پيرامون رهبر اسماعيليان
قبل ازشروع سخن
برنامه های تجدد خواهانۀ رهبر بزرگوار اسماعیلیان جهان درعرصه های مختلف حیات بشر به نفع همۀ مسلمانان وهمه انسانهای محتاج به کمک در روی سیارۀ زمین بوده و میباشد و چه بسا که کتله های عظیمی از بشریت را که در لب پرتگاه خطر نابودی قحطی – مرض ویا مشکلات دیگر قرار داشته اند ولی بوسیله دستان پربرکت پیشوای اسماعیلیان جهان حضرت آقاخان چهارم از خطر نابودی نجات یافته اند.
اما از آنجائیکه در تمام برهه های تاریخ قدرت ها – افراد و گروه هائی هم وجود داشته اندکه برخلاف برنامه ها ورهبری – نیکنامی های پیشوایان انسان دوست ومهربان و بزرگوار این مذهب قرار گرفته واز درون ادارۀ مترقی آنها به کار شکنی – منفعت جوئی و فرصت طلبی بنابه قوماندۀ دشمنان این بزرگواران فعالیت کرده اند
در دوران کنونی هم عدۀ ازاین قماش موجودیت خودرا با استفاده های نامشروع شان دردشمنی یا قدرت گرفتن بیشتر در جامعه وغیره مقاصدمنفعت جویانه در معرض دید تاریخ وطن و جماعت یا پیروان صادق این مذهب گذاشته اند. لذا هدف از نوشتن این مقاله همانا افشای اعمال اینگونه باندها که در درون دفاتر منسوب به رهبری مذهب اسماعیلیان جای گرفته به اعمال ضد برنامۀ حقیقی رهبری اسماعیلیه به خاطر منفعت ها و اهداف و اغراض دست میزنند، میباشد و بس.
بنام خدا
از قلۀ "نوشاخ" پامیر بدخشان شعبده بازی های منفعت جویان دفاتر ومبارزۀ عدالت خواهان مدافع منافع علیای ملی در انتخابات پارالمانی بدخشان را با سیمای مردم مهربانش و کشورم افغانستان را با تمام ملیت ها و اقوام و همه سنن با افتخارش، آزاده گی و تاریخش – اعدا شکنی و فرهنگ تابناکش – چنان عاشقانه دوست میدارم که بگفتۀ یکی از شاعران:
یک سنگ وطـــن بتـودۀ زر ندهم
یک ریگ وطن بپوند و دالر ندهم
آب وطــــنم به آب کــــوثـــر ندهم
گرد رۀ او به تــاج قیصـــــر ندهم
خاک وطنم عزیزتر از جان منست
اگر دربارۀ ملیتی و یا قومی یا فرهنگش بگونۀ صحبت می نمایم هدفم قرار دادن فرزانه گان در اوضاع سیاسی – اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی آن ملیت، قوم یا آن سامان میباشد.
همه میدانند که ولسوالی های پامیر بدخشان (اشکاشم، شغنان، واخان، زیباک، منجان و شیوه تا خنج – دولتشاهی – ناحیۀ روشان) تا دروازها در منطقه جیوپولیتیکی حساسی قرار دارند.
از یکطرف این ولسوالی ها به صفت نقاط همسرحد با کشور پاکستان – چین – تاجکستان و حصه از کشمیر نزدیک به هند بوده که اهمیت این همسایگی حاجت به تفصیل ندارد، از طرف دیگر معابر و نقاط مهمی هم دارد که بصفت بندرگاه های مطمئن اقتصادی، سیاسی و سنگر استراتیژیک نظامی هم برای کشور ما افغانستان و هم برای دولت های همسایه بخصوص تجاران بین المللی قرن ٢١ در شاهراه ابریشم قدیم که راه آن از میان این ولسوالی ها میگذشت میباشد و میتواند مورد استفاده برای تأمین منافع سرشار تجارتی، سیاسی و نظامی قرار گیرد و نقش نهایت عظیمی را در این راستا ایفا نماید.
از اثر قدامت فرهنگی و آثار تاریخی و حفظ آن تا کنون در این مناطق از آثار روم و چین گرفته تا حفظ رسم و رواج ادیان عناصر پرستی – میترا ومهر پرستی – بودائی – زردشتی با تمدن یونان باختر – تمدن کوشانی های بزرگ وکوچک، یفتلی ها وغیره و بعدش دین مقدس اسلام بخصوص پذیرش و رشد مذهب اسماعیلی نزاری در این مناطق که ابتدای آن از دربار پادشاهان سامانی در عهد وزارت "بلعمی" توسط امیران محلی بدخشان پذیرفته شد ودر میان اهالی بدخشان رایج یافت واز طرف سامانیان و امیران محلی تقویه میشد. این مناطق هنوز هم به مشابه قبالۀ زندۀ از تاریخ آریانای کهن برای بدخشانی ها و کشور ما افغانستان میباشد. بعد از آن امیران محلی بدخشان حجت خراسان به بدخشان تشریف آورده مکتب انساندوستانه وعالی خود را با طریقه سنتی خود در میان بدخشانیان بیادگار گذاشت، که تاکنون از تاثیرات این فرهنگ های متنوع پامیر بدخشان با سیکولوژی صلحجویانه بیزار از جنگ و خشونت میباشد. ولی با آن هم که صلحجویی و عدم خشونت بر روان آنها مسلط است مورد جفاهای گوناگون سیاسی – اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی وگاهی هم آشکارا مورد سرکوب قرارگرفته و جوانان خود را از دست داده اند.
زیرا موجودیت آنهابه صفت اقلیت ملی مذهبی دربدخشان با عدم اشتراک عادلانه شان در ادارۀ دولت باعث آن گردیده تا عدۀ ازمنفعت جویان – قاچاقبران – جاه طلبان وابسته استکبارات و سازمانهای سیاسی و دفاتر گوناگون با طریقه های مختلف بر اریکه قدرت این ولسوالی ها تکیه زده با استفاده از قدرت های مکارانۀ سیاسی، مذهبی، اقتصادی و نفوذی هرچه بخواهند میتوانند بدست آورند، سرمایه دار و پولدار شوند و با ایجاد باند ها از طریق دفاتر و اداره، منافع ملی این مردم را که با منافع علیای ملی مملکت گره خورده طوری پامال نمایند تا از یکطرف منافع سیاسی – اقتصادی – گروپی خود را بدست آورده و از طرف دیگر صحنۀ تجارت پر منفعت زورمندان و بروکراتان هم پیمان خود را در حکومت محلی برای بقای بیشتر بواسطۀ تفرقه اندازی ها و اخلال گری ها در میان مردم تأمین نموده نقشۀ با انزوا کشانیدن فرزندان آگاه و طرفدار عدالت یا مبارزان ملی حقوق مردم را با نیرنگ های ماهرانه توسط هم پیمانان حاکم خود در محلات عملی نمایند و از موجودیت آنها در میان مردم محروم و جفا کشیده پامیر، خود را بی غم سازند. زیرا موجودیت فرزندان آگاه مردم برای منفعت و قدرت آنها خطر جدی محسوب میشود.
ادارات محلی را به نفع خود با پول دفاتر تطمیع کرده به کمک آنها در زیرپوشش دفاتر مذهبی یا خیریۀ اقتصادی مقیم در این ولسوالی ها با قدرتمندان، اربابان نادان هیاهوی سیاسی را برپا کرده خود را بر مردم تحمیل نمایند و هر چه بیشتر بر سرنوشت آنها حاکم شوند. از قوای اجرایئه گرفته تا قوای مقننه حتی قضایئه در چنگال این موجودات حریص یا خودکش بیگانه پرور از محلات گرفته تا مرکز بازیچه شطرنج منفعت ها گردد.
در انتخابات های پارالمانی وغیره عرصه های سیاسی با آن نیت شوم و استراتیژی منفعت طلبانه برای حفظ منافع بدست آورده خود و باداران "شرکت های" استعمار نوین و بیروکراتان فاسد هم نفع و پیمان شان اخلال ایجاد نمایند تا وضع موجوده را به نفع خود حفظ نمایند. مبادا که وکیلی لایقی از میان مردم محروم و ستم دیده انتخاب شود و طشت رسوائی آنها با موتردوانی ها از بام قدرت به زیر افتد وفریب خورده گان از چال و نیرنگ منفعت جویان خارجی و دهن جوال گیران داخلی سازمان های فرصت طلب و یا افراد شان آگاه گردند که به سرنوشت وطن شان چه کسان بازی کرده اند.
