اخترمحمد "عبیر"
تامین صلح درکشورتنها با ریشه کن نمودن فساد اداری ، بی عدالتی ، زورگویی و قانون ستیزی درچوکات اداره دولت ممکن است
هرچند مردم جنگ دیده و زجر کشیده افغانستان صلح را آرزوی میدانند که فکر میکنند رسیدن به آن مهال است ، اما این طرز فکر ناشی از ظلم و استبداد، بی عدالتی ها ، عدم تطبیق قانون بالای همه ، رقصیدن به ساز بیگانگان ولو به ضرر منافع ملی ، عملی نکردن به وعده ها ، دروغ گویی ها ، استفاده از احساسات ملی و گرایش های قومی و زبانی درمیان مردمان مناطق مختلف کشور به وجود آمده است.
اساس تفرقه و بی اعتمادی ها به واسطه اشخاص و گروه های که با هزار فریب و نیرنگ و با کمک کشور های مداخله گر درطول سالهای متمادی درمقامات بلند دولتی و غیر دولتی درکشور ما جابجا شده اند شکل گرفته است.
اینگونه افراد و گروه ها طی دهه های اخیر رو به افزایش بوده تا جایئکه حتی افراد عادی نیز به یگانه راه جهت زنده گی مرفه و آرام به تعقیب راه آنان علاقمند گردیده اند و فکر میکنند که جز راه رفاه و آسایش نزدیک شدن به آنان و عمل نمودن به خواسته های آنان نیست ؛ زیرا به چشم سر میبینند که فلان شخص و یا اشخاص چگونه با فریب ، دروغ ، خیانت و خلاف تعهدات دینی و مذهبی شان نه تنها مجازات نمی شوند بلکه خود و نزدیکان شان برق آسا و بدون درنظرداشت ظرفیت کاری به پست های بلند و با درامد خوب ارتقا یافته و با استفاده از ثروت های که از راه خیانت بدست می آورند درمیان مردم نفوذ کرده و حتی مورد حمایت دولت نیز قرار میگیرند.
درهمین جاست که افراد عادی جامعه هرکدام بدون شرم و حیا و با افتخار تا حد توانایی و امکانات خویش از بی تفاوتی به منافع ملی و بدست آوردن سرمایه از راه های غیر قانونی دریغ نمی ورزند .
اشخاص روشنفکر نما ها نیز که به اساس ارتباطات خاص با دولت ها و سازمان های کشور های متبوع دومی شان به پست های بلند دولتی و یا گروه های ساخته و بافته غیر دولتی گماشته شده اند نه به فکر پا برهنه های گرسنه و نه به فکر آینده این ملت رنج دیده اند ، بلکه یگانه امید و آرزوی آنان اندوختن سرمایه های گزاف بخاطر رقابت با میلیونر های کشور های است که سالها در آن بحیث مهاجر زنده گی کرده اند و میخواهند تا روزیکه چشمه های پول درافغانستان بروی شان مسدود شد زنده گی مرفه را درآنکشور ها دور از غم های افغانستان سپری کنند.
دراین میان کشور های ذیدخل درامور افغانستان نیز برای رسیدن به اهداف شان درجهت رفع این نابسامانی ها اقدام ننموده ، بلکه یک دولت ضعیف و دور از حمایت مردم را برای شان مناسب میدانند.
یک دولت ضعیف و فاسد وقتی نمیتواند اعتماد مردم را جلب کند ناچار برای بقای خویش به حمایه گران خارجی خود تکیه نموده و به هرساز آنان میرقصد.
اینگونه دولت ها دارای پارلمان های ضعیف ، جرگه های خود ساخته و یک جانبه ، شورا ها و کمیسیون های بی نتیجه و پول خور را ترجیع داده و حتی بعضی فیصله های آنرا به باد تمسخر و بی اعتنایی میگیرد.
