صالحه رشیدی
نیم نفوس و یا نیم پیکر جامعه
زن جنس دوم و یا هم ستایش نیم را بدانیم که در طول ادواربا چه عناوین و چالش های مقابل بوده و جفای را در حق انسان بنام جنس دوم که از خلقت در هنگام تولد فرق ندارد اما باگذشت روز و زمان ، زورگویان هر عصربه میل و رغبت خویش نام نهاده است.
نمیه دیگر جنس دوم ( زن ) عیال ، مال ، سیاه سر ،عاجزه ، کوچ از ابتدا القاب و عناوین و نام های عجیب و غریب از سده های دور و دور شاخص و هویت ما زنان در کشور های عقبمانده است. برگهای تاریخ فراموش نمیکند و با باد هر خزان به زیر نمیریزد و با دیکتاتوری های هر زما مدار بر حسب خواستههای سلاطین و قدرتمندان از بین نمیرود ، تا جنایات را فراموش کنند . باگذشت قرنها باز هم داستانهای غم انگیز و هم چنان حماسه آفرین در حافظ تاریخ بجا مانده ، نسل به نسل انتقال یافته ، برای عبرت و یادگیری از نواقص و یا افتخارات گذشته برای روشن شدن هویت انسانها با سیستم و نظام برای نسل های آینده ماندگاری است در برگهای ولوله برانگیرتاریخ بشریت که در بر گیرنده هر دو جنس است اما ظلم که در حق زن و دختر در طول سده ها صورت گرفته نمیتوان فراموش کرد و یا هم دختر را محکوم کرد که چرا دختر زاده شده است .
همه میدانند که از آمیزش دو جنس در اوج لذت و با پرورش ماه ها در شکم زن وپیوند عمیق عاطفی مادری و پدری نباید به عنوان جنس دوم نفسش را کشید و زنده به گور کرد . گاهی هم نشده که طفلی خود بخود از بطن زن تولد گردد . همه میدانند که ازچگونه روابط انسان چه دختر و یا پسر بوجود آمده ، روح و روان والدین برای نوزاد اش میتپد اما چرا به خاطر رفع بلا و آفت آنرا در رودنیل غرق کردهاند و دختر را نذر در پیشگاه خدایانی میکردند که بدون قربانی آرام نمی گرفتند و از بنده گان شان جز سر بریده دختر زیبا و باکره چیزی نمی پذیرفتند . برای اعراب بدوی دختر آنقدر نحس بود که از همان تولد زنده به گورش میکردند و در برخی از قبایل آسیایی همین که دختری تولد میشد به گلیم ماتم می نشستند و همسران شان ، عزیزان شان را تف و لعنت میکردند.
در ادوار گذشته نه چندان دور این جنس دوم کالای بسیار ارزان مبادله بوده در آرایی چند گاو و گوسفند میرفت و گاهی هم در بازار های مکاره دمشق و بغداد برای جلب توجه آرایش کرده منحیث جنس به فروش میکشیدند تا هیولای وحشی و دیوی نا شناخته و کامجو و هوسران در بدل چند سکه نقره و طلا از زن کا م بگیرند و پر پر شان کنند .
هنوز که هنوز است شیون حزین و سوزناک از حریم قلعه های شیخ های عرب و حصار های سلاطین زنباره سر بدر میکند و حقیقت و قدر و قیمت جنس دوم را برملا میسازد . که چگونه دختران افغان را از کمپ های پشاور ( ناصر باغ ، به بو ) بنام کمک به مهاجرین از آغوش خانوادههای جدا و اطلاع ندارند که دلبند ، جگر گوشه و دختر شان در چه وضع قرار دارند ، زندهاند و یا هم کشته شده به گوشه بدون کفن و گور انداخته اند . برای زنباره های اعراب و دیگر مسلمانان بعد از کام گیری کرامت انسانی مطرح بحث نیست در برابر پول و عیاشی نه دین و نه مذهب برایشان ارزش دارد . مالک مشهور ترین کاباره ها در عربستان شیخ های ثروتمند اند که با چهل تار بسر روی سجاده نشسته تسبح بدست ذکر خدا (ج) را میکنند .ای واه برملت خدا پرست و مسلمان عرب که اسلام را به وحشت معرفی کردهاند .