بنا" کاندیدان مشخص دفتری و سازمانی وابستۀ خود را زیر نام خدمت گذار پولدار شما با عکس های رنگارنگ به کمک زورمندان ضد منافع علیای ملی در ستیژها برآورده به کمک آمران پول قبضه کن محلات تحت لفافۀ همکاری دولت با مؤسسات خیریه و مذهبی یا همکاری مؤسسه با اداره محل با کریدیت گیری از کار پروژه های همبستگی ملی وغیره که از طرف وزارت احیا و انکشاف دهات در مناطق با همکاری شورا های محل اجرا میگردد برایش شرایط کمپاین عوام فریبی ها را برپا میدارند – و کار پروژه های همبستگی ملی را خدمات آن جناب عالی وانمود نموده حتی از دروغ پردازی ها در نزد رهبری ادارۀ ولایت نیز که باعث سر افگنده گی شان گردید خم به ابرو نیاورند. سر از یک آستین برآورده از یک دیگر تمجید ها کرده بر مردم این مناطق ستم ها و جفا های گوناگون را در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی با استفاده از امکانات قوی دست داشته روا میدارند. و نزد رهبران ادارۀ بالاتر دولتی از بدخشان گرفته تا مرکز کابل با این سعی و کوشش و تکتیک ماهرانه میخواهند به خود چهره دوستداشتنی دهند. حالانکه در زیر کاسۀ این منفعت جویان جا طلب که اگر به قدرت بیشتر برسند جز اندیشه های لجوجانه سکتارستی ضد منافع علیای ملی افراطی گری شمال و جنوب، سنی و شیعه و جلوگیری از رشد ادارۀ سالم ملی چیزی دیگری نمی باشد زیرا درین مدت چندین سالی که این جنابان با رفقای هم عقیدۀ خود که در زیر چتر شرکت های ذکرشده در مؤسسات خیریه مقیم اشکاشم وغیره پنهان شده پست های کلیدی رهبری را بدست دارند، هویت خودرا آشکارا در همکاری غارت ها، محافظه کاری ها، پولدار شدن ها، دفاتر را به دفاتر خانواده گی خود مبدل کردنها، و از خدمت دیگران به نفع خود کریدیت گیری ها، باند ساختن ها در دفاتر به نفع گروپ سیاسی خود معرفی کرده اند.
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. این جفاگران حتی بسیاری از کارمندان دفاتر را در مناطق که با افکار و منافع آزمندانه و سیاسی آنها موافق نبوده در زیر آزمایش ها و عناوین گوناگون از دفاتر جواب گفته حتی لقمۀ نان را هم از دهان آنها خانوادۀ شان عمدا" با کوچکترین بهانه بیرون کشیدند. و برای کار خود دفاتر را سنگر مطمئن و عدۀ سوشل هارا مبلغ دساتیر ناجوانمردانۀ خود به صفت افراد متملق و چاپلوس و آقا بلی و خوش خدمت درآورده درمحلات با دواندن موتر در خدمت های سیاسی خود قرار دادند. بسا که از کار نهاد های دیگر برای خود بینی خمیری ساخته بر اهالی منت ها گذاشته اند و یا زیر نقاب این دفاتر گاهی عدۀ از جوانان با سواد یا نیم سواد را به امید کاریابی ها و معاش دفتری بسود اندیشه های گروپی تنگ نظرانه خود تحت تطمیع و تربیت گرفته، چه الهامات و الزامات که برای سنت شکنی های مذهبی و ایجاد اختلاف درمیان مردم پامیرات – بدخشان بصورت جاهلانه انجام نداده اند وچه بسا که با این کار ها باعث نفرت و انزجار مردم گردیده اند. حتی به اثر مساعد کردن شرایط توسط این باندها بود که عرصه برای فعالیت عیسویت در اشکاشم تاریخی هموار گردیده عدۀ از امریکایی ها در منطقه فعالیت مذهبی را آغاز کردند به نسبت فقر و ناتوانی ها و دلسرد شدن مردم از اعمالیکه از طریق این گروپ های نوکر بیگانه در لفافه دساتیر مذهبی اعمال میشد و مردم دیدند که در طی این چندین سال بیشتر از یک دهه فقط خانواده های مشخص وابسته به این جنابان صاحب موتر و تعمیر و ناز، ادا، غرور و تکبر گردید و بس. ولی مردم با بکار بستن این دساتیر هنوز فقیرتر و ناتوان تر گردیده و دفاتر مربوطه به "یکی مادر و به یکی نقش مادراندر" را داشته اند. پس فریب امریکایی ها را خورده در محضر تبلیغات آنها جمع گشته اما در آخر دیدند که آنها به این دزدان وابسته میباشند لذا راز آنها را افشا کرده و با لوازم شان از منطقه رانده شدند – ولی این گروپ های دفتردار از این رویداد هم که خود درآن دخیل بودند بهره و کریدیت را بدست آوردند. چون مدیران با تجربه در منفعت جوئی با طمطراق در روی ستیژها باهمکاری بیروکراتان هم پیمان و صاحب قدرت خود عربده های ضد عیسویت کشیده حالانکه مردم میگفتند عدۀ از همین ها به صفت کدرهای افراد فعال عیسوی ها بوده اکنون خودرا پاک جلوه میدهند و خدا(ج) را شکر می گویند که مردم بیچاره و غریب اشکاشم از کام نهنگ عیسویت نجات و رهائی یافته است: "خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه!! ویا شعبده بازی های منفعت جویان نامش را گذاریم" پس کجا هستند آن علماء دین مقدس اسلام که این گروپ های فروخته شده اوضاع داخل مسلمانان را تا این حد به بازی مقاصد شوم خود گرفته اند. خلاصه اگر مسلمانان راستین و هم وطن دوستان مدافع دین و آئین و منافع علیای ملی خصوصا" مردم پامیر بدخشان وهمه وطن داران عزیز در مقابله با این نقشه های شیطانی، گروپ های منفعت طلب و پنهان شده در زیر نقاب دفاتر دست به اقدام نزنند و اعمال آنها را برای ناآگاهان از بازی های پشت پردۀ سیاست افشا ننمایند پس بر وطن و نسل های فردای آن جفا روا داشته اند.
وطندوستان آگاه و نیروهای سالم اندیش بدخشان متحدانه در برابر این نقابداران که نوکران شرکت های استعمار نوین و دستگاه منفعت آنها اند، باید جوانمردانه مبارزۀ اصولی و حقیقی گرایانه نمایند تا کاه از دانه جدا شود. و دستگاه های جاسوسی معلوم الحال مداخله گر در امور افغانستان جفا کشیده و جنگ زده نتوانند با اعصاب آرام و ماهرانه در زیر نقاب دفاتر خیریه خدا (ج) ناخواسته اجنتان زر خریدۀ خود را چون شخصیت های مهم کذابی سیاسی ممثل پردۀ تیاتر خود جا زنند و بر ما تحمیل نمایند. تا به واسطۀ این تحمیل نه تنها پیوند های محکم ملی میان بدخشانیان خساره وارد گردانند بلکه به وحدت و تقرب اسلامی ما نیز لطمه وارد نمایند، و در همه عرصه های حیات جامعه باعث ناکامی و فقر، نفاق، دشمنی ها، آتش کینه و عداوت در میان مردم ما گردند. برای مردم مظلوم ما که به اتحاد، آگاهی، صلح و دموکراسی (مطابق کلتور وفرهنگ ما) سیاست فعال عدالت اجتماعی، اقتصادی، ادارۀ سالم با مشارکت ملی همه اقوام و سپردن کار به اهل کار یعنی شایسته سالاری در بطن مردم سالاری، تکامل علم و دانش مسلکی در صحیه، زراعت ومالداری، محیط زیست سالم، ایجاد فضای اخوت و برادری، کاریابی، تریبه خانواده وهشیاری و بیداری در جهت استقلال و حاکمیت ملی نیاز مبرم داشته و دارند. ضرورت است تا دشمن را از دوست و نا خلف را از خلف، وطن خواه را از وطن فروش، قاچاقبر را از حلال کار، راستان را از کج روان تفکیک نموده تا در عرصه های فوق انتخاب را به جا نمایند. پس نباید بگذاریم تا منفعت پرستان حیله گر بعد از اینکه جیب ها را با استفاده از ده ها عاید نامشروع ازحق مردم پرکرده خاک درچشم مردم بپاشند و با آن همه ستمگری ها پامیر بدخشان را به خانۀ نفاق بدخشانی ها و بدخشان را به زهر هلاهل نفاق در کام وحدت ملی کشور افغانستان مبدل سازند و با این اندیشۀ ضد وحدت ملی نگذارند نستوه فرزندان بدخشان نقش خود را چه در ادارۀ ملی با مشارکت ملی و چه در چوکات ایجاد یک دولت قانونمند مرکزی متشکل و سالم اندیش خدمتگذار مردم بخصوص در قوای مقننه ادا نمایند ولطمۀ بدنامی سمت گرائی به خاطر فقط برآورده شدن اهداف دشمنان بر چهره حقیقت ما سایه اندازد زیرا اکنون مکاران سیاسی فرصت طلبان منفعت جوی که جای پای خودرا در منطقه محکم کرده اند با امکانات اقتصادی قوی از طریق بعضی از دفاتر بواسطۀ استفاده و شناخت های مهمانی دهی به خارجیان و قدرتمندان داخلی با متجمع ساختن عدۀ از افراد آقا بلی ها به دور خود با شیوۀ ارباب رعیتی به عوام فریبی های مهمی دست یافته اند، میتوانند پرابلم های خطرناکی را در مسیر قافلۀ تأمین حقوق مردم ما بوجود بیاورند. اگرچه اعمال جفا کارانۀ آنها در برابر وطنداران محروم از اکثر حقوق شهروندی ما از چشمان تیزبین تاریخ این کوهستان و فرزندان راستین آن پنهان باقی نخواهد ماند.
به همه آگاهان رسالتمند این وطن معلوم است که از طریق این افراد در زیر سایۀ کار دفاتر مربوطه بهترین آثار فرهنگی پامیریان که متعلق به همه بدخشان و کشور است تحت لفافۀ بازسازی فرهنگ در معرض فروش به دیگران گذاشته خواهد شد، بهترین قصاید یا سروده های ویدائی آریانا که درین دوران با اشعار شاعران دورۀ اسلامی اجرا میگردند به خزینه های فرهنگی "لندن" یا بهترین کتب تاریخی، مذهبی خطی یا توسط غارت و یا هدیه های مخفیانه در مقابل پول به انستیتیوت های انگلیسی خواهد گردید. حالانکه در منطقه فرزندان فرهنگی پامیری های بدخشانی در شانه بار فقر و بیکاری خودرا با اشعار و ترانه به گوش هموطنان ستمکشیدۀ خود میرسانند و وای وای بیوه زنان، یتیمان محروم، معلولان، ناتوانان، از دست داده گان زمین و جایداد، گرفتاران رنج و عذاب چنگال قاچاقبران قدرتمند در هر گوشۀ این ماتم سرا بلند است و گوش وجدان ها را تکان میدهد. قبرها شکافته شد تا مرده های تقریبا" یک دهه قبل را تلاشی کنند که چه چیزی را با خود در خانۀ قبر برده اند. مجسمه ها، زیارات هم از دست تبلیغ کافران دیروز و مسلمانان دالری امروز اگر موجود بود به غارت رفت.
تقریبا" مدت بیشتر از یک دهه میباشد که برادران "منیجر و یا دایرکتر" من در دفاتر مقیم اشکاشم به ثروت اندوزی، نوکری به بیگانه گان و نفاق اندازی ها به شیوۀ گوناگون حتی به شکل مذهبی و سیاسی ظاهرا" به نفع یک سازمان که فکر میکنم آنها را نیز فریب میدهند، اشتغال دارند. به هر صورت موضوع آخری را خود آنها میدانند، ما نمیدانم.
ناگفته نباید گداشت که یک عده از برادران شریف وطندوست و با ایمانی که روی مشکلات اقتصادی و یافتن یک لقمه نان در این دفاتر خدمت می نمایند و از احوال رقتبار محروم خود رنج برده و برای آنکه وظایف خود را در اثر توطئه "منیجران" فروخته شده از دست ندهند لذا خاموشانه درین دفاتر خدمت می نمایند، ازین امر مستثنی اند.
چنانچه چندتن ازین جوانمردان که در مقابل غارت گری های خزینۀ نام نهاده که رهبری آن بدست بی احساس ترین افراد خارجی و داخلی افتاده بود، دست به مقاومت زده و از وطنداران غارت شدۀ خود دفاع کرده اند، از آن مرکز سود سلم اخراج گردیدند که تا کنون هم بیکار مانده به لشکر ستمکشان پیوسته اند و اینرا هم باید بگویم که این دفاتر مرام خوب و پاکی هم برای ما و مردم فقیر و محروم ما داشتند چنانچه بار ها ذکر کردم اما این مرام خوب و پاک توسط شرکت های منفعت جوی و غارت گر خارجی و کاسه لیسان منفعت پرست داخلی، گروپ ها و سازمان هایکه میخواستند توسط افراد چالاک خود منفعت و مقاصد خودرا از طریق آن بدست بیاورند و یا پلان های خدمت گذاری را به نفع بدخشانیان خدشه دار نموده بدنام سازند و نگذارند که اسیران قید و زنجیر محرومیت ها از آن اهداف بهره ببرند لذا باندهای خود را در رهبری آن در بعضی مناطق ایکه شرایط برای شان مساعدت می کرد، جابجا نموده آن مرام خوب و پاک را چون زهر بدنامی به کام مردم و قند و عسل به کام خود ساخته اند. اگر کار های هم از طریق این دفاتر در عرصه معارف یا صحیه وغیره انجام شده باشد نهادینه نبوده جز کمیت آن و کفیت آنرا نمی توان درجه بندی نمود. به کسانیکه ازین دفاتر ظالمانه کشیده شده اند این وضع خوبتر معلوم است اما اکنون که نوکران منفعت پرستان خارجی و داخلی دارای قدرت و توانائی دفاع از منافع خونین و نا مشروع خود درتباهی با تطمیع شده گان ادارۀ محلات در منطقه می باشد. پس باید حد اکثر استفاده را از شرایط مهیا شده به نفع شان بخصوص در عرصه سیاسی بنمایند. ازینرو از طریق دفاتر مذهبی مقیم در محل ابتدا کاندید انتخاباتی پارالمانی خود را طی محافل با شرکت کارمندان مجبور به لقمه نان، هوا خواهان سیاسی عقیده و عدۀ از آقا بلی ها تحت لفافۀ هماهنگ سازی یک کاندید باید داشت، به میدان آورده شروع به جلسات خسته کن و خنده آور نموده به تبلیغات به نفع جناب شان دست اندر کار گردیدند. اما بعد از دریافت انزجار و مخالفت اکثریت مردم محروم که با جناب ها از سالها شناخت دارند. دهل و سرنای دیگری را برای تأ مین منافع باداران در سیاست مرش نمودند و توانستند سه نفر کاندید برای احراز چوکی پارالمان را در شغنان زمین جهت اخلال گری در میدان انتخابات معرفی سازند که مجموعا" چهار نفر میشوند. اولا" چون خواستند فرد مورد نظر خود را بر مردم اشکاشم زیر پوشش "یک کاندید باید داشت" تحمیل نمایند ولی چون دیدند که اکثر مردم محروم و فقیر منطقه از چهرۀ این موتر دوانان، که با عطر و پودر گلاب ها مزین اند بیزار میباشند زیرا با لفاظی های خودشکنانه و صف شکنانه و نیرنگ های مافیای، نمیتوانند هدیۀ جز تأمین منافع خود برای مردم بدهند، پس آشکارا در موضیع مشخص طرفداری از کاندیدان دفاتر خود در صحنه سنکر گیری نمودند – که عاقبت به خیر – تاضعف مردمی آنها را به این طریق پنهان سازند.
جدول های نامزدی انتخابات را با تقلب امضاء های خود ساخته و نشان انگشت گیری های تقلبی، خریداری های سیاه کرده، با فریب دادن های که به شما مواد خواهیم داد، پسران شما را در دفاتر به کار مقرر خواهیم کرد، حتی با موتر های لندکروزر دفاتر به تطمیع ناآگاهان و مجبوران معاش طلب وغیره از پوشش و نقاب کاذبانۀ مذهبی گرفته تا اقتصادی، سمتی و قومی افراط گرایانه برای اخلال گری کمر بستند، چه خوب بگفتۀ حافظِ عارف و وارستۀ که می گوید:
خوش چون بود محک تجربه آید به میان
تا سیــاه روی شود آنکه درو غش بــاشد
و یا بگفتۀ میر عیاث الدین عارف معروف بدخشانی که می گوید:
قصر دنیا چون حباب است تو هم میدانی همچو کف بر سر آب است تو هم میدانی
تا بکی ظلم و ستم میکنی بر خلق خدا(ج) خـانــۀ ظلم خــراب اسـت تو هم میــدانـی
اگر کمیسیون محترم انتخابات عادلانه به شصت و مهر تائید کننده گان در کابل متوجه میشد تقلب و رسوائی ها چون طشت از بام جاه طلبان عوام فریب به زیر می افتاد.
نگارنده! زمانی بود که در سیمای این برادران کاندیدم سالها قبل، مردان مبارز آیندۀ حقوق محرومان بخصوص اقلیت های ملی مذهبی را تصور میکردم اما آنچنانیکه عبدالرحمن "محمودی" داکتر شهیر و مبارز، نامدار کشور گفته بود: "مردان مبارز و دوستان راه حقیقت و عدالت را دیر میتواند شناخت اما دشمنان حقیقت در هنگامه های سونوشت ساز بسیار به آسانی خود را معرفی مینمانید."
و مولانا جلال الدین محمد بلخی بحق فرموده است:
علم و جاه و منصب و مال و قران
فتنه بــاشــد در کــف بـد گوهــران
اکنون میدانم که شرایط رقتبار مسلط بر کشور از بسا عقاب نمایان کلاغ های ویرانه ها را هم ساخته میتواند و امیدواری ها را به یأس مبدل مینماید. چنانچه از وجود این امید های دیروزی خنجر های زهرآلود امروز ساخته است. و ما نتوانستیم این بیچاره گان را که حربه های دست منفعت طلبان بیگانه و دشنه های از غلاف کشیده احزاب و سازمان های بار ها شکست خورده ولی پند نگرفته، در سینه اقلیت های ملی مذهبی مبدل گردیده را معتقد به وحدت،وفاق،گزینش های عادلانه و دلسوزانه نمائیم، اتحاد مردمی برای بدست آوردن پیروزی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اداری و فرهنگی نموده و در زیر چتر وحدت ملی کشور اقوام محروم خودراهمنوابا همه ملت افغانستان ساخته باشیم و به صفت ممثلان برادری و محبت و صلح، عدالت اجتماعی، استقلال و حاکمیت ملی در میان همه ملیت ها و اقوام ساکن این سرزمین تبارز نموده باشیم و در پرتو آن به حقوق خود وهمه بدخشانیان خدمت نمائیم.
نگارنده به این عقیده می باشم که کثیرالملت بودن باعث ضعف ما نیست بلکه مارا قوی و نیرومند میسازد به شرطیکه ما بتوانیم ثابت نمایم که چگونه با عقاید مختلف میتوانیم متحدانه زندهگی نمایم.
ما باید به جای تفرقۀ ملی به وحدت ملی کشور، به جای جهل سالاری دانش سالاری از بطن مردم را و بجای تنگ نظری وناسیونالیزم افراطی، تحکیم پیوند های ملی، صلح و عدالت در پرتو فرهنگ غنامند متجلا وکهن سال خود را به مجالس مهم ملی مطرح نموده در عرصۀ قانون سازی، طرفدار قانون مرکزیت بر بنای مشارکت همه اقوام و ملیت ها و نیرو های سالم اندیش ملی مطابق به همگرائی تمدن های عصر و زمان خلاصه حاکمیت ملی و استقلال، اداره سالم ملی، رفاه وترقی متکی بخود یعنی کشور مصرف کننده نباشیم بلکه به کشور تولید کننده و خود کفا مبدل گردیم.
از برابری حقوق زن و مرد گرفته تا حقوق بشری و قوانین پذیرفته شدۀ بین المللی، طرفدار آزادی های فکری بیانی، عقیده، اتحادیه ها و فرهنگ تربیت انسان نوین در پرتو فرهنگ خودباشیم، در تصویب قانون، توازن و عدالت را مدنظر داشته باشیم.
در خاتمه نگارنده خواهان کمک همه وطندوستان و عاشقان حقیقت و عدالت به آن فرزندان راستین مردم ما می باشم که در این معرکۀ های انتخاباتی مبارزۀ بین سعادت خواهان ملت، عدالت خواهان و وحدت طلبان از یکسو و منفعت طلبان ونوکران زور و زر از سوی دیگر ادامه دارد. پولداران در مقابله با بی پول های دانشمند و عاشق به عدالت قرار دارند و این بی پولان متکی به ارادۀ مردم ستمکش و جفا دیدۀ ما فریادهای اناالحق حق بر باطل را تمثیل خواهند کرد.پس ای عاشقان حقیقت به ما یاری کنید، جوانمردان آگاه از من دفاع نماید.
با احترام
سيدعظيم