درچنین شرایطی چگونه میتوان به صلح دست یافت و چگونه این نعمت را که سالها هر افغان آنرا در صدر آرزو هایش قرار داده بدست آورد.
جنگ و کشتن افغان توسط افغان درجریان نه سال گذشته نه تنها درکشور فروکش نکرد بلکه ابعاد آن درمناطق مختلف بیشترگسترش یافت .
رسانه ها هرروز خبرکشته شدن ده ها تن را که اکثریت آنان را جوانان و یکی از فکتور های عمده قدرت یک کشور تشکیل میدهد پخش میکنند.
جالب اینکه این اخبار از هردو جانب درگیر با افتخار اعلام میگردد؛ درحالیکه کشته شدن هر فرد افغان به مثابه قطع شاخه پربار در درخت تنومند این ملت است و با شکستن هر شاخه امکانات خشکیدن و بلاخره تبدیل شدن این درخت به چوب سوخت جهت گرم شدن سایرین بیشتر میگردد.
ایجاد کمیته های تحکیم صلح ، مذاکره ، جرگه های صلح و شورا های صلح و امثال آن ترفند های بیش نیست.
بار ها دیده شده است که وقتی گروهی از مخالفین مسلح دولت به پروسه صلح پیوسته اند دیگر به جز اعلام خبر آن از طریق رسانه ها بخاطر تامین معیشت و تامین حقوق حقه آنان اقدامی صورت نگرفته است . این افراد که با وعده های گرفته شده به امید زنده گی آرام درپهلوی خانواده شان سلاح شانرا به زمین میگذارند بعد از گذشت زمان از این عملش شان نادم گردیده و منحیث یک شاهد عینی از خیانت ها ، دروغ ها و وعده خلافی های دولت با عزم قوی تر به همسنگران قبلی شان پیوسته اند.
درتعدادی از قرا و قصبات مردم دیگر برای فیصله دعاوی شان به محاکم دولتی مراجعه نمیکنند ؛ بلکه این طالبان مسلح اند که این گونه دعاوی را بدون آنکه مبلغی را به عنوان رشوت اخذ نموده و ماه ها و سالها آنان را سرگردان سازند فیصله میکنند.
از بیشتر از نه سال است که مردم از دولت میخواهند تا با تطبیق قانون و دولت داری خوب زمینه زنده گی آرام و مطمئن را برای مردمان این سرزمین مساعد سازد ، اما این همه سرو صدا ها و ناله ها که از هر مجلس و محفل ، بازار و از طریق رسانه ها بالا شده است هیچ گوش شنوای ندارد تا باشد در راه رفع این مشکلات همت نمایند.
از همچو دولتی که قادر نیست تا فساد اداری و سو استفاده از مقام دولتی را درداخل کاخ ریاست جمهوری مهار سازد چه انتظاری باید داشت؟
تقریبا ده سال با این حالت گذشت سالهای که افغانستان چانس های طلایی را برای تامین صلح دایمی و رشد این کشو ر از دست داد ، اکنون مردم افغانستان و جهان از ادامه این گونه شرایط و دروغ بافی ها ، ظلم و حق تلفی ها و سکوت دربرابر خواست های حقه مردم خسته شده اند.
آنان میخواهند تا اگر اراکین دولتی و دول خارجی که داد از حمایه این کشور میزنند واقعا به صلح دراین کشو ر می اندیشند و میخواهند تا قلب ها و افکار مردم این کشور را بدست آرند نخست باید موارد فساد ، خیانت ، بی تفاوتی ها و سود جویی های شخصی را از چوکات دولتی ریشه کن ساخته و با یک جدیت اداره خوب و سالم و قانونمند را تشکیل دهند درغیر آن صلح صرف به حیث یک آرزو در افکار مردم رنجدیده این سرزمین تا سالهای سال باقی خواهد ماند و زهرخند شانرا به تجلیل های نمایشی از روز جهانی صلح حواله خواهند کرد.