بشردوست گاندي هندي باموسولینی ايتالوي!؟

 

قایم دره ی

 

هرپديده به  تاسي از دانش روانشاسي سه بعد دارد، بعد ظاهري كه معمولا با استعانت توجه به معرفت گرفته مي شود.

بعد کمیت شي که در اثر تمركزبالا ی مواصفات پديده به دست میاید،‌و بعد تعمقي كه شناخت شي را مكرر تجربه میکنیم تا  ماهيتش را خودش افشا کند .

بشردوست پديده است كه عوام افغانستان ظاهرا او را با نگاه شتابزده و معجل به معرفت  گرفته است اما خواص با شناخت كه از اين هيولا هفت سر دارد،‌ميداند كه با خطرناكترين دپريشن و استرس پيشرفته رو در رو بوده و مقابله او با پديده هاي ماحول ازيك نوع هذيان روحي است.

 بشردوست معمولا با پیشانی بسته،‌و پر از خشم زنده گي ميكند از نگاه رواني ظهور و علامت ياس مبهم به معنا تراكم دردهاي عقده محروميت و خود كمتريني در شخصيت بشردوست است لذا در جامعه كه سطح ديد برخي ها به شناخت توجه ايي وسطحي معطوف است،‌بشردوست ميتواند انسان ايدآل باشد.

انسان ايدال كه مصرف او مانند  افیون و مفرح  اگر شادي موقت به مصرف كننده ميدهد،‌در پيامد شخص را  به تعب،‌درمانده گي و گرفتاري رواني مواجه ميسازد.

مردم افغانستان 31 سال پياپي درد، تعب و درمانده گي و مهاجرت را تجربه كرده اند،‌لذا يادی  از شهدا،‌تنبيه پاكستان ، ايران و غمشريكي با آنها شك نيست كه به معنا دلجوي از آن ها است. اما دلجوئي كه‌ متأسفانه مداواي هيچ درد و تعب نيست،‌

راز مانده گاري و مطرح شدن اين ستاره پيش از سپيده دم كه به دورغ شهادت بامداد را ميدهد در كذافه گويي ، كلي گوي‌ و غمشريكي با مردم است كه در واقع او هرگز توانايي خدمت را به آنها نداردو تا اکنون هیچ خدمتی را نتوا نسته انجام دهد .

چون بشردوست مريض است،‌ و اين مشكل بشردوست ناشي از يك دپريشن پيشرفته بوده و بايد دوستان نزديك اش حداقل در جستجوي مداوا او شوند و گرنه مانند «لارنس« 5 سال دگر هم بايد  به امامت او  بی خبران اقتدا و گروهي عوام  به قبله بي هدف به سجده بروند،و او ابلیس گونه اکت اداکند .

هرچند بحث و مكث درباره شخصيت کذايي و مريضي مانند بشر دوست به معنا حراج زمان است، اما براي آنكه بشردوست مأبان دگر تنبيه شوند بايد بشردوست را تنبيه و سخت سلاخی كرد.

من ميدانم كه بشردوست دگر به معناي واقعي زنده نيست او مرده اغست وجایش جهنم است!

 و مرده را بايد از باب انصاف و خرد ورزي تكفين و تدفين كرد، تا تعفن تندیس پراز اپيدمي اش باعث شيوع و سرايت انفلوانزاي انساني نشود.

اما اصل انصاف و عدالت انساني حكم ميكند تا چنين مرده هاي را پيش از تدفين به شدت چوب زد،‌تاتنديسش گنده شود  وخوراكي خوبی برای تناول کرم های ادم خوار در زیر زمین گردد.

مخاطب عزيز! شرمنده ام كه با همه نفرتي كه از ركيک گفتن دارم خودم از باب احساس پاك به ركيك گفتن مبادرت كردم. اما انگيزه اش بيداري و هوشيار ساختن وجدان هاي پاك و منزه از وابسته گي ميباشد.

زيرا بشر دوست همانطوري كه از فحوای فهمش استنباط مي شود مرد لجوج،‌و داراي افسرده گي روحي است و اين افسرده گي بر فتواي قرآن به معنا آن است كه در برابر مواهب خدا سخت نا فرمان بوده و بانوعي هذيان پارانوياي و ياخودبرتر بيني روبرو است. لذا در برابر اين همه و قاحت و بدرويی او بايد بي التفات نباشيم، وگرنه رسم گزافه گويي،‌خود برتر بيني و عدم تعادل در جامعه ما بحيث يك اصل جا افتاده و جوانان دگر بشردوست وار در جستجوي اشباع خواست هاي نامشروع خود از راه کسب شهرت کذای  ، هذيان گويي و بي حرمتی در برابر دگران مي شوند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت