظیمی ، جنگ فعلی محسوب میگردند. و همین اکنون بر علیه حضور امریکا وناتو در افغانستان از هیچگونه تخریب و تخریش و سبوتاژ اقتصادی علیه کشور ومردم ما دریغ نورزیده و نمی ورزند . برای مردم امریکا و ناتو مصیبت و فاجعه انسانی را ببار نمی آورند این مردم بیچاره افغان است که فقر وفاقه را متحمل میشوند چرا؟ انگلیس ها در زمان امیر عبدالرحمن خان نیز افغانستان را به این حالت امروزی مواجع نموده بودند . پس از مرگ امیر عبدالرحمن پسرش توانست توجه بیشتری را به زراعت و مالداری ، سرک سازی و ترانسپورت نماید . تجارت نیز رونق گرفت . اما به تناسب دیروز ، افغانستان در آن زمان از لحاظ سیاسی تحت نفوذ انگلیس قرار داشت . مگر امروز برعلاوه انگلیس ها پیمان بزرگ سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ناتو ، امریکا و اتحادیه اروپا نیز حضور عینی در افغانستان دارند . متآ سفانه از زراعت و مالداری ، تولیدات مورد نیاز در کشور ما خبری نیست که نیست . اگر هدف این معاصره و سبوتاژ اماده ساختن مردم برای یک قیام باشد ، گویا مردم افغان قیام علیه امریکاو متحدینش را موفقانه به پایان برسانند . برای کی ها قیام نمایند به نفع طالبان و پاکستان ، ویا به نفع آخند های ایران ؟ امروز تشدید اوضاع سیاسی ، نظامی و اقتصادی در افغانستان به نفع هیچ یک از کشور های منطقه و جهان تمام نمیگردد. امروز جامعه جهانی بشمول همسایه های افغانستان در یک کشتی طوفان افرین بنام افغانستان همسفر هستند . هریک اگر برای شگاف نمودن این کشتی تلاش نمایند خود هم غرق میگردند . پس ضرورت در آن است تا راه نجات همگان را دریافت . از تجارب گذشته در جهت کشانیدن به معاصره اقتصادی ، نظامی و سبوتاژ علیه همدیگر در افغانستان با دقت و علمیت آن آموخت و از توصل به همچو بازی های فریبنده و محار نمودن خویش دوری گزینی نمود . امروز همه بازیگران در صحنه سیاسی و استراتیژیکی در افغانستان و منطقه با انبار باروت و مواد انفلاقیه بسوی خاموش نمودن آتش روان هستند که این یک اشتباه بزرگ و خطرناک برای خود شان در گام نخست و بعدآ برای دیگران محسوب میگردد. نباید خود ما هریک به انتحاری ها مبدل شویم . بحران اقتصادی و سبوتاژ در افغانستان تنها در سقوط یک رژیم و روی کار آمدن بدیل آن حل و فصل نمیگردد. نباید در فکر این مفکوره باشیم تا از وجود طالب ویا مجاهد افغان و پاکستانی القای جدیدی را بوجود آورد تا پدرش باز هم منطقوی و مادرش بین المللی باشد . فورمول عمده واساسی حل بحران زاده افغانان و پدرو مادرش افغان باشدقابل پذیرش برای همگان محسوب میگردد. . دیگر رژیم و اقتصاد القا شده در سرزمین افغانها ومنطقه قابلیت رویش و پرورش را نداشته تولدش بد تر از القاعده و طالبان گران است . اثرات منفی جنگ اقتصادی و سبو تاژ اقتصادی منجر به شکست ریفورم ها و بنیاد رشد اقتصادی ، برهم خوردن شالوده های اساسی قدرت دولتی در کشور ما و کشورهای منطقه گردیده ثبا ت سیاسی و توازن میان حاکمیت هارا برهم نموده مراحل رشد تدریجی سرمایه گذاری های اقتصادی ومناسبا ت میان دولت هارا متزلزل وشکننده ساخته است . پس از ختم جنگ سرد پاکستان وایران در یک منجلای بزرگ سیاسی و اقتصادی در گیر شدند . جنگ ایران با عراق ، تشدید بحران اقتصادی در پاکستان باعث گسترش نفاق و جنگ های قومی و فرقه ئی در شهرهای عمده پاکستان و کودتاهای نظامی و سیاسی گردید . بحران سیاسی و اقتصادی در پاکستان سبب بروز اختلافات در درون حاکمیت میان نظامیان و دولت گردید که درنتیجه آن در سال 1993 بل قریشی برای مدت موقت امور ات دولتی را بنا بر فشار نظامیان از حکومت وقت تحت رهبری نواز شریف و خانم بی نظیر بوتو عهده دار گردیده بازی پردرآمد سیاسی به وسیله جنرال غلام اسحاق خان در وجود مرده یاد نصیرالله بابر جنبش طالبان و ظهور ان به سرمایه سعودی و