سيد محمد حسيني فطرت
قرآن سوزان واقعی
قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم
رسول اکرم فرمود:« کمرم را دو طایفه شکستند؛ دانای هتاک و جاهل رهرو». چند روزي دلهايمان از اظهارات يك كشيش نابخرد مسيحي به درد آمد و از هتك حرمت قرآن كريم سخت بر آشفتيم . طبيعي است هر مسلمان معتقدي از چنين اقدام موهني به شدت منزجر است و تحمل چنين رفتار ناشايستي را ندارد . حساب اين فرد ديوانه و بي منطق از حساب مسيحيان جهان معتقد جداست و بخوبي ميتوان فهميد كه چنين افكاري ناشي از تعصبات خشك و بيماري هاي رواني است و يا حتي ميتواند دسيسه هاي سياسي در پشت سر داشته باشد . گرچند آن کشیش از مواضعش و هدفش عقب نشینی کرد و در عوض چند فرد گمنام دست به این عمل موهن در جای دیگر زدند ولی باید برای معالجه مظلومیت دین چاره اندیشی واقعی کرد نه واکنش احساسی صرف به خرج داد.
در واکنش به عمل سوزاندن قران، رگ هاي غيرت خيلي ها از اين بي حرمتي متورم شد و ناله ها از بسياري از مسلمانان برخاست و فرياد وا اسلاما و وا قرآنا از گوشه و كنار به گوش رسيد و حتی در تظاهرات کابل و کشمیر افراد کشته شدند كه ميتوان به فال نيك گرفت . ميتوان دلخوش بود كه غيرت مسلماني هنوز نخشكيده و عشق به قرآن در دلهاي مسلمين زنده است . البته بايد حواسمان جمع باشد تا آنها كه نانشان در آشوب و فتنه است مسئله را به اختلافات ديني و مذهبي نكشانند .
شعار قرآن سوزي يك مجنون متعصب به ظاهر مسيحي در غرب فريادمان را به آسمان ميبرد ولي سالهاست كه در اطرافمان اسلام سوزي ميشود و حريق دور دين رسول خدا را گرفته است و صدايي از كسي بلند نميشود و اگر هم ميشود با چوب و تازيانه خرافات و تك صدايي پاسخ داده ميشود ؟ راستي قرآن سوزي آن كشيش نادان مسيحي خطرناك تر است يا اسلام سوزي به ظاهر مسلمانان نادان متعصب ؟
كه در دنياي كنوني بيش از هر زمان ديگر اسلام در خطر است . امروز رفتارهاي طالباني بيشترين لطمه را به پيكره اسلام وارد نموده اند . كشتار زنان و كودكان بيگناه در اثر حملات انتحاري توسط كساني كه خود را منتسب به گروه هاي اسلامي ميكنند در عراق و افغانستان و پاكستان و ديگر نقاط جهان چهره اي زشت از اسلام به نمايش گذاشته است . رد پاي گروه هاي تند رو اسلامي در اقدامات تروريستي مانند فاجعه 11 سپتامبر لطمات جدي به عزت و اعتبار مسلمانان وارد نموده است .
