شاهراه تحقق عدالت انتقالی باز شد !

 

بیائید آگاهی و وجدان حقوق بشری را احیا و نهادینه کنیم !

 

 

 از انعکاسات انتشار کتاب « جنگ صلیبی یا : جهاد فی سبیل الله ! »

 

 

در جمع نظرات واصله و پاسخ ها به ایمیل هایم و نیز نظرات و پیام های رسیده از طریق دریچهء نظریات ویبلاگ « سایهء نور » ؛ چیز های دارای ارزش و نازش و آموزش زیاد وجود دارد که مقدور نیست همه را در حال حاضر جز با عرض سپاس و شکران مقابله کنم .

مگر متن زیر به دلایلی که دوستان با من موافق و همنظر خواهند بود ؛ ویژه گی  و برازنده گی بیشتر دارد . لذا به اجازهء همهء دوستان ؛ آنرا به اطلاع میرسانم :

 

********************************

 

جناب سیاستمدار کوشا و اکتیف کشور بخارایی صاحب محترم !

 

از لطف شما  از بابت فرستادن کتاب پر جلال جهاد فی سبیل الله نهایت درجه ابراز ممنونیت می کنیم . میگویند افغانستان وطن اولیاست . این درستِ درست است ولی به نظر ما دشمنان و جاهلان ـ صرف آن را غلط  معنی میکنند و به چیزهای  دیگر حواله مینمایند .

 ما از وقت هاییکه شما داوطلبانه و با چه شور و حرارت در پروژهء عدالت انتقالی  کمک مان میکردید ؛ در وجود شما چیز های مهم و معنی نشده یافته بودیم . یاد تان هست  آن شب با شما و دوستان دیگر ؛ نتیجه گیری مایوسانه کردیم که رئیس جمهور کرزی و متحدان غربی اش در کار عدالت انتقالی صداقت ندارند و این پروژه  به ثمر پشبینی شده رسیده نمی تواند .

و شما بیشتر از دیگران نالیدید و گفتید : کرزی  و غرب و شرق کاره ای نیست ؛ اگر بتوانیم سطح آگاهی عامه را بلند ببریم ؛ میتوانیم جنایت کاران سه دهه را به پای میز محکمه عدالت بکشانیم . مصیبت  آگاهی ناقص و غلط و نا اگاهیی مردم است .

اما آنوقت هیچ کدام از ما نمی توانستیم  حتی امید داشته باشیم  که روزی  صورت محکمه عالجنابان اینگونه با قاطعیت و استحکام ؛ روشن و شفاف و رسا  به میدان می آید . ( در کتاب « جنگ صلیبی یا جهاد فی سبیل الله!»)

از اینکه نویسنده نیستیم و میرزایی مان هم مزه ندارد . بیائید یکبار از حرف و سخن  آدمک ضد بشری مانند بریژینسکی استقاده کنیم :

این را از پیشگفتار ترجمهء دوم « تلک خرس » می گیریم که توسط هموطن دیگر ما به نام « ی.بیدار» با تلخیص صورت  گرفته و زیر عنوان « کابل باید بسوزد : راز های پشت پردهء مقاومت افغانستان » اخیرا جسته جسته نشر میشود:

رابرت گيتس , رئيس پيشين ساز مان "سيا" در  کتاب خاطرات خود بنام " از ميان سايه ها" که در سالهای اخير بچاپ رسيد فاش کرده است که ساز مان "سيا" شش ماه پيش از حمله شوروی به افغا نستان کمک به گروه های مخالف حکومت  وقت افغا نستان را آغاز کرده بود". زبيگنيو برژينسکی که  در سال 1980مشاور امنيتی جيمی کار تر رئيس جمهور امريکا بود  در پاسخ به سوال خبر نگار مجله نول ابزارواتور چاپ پاريس مبنی بر  صحت يا عدم صحت ادعای رابرت گيتس گفته است:

" بلی بر اساس روايات رسمی, کمک" سيا" به مجاهدين افغان در سال 1980 شروع شد يعنی  بعد از 24 دسامبر 1979 که شوروی به افغا نستان حمله کرد. ولی واقعيتی که تا حا ل پوشيده نگاهداشته شده بود, اينست که پريزدنت کارتر در  سوم ژوئيه 1979 نخستين رهنمود کمک محرمانه به مخالفان رژيم افغانستان را که طرفدار شوروی بود امضا کرد. من در همان روز ياد داشتی برای پريزدنت کارتر فرستادم به اين مضمون که : " اين اقدام, حمله نظامی شوروی را به دنبال خواهد داشت."

وی در ادامه همين مصاحبه ميگويد:

"  روزيکه شوروی ها از مرز افغا نستان گذشتند من به پريزدنت کار تر نوشتم : " اکنون فر صتی است تا شوروی را گرفتار جنگی چون جنگ ويتنام  کنيم."

مقصد ما از نقل قول این نیست که کشف نو کرده ایم . این قصه ها پس از کتاب داهیانه محترم عالم افتخار که آخرین موی را از خمیر جدا کرده اند , مفت شده است ؛ مقصد قالب کردن نظر خود مان در چوکات های بریژنسکی خان است .

 ما میخواهیم بگوییم که پیدایش و چاپ و انتشار کتاب « جنگ صلیبی یا : جهاد فی سبیل الله » حملهء مردم عدالتخواه افغانستان و مدافعان حقوق بشر و مدافعان کیان اسلام  راستین  بر جنایتکاران جنگی ؛  پایمال کننده گان حقوق بشر ؛ افغانستان فروشان ؛ اسلام فروشان  و نوکران جنگی پاکستان و آنسویی های دشمن ملت مسلمان و مظلوم ما را به دنبال خواهد داشت .

اکنون فرصتی است که جنایتکاران و حامیان دولتی و خارجی آنان گرفتار عدالت خدا  و خلق خدا در افغانستان شوند .

ماده های ضد حقوق بشر و حمایت کنندهء جنگسالاران مجرم را از قانون اساسی بردارند . چرا که سران جهاد اصلاً از بیخ و ریشه جنایتکار و افغاندشمن و اسلامدشمن  و توطئه جهاد از بیخ و ریشه جنایت و خیانت  و آنهم اشد جنایت و اشد خیانت بوده است  و هرگونه دفاع و حمایت از آنهم در هرحال همان اشد جنایت بوده است و میباشد .

 دیگر قانون اساسی سرزمین افعانها نمیتواند ماده های  جنایت پرستانه ، وطنفروشی پرستانه و خیانت پرستانه داشته باشد . 

ما حیرانیم که شما فرموده اید : من کتاب دیگر محترم عالم افتخار را کاندید جایزه نوبل کرده ام .

از دید ما باید همین کتاب جنگ صلیبی یا جهاد فی سبیل الله عالیترین جایزه را بگیرد و انشاء الله هم جایزه ها خواهد گرفت مگر چون کتاب دیگر را هنوز ندیده و نخوانده ایم و باز در برابر احترام که  به شناخت و قضاوت شما داریم ؛ سر  نوبل  گپ نمی زنیم .

 انشاءالله اگر زحمت نمیشود کتاب دیگر این فرزند برومند وطن و برادر و راهگشای  مارا هم لطف بفرمائید .

تا جائیکه ما از نزدیک شاهد هستیم کارکنان کمیسیون مستقل حقوق بشر به شمول خود ما ، سازمان حقوق بشر که در قلعهء فتح الله موقعیت دارد ؛ دیگرسازمان ها و تشکیلات حقوق بشری در داخل و خارج کشور ، عفو بین الملل ، دیده بان حقوق بشر  و غیره از ناتوانی یا بی کقایتی یا عدم احساس مسئولیت لازم  به زایده ها و بارهای دوش مردمان بدبخت و ستمکش افغانستان و منطقه و جهان مبدل شده اند .

 و گویا به این دلخوش میکنند که حکومت افغانستان یا امریکا یا قضای افغانستان و محاکم بیرونی بیکاره اند و نمیخواهند حقوق بشر دفاع شود و عدالت بر قرار گردد . اینها کاملاً  درست است ولی باعث آرامی وجدان ما اعم از مذهبی و بشری نمیگردد .

وقتی ما کاری نمیتوانیم و یا به کاری اجازه و رخصت و دست باز نداریم ؛ چرا استعفا نمیدهیم و خلق خدا را از حقیقت آگاه و گردن خود را نزد وجدان بشری خلاص نمی کنیم ؟!

 آیا عدالت فقط همین است که حکومت فاسد و  پولیس فاسد و قضای فاسد افغانستان اگر چیزی کرد ؛ کرد و نکرد ؛ نکرد !

 یا حکومت و مافیاهای قدرت در امریکا و انگلیس ...چیزی اراده کردند ؛ کردند و نکردند ؛ نکردند .

یا سازمان نامنهاد ملل متحد ، شورای امنیت ، مؤسسات حقوق بشری آن و سرمنشی معلوم الحالش چنین و چنان کردند ؛ کردند  و نکردند ؛ نکردند .

آیا راه دیگر وجود ندارد . لا اقل ما نمی توانیم برای آگاهی بخشی جامعه و مردم و ایجاد و آفرینش وجدان حقوق بشری هم کاری بکنیم .

 به نظر ما  طور مثال  چاپ و تکثیر همین  کتاب جهاد فی سبیل الله ، ترجمهء آن  به زبان های مختلف بشری و ساختن فیلم ها و دیگر آثار هنری و تنویری از روی آن ؛ کار های عظیمی است که ما میتوانیم .