امریکا بنیه اقتصادی رژیم پاکستان را استحکام بخشید . بازی ها و پروژه سازی های سیاسی در پاکستان علیه همسایه ها و رژیم های نظامی عاری از انگیزه های اقتصادی و تآ میناتی آن به وسیله مالکان ابدی و اصلی شان چون انگلیس ها و امریکائی ها نبوده همیشه پاکستان و رژیم های روی کار آمده در آن کشور به حمایت و سرمایه عرب ها ، امریکا ، انگلیس قامت بلند نموده و در سبوتاژ های اقتصادی در منطقه بر علیه افغانستان و هندوستان در گام نخست مسیر اَش را الی امروز پیموده است . بنآ معاصره و سبوتاژ اقتصادی در کشور ما پدیده نو و نا اشنا برای مردم ما نبوده وچیزیکه قابل دقت ، حیرت و تآسف انگیز است . این که چرا در موجودیت بزرگترین و ثروتمند ترین کشور های اقتصادی و نظامی جهان افغانستان و مردمش در معاصره وسبوتاژ اقتصادی به وسیله این کشور ها قرار گرفته ، بنا بر احصائیه نشر شده آخیر سازمان خوراکه و امداد بشری و موسسات خیریه جهانی بیش از شصت فیصد مردم افغانستان در تهدید فقر و گرسنگی قرار داشته سطح بیکاری و عاید خانواده ها در یکماه کمتراز 20 دالر امریکائی بوده مرگ ومیر مادران حامله و اطفال شان ناشی از فقر به 35 در صد افزایش یافته و سطح مهاجرت ها نسبت به سالیان گذشته بالا ترشده ,، عودت و اسکان مجددبه نازلترین سطح ان محاسبه گردیده ، مرگ میر اطفال بیشتر ثبت میشود . در اکثر ولایات کشور مردم از نبود آب صحی و آشامیدنی محروم میباشند در حالی که ملیونها دالر کمکی از طریق جامعه جهانی به افغانستان سرازیر میشود . این ارقام را یک فرضیه در مقابل خویش قرار داده به تناسب حضور نظامی شوروی ها و ادامه جنگ تبلیغاتی و حمایتی همین چهل کشور حضور یافته جهان امروزی در افغانستان که در ایام حاکمیت ح. د. خ . افغانستان در اکشریت نقاط کشور علیه منابع و محلات اقتصادی و کاروانهای مواد غذائی ، مواد نفتی ، پایه های برق ، راه ها و پل ها ، و دارائی های عامه حمله ور میگردیدند و شهر های پر جمعیت را به کمک پاکستان و ایران مورد معاصره و سبوتاژ قرار داده بودند . آیا مردم افغانستان در مرکز وولایات گریبان گیر چنین وضعیت امروزی بودند ؟ جواب روشن است . که دیروز یک سیستم و یک بازپرسی بود و دیروز افغانستان از طریق یک قدرت و حاکمیت رهبری میگردید . مگر امروز معلوم نیست که جنگ با کی ها و ترحم با کدام طرف . مردمان ما یک ضرب المثل خوب دارند و همیشه راست گفته اند . قصاب که زیاد شد گاو مردار شد . یک افغانستان است و یک ملیون بانکدار مقدار پول هم معلوم نیست . همه در افغانستان دعوا دارند که ما هم سرمایه گذاری کرده ایم حق ما کجا است . . طالبان آزادی وقدرت میخواهند ، مردم کار ، نان و امنیت میخواهند ، امریکا دراین گیرودار بن لادن را می پالد ، پاکستان و ایران نیم نخود خود را دعوا دارند . پارلمان هم دروازه هایش را بسته کرده سر قلفی میخواهد . رفت و آمد مهمانان نا خوانده غیر مترقبه شده است . کوچی ها و هزاره هاکه چشم مردم بیچاره به وحدت وزحمت شان دوخته شده بود باهم جوت هستند . انقلا ب ثور ، انقلاب اسلامی و تحریک طالبان به دیمو کراسی نو پا ومعیوب مبدل شده است . سینه های مردم ما همه از اثر بمباران امریکا ومتحدین شگاف شگاف است . گونتانامو ماند و رهبران ، تنها جنگ میان وزارت زنان و اهل هنود روی تعین صلاحیت های شان در آینده سیاسی افغانستان باقی مانده است وبس . امشاالله با رسیدن برق از آسیای میانه ، و امتداد پایپ لین گاز از ترکمنستان و جو از لغمان ، شیره خاشخاش از هلمند مردم افغانستان و جهان از گرسنگی و جنگ به کشور چین پناه خواهند آورد ، پاکستان و ایراندر گرو تندروان افراطی شان به معاصره و سبوتاژ اقتصادی در جهان مصروف نگهداشته میشوند . زمستان و نظامیان امریکا وناتو میروند وروی سیاهی به سبوتاژ گران تا آبد باقی میماند . سنجر غفاری جنوری 2011 مسکو