سنجرغفاری

 

شکست روشنفکران ،  قهر زمانه

 

چرا نهضت  روشنفکری در کشور ما به شکل متداوم مورد ضربات ضد روشنگری قراردارد؟ .

تشخیص نداریم ، مگر درقضاوت دست هزاران قاضی را از پشت می بندیم . اینست  نخستین  ضعف ما : -  پس از شکست  نهضت امانی می بایست  روشنفکران در افغانستان  راه خویش را تثبیت  و موقف شان   را در میان اقشار   مختلف  جامعه  افغانی  مشخص وتعین  مینمودند که نتوانستند . برعکس  روشنفکران   کشور  ما به  یگانه  عنصر عمده  تحمیلی  اید یالوژی های واردشده  بیگانه  در کشور بالای مردم مبدل گردیدند . پس از کشته شدن محمد نادر شاه و قصاص  بی رحمانه  قاتل و خانواده  ،و هم صنفان اش به وسیله  جلادان سلطنت  جرئت  کسب  و ادامه تحصل برای فرزندان  خانواده ها در مکاتب و مدارس کشور کمتر  گردیده  تلاش  صورت  نگرفت  تا  ذهنیت  مردم ما  روشن  گردد.  خشم  زما مداران  کشور باعث  ایجاد  محدودیت ها و محرومیت ها میان  دانش اموزان  اقشار وطبقات مختلف کشور گردیده  زمینه های  نفود اجانب در همه عرصه های امور کشوری گسترش یافت . انگلیس ها  در داخل سلطنت  در گام نخست به سرباز گیری پرداختند . پیروان  طریقت ، صوفی ، مرشد و پیر و مرید  را بیشتر نقش ارادت  مندی  قایل گردیدند . مکتب  دیو بندی از کشور هندبرتانیوی  مسیرش را بسوی کشور ما گشوده یافت . احساسات پاک اسلامی  مردم دیندار ما درگرو یک سلسله  تحریک ها بر ضد کسب علم  و اموزش های ضروری و مسلکی به وسیله  مربی های وارد شده از بیرون کشور ما تحت فشار قرارگرفت . کسب  علم و دانش  را حرام  میدانستند به خصوص   برای  دختران و زنان .  بلا خره  تفکر و اندیشه سیاسی  ،  احساس وطندوستی و علا قمندی به  اینده کشور و سهمگیری در پیش برد امورات کشوری برای مردم  ما منجمله برای روشنفکر محدود گردید.به دلیل این که  روشنفکر کشور ما استقامت نداشتند . صرفا اهل خانواده سلطنت ،پیر ها و مرید ها شان به اجازه انگلیس  میتوا نستند در زمینه  به نفع منافعانگلیس ، پشت پرده  اهداف سیاسی  بیگانه سهم بگیرند . دهه به اصطلاح دموکراسی  سر آغاز یک مرحله ایجاد و فعال  شدن  هسته های  سیاسی اهداف   بیگانه  هارا   به  وسیله روشنفکران  در کشور میتوان عنوان نمود . یکعده از  جوانان کشور ما برای منافع کشور های عرب  و افراط  گرایان   شان کمر بستند ،  نیروهای  چپ و راست  دیموکراتیک  برای کشور های شرق و غرب  و اید یالوژی های کاملآ بیگانه برای کشور ومردم ما بر ضد همدیگر مبارزه را بنیاد گذاشتند . در اخرین تحلیل سنگ بنای  نفاق و چند دسته گی میان نهضت جوانان در کشور ما به نفع بیگانه ها اساس گذاشته شد.  حوادث  خونین  سوم عقرب  سال  1344سراغاز انتقام  جوئی ها میان کتله  روشنفکری در کشور ما را به وسیله حکومت وقت میتوان یادآورگردید.  بزرگان  کشور ما هرگزدر ان زمان تلاش و مساعی به خرچ ندادند تا ریشه های کدورت میان حلقات مختلف روشنفکری  از میان  برداشته شود ، بلکه در گسترش ان کوشیدند به خصوص روحانیون  و علمای  دینی و مذهبی بعضی را متهم به کفر و عدیی را وابسته به مسحیت  و غرب گرائی  محکومساختند. سران قوم وقبیله را متهم به  پیروی از فرزندان شان که گویا ایشان هم کافرشده  راه فرزندان را تعقیب  مینمایند از محبت و دوستی با دیگر اقوام ساکن در کشور ما  محروم میبودند .  تخم نفاق و بد بینی میان روشنفکران را گسترش نمودند . سقوط رژیم شاهی  سر اغاز جمهوری جوان سردار محمد داود شانس دیگری بود تا روشنفکران کشور را باهم دریک پیوند  مشترک  برای آبادانی کشور و پیشرفت بسوی ترقی و استحکام واقعی پایه های حاکمیت ملی ،تقویت  مناسبات میان همدیگر شامل یک  حرکت  واحد ملی میگردیدند تاهسته  مطمعین برای ایجاد  نهضت مترقی را بنیاد  میگذاشتند ، که نخواستند  .  ارتجاع منطقه از وجود هسته های  افراط گرائی اسلامی و بنیاد گرایانه  عربی ، غربی و منطقوی برضد نهضت جوان  بشکل نهایت بی رحمانه ان قدعلم نمودند ، سردار محمد داود را سردار سرخ نامیده  ، روشنفکران کشورا نگذاشتند تا دم راحت بکشند . برعلاوه یکبار دیگر چند دستگی میان روشنفکران بوجود امد .  کشور های چین ، ایران ، پاکستان ، سعودی ها و شیخ های عرب  برضد نهضت  چپی و راستی از داخل خاک پاکستان و از پوهنتون ال احضر مصر نسخه های نفاق و کدورت را میان جوانان  مسلمان ما بنام های مختلف   و تشکیلات اخوان المسلمین  و جمعیت الدعوا و غیره  چند دستگی را در بین مسلمانان کشور ما بوجود آوردند . احزاب میانه ،  تندرو اسلامی را تشکیل دادند . خلاصه  بگویم که صابون  نفاق کشور های بیگانه  بالای  روشنفکران  ما خوب  کار کرد . در اواسط  جمهوری  جوان سردار محمد داود دشمنان وحدت روشنفکران  برای تشدید نفاق بیشتر دسته های مسلح جوانان مسلمان کشور ما  تحت حمایت پاکستان و اعمال ارتجاع منطقه  بازی خونین را درکشور  آغاز نمودند .که برای  نخستین  بار  زبان  اسلحه در   کشور ما بنام  نهضت جوانان مسلمان در مناطق  شرق و شمال کشور به صدادرآمد . قیام نظامیان  تحت  رهبری  حزب   دیموکراتیک  خلق افغانستان  در ثور   1357    یک  آغاز دیگری بود که  روشنفکران نتوانستند راه خویش را بصورت دقیق  جهت ایجاد یک حرکت  سالم و دور اندیش  به هدف  انسجام  و رهائی از انارشیزم  میان جوانان  روشنفکر کشوردنبال نمایند .. برعکس بطرف سایقه  پناه بردند. از دشمن تاریخی و منافع ملی کشور خویش طلب آزادی و اتحاد روشنفکری را نمودند . خط قرمز میان روشنفکران در افغانستان کشیده شد . خلقی ، پرچمی ، ستمی ، شعله یی،  ساماعی ، افغان ملتی ، و اخوانی ها به چند دسته  ،  دموکرات ها،  ساواکی ها ،  بلاخره  احزاب  اهل تشیع  چند گروپ و  دسته  همه وهمه  امراض وارده درمیان جوانان ما از بیرون مرزها با اید یا لوژی های نا همگون  بر دوش مردم   جبرآشد .تحمیل ، به اصطلاح  مردمی ما پوستین  پدر کلان در میدان انداخته شد .  جنگ ها و ناملایمات  میان جوانان کشور ما به وسیله اسلحه و تیوری بیگانه  تحت عنوان  کفر و مسلمان  سه دهه   به نفع    کشور   های  همسایه   و بیگانه    ، و  دور وپیش شدت گرفت ..روشنفکران  کشور متوسل   به قدرت   بیگانه ،  چه بود ....  ،  که بخاطر نابودی همدیگر خویش انجام ندادند . هزاران روشنفکر و کادر سیاسی ، دولتی ، روحانی ،عقیدتی ،  نماینده های ملیت   های کشور  ما روانه  زندانها   گردیده  سربه نیست شدند .  بخصوص مبارزین ، کادر ها ،.فرار مغز ها در کشور آغاز گرفت .خدمت برای  کشورهای منطقه وجهان   به و سیله ما آغاز گردید ه و کدام کشور جهان وهمسایه نبود که بخاطر نابودی کشور وخانه ما اسلحه و مهمات را بدست روشنفکر ما قرار  نداده است . روشنفکران کشور ما همانند کارد، دست قصاب  علیه همدیگر قرار گرفتند .  ملیونها انسان کشور ما به  جنگ علیه سرمایه های مادی ومعنوی  خانه خویش در خدمت ویرانگران قرار گرفتند . نتیجه نفاق و جنگ خونین در کشور ما باعث  حضور نظامیان.  اتحاد شوروی وقت وسر آغاز  یک  بازی بزرگ میان پیمان نظامی ناتو و بلوک شرق  بنام جنگ سرد وجهاد مردم ما علیه اشغال شوروی  گردید.  برای کشورومردم ما  پیامد جنگ سردو جهاد  ، وجود تنظیم های جهادی ، رهبران  جهادی ، رهبران  احزاب مختلف سیاسی ،  چپی و راستی ، رادیکال  و تکنوکرات  ها ، به خصوص  طرفداران  سلطنت  پیامد خوبی رابه بار  نداشت . مردم ما تحفه روشنفکران کشور شان رامشاهده ولمس کردند که ،  زن ودختر افغان  به وسیله  نا محرم در ملای عام  مورد لت وکوب  بنام شرعیت اسلام قرار گرفت . ، پیر مرد هفتاد ساله  هموطن اش کیبل کاری میشد به وسیله یک پسر هفده ساله که چرا ریش خود را اصلاح کرده ، دشمنان  علم وفرهنگ انسانی و اسلامی را یا غیان از صحرای سوزان عرب ، با دال و چپاتی پاکستانی ، مسلح به اسلحه  وتاکتیگ  گوریلائی  انگلسی مشاورین امریکائی ، سوار بر داتسون های ساخت چاپانی  برای گوشمالی  رهبران جهاد ومقاومت افغان فرستادند، باور مردم از روشنفکران در نفاق اغشته و خفته یکبار دیگر بریده شد . صبح    روز 26 دلوسال  1376 اشغال کابل پس از پینج سال جنگ میان تنظیم های جهادی به وسیله طالبان صورت گرفت . ،  مرام واهداف  اولی طالبان با کشتار نهایت بی رحمانه و دور از  ا خلاق انسانی ، اسلامی ، خلاف تمامآ  اصول و قوانین بین المللی ، قتل مرموز رئیس جمهور خویش را که در خانه  ملل جهان  ( ملل متحد ) پناه  گزین شده بود مشاهده نمودند  ،این عمل طالبان   برای مردم ما قتل روشنفکران عنوان گردید . مگر باز هم روشنفکر کشور ما بیدار نشد که نشد . جهان  خاموش ماند ، زنان و مردان کشور که گمان این جنایت را هرگز  نداشتند . با دیدن  صحنه  وحشت بار یک روشنفکر وطن ، رئیس جمهور کشور ش  که روزی  بنام افغانستان  در حضور داشت  نماینده ها و رئیس جمهور های کشور ها در ژینو مقر سازمان ملل متحد از حق مردمش در مقابل  ظلم و جنگ تحمیلی دفاع میکرد و اشتی ملی را اعلان نموده بود امروز در پای دار بیگانه  جان باخته ، مگر برای بیگانه تسلیم نشده بود .مردم برای اینده خود وسرنوشت کشورمی  گریستند .این که داکتر نجیب الله  چه خدمت ویا په خیانت کرده بود باید در دادگاه مردم  و به خواست مردمش محاکمه و برائت میگرفت . تاریخ در زمینه قضاوت اش را نمود .  مگر از اتحاد روشنفکران چیزی شنیده نشد . برعکس  یکتعداد   روشنفکران   ما طالبان را با  آغوش گرم پذیرائی نمودند ،  بخاطر این که  جنگ  های قومی  شدت  کسب نموده بود . همسایه  های کشور ما از این نفاق قومی و نبود  یک سیستم منظم وخلای قانون وحاکمیت مردم  خیلی ها استفاده وسیع نمودند . به خصوص ایران و پاکستان .  بااز بین بردن سیستم های دفاعی و شبکه های امنیتی و بنیاد قانون که در حاکمیت  تحت رهبری حزب دیموکراتیک خلق و حزب وطن  رشد وتقویت یافته بود . تنها ملیارد ها دالر سرمایه های نظامی شامل طیارات  ، تانک ها ، راکت اسکات  ، دستگاه لونا  و اورگان ، و دیپوهای دست ناخورده    مهمات  قوای مسلح کشور ما  به وسیله اعمال داخلی  همسایه ها به تاراج برده شد .   ...   . ملیونها   انسان کشور  شامل  کادر های  مسلکی به جهان آواره و دربدر گردیدند ،  تنها در شهر کابل بیش از یکصد هزار انسان به کام مرگ فرستاده شد . این که کدام جناح سیاسی ویا تنظیمی عامل این جنایات است مردم ما تشخیص خویش را در زمینه دارند . همه به اندازه توان بالای مردم جفانموده اند و در مجموع نبود وحدت ، وسالم اندیشی  روشنفکران را میتوان عامل بروز چنین حوادث عنوان نمود. چون که برای کشور ومردم شان تهد نجات و خدمت را نموده بودند. اگر حزبی بود ویا تنظیمی ، جهاد را مردم مظلوم وبی دفاع کرده است و جهاد یعنی جد وجعد ومقاومت  مردم برای رهائی از وحشت و ناملایمات جنگ تحمیلی الی اکنون ادامه دارد و ختم نگردیده است . به دلیل این که روشنفکر متحد اصلآ امروز وجود ندارد .  امریکا ومتحدین امروز  در نبود ملیونها کادر و روشنفکر کشور ما به منطقه امده است .به  چه اندازه بالای قشر روشنفکر در کشور ما اتکا دارد ،. به یقین که ندارد . انتخابات ... پارلمانی اخیر  بیانگر این واقعیت است . که  روشنفکران در افغانستان ، عامل  و ادامه دهنده ،ایجاد کننده گان نفاق و بی اعتمادی در جامعه افغانی میباشند . امریکا همه اساسات سیاسی و مذهبی را در کشور ما  الوده با فساد وفتنه  قلمداد نمود ،  انانیکه دیروز به خاطر دفاع از منافع غرب  گلو پاره میکردند ، امروز غرب با قوت نظامی اش در کشور شان حضور دارند چرا این گروپ ها واین تکنو کرات ها به کشور شان خدمت نمی نمایند و برای مردم شان دل نمی سوزانند ؟ امروزغرب و امریکا را در پهلوی شما قرار دارد . چرا دیروز علیه  شوروی جهاد نمودند و به گفته خودشان مقاومت  و امروز خاموش نشسته و تماشاگر ویرانی و قتل عام هموطنان شان به وسیله طالبان و نیروهای بیگانه هستند ؟  روشنفکران    وتکنوکرات  ها ی کشور .  نفاق  شما  باعث ان  گردید  تا  امریکا ومتحدین  یکبار دیگر طالبان را در اغوش بگیرد و بی اعتمادی شان را نسبت به شما در نتایج انتخابات پارلمانی که یک روشنفکر را در پارلمان جای ندادند یکی از علل نبود اتحاد مشترک میان روشنفکران کشور ما چه در داخل وچه در خارج از کشور میباشد.  که بیش از یکصد حزب سیاسی ، تنظیمی و راستی و چپی ، سمتی و قومی در افغانستان موجود است ، از جانبی در حدود بیش از چهارصد نشریه چاپی ، یکصد رادیو ،  تنها بیست چینل تلویزیونی ، دها وسیله دیگر نشراتی وتبلیغاتی به شمول خدمات انترنیتی ، سیستم تماس و ارتباط در اختیار روشنفکران ما در داخل کشور ، انواع سهولت های زنده گی در خارج از کشور در اختیار روشنفکران ما قرار دارد . متآسفانه  شعله های کینه وانتقام ، عیب جوئی و واگذاری بار ملامتی ها بالای   همدیگر به  ا شکال  نهایت  خشن و در بعضی حالات دور ازواقعیت علیه همدیگر ادامه میدهند . ادامه نفاق و عدم توسل به یک  حرکت ملی ای که منجر به ختم نا باوری ها گردد به نظر نمی رسد . اگر راست بگویم یک قرن است که مردم ما فدای خود خواهی های و روش های تقلیدی روشنفکران کشور گردیده اند . . پس چگونه به خود این حق را میدهیم تا همه بار ناملایمات را به دوش بیگانه ها بگذاریم بیگانه ، بیگانه است . واقعآ مریض هستیم .  وقتی ما اتحاد وتصمیم  مشترک بخاطر منافع ملی  خویش نداشته باشیم ، طرح ها و پلان های معین برای پیوند باهمدیگر را جستجو ننمایم ، نباید دیگران   را مقصردانست . امروز جوان افغان که    اسلحه در دست دارد .  و در جمع  طالبان قرارگرفته و اعمال ضد انسانی را بنام   آزادی و نجات اسلام انجام میدهد ،  نظر به عدم موجودیت نفاق ، نبود یک اطمینان ، اتحاد  میان منورین ، علمای دین ، روشنفکران که سرمایه های معنوی است . اعتمادملی در وطن شان و جود ندارد   ملامت نیستند . منورین کشور سخت غافل و جوابده میباشند . لشکر عظیمی از گدایان ،   یتیمان    و بیوه زنان افغان ، سیل بزرگی از آوارگان جنگ ها ی داخلی در داخل وخارج  کشور ،  موجودیت هزاران طفل ، زن و پسر در زیر خیمه های سرد و سوزان ناشی از جنگ میان طالبان و نیروهای دولتی و خارجی ، بی تفاوت بودن رهبران  سیاسی  و جهادی در برابر  ادامه این مصیبت ها و بلاخره  متوسل شدن متداوم روشنفکران به عادات گذشته شان یعنی نفاق و تماشاگری  بد بختی ها وتراژیدی ملی ، عاقبت این کاروان  طوفان دیده مردم افغانستان به کجا خو اهد رسید و متوقف گردید . پروردگار عالمیان خودش میداند . ما لشکربزرگ  رنج وغم مردم همین گفته برلب داریم که  اتحاد ، گذشت ،  وحدت  ونجات انسان وطن را باید پیشه نمود که بزرگترین جهاد و عبادت در راه خدمت برای خلق خداوند همین است وبس . روشنفکران افغان متحد گردید . بنام خدا و بنام  مادر که افغانستان است  کینه ونفاق را پایان بخشید . خلقی ، پرچمی ، مجاهد ، طالب ،برای همدیگر گفتن بس است .   نفاق بس است  . باید افغان واحد شویم یک نام داشته باشیم افغان درافغانستان ، یک هدف داشته باشیم  نجات انسان و افغانستان . راه مردان راه خدمت به انسان است . کشور ومردم خسته از جنگ به محبت و اتحاد ،بیشتر از نان ،  خانه و سرمایه ،  ضرورت دارند. 

افسوس بخود نظرنکردیم ،افسوس                                                        

تعظیم به این بشر نکردیم ، افسوس                                                         

با دیده انتقاد  دیدیم  جهان                                                                    

افسوس بخود نظر نکردیم  افسوس   .   

داکتر طهماس                         

میرویم تا به منزل برسیم . مگر بدون وحدت نظر وعمل روشنفکران کشور صلح و ثبات  هرگز در خانه مشترک ما بر نمی گردد. ....  سنجر غفاری              

 


بالا
 
بازگشت