اما در کشور ما افغانستان داستان دیگر دارد سرش را بدون جرم و گناه میبرند . در برابر جرم پدر و یا برادر در بد داده میشوند ، به جبر و اکراه در قید نکاح مرد پیر و یاهم جوان قرار میگيرند ، بنام بیوه مثل مال میراث به وارث سپرده میشوند ،بنام طویانه ، ( ولور) و یا هم شیر بها فروخته میشوند در حالیکه مادر شیر به پسر و دختر میدهد و هر دو را یکسان در بطنش پرورش مییابد اما رسم ورواج های ناپسند در تجزیه انسان از کانون گرم خانواده دختر و پسر را جدا میکند و بنا بر عدم فهم و سواد کافی والدین از آغاز تولد برتری بین دو جنس راه یافته پسر مایه فخر و خوشی و دختر مایه شرم و گناه پنداشته میشود و در ضمن تصاحب به عنوان مالکیت فرق را میکند مرد بعد از نکاح مالک مطلق الحنان زن است و باید برایش رقصید تا لذت ببرد . برای زن در کشور ما عنعنه برایش دانه ميریزد و شریعت دام میبافد و لقمه زهر آلود را امامان و مبلغین دین در دهانش میگذارند . با تحول وتغییر هر نظام با شلاق زیر برقع و دولاق رفته و چادری بنام حجاب برسرش می نهند. تحولات در کشور ما در عرصه های کلتوری و فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی صورت نگرفته و با تغییر هر رژیم ضربه شدید بر پیکر زن که نیم نفوس را تشکلیل میدهد وارد میکنند . همان موجودی که مورد ستایش و تکریم پیغمبران بوده که گفتهاند : بهشت زیر پای مادر است
زمانیکه نوشته گورگی نویسنده مشهور روسیه را خواندیم ، حال از قولش مينويسيم. بگفتهً گورگی : ( آیا شایسته نیست که زن را ستایش کنیم مادر را که سر چشمه زندگی پیروزگر است ، بدون مشارکت زن در حیات اجتماعی نه جامعه شگوفان میشودنه شهر آرمان بوجود میاید و نه دموکراسی بر پا میشود و نه مرد با همه حکم روایئ سر بالا میکرد . )
و تمام پیامبران ، هنرمندان ،شاعران ،حرفه مندان و سلاطین با لا لای جان پرور مادران که جنس دوم نام شده پرورده شدهاند و تا زن قد راست نکند دین جنس اول در برابر تاریخ ادا نمیشود و لکه ننک از دامانش سترده نمیگردد پس همصدا و هدلی زن را ستایش میکنیم همسر را مادر را که بودن ، رستن و شگفتن را ضمانت کرده و بشریت را هستی و پایه گذاشته و بعد از خدا به انسان حیات بخشیده جنس اول و دوم را بنا بر قرار داد های اجتماعی و استفاده از عدم فهم و درک جامعه عقبمانده سنتی و قبیلوی که در سرنوشت زن مرد ها تصمیم گیرنده و حاکماند تعیین جنسیت میکنند .
در اکثر ولایات ، ولسوالی ها و قریه های کشور ما عنعنه حکم قانون را دارد و گرداننده گان قانون مدنی و شریعی ملا ، ملک قریه و وکیل گذراند و هر فیصله را حسب دل خود بوجود آورده فیصله ها و تصامیم شان تا امروز مقدم تر از قانون قرآن وقانون مدنی مروج یافته مورداجرا و تطبیق قرار گرفته است ..