 نتیجه و ثمر اینگونه کار ها از صد محاکمه  ملوسیویچ و پولپوت و خائینین جهاد افغانستان ارزنده تر است و اصلاٌ این هاست که فرهنگ حقوق بشری و وجدان حقوق بشر ی  را احیا و نیرومند  و نهادینه میکند .

والله دیگر چه بگوئیم ؟؟؟

در خاتمه با سپاس گذاری و قدر دانی بیحد از شما میگوئیم :

سلام و صد سلام به سایت های  قهرمان آریایی و نوید روز که واقعاً وطنپرستانه ، خداپرستانه و حقوق بشری عمل کرده و میسر ساخته اند که این آفتاب به نور افشانیی خود بپردازد .

زنده باد فرزند شائستهء افغانها و نویسندهء بزرگ محمد عالم افتخار !

درود بر شما که از حمایت حق و عدالت خسته نمی شوید !

 

                                                                ( امضا ها لزوماً حفظ شد )

 

 

 

********************************

 

یاد داشت بنده :

 

با دریغ و تأسف از اینکه ده ها هزار جوان ارزشمند این وطن شکار چنین توطئه مافیایی بزرگ شده و محضاً به توهم  عقیده و خدمت و سربازی برای وطن تا پای جان پیش رفتند ؛

ـ البته حساب لومپن هایی که محضاً برای پول و غارت و «غنیمت!» کشتند و کشته شدند ؛ فرق میکند ـ

سپاس و تشکر فراوان ازین دوستان بنده در کمسیون حقوق بشر افغانستان .

طرح و تدوین و به سامان رسانیدن پروژه عدالت انتقالی تا سرحد  یک  اجندای دولت گونهء افعانستان ؛ خیلی ها مرهون این دوستان افغانی و قسماً مرهون تلاش عدالت دوستان بین المللی بوده و میباشد و من در آن سهم و نقشی ندارم که ایشان لطف فرموده اند و اصلاً موقعیتم اجازه نمی داده است .

فرستنده گان این یاد داشت جوابیه به من که به لحاظ امضاء هم بیش از یک نفر میباشند ؛ تصور میکنم از اندیشه و بینش و قضاوت خیلی ها نماینده گی میکنند . به هر حال به خیر مردم افغانستان و تمام بشریت است که  اینگونه ذوات هرچه بیشتر شوند .

من به دو دیده امر و خواهش شان را به جا کرده کاپی های کتاب « گوهر اصیل آدمی » را برایشان ارسال داشتم  و تذکر دادم ؛ تا جائیکه من اطلاع دارم سایت هایی وزین و پربار و با اعتباری چون « ویبلاگ همایون » ؛ « مشعـل » .. نیز صورت معرفی کتاب را با برازنده گی تمام  نشر کرده و لینک  کتاب  در آریایی را به خواننده گان خویش تقدیم داشته اند .

 برای  تعدادی از سایت ها که ماهوار و یا دوماهه ... نشر میشوند , هنوز  وقت است و یک تعداد هم طبعاً میان حقیقت هولناک و علایق و باور های دیروزی خود مانده اند و می مانند و به راستی هم سخت است ؛ باور هایی ؛ بدین حد  یک فریب دهشتناک و یک خیانت عظیم ضد ملی و ضد دین اصیل اسلام محمدی از آب در آیند !

تعدادی هم طبعاً حب و بغض خویش نسبت به نویسنده و تیره و تبار و چیز های دیگر آنرا به مراتب بیش ار منافع ملی و دینی و بشری ؛ مدنظر میگیرند و این چیز هم  فقط  منحصر به ما افغان ها و شرقی ها نیست ! به هر حال :

لینک های کتاب « جنگ صلیبی یا : جهاد فی سبیل الله » و معرفی آن :

 

http://www.ariaye.com/ketab/jehad/jehad.html

http://www.ariaye.com/ketab/jehad/jehad.pdf

http://naweederooz.com/in/jang_crest.pdf

 

http://homayun.org/weblog/?p=7718#more-7718

 

http://www.mashal.org/content.php?t=%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C%20%20%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%86%DA%AF%20%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%20%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%20%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AA%20%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20&c=marifiketab&id=00208

 

برای دریافت کتاب « گوهر اصیل آدمی » لطفاً سایت های آریایی و نوید روز را باز کنید ؛ در سایت نوید روز کنار چپ صفحه اصلی جای دوامدار برای هرسه جلد کتاب اختصاص داده شده است و در سایت آریایی در کنار چپ صفحهء اصلی (( کتاب )) را کلیک نمائید . هرسه جلد با معرفی و پیشگفتار های آن هست :

http://www.ariaye.com/

http://naweederooz.com/in/

 

 

                   قربان هموطنان خوب  و با  فضل  و درایتم !

 

                             کابل ـ وزارت خارجه ـ آشیل بخارایی

                                  6 اسد 1389ـ 28 جولای 2010

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت