سنجرغفاری
قضاوت تاریک
قضاوت تاریک عبارت است از قضاوت بدون تشخیص در مورد افراد ، اشخاص ، شخصیت های مختلف سیاسی ، اجتماعی و مذهبی ، رهبران و بزرگان کتله های بزرگ وکوچک ، بزرگان قومی و منطقوی و بلاخره ترور شخصیت در میان اجتماع ایکه انسانها را باهم پیوند میدهد . متاسفانه پس از برهم خوردن اساسات زیست اجتماعی در کشور ما بنا برناملایماتیکه به نوعی از اشکال بالای کشور ومردم ما تحمیل گردید ه است ، این عمل به اصطلاح مردم ما قضاوت کور، کورانه یاد میشود . بیش از سه دهه سپری گردید ، پرازیت این مرض در خون و ضمیر ما رشد وانکشاف بیش از حد نمود . خوش معاشرت ترین انسان کشور خویش را امروز به این مرض ایکه تقریبا عمومیت یافته است مبتلا شده می بینیم . و درادامه و انکشاف این نقیصه بزرگ متحمل بزرگترین اشتباهات جبران ناپذیر در میان خویش بوسیله همدیگر شده ایم . که صدها و هزاران قضیه خورد وبزرگ را ناشی از این عملکرد ها ی تاریک همه در حافظه خویش حفظ داریم که چگونه بر علیه همدیگر به خطا رفته ایم . امروز عملاآ در بحران موجوده ناشی از دامن زدن و در اغوش کشیدن این نقیصه بزرگ سر دچار هستیم . با خشم وغضب به همدیگر بدون اینکه تشخیص داشته باشیم ، قضاوت نموده کینه وانتقام را پیشه ساخیم . در تخریب شخصیت و محو فزیکی همدیگر از هیچگونه امکانات داخلی و خارجی مبادرت نمیورزیم . میتوان گفت یکی از علل اساسی برهم خوردن مناسبات میان افراد و جمعیت های افغانی را همانا موجودیت این پرازیت کشنده ونهایت خطرناک میان ما افغانها تشکیل میدهد . باید به این شیوه وشیوع امراض درخانواده مشترک خویش و اشیانه های موقت مهاجرت در داخل وخارج از افغانستان نقطه پایان گذاشت . همه براین باور هستیم که قضاوت های کورکورانه وتاریک همه چیز را ازماگرفت و حیات ملی و سرنوشت کشوری مارا در اختیار ناکسانی گذاشت که بقای خویش را در نفاق و تاریک اندیشی ما رقم زده اند . به عقل بیایم . علمی و انسانی تصمیم بگیریم . دیگر فرصت هارا ازدست داده ایم . امروز ضرورت عمده وحیاتی برای ما تشخیص و تثبیت واقعیت های موجوده است که قضاوت تاریک جرآت بیان انرا نیز ازماگرفته است . شاید شما تصور انرا نمائید که من برای شما اندرزنامه مینویسم . بلکه چنین نیست . من واقعیت های عینی را مینویسم که به عنصر عمده اغاز و ادامه بحران در کشور ما ودر میان کتله عظیمی از روشنفکران متاسفانه این نقیصه ( قضاوت تاریک رشد و پرورش بی از حد نموده و قراراست به یک اصل مبدل گردد) . القاب وواژه هاایکه علیه همدیگر استعمال مینمایند. چون فروخته شده ، لغزش بسوی گرایشات منفی سیاسی ، سمتی ، لسانی ومنطقوی با تکرار اشتباهات گذشته به نفع دشمنان سرمایه های معنوی در گام نخست ، سرمایه مادی سرزمین دارای افتخارات و موجودیت ملیونها یتیم وبیوه زنان ایکه تماما مصائب جنگ بالای شان تحمیل گردیده است ، ما ریشه هایش را سیراب و تازه به نفع بیگانه حفظ مینمایم . تاریک اندیشی ما علیه خودما باعث ان گردیده است که جهان با همه قوت اش در کشور ما حضور فزیکی یافته تمثیل اراده خویش را درخانه ما به نفع منافع کشوری شان بوسیله خودماانجام داده ومیدهند . امروز که ما دراشیانه های موقت بیگانه ها زیست مینمایم عزت نیست . ذلت است و اسارت نوین در قرن 21 محسوب میگردد. باید تحت فرمان و قوانین شان عمل نمایم . این شرایط را ماچرا در خانه مشترک خویش برای بیگانه ها بوجود نیاوریم تا انها باید به خواست و حکم قوانین کشوری ما خویش را اعیار بسازند . بیان وعملی شدن این امر از نظر یکتعداد از روشفکران کشور ما کار دشوار و دور از عملی شدن تلقی میگردد. بخاطرایکه در تشخیص خودش ودیگران خود را عاجز دانسته فقط قضاوت مینماید ومیگوید ( وطن از ما خلاص شد . ) بعد از این که دوست اش بیرون رفت میگوید این شخص مریض است . مگر این را درک ننموده است که این مریض ها را کی ها بوجود اورده اند . امروز برای انسانهای وطن دوست و بااحساس مریض میگویند . بدانند که فردا فرزندان شان برای این مسولین همه نابسامانی های موجوده درکشورشان قضاوت حتمی وواقعی مینمایند . نباید خویش را از بیان واقعیت ها بیرون و به دور کشانید . شرایط امروزی و مهاجرت اجباری بالای ما این مسولیت را گذاشته است تا نگذاریم راه تاریک و تراژیدی افرین را اطفال و نسل های اینده همانند ما بپیمایند . در پاکسازی راه برای نسل اینده باید با احساس مسولیت گام های صادقانه وپاکیزه را بگذاریم . اولن تثبیت ، تشخیص و استقامت دهی را بیاموزیم و پیشه نمایم . بعدا قضاوت را برای انها بگذاریم که ما چه کرده بودیم و چه میخواستیم انجام بدهیم . اینست راه رسیدن به ختم بحران و متوصل شدن به اندیشه جدید یکه حقیقت یابی و مرحله تشخیص و بعدا قضاوت را فراهم میسازد .
باحرمت واحترام به همه افغان صف تان ازاد و اندیشمندان متفکر ، مترقی و ازاد .
سنجر غفاری