سوالهای که باید پرسید و پیرامون آن باید تامل کرد این است که، آیا اگر فقط کاغذ و جلد قرآن توسط یک فرد جاهل و یا مزدور تهدید به سوزاندن شود باید محکوم گردد. اما اگر محتوای قرآن و ارزشها و دستورات آسمانی آن مورد تعرض و سوء استفاده قرار گیرد و قرآن ابزار و وسیلهای برای زیر پاگذاشتن آن ارزشها و دستورات قرار گیرد و به نام قرآن، کرامت انسانها، آزادی، حقوق و آبروی آنها و نیز منازل اهل قرآن و مروجان حقایق قرآن که سال ها برای تحقق آرمانهای قرآنی رنجها و زندانهایی را متحمل شدهاند، مورد تعرض و تجاوز و تخریب قرار گیرد نباید محکوم گردد؟ مگر گناه قرآن ابزاری کمتر از قرآن سوزی است؟ آیا وقتی طالبان در طی چندین سال اطفال بی گناه و زنان و مسافران را با عملیات انتحاری و غیره کشته اند کمتر از قران سوزی هست؟ آیا در زیارتگاه ها و مساجد و تکیه خانه ها که قران و کتابهای دینی هست قران سوزی نیست؟ آیا اسلام را خشن و دشمن حقوق بشر و عامل عقب ماندگی معرفی کردن قران سوزی نیست؟ آیا تکفیر کردن مسلمانانی که مخالف طالبان هست قران سوزی نیست؟ ایا مثله کردن و اسید پاشیدن بر صورت دختران و زنان قران سوزی نیست؟ آیا حمله انتحاری کردن در مراکز عمومی و مسموم نمودن اطفال محصل قران سوزی نیست؟ وقتی دولت عثمانی ترکیه صد سال پیش به نام دین نسل کشی ارامنه را راه می اندازد جز قران سوزی چه نامم دیگری می توا بر آن نامید؟ وقتی یازده هزار نفر توسط طالبان از اهالی این شهر و ساکنان بامیان ویکاولنگ را مطالعه می کنیم جز قران سوزی نام دیگری می توان بر آن نهاد؟ وقتی آثار باستانی بامیان که جزء مقدسات سایر ادیان هست منهدم می شود جنایت نیست؟
خوب است به گوشه ای از تاریخ اسلام توجه کنیم و ببینیم حضرت امیر(ع) با سیاست شیطانی قرآن ابزاری در جنگ صفین چه برخوردی نمودند. در زمان امیر المومنین علی ع هواداران معاویه هنگام شکست از سپاه حضرت چاره شان را در قران بر نیزه کردند دیدند و مسلمانان احساسی از نبرد با معاویه دست برداشتند حضرت امیر فرمود قران آنان خط و نوشته ی بیش نیست ولی آنان که اهل ظاهر بودند شمشیر بر خود حضرت امیر کشیدند و عده ی از آنان که حافظ قران بودند خوارج شدند و ابن ملجم هارا تشکیل دادند از آن زمان تا کنون اسلام ابزاری برای بر افروختن عواطف و احساسات و موج سواری عده ی شده است و با همین سلاح طالبان و القاعده و انسانهای نابهنجار روانی این تفسیر به دور از حکمت را از اسلام برای رسیدن به مقاصدشان ارائه دادند.
در قرآن سوزی، ظاهر قرآن مورد اهانت و تجاوز قرار میگیرد ولی در «قرآن ابزاری» باطن و حقیقت و شخصیت قرآن مورد هتک و سوء استفاده قرار خواهد گرفت.
در قرآن سوزی ضربه ای به آبروی قرآن وارد نمیشود، ولی در سیاست «قرآن ابزاری» به آبرو و حیثیت معنوی و الهی قرآن ضربۀ شدیدی وارد میشود و نسل جوان و فرهیخته را روز به روز از قرآن و ارزشها و حقایق آن دورتر میسازد.
همین قران آسمانی ما مسلمانان به ما معتقدان با زبان رسا می فرماید« لا تسبو الذین یدعون من دون الله فیسوبو الله عدوا بغیر علم»( ای مسلمانها حتی آنان که غیر خدا را می پرستند دشنام و توهین نکنید زیرا آنان از روی جها و انتقام به مقام حقایق دینی خدا را توهین می کنند،) آیا ما مسلمانان به همین آیه شریفه عمل کرده ایم؟ از آن بالاتر حتی ما مسلمانان در درون خویش به مقدسات هم به بهانه بحث های مذهبی توهین نمی کنیم؟ تلویزیونهای دینی ما به مقدسات سایر مذاهب داخل اسلام مگر توهین نمی کند و به مخاطبین درس توهین خواسته و نا خواسته نمی آموزد؟
قران کریم خودش می فرماید:« نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» ما قران را فرستادیم و خود ما نگهبانش هستیم. قران هیچگاه در معرض خطر نابودی قرار نمیگیرد ولی از محتوای قران بارها در تاریخ توسط افراد و جرایانات سوء استفاده شده است که باید نگران این موضوع باشیم و آشکارترین مصداق این سوء استفاده و سوء فهم از دین و انحراف آشکار القاعده و طالبان هستند که متاسفانه با شعارهای به ظاهر احساسی بر موج عواطف ملتها سوار می